گیمینگرویتی

ثبت نام

بررسی بازی What Happened

صنعت بازی‌سازی درایران همواره با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم کرده و باعث شده تا شاهد پیشرفت چشم‌گیری نباشیم. این مشکلات به حدی حاد هستند که اگر بخواهم به تمامی موارد اشاره کنیم خود به مقاله‌ای چند قسمتی احتیاج دارد. در این بین نیز بازی‌های ایرانی بسیار خوبی همچون شبگرد یا فرزندان مورتا را داشته‌ایم که نشان ‌داده‌اند استعداد ایرانی‌ها در این صنعت بسیار بالاست و سازندگان می‌توانند با عشق و علاقه به همراه دست و پنجه نرم کردن با مشکلات، بازی‌های بسیار با کیفیتی بسازند. چند وقت پیش بود که تریلر بازی What Happened را دیدم و با خود گفتم عجب بازی معرکه‌ای در راه است و از ته دلم برای سازندگان آن آرزوی موفقیت کردم. این بازی ترسناک که در سبک شبیه ساز راه رفتن (walking simulator) بوده و توسط یک استودیو کوچک ایرانی به نام  Genius Slackers ساخته شده است، سعی کرده تا مرزهای بازی‌سازی در ایران را جا‌به‌جا کند. اما آیا این اهداف بیش از اندازه بلندپروازانه نیستند؟ آیا سازندگان توانسته‌اند تا به هدف خود برای ساخت یک بازی فوق‌العاده دست یابند؟ اگر می‌خواهید پاسخ به این سوالات را بیابید با ما همراه باشید.

درهمین ابتدا باید یک مسأله را روشن کنم و آن هم این است که این بازی به هیچ عنوان برای سرگرم کردن مخاطب و لذت بردن او ساخته نشده است اما What Happened سعی در ارائه‌ی چه چیزی دارد؟ سازندگان این اثر پای خود را فراتر از مدیوم گیم گذاشته و با استفاده از تعاملاتی که یک شخص می تواند با دنیای بازی داشته باشد، اثری بسیار جدی و تاریک را خلق کرده‌اند. این  عنوان سعی کرده تا به چند مورد از مشکلاتی که در تمام جوامع وجود دارد مانند مواد مخدر و خودکشی پرداخته و به بهترین نحو ممکن نیز خروجی گرفته است؛  به طوری که قطع به یقین باعث می‌شود تا افرادی که به تجربه این اثر می‌پردازند، کمی در فکر فرو روند و در انتها توجه بیشتری به اطرافیان خود داشته باشند. جا دارد بگویم که این بازی را به هیچ عنوان به افرادی که به خودکشی فکر می‌کنند یا درگیر ترک مواد مخدر هستند پیشنهاد نمی‌کنم زیرا می‌تواند اثرات بسیار مخربی را برای این افراد به بار آورد. داستان بازی حول پسرکی دبیرستانی به نام Stiles روایت می‌شود که تا منجلاب گرفتار مواد مخدر شده و به وفور از اسید استفاده می‌کند. این بازی سعی کرده تا به چگونگی گرفتار شدن در دام این ماده مخدر بپردازد و نتیجه‌ی تصمیمات او و اطرافیانش را به تصویر بکشد. این عنوان نشان می‌دهد حتی افرادی که به ظاهر مشکل خاصی ندارند ممکن است در حال دست و پنجه نرم کردن با سختی‌های متعددی باشند.

باید بگویم که انتظار یک داستان جذاب با پیچش‌های مختلف را نداشته باشید و بدانید که لذت خاصی در این روایت وجود ندارد. البته این مورد هیچ مشکلی نیز حساب نمی‌شود زیرا در راستای هدفی است که بازی سعی در ارائه آن دارد و کاملاً هم موفق بوده است. سازندگان سعی کرده‌اند که به سر راست‌ترین روش ممکن نشان دهند که برای Stiles بیچاره چه اتفاقی افتاده است. این تصمیم کاملاً به جا بوده و باعث شده تا اثر بخشی بازی دو چندان شود و از هدف خود دور نشود، بی دلیل موضوع را پیچیده نکند و تمرکز خود را به صورت کامل روی اتفاقاتی که افتاده است بگذارد. این عدم پیچیدگی در گیم‌پلی بازی نیز وجود دارد که بعداً به آن خواهیم پرداخت.

توجه: پاراگراف بعدی کلیت داستان بازی را اسپویل می‌کند

Stiles پسری است که فکر می‌کند همه چیز خود را از دست داده و نگران و افسرده است. او که در گذشته پدر خود را از دست داده، ضربه روحی بسیار شدیدی از ماجرا خورده است.  این اتفاق باعث شده تا سراغ یکی از انواع مواد مخدر توهم زا به نام اسید برود و زندگی خود را با آن نابود کند. به علت اعتیاد شدید، عشقش را از دست دهد و شاهد روی هم ریختن او با صمیمی‌ترین دوست خود باشد. این مسا‌ئل در کنار آزارهایی که یکی از قلدرهای مدرسه به نام Jimmy برای او ایجاد می‌کند، در کنار بی‌توجهی شدید افرادی که اورا می‌شناسند مانند مادر او و دیگر بچه‌های مدرسه، همگی دست به دست  هم داده‌اند تا نابودی کامل در انتظار روان Stiles باشد که در نهایت به خودکشی او منجر شود. در واقع کل داستان بازی در همین حد خلاصه می‌شود البته بازی سه پایان مختلف دارد که با انتخاب‌های مختلف در طول بازی بدست می‌آیند و در دو حالت Stiles از تصمیم به خودکشی منصرف می‌شود اما باید بگویم که اثر پذیری اصلی در صورت خودکشی او اتفاق می‌افتد و سازندگان نیز به صورت کاملاً عالی این مسیر را طوری طراحی کرده‌اند که بازیکنان برای بار اول به پایان خودکشی کردن برسند. هنر سازندگان نیز زمانی معلوم می‌شود که در این روایت بسیار ساده به خوبی هر چه تمام توانسته‌اند نشان دهند که چرا این مسائل منجر به خودکشی Stiles می‌شود و کسی که آسیب روحی شدیدی دیده است، در دنیای خود چگونه فکر می‌کند و چطور به تصمیمات اشتباه می‌رسد. این موارد باعث شد تا احساس همدردی بسیاری با افرادی که دچار این مدل مشکلات هستند پیدا کنم و سازندگان بازی را برای این دستاورد ستایش می‌کنم. به نظرم بهتر بود که دو پایان دیگر که در آن Stiles زنده می‌ماند را اصلاً در بازی قرار نمی‌دادند زیرا اثرپذیری هدف نهایی بازی را کاهش می‌دهند و انگار این دو پایان فقط برای راضی کردن کسانی در بازی گذاشته شده است که پایان‌های خوشحال‌کننده را می‌پسندند. این موضوع با هدف سازندگان نمی‌خواند زیرا بازی در تمام دیگر قسمت‌ها خودش را درگیر راضی کردن مخاطب نمی‌کند و با دست کاملاً باز روایتش را پیش می‌برد.

گیم‌پلی بازی به راه رفتن، فرار کردن و تعاملات با محیط خلاصه می‌شود. این تعاملات شامل حل کردن پازل‌ها و پیدا کردن نوشته‌ها می‌شود. پازل‌های بازی طراحی معمولی دارند ولی در بعضی از آن‌ها شاهد ایده‌هایی جذاب نیز هستیم به عنوان مثال در هنگام شروع در دست شویی مدرسه باید با نگاه کردن به دیالوگ‌های مختلف رو دیوار به پیش بروید که ایده جالبی دارد. نکته مهم درباره پازل‌ها این است که بسیار ساده طراحی شده‌اند و حل کردن آن‌ها مانند آب خوردن است یا در مواردی که کمی معمای پیچیده‌تری را شاهد هستیم بازی به صورت کامل شما را راهنمایی می‌کند تا چه کار انجام دهید. شاید این مورد نکته منفی به نظر برسد اما در واقع یکی از نکات مثبت آن است زیرا باعث شده تا روند یکپارچه داستان سرایی بازی لطمه نبیند و شاهد وقفه‌ای میان قسمت‌های مختلف بازی نباشیم.

یکی از المان‌های مهمی که در این بازی به وفور استفاده شده، لوپ‌های مختلف است که با چرخاندن سر به وجود می‌آیند. به جرأت می‌توانم بگویم بعد از دمو PT این بازی به بهترین نحو ممکن از مکانیک‌های مختلف لوپ استفاده کرده و نحوه پیاده سازی آن‌ها عالی هستند. به عنوان مثال زمانی که لازم است تا بچرخید خود بازی به شما راهنمایی لازم را می‌کند. زمان دیگری که لوپ با هدف سردرگم کردن مخاطب قرار داده شده این اتفاق نمی‌افتد و با چرخیدن، به صورت کم کم شاهد تغییر طراحی اتاق هستیم که در ابتدا متوجه شدن آن سخت است اما در نهایت واضح می‌شود. در کل انواع بسیاری از لوپ‌ها در بازی قرار دارد که هر کدام هدف مشخصی دارند و نحوه تعاملات با این لوپ‌ها به صورت کاملاً بهینه و هدفمند انجام گرفته است. این لوپ‌ها در راستای انتقال حس‌های مختلفی که Stiles در طول بازی تجربه می‌کند ساخته شده و به جد می‌توانم بگویم که موفق بوده‌ است.

در بازی صحنه‌های تعقیب و گریز نیز وجود دارد. در قسمتی از بازی باید از دست کوسه‌ها یا در قسمتی دیگر باید در جنگل از دست گرگ‌ها فرار کنید. در مورد فرار از دست گرگ‌ها مشکل خاصی وجود ندارد ولی در مورد کوسه‌ها این طور نیست. در این قسمت شاهد ایده‌ی ناب ترکیب مکانیک لوپ با تعقیب و گریز هستیم. به این صورت که پیشروی می‌کنید و یک کوسه از جلو به شما حمله می‌کند. باید بچرخید و بدوید؛ سپس کوسه دیگری از سمت مقابل به سمت شما هجوم می‌آورد و با چرخیدن مجدد شاهد ایجاد دیواری جلوی کوسه قبلی هستیم. این مورد چند باری تکرار می‌شود اما مشکل اینجاست که زمان بندی این لوپ‌ها دچار خطاست و باید برای بعضی از این کوسه‌ها قبل از اینکه اورا ببینید بچرخید وگرنه خورده می‌شوید که زمان بندی آن تنها با آزمون و خطا بدست می‌آید.

یک مدل دیگر از فرار کردن نیز در بازی وجود دارد که آن هم بی‌اشکال نیست. در جاهایی از بازی، از زمین و زمان دست‌هایی سیاه بیرون می‌آیند که می‌خواهند شما را گرفته و ترتیبتان را بدهند. برای فرار از آن‌ها باید به حرف‌های ذهن خود گوش کنید که به شما می‌گوید به کدام سمت بروید تا از دستشان خلاص شوید اما متا‌ٔسفانه بعضی وقت‌ها درست عمل نمی‌کند و با فشردن سمت مورد نظر آزاد نخواهید شد. البته در صورت گرفتار شدن در چنگال این دست‌ها به دنیایی دیگر منتقل می‌شوید که حالت یک اتاق معما دارد و با خارج شدن از آن، دوباره می‌توانید به مسیر ادامه دهید. با این که عملکرد دکمه‌ها مشکل دارد، در عوض طراحی این اتاق‌ها بسیار عالی انجام شده و هر سری که ربوده می‌شوید با اتاقی جدید روبرو خواهید شد. در یکی از قسمت‌های دیگر بازی از کالبد Stiles خارج می‌شوید و با دوربین ایزومتریک به کنترل او می‌پردازید. در این قسمت هم مشکلات کنترل کردن وجود دارد و راه رفتن با Stiles در این حالت اصلاً جالب به نظر نمی‌رسد. البته مشکلات کنترل کردن در بازی چیز بسیار معمولی نیست و به همین موارد که اشاره کردم خلاصه می‌شوند.

از گیم‌پلی بازی که بگذریم نوبت به طراحی مراحل و محیط‌ها می‌رسد. هسته کلی بازی در دو محیط روی می‌دهد که اولین ‌محیط دبیرستان محل تحصیل  Stiles است و محیط دیگر که خود به چند محیط مختلف تقسیم می‌شود، ذهن Stiles است. بازی مدام میان این دو محیط جابه‌جا می‌شود و هر سری با اینکه کلیت دبیرستان یکسان است شاهد تفاوت چشمگیری با سری قبل هستیم. به عنوان مثال در ابتدا دبیرستان عادی را می‌بینیم، سپس دبیرستان فرسوده شده و حالت آخر زمانی پیدا می‌کند یا کل دبیرستان زیر آب فرو می‌رود و شاهد آمدن کوسه‌ها هستیم  و در آخر مدرسه زیر برف می‌رود. این محیط‌ها بدون علت به وجود نمی‌آیند و تمام آن‌ها حاصل جدال Stiles با ذهن خود است که برای روایت بهتر داستان و نشان دادن فلاکت Stiles در بازی گنجانده شده‌اند. اما هنگامی که در ذهن سپری می‌کنیم تنوع محیط‌ها بسیار بیشتر می‌شود و شاهد جنگل، غار، درون مغز او، درون رگ و قلب او و غیره هستیم که بسیار عالی طراحی شده‌اند. همه‌ی این موارد نیز کاملاً هدفمند بوده و کار خود را به نحو احسنت انجام می‌دهند.

مورد دیگری که جای اشاره دارد طراحی تابلو‌ها و دیگر نماد‌های موجود در بازی است. خوشبختانه این نماد‌ها در اوج اثرپذیری طراحی ساده دارند و برای فهمیدن آن‌ها لازم نیست تا به عنوان مثال کتاب نماد‌های شیطان‌پرستی را مطالعه کنید! حتی چیز‌هایی که در ابتدا گنگ به نظر می‌رسند بعداً در خود بازی توضیح داده می‌شوند؛ مثلاً در دبیرستان تابلوهایی با رنگ‌های مختلف بر روی درها می‌بینید که بسیار عجیب و نامفهوم به نظر می‌رسند اما این در‌ها در ادامه تبدیل به یکی از پازل‌های بازی می‌شوند.

این بازی در دسته بازی‌های ترسناک طبقه بندی شده است که کاملاً نیز قابل درک است. اگر از افرادی باشید که سراغ آثار ترسناک نمی‌روند به وفور خواهید ترسید. احساس می‌کنم که هدف سازندگان ساخت یک بازی ترسناک نبوده است ولی به  علت بهتر نشان دادن وضعیت روحی Stiles، تعدادی زیاد از المان‌های یک بازی ترسناک و مرموز را وارد بازی کرده‌اند. از این المان‌ها می‌توان به فضای غمناک و مرده، وارد شدن به محیط‌ برزخ مانند، استفاده از نورپردازی ترسناک برای اثرپذیرتر کردن کاراکتر‌های منفی، لوپ‌های مختلف و مرموز، افکت‌های مختلف تصویری و همچنین صداگذاری خاص بازی اشاره کرد. هنگامی که در دنیای خیالی ذهن Stiles سفر می‌کنید شاهد محیط‌های وحشتناکی خواهید بود که نشان دهنده‌ی میزان آشفتگی Stiles هستند. جنازه‌های بی‌شمار در حال فریاد کشیدن و گریه کردن که هر کدام نماد یکی از دفعاتی هستند که Stiles به خودکشی فکر کرده است. رفتار بسیار خشن و خشونت آمیز در ارتباط با Jimmy که انگشت اورا قطع می‌کنید، دست‌های مرموزی که به سمت شما دراز شده‌اند، تمام این‌ها نمونه‌هایی از آشوب‌های شدیدی است که Stiles تحمل می‌کند و می‌تواند بسیار ترسناک و حتی آزاردهنده باشد. به همین علت پیشنهاد می‌کنم قبل از تجربه بازی اطمینان حاصل کنید که بازی برای شما مناسب است.

نورپردازی بازی باعث شده تا شدت ترس موجود در بازی بهبود زیادی پیدا کند. برای مثال در یکی از سکانس‌های بازی شاهد این هستیم که کاراکتر‌های مختلف درحال تمسخر Stiles هستند و صورت آن‌ها به گونه‌ایست که انگار در تاریکی محض از پایین با چراغ قوه به آن‌ها نور می‌تابد. این تنها یک نمونه از نورپردازی عالی به کار رفته در بازی بود و به وفور شاهد استفاده‌های متفاوت و کاملاً ترسناک از نورپردازی هستیم. ترکیب این نورپردازی با افکت‌های مختلف تصویری که به علت استفاده از اسید برای Smiles به وجود آمده، باعث شده تا نتیجه نهایی در یک کلام فوق‌العاده شود. در واقع بزرگ‌ترین نقطه قوت بازی نیز همین طراحی افکت‌های مختلف است. اجسام در هم می‌پیچند، رنگ‌ها شدیدتر می‌شوند، دوربین به تپش می‌افتد، تصویر تار می‌شود، فیلم با عکس ترکیب می‌شود و یا حالت تصویر خط خطی می‌شود، سیاه و سفید می‌شود، کارتونی می‌شود و غیره. شبیه سازی چیزهایی که مصرف‌کننده‌ی اسید می‌بیند، به بهترین نحو ممکن صورت گرفته است. البته همه‌ی این موارد با کمی اغراق نیز همراه شده که برای تاثیرپذیری بیشتر لازم است. در انتها باید به این نکته نیز اشاره کنم که فیلترها ممکن است برای افرادی اذیت کننده باشند که با دیدن چند تریلر از بازی، می‌توانید از آزاردهنده بودن یا نبودن آن‌ها اطمینان حاصل کنید.

در کنار این موارد صداگذاری بازی نقش بسیار مهمی در انتقال احساسات مختلف Stiles دارد و به خوبی هر چه تمام‌تر پیاده شده است. در واقع بعد از افکت‌های تصویری بهترین نکته مثبت بازی به شمار می‌رود و از کیفیت بسیار بالایی برخوردار است. در ابتدا باید بگویم که بازی از زبان فارسی پشتیبانی نمی‌کند. شاید این برای عده‌ای نکته‌ی منفی باشد ولی حداقل برای من چیز مهمی نیست و ترجیح می‌دهم یک صداگذاری بی‌نقص را بشنوم تا با تمرکز بر روی چند زبان از کیفیت کاسته شود. این مورد ارتباط بسیار زیادی با بودجه ندارد و حتی در عناوین بسیار بزرگ هم شاهد هستیم که کیفیت زبان‌های مختلف چقدر با همدیگر اختلاف دارند. البته متأسفانه زیرنویس فارسی نیز در بازی غایب است که این مورد برای یک بازی ایرانی جای تا‌ٔسف دارد. پیشنهادم این است که بازی را حتما با هندزفری یا هدفون تجربه کنید زیرا اثر گذاری آن دو چندان می‌شود. در بازی به وفور شاهد مکالمه Stiles با ذهن خود هستیم که در صورت استفاده از هندفری و پیچیدن صدا در عمق گوش، لذت اصلی خود را نشان می‌دهد. کیفیت صداپیشگی کاراکتر‌های مختلف بسیار عالی بوده وآهنگ‌های مختلف بازی توانسته‌اند به بهترین نحوه ممکن مخاطب را برای اتفاقات و تم پیشِ رو آماده کنند.

در انتها باید به بعد فنی بازی پرداخت. بزرگترین دستاورد بازی در این زمینه عدم وجود هر گونه لودینگ یا مکسی در روند گیم‌پلی بازیست که باعث شده تا با قاطعیت بگویم می‌توانید این بازی حدوداً شش هفت ساعته را به صورت پیوسته و بدون وقفه بازی کنید. البته متأسفانه ممکن است در طول تجربه به باگ‌هایی برخورد کنید که مجبور به بازگشت به منو و ادامه از چکپوینت قبلی شوید. به عنوان مثال اتاقی وجود داشت که باید در آن قفل می‌بود ولی اصلا دری وجود نداشت و با وارد شدن به آن، به سقوط بی‌نهایت در زمین ادامه دادم تا با ورود مجدد به بازی شاهد بسته بودن در، در آن مکان باشم. در طول تجربه خود سه دفعه به این دست باگ‌ها برخورد کردم که هر دفعه فکر می‌کنم علت آن این بود که به جای پیروی از مسیر داستان سعی کردم جاهای بی‌ربط را بگردم. از باگ‌ها که بگذریم خود گرافیک بازی برای یک بازی ایرانی راضی‌کننده است ولی یک مشکل بزرگی که دارد، این است که این کیفیت در بعضی جاها بسیار بالا و در بعضی‌ از جاها بسیار پایین‌تر است و درواقع ثبات گرافیکی وجود ندارد.

این موضوع به خصوص در کیفیت تکسچرهای بازی نمود بیشتری پیدا می‌کند و  گاهی شاهد بافت‌های بسیار پرجزییات و یا بالعکس بسیار بی کیفیت هستیم. مورد دیگری که نیاز به اشاره دارد این است که یک سری کات‌سین در بازی وجود دارد که احتمال می‌دهم از پیش رندر شده باشند و متا‌ٔسفانه از کیفیت بسیار پایین‌تری نسبت به خود گیم‌پلی بازی برخوردارند. امیدوارم با آپدیت کیفیت آن‌ها را افزایش دهند. یک نکته دیگر نیز به پوشش گیاهی بازی برمی‌گردد که بسیار فقیر است و جاهایی که از چمن یا گل و گیاه استفاده شده، شاهد کچل بودن آن قسمت هستیم. این مورد در قسمتی از بازی که دوربین ایزومتریک می‌شود بسیار بد به چشم می‌آید و در کل کیفیت این سکانس از بازی بی شباهت به بازی‌های بیست سال پیش نیست. در این سکانس علاوه بر چمن‌های افتضاح شاهد درخت‌هایی هستیم که صرفاً یک تصویر دوبعدی در محیطی سه بعدی هستند. البته می‌دانم که این سکانس سعی داشته تا تجربه تئاتر گونه را ارائه دهد و علت این درخت‌های دوبعدی نیز همین است ولی نمی‌توانم از کیفیت بد آن گلایه نکنم. باید بگویم که این بازی در مجموع بسیار سبک است و به راحتی می‌توان تقریباً روی هر سیستمی آن را اجرا کرد. در آخر نیز جا دارد تا به منوی جالب بازی اشاره کنم که که با کنترل Stiles به سراغ درهای مختلفی می‌روید که شامل Options، Exit و غیره می‌شود.

بازبینی تصویری

نمونه‌ای از افکت‌های تصویری

خوردن انگشت‌های Jimmy

نمونه‌ای از نورپردازی عالی

هر جسد یک بار فکر به خودکشی

کیفیت گرافیکی بسیار بد این سکانس خاص

امتیاز به پست :

سخن پایانی

عنوان What Happened یک بازی بسیار زیباست که سعی نکرده خود را درگیر همه‌پسند شدن بکند و از هر چیز ممکن برای بهتر به تصویر کشیدن هدف خود استفاده‌ی به جا کرده است. شاید شاهد داستان جذابی نباشیم اما هدف آن اینقدر بزرگ و ارزشمند است که جدا از بحث حمایت از بازی‌ساز داخلی، آن را به تمام گیمرهای عزیزی که درگیر ترک مواد مخدر نیستند یا به فکر خودکشی نیفتاده‌اند، توصیه می‌کنم. حتی اگر از تجربه‌ی آن لذت نبرید، به درک بیشتری از انسان‌های تنها و درگیر مشکلات حاد عصبی خواهید رسید و این موضوع کمک می‌کند تا انسانیت بیشتری درون شما بیدار شود.

نکات مثبت

نکات منفی

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *