به گزارش گیمینگرویتی، Nintendo و Monolith Soft در کمتر از یک ماه آینده بازی Xenoblade Chronicles 3 را عرضه خواهند کرد و اکنون به لطف تریلر جدید و مفصل به نمایش درآمده از این عنوان جزئیات بیشتری در مورد این بازی نقشآفرینی انحصاری نینتندو داریم. در نسخه جدید رویداد دیجیتالی نینتندو به اسم Direct، اطلاعات جدیدی در مورد خط داستانی جذاب و دنیای باز گسترده Xenoblade Chronicles 3 به دست آوردیم. در ادامه میتوانید تریلر جدید منتشر شده از Xenoblade Chronicles 3 را مشاهده کنید:در نهایت به نظر میرسد که بخش مبارزات و سیستم Party جایی است که Xenoblade Chronicles 3 مهم ترین تغییرات خود را نسبت به نسخههای پیشین خود دریافت میکند. در حالی که مبارزات اصلی بازی آشنا به نظر میرسند و دوباره با مکانیکهای Hack and Slash دست و پنجه نرم خواهیم کرد، اکنون در نسخه سوم می توانیم 6 شخصیت عظیم و همچنین یک شخصیت قدرتمند را به عنوان قهرمان اصلی وارد نبرد کنیم. بازی همچنین دارای یک سیستم کلاسبندی کامل خواهد بود و شخصیتهای خاصی میتوانند با هم ترکیب شوند تا یک Ouroborus قدرتمند را به میدان نبرد بیاورند!نینتندو همچنین اعلام کرده است که Expansion Pass بازی Xenoblade Chronicles 3 نیز در دسترس علاقهمندان قرار خواهد گرفت. گیمرها با قیمت 30 دلاری این بسته میتوانند انواع لوازم تزئینی، چالشها و در نهایت یک فصل داستانی اضافی را دریافت کنند. سازندگان در این مورد اضافه کردند:با یک Expansion Pass، دنیای Xenoblade Chronicles 3 را گسترش دهید. از زمان عرضه بازی تا پایان سال 2023 بازیکنان میتوانند محتوای اضافه ویژهای را دریافت کنند که در چهار بخش منتشر میشود تا گیمرها سفر خود را در Aonios بهبود دهند. این محتوا شامل آیتمهای تزئینی، لباسها و انواع رنگهای جدید برای آیتمها، مبارزات چالشی، ماموریتهای جدید، شخصیتهای تازه و در نهایت یک سناریوی داستانی جدید خواهد بود. Xenoblade Chronicles 3 در تاریخ 29 جولای (7 مرداد 1401) برای نینتندو سوییچ عرضه میشود.
به گزارش گیمینگرویتی، گزارشی جدید مرتبط با Cyberpunk 2077 منتشر شده است که به شفافسازی دلایل پشت عرضهی ناموفق این عنوان میپردازد. استودیو CD Projekt Red تاکنون چندین بهروزرسانی برای بازی Cyberpunk 2077 منتشر کرده است که کیفیت این بازی را تا حد زیادی بهبود دادهاند. با این وجود، سال 2020 وقتی بازی بار نخست به عموم عرضه شد، پر از باگها، گلیچها و دیگر مشکلات بود. حال پس از دو سال هواداران کمکم درک میکنند که چرا عرضهی بازی با چنین وضعیت بدی همراه بود و گزارش اخیر به کامل کردن تصورات بازیکنان از اوضاع عرضهی این بازی کمک زیادی میکند.بنا بر اطلاعات کشف شده از گزارشی که به دست رسانهی Upper Echelon Gamers رسیده است، یکی از دلایل بزرگی که باعث شد بازی Cyberpunk 2077 به هنگام عرضه وضع ناخوشایندی داشته باشد، مربوط به تیمی میشود که در ساخت این بازی به CDPR کمک کرده است؛ بهطور دقیق، استودیویی بهنام Quantic Lab که از سمت CDPR مسئول آزمایش کیفیت بازی بوده است. در ابتدا، این مسأله چندان غیرعادی بهنظر نمیرسد اما ظاهرا تیم Quantic Lab برای انجام این وظیفه مهارت لازم را نداشتند.بهطور خلاصه، گزارش مورد بحث میگوید که تیم Quantic Lab بیش از حد کوچک بوده و نتوانسته Cyberpunk 2077 را پیش از عرضه بهطور درست بازیابی کند تا تمام مشکلات آن پیدا شوند. و حتی در این شرایط، Quantic Lab با CDPR صادق نبوده و راجع به توانایی خود در ارزیابی کیفی بازی مبالغه کرده است تا قرارداد خود با این شرکت را از دست ندهد. بهعلاوه، بهنظر میرسد Quantic Lab درمورد بسیاری از کارکنان خود مبالغه کرده و یا دروغ گفته باشد چرا که بخش بزرگی از آنان تجربهی لازم برای انجام کار QA (ارزیابی کیفی) را ندارند.به همین دلایل (و دلایل دیگر) Quantic Lab نتوانسته بازخورد درستی به CDPR ارائه بدهد و تبعا CD Projekt Red نیز تشخیص نداد که چه مشکلاتی در بازی هستند که نیاز به رفع دارند. به هنگام عرضهی بازی، بازیکنان تعداد زیادی مشکل در بازی یافتند که CDPR از وجود آنها بیخبر بود.اگر اخبار بالا باورپذیر بهنظر نمیرسند، CDPR در گذشته بهطور رسمی اعلام کرده بود که یکی از دلایلی که باعث شده بود عرضهی بازی چنین ناموفق باشد، این بود که تیم QA از عهدهی کندوکاو مشکلات آن بر نیامدهاند، و این جمله که زمانی مانند بهانهای برای اوضاع نامناسب بازی بود، اکنون بیشتر و بیشتر به واقعیت پشت پرده شبیه میشود.آیا این اخبار باعث میشود احساسات بازیکنان نسبت به وضع کنونی و عرضهی Cyberpunk 2077 تغییر کند؟ با ما همراه باشید.
استودیو WB Games در حال نمایش بخشهای مختلف گیمپلی جدیدترین بازی خود یعنی Gotham Knights طی ماههای باقی مانده تا انتشار این عنوان میباشد. در هفتههای اخیر هواداران شاهد تریلرهای مختلفی بودهاند که گیمپلی 2 شخصیت از تیم 4 نفرهی بازی را به نمایش گذاشتهاند: Nightwing و Red Hood. اخیرا تیزری از تریلر جدید Robin، سومین شخصیت بازی نیز منتشر شده بود و به گزارش گیمینگرویتی، این تریلر روز گذشته اکران شد. پسر شگفتانگیز که با نام Tim Drake نیز شناخته میشود، از لحاظ گیمپلی شخصیت بسیار متنوعی خواهد بود. چوبدستی دراز این شخصیت، سلاح اصلی او محسوب میشود و میتواند از آن استفادههای مختلفی کند (برای مثال میتواند آن را سریع بچرخاند تا جلوی گلولههای دشمنان را بگیرد). بهعلاوه، Robin مانند تمام اعضای خانوادهی بتمن، مهارتی بالا در مخفی کاری دارد و مانند استاد خود، کاراگاهی زبردست محسوب میشود.نکتهی جالب درمورد این شخصیت، استفادهی او از تکنولوژی ساخته شده توسط لیگ عدالت است که به او قابلیت تلپورت کردن در مسافتهای کوتاه میدهد. همچنین، تریلر منتشر شده لباسهای مختلف Robin را به نمایش میگذارد. میتوانید این لباسها را در اسکرینشاتهای تازه عرضهشدهی بازی، زیر همین پست مشاهده کنید.Gotham Knights در تاریخ 25 اکتبر (3 آبان) برای PS5 ،Xbox Series X/S و PC منتشر خواهد شد.
به گزارش گیمینگرویتی، شرکت Nintendo روز 28 ژوئن (7 تیر) مراسمی از پیش ضبط شده به نام Nintendo Direct Mini: Partner Showcase برپا کرد و در آن به بازیهای ترد پارتی پرداخت که برای کنسول Switch منتشر خواهند شد.بهعلاوه، ویدیوی این مراسم بنا به درخواست طرفداران، منتشر شد. معرفی بازیهای جدید به محض تمام شدن ویدیو انجام شدند و بیانیههای رسمی رسانهها بهطور گسترده پخش شدند.با این مقدمه، تیم گیمینگرویتی تمام اطلاعیههای مراسم Direct Mini را به ترتیب معرفی برای شما جمع آوری کرده است:Monster Hunter Rise: Sunbreak -- انتشار تصاویر جدید از بستهی الحاقی که در تاریخ 30 ژوئن (9 تیر) منتشر خواهد شد.Nier Automata: The End of Yorha Edition - در تاریخ 6 اکتبر (14 مهر) منتشر خواهد شد.Lorelei and the Laser Eyes — بازی معمایی جدید که سال 2023 منتشر خواهد شد.Super Bomberman R 2 — سال 2023 منتشر خواهد شد.Mega Man Battle Network Legacy Collection — پکیج 10 بازی GBA از Mega Man که سال 2023 منتشر خواهد شدPac-Man World: Re-Pac — بازسازی Pac-Man World که در تاریخ 26 آگوست (4 شهریور) عرضه میشود.Blanc — بازی جدید در ژانر روایی ـ ماجراجویی که ماه فوریهی سال 2023 میلادی منتشر میشود.Return to Monkey Island — تا پایان سال جاری منتشر خواهد شد.Mario + Rabbids Sparks of Hope — انتشار تریلری جدید که تاریخ 20 اکتبر (28 مهر) را برای عرضهی بازی تایید کرد، مراسم ویژهی Ubisoft در تاریخ 29 ژوئن (8 تیر) بر این بازی نیز تمرکز خواهد کرد.Little Noah: Scion of Paradise — بازی جدید سبک Roguelite که 28 ژوئن (7 تیر) منتشر شد.Railgrade — بازی جدید ساخت راهآهن که پاییز امسال منتشر خواهد شد.RPG Time: The Legend of Wright — پورت RPG که در تاریخ 18 آگوست (27 مرداد) برای Switch منتشر خواهد شد.Sonic Frontiers — عرضهی تریلری جدید برای این بازی جهانباز که در تعطیلات پیشرو برای Switch و پلتفرمهای دیگر منتشر میشود.Disney Dreamlight Valley —شبیهساز زندگی دیزنی، ساخته شده توسط استودیوی کانادایی Gameloft Montreal که در تاریخ 15 شهریور بطور آزمایشی در دسترس قرار خواهد گرفت.Live a Live — عرضهی تریلری جدید از بازسازی این عنوان نقشآفرینی، دموی بازی در تاریخ 28 ژوئن (7 تیر) در دسترس قرار خواهد گرفت (3 فصل نخست بازی به اضافهی انتقال پیشرفت نسخهی دمو به نسخهی کامل که 22 جولای (31 تیر) منتشر خواهد شد)Doraemon Story of Seasons: Friends of the .Great Kingdom — شبیهساز مزرعه داری که پاییز امسال منتشر خواهد شد.Minecraft Legends — تریلری جدید برای نسخهی Switch این بازی منتشر شد، سال بعد به این پلتفرم و پلتفرمهای دیگر خواهد آمد.Dragon Quest Treasures —اسپینآف ژانر نقشآفرینی که نهم دسامبر (18 آذر) عرضه میشودکلیپ کوتاه شامل بازیهای سابقا معرفی یا منتشر شده مانند: Fire Emblem Warriors: Three Hopes (منتشر شده)، Captain Velvet Meteor: The Jump+ Dimensions (28 جولای - 6 مرداد), No Man’s Sky (7 اکتبر - 15 مهر) و همچنین A Plague Tale: Requiem – نسخهی ابری (18 اکتبر - 26 مهر)Portal: Companion Collection — باندل Portal و Portal 2 که از امروز در دسترس قرار گرفته است.Harvestella — بازی نقشآفرینی شبیهساز زندگی جدید شرکت Square Enix که چهارم نوامبر (13 آبان) منتشر میشود.Persona 3 Portable, Persona 4 Golden and Persona 5 Royal — همگی به Switch خواهند آمد، نخستین بازی P5R در تاریخ 21 اکتبر (29 مهر) خواهد بود (هر سه بازی سابقا برای PC ،Xbox و PlayStation نیز تایید شده بودند).
عنوان Ghost of Tsushima موفقیت بزرگی برای Sucker Punch و Sony بود، شاید حتی بیشتر از آن چیزی که هر یک از آنها انتظارش را داشتند. به گزارش گیمینگرویتی، اخیراً سونی اعلام کرد که عنوان اکشن-ماجراجویی جهان باز آنها تا اوایل سال جاری بیش از 8 میلیون نسخه فروخته است و یک فیلم اقتباسی بر اساس آن نیز در دست ساخت است. با توجه به همه این موارد شکی در ذهن هیچ کسی وجود ندارد که سونی میخواهد با ساخت یک دنباله از محبوبیت Ghost Of Tsushima استفاده بیشتری کند و به نظر میرسد که شواهد جدید کمکم در حال ساخت بودن نسخه دوم این بازی را تأیید میکنند.استدیوی Sucker Punch آگهیهای شغلی جدیدی برای چندین موقعیت شغلی منتشر کرده که این موضوع در نگاه اول به هیچ وجه برای هیچ استدیویی در صنعت گیم غیرعادی نیست، اما این لیست خاص ارزش آن را دارد که کمی عمیقتر به آن نگاه کنیم! به عنوان نمونه یک آگهی شغلی برای طراح رویاروییها وجود دارد و بیان میکند که این توسعهدهنده در حال کار بر روی یک بازی جهان باز، با تمرکز ویژه بر مبارزات اکشن به همراه عناصر مخفیکاری است. مقداری عجیب خواهد بود اگر این آگهی به معنی ساخت ادامهای برای Ghost of Tsushima نباشد.مخاطبان سال گذشته همراه با بسته گسترشدهنده Iki Island که به عنوان بخشی از Ghost of Tsushima Director's Cut بر روی PS5 ارائه شد محتوای جدیدی از Ghost of Tsushima دریافت کردند، اما به احتمال زیاد Sucker Punch بخش خاصی از نیروی کاری خود را برای کار روی یک برنامه کامل برای ساخت دنباله این بازی قرار داده است. با این حال هنوز هم مدت زیادی از عرضه Ghost Of Tsushima روی PS4 در سال 2020 نگذشته است و باید برای انتشار اخبار دقیق در مورد این بازی اندکی بیشتر صبر کنیم.نقد و بررسی بازی Ghost of Tsushima: Director’s Cut | ساموراییها هرگز نمی میرند!
به گزارش گیمینگرویتی، كاربر ردیت با نام Slimane406 روز 25 ژوئن (4 تیر) اسکرینشاتی از صفحهی PS Plus Premium در فرانسه منتشر کرد که تصویری از بازی Ratchet & Clank: Rift Apart را در کادری نشان میداد که میتوانست به معنای عرضهی این بازی برای سرویس PS Plus باشد. یادآوری: سرویس جدید PlayStation Plus هم اکنون برای کاربران شبکهی PSN در دسترس قرار دارد. کاربران میتوانند برای خرید سطح Essential اقدام کنند که همان PS Plus قدیمی است، یا با 40 دلار بیشتر سطح Extra را بخرند که دسترسی به بیش از 400 عنوان از بازیهای PS4 و PS5 را فراهم میکند یا با 20 دلار بیشتر، سطح Premium را خریداری کنند که علاوه بر امکانات سطح قبل، 340 بازی محبوب دیگر از کنسولهای PlayStation 1 ،PS2 و PSP را نیز در دسترس قرار میدهد. بازیهای PS3 نیز از طریق استریم ابری در دسترس قرار خواهند گرفت.لازم به ذکر است که نمیتوان با استناد به تصویر بالا گفت که Ratchet & Clank: Rift Apart حتما تا آیندهی نزدیک به PS Plus خواهد آمد چرا که یکی دیگر از قابلیتهای PS Plus Premium دسترسی به نسخههایی از بازیهاست که محدودیت زمانی دارند. Ratchet & Clank: Rift Apart یک سال پیش بهعنوان بازی انحصاری PlayStation 5 عرضه شد و پس از انتشار، تحسین بسیاری از منتقدین صنعت بازی را برانگیخت.
چه بر سر Skull and Bones خواهد آمد؟ بسیاری از بازیکنان به این نتیجه رسیدهاند که بازی Ubisoft با محوریت دزدان دریایی نهایتا به یک پوچافزار تبدیل خواهد شد. این حدس با توجه به تاخیرهای متعدد بازی و اخبار حاکی از آشوب در پشت صحنهی استودیوی نهچندان موفق Ubisoft Singapore منطقی بهنظر میرسد. اما از سوی دیگر، شایعاتی از بازی بهگوش میرسند که میگویند وضع بازی خوب است و حتی ویدیوهایی از مرحلهی آلفای بازی در اینترنت منتشر شدهاند. بنابراین معلوم نیست چه بر سر Skull and Bones خواهد آمد.به گزارش گیمینگرویتی، Tom Henderson میگوید که Ubisoft طی پخشزندهی هفتهی چهارم جولای، بازی Skull and Bones را به همراه تریلر جدید، گیمپلی، صحبتهای توسعهدهنده و غیره، از نو رونمایی خواهد کرد. همچنین میتوان انتظار اعلام تاریخ انتشار این بازی را نیز داشت. بهعلاوه، انجمن بازیهای ویدیویی برزیل نیز بازی Skll and Bones را وارد ردهبندی سنی خود کرده است.البته که تمام این اخبار در حد شایعه هستند اما بنا بر جدول عرضهی Ubisoft، بازی Skull and Bones در حال توسعه برای عرضه طی سال مالی 2023 (تا تاریخ 31 مارس 2023 یا 11 فروردین 1402) میباشد، بنابراین منطقی است که انتظار داشته باشیم بازی در آیندهی نزدیک بار دیگر رونمایی شود.برای افرادی که در جریان اتفاقات این بازی نیستند، بازی Skull and Bones تا کنون چند تغییر در پروسهی توسعه را پشت سر گذاشته است و در نهایت بهنظر میرسد Ubisoft تصمیم به ساخت عنوانی جهانباز با مکانیزمهای نبرد دریایی گرفته باشد که میتوان آن را به طور co-op نیز تجربه کرد.
بازی Final Fantasy 16 از جهات بسیاری شبیه نوعی بازگشت به اصل برای مجموعهی Final Fantasy خواهد بود و یکی از دلایلی که اینطور بهنظر میرسد، بستر اتفاقات آن است. پس از توسعهی چند بازی با محیط علمیتخیلی و امروزی، بازی FF16 بار دیگر پس از مدتها به بستر فانتزی قرون وسطایی اروپا باز خواهد گشت و تمام تلاش خود برای اصالت در این بازآفرینی را بکار خواهد گرفت.به گزارش گیمینگرویتی، Naoki Yoshida، تهیهکنندهی بازی طی مصاحبهی اخیر خود با رسانهی Dengeki Online گفت که Final Fantasy 16 در بستری فانتزی از اروپای قرون وسطا روایت میشود و صوت انگلیسی بازی تنها لهجهی بریتانیایی خواهد داشت. به گفتهی Yoshida، لهجهی آمریکایی برای حفظ اصالت بازی و جلوگیری از اعتراض هواداران، بهطور کامل از آن حذف شده است.Yoshida با بیان اینکه بسیاری از هواداران به لطف The Lord of The Rings، محیط فانتزی قرون وسطا را با اروپا یکی میدانند، افزود: «در حال حاضر، عنوانی وجود ندارد که دنیایی فانتزی و قرون وسطایی را با این اندازه بر روی PS5 به تصویر بکشد، پس ما تصمیم گرفتیم که بر روی صحنهپردازی اروپای قرون وسطی تمرکز کنیم و به ترکیب آن با فانتزیای که در نظر داشتیم بپردازیم».«اینبار، ضبط حرکات و صداگذاری بازی توسط بازیگران اروپایی انجام شده است، با این وجود، متن بازی ابتدا به زبان ژاپنی نوشته و سپس به انگلیسی ترجمه شد و پس از آن تصاویر صورت را به انگلیسی ضبط کردیم. هرچند که بازی انگلیسی است، ما جوانب احتیاط را رعایت کردیم و نگذاشتیم لهجهی آمریکایی وارد بازی شود. ما این تصمیم را گرفتیم که بازیکنان آمریکایی از دست ما عصبانی نشوند و نگویند: "من مشتاق فانتزی اروپپایی قرونوسطایی بودم پس چرا لهجهی آمریکایی در بازی وجود دارد؟" برای همین تمامی حرفها با لهجهی بریتانیایی ضبط شدهاند».بازی Final Fantasy 16 تابستان سال 2023 برای PS5 منتشر خواهد شد. شرکت Square Enix قصد دارد تا پایان سال جاری تریلر جدیدی از این بازی با محوریت داستان و جهان آن منتشر کند.
به گزارش گیمینگرویتی، استودیو Falcom به مناسبت 35 سالگی مجموعهی Ys، نخستین طراحی مفهومی بازی بعدی این مجموعه را در مجلهی Weekly Famitsu به اشتراک گذاشت. در این نقاشی، Adol، شخصیت اصلی را به همراه کاراکتری دیگر در حال مبارزه با نوعی هیولای پرندهی غولآسا میبینیم (حملهی این دو شخصیت، حرف X را در هوا شکل میدهد که میتواند به معنای دهمین بازی مجموعهی Ys باشد). Adol به نظر جوانتر میرسد و همراه او، تبر جنگی به دست دارد و بین دو شخصیت، رشتههایی آبی رنگ و عجیب مشاهده میشود. همچنین، Toshihiro Kondo، رییس استودیو Falcom جزییات جدیدی از گیمپلی بازی به اشتراک گذاشت. او گفت که بازی دهم همچنان شامل گیمپلی روان و هیجانانگیز همیشگی این مجموعه خواهد بود، اما بخشهای دیگر گیمپلی درحال دگرگون شدن هستند. گیمپلی بازی را میتوان الهامگیری نسبی از ژانر Soulslike دانست. چالش واقعی این توسعهدهنده، توانایی خلق مبارزاتی تن به تن و سیال است که در آن بازیکنان بتوانند حرکات دشمن را هر لحظه زیر نظر داشته باشند. به علاوه، قابلیت اسلحهها هنگام تغییر عضو تیم نیز تغییر خواهد کرد.بهنظر میرسد داستان بازی جدید بین Ys 1 و Ys 2 اتفاق میافتد. این مسأله سن کم Adol در تصویر را توضیح میدهد. احتمالا بازی پیش از امپراطوری Romun روایت شود. Kondo درمورد پلتفرمهای بازی گفت: «با وجود اینکه در حال حاضر نمیتوانیم پلتفرمهای بازی را اعلام کنیم، میخواهیم عدهی زیادی از بازی لذت ببرند و جوانسازی Adol نیز به همین دلیل صورت گرفته است. در حال کار بر روی چندین پلتفرم برای انتشار بازی میباشیم».بهطور کلی، تیم Falcom اعتقاد دارد که ابداع عناصر جدید برای گیمپلی بازی اهمیت زیادی دارد. این عناصر جدید میتوانند شامل سناریو یا سیستمهای جدید باشند. برای اطلاعات بیشتر و انتشار نام رسمی این بازی طی ماههای آینده با ما همراه باشید.
با عرضه Elden Ring هیدتاکا میازاکی رئیس استدیوی FromSoftware و رویاپرداز اصلی آنها، از یک خالق محبوب و در عین حال تا حدی خاصپسند نزد گیمرها به کارگردانی پرفروش در صنعت گیم تبدیل شده است! بنابراین ممکن است برای گیمرها سوال شده باشد که او چه شکنجه جدیدی برای آنها تدارک دیده است؟! به گزارش گیمینگرویتی و طبق مصاحبه با سایت ژاپنی 4Gamer، میازاکی اعلام کرده که اکنون در حال کار بر روی پروژه بعدی خود است. وی فعلا اطلاعاتی از ظاهر بازی خود ارائه نداده است. البته او گفته میخواهد به تمرکز بر روی ژانر فانتزی با درجه انتزاعی بالاتر از کارهای گذشته ادامه دهد. با توجه به اینکه بازیهایی مانند Dark Souls و Elden Ring عجیب و اسرارآمیز هستند، درجه بالاتر انتزاع در بازی جدید او میتواند به چیزی بسیار زیبا منجر شود! به گفته میازاکی در حال حاضر ایدهها و تصاویر فانتزی دور ریخته شده زیادی دور سر او میچرخند که لزوماً با ژانر اکشن-RPG که او را بیشتر بخاطر آن میشناسند همخوانی ندارد. این اطلاعات میتواند به این معنی باشد که پروژه بعدی او ممکن است ساختار نسبتاً متفاوتی نسبت به عناوین قبلی میازاکی داشته باشد.میازاکی همچنین گفته که تعدادی کارگردان تحت هدایت او روی پروژههای دیگری نیز کار میکنند و From Software در حال افزایش کارکنان خود است. گفته میشود بازی بعدی FromSoftware که ظاهرا یک پروژه اختصاصی میازاکی نیست، در مراحل نهایی توسعه خود قرار دارد. شایعات زیادی حاکی از آن است که Armored Core ممکن است نام بازی بعدی این استدیو باشد اما خود شخص میازاکی هیچگونه اطلاعاتی در این مورد فاش نکرده است.در نهایت در حالی که میازاکی در حال حرکت به سمت سرمایه گذاریهای خلاقانه جدید در پروژههای آینده خود است بهروزرسانیهای بیشتری برای آخرین بازی او، Elden Ring برنامهریزی شده است. اینکه باید منتظر یک بسته گسترشدهنده عظیم برای Elden Ring باشیم یا فقط به بهروزرسانیهای رایگان با محتوای کوچکتر بسنده کنیم هنوز معلوم نیست.Elden Ring هماکنون برای PC ،Xbox One ،Xbox Series X|S ،PS4 و PS5 دسترس است.نقد و بررسی بازی Elden Ring | روح طلایی سولز
به گزارش گیمینگرویتی، برای دومین بار در سال جاری فروش کنسولهای Xbox Series X|S در ژاپن از PS5 پیشی گرفت. PS5 که معمولاً در ژاپن برتری خاص خود را دارد، در هفتهای که از 13 ژوئن (23 خرداد) شروع میشود تنها توانست 3035 دستگاه را در ژاپن به فروش برساند در حالی که Series X مجموعاً 3272 دستگاه در ژاپن به فروش رسانده است!البته باید این نکته را ذکر کنیم که کمبود مداوم سختافزاری و قطعات منجر به محدودیت عرضه برای هر دو کنسول نه تنها در ژاپن بلکه در سراسر جهان شده است.طبق گفته Famitsu، کنسول Xbox Series S نیز در تاریخ مشابه 3423 دستگاه فروخته است. پس از قسمتبندی آمار فروش مشخص شد که PS5 مبتنی بر دیسک در مجموع 2371 دستگاه فروخته است و نسخه ارزانتر و تمام دیجیتال آن هم تنها توانسته 664 دستگاه بفروشد. این دومین باری است که در ژاپن مایکروسافت از سونی پیشی میگیرد و اوضاع زمانی جالبتر میشود که بدانیم Xbox Series S به تنهایی از فروش PS5 در ماه می گذشته عبور کرده است.اما حتی با وجود هفتهای که مایکروسافت در صدر جدول فروش قرار میگیرد، سونی هنوز از آمار فروش مثبتی برای PS5 برخوردار است. سونی در ابتدای ژوئن تأیید کرد که فروش PS5 از زمان عرضه در نوامبر 2020 از 20 میلیون دستگاه در سراسر جهان فراتر رفته است و قول داده است که تولید PS5 را برای سال 2022 مقداری افزایش دهد تا این کنسول راحتتر به دست علاقه مندانش برسد. سونی تخمین زده است که در سال مالی که از اول آپریل امسال (12 فروردین) آغاز شده و تا 31 مارس 2023 (11 فروردین 1402) ادامه دارد، 18 میلیون کنسول PS5 به فروش خواهد رساند، که این تعداد بر اساس مشاهده فعلی این شرکت در خرید قطعات است.
به گزارش گیمینگرویتی، پس از گذشت یک سال و نیم از عرضهی جهانی PlayStation 5، این کنسول اکنون به تکنولوژی نرخ نوسازی متغیر (VRR) مجهز شده است. آپدیت حاوی VRR طی هفتهی جاری عرضه خواهد شد. صفحات نمایش و تلویزیونهای دارای HDMI 2.1 به کمک آن میتوانند نرخ نوسازی تصویر خود را با نرخ نوسازی خروجی از PS5 تنظیم کنند.این فناوری منجر به کم شدن Input Lag شده و ضمن ارتقا دادن کیفیت بصری بازی، مشکل Screen Tearing را به کل حل میکند.پس از دریافت بهروزرسانی VRR، این قابلیت برای تمامی بازیهایی که از آن پشتیبانی میکنند فعال میشود. البته به شرطی که دستگاه به صفحه نمایش متصل باشد که از HDMI 2.1 پشتیبانی میکند و با این قابلیت سازگار است. از VRR میتوان در عنوانهایی که از آن پشتیبانی نمیکنند نیز استفاده کرد هرچند نتایج آن ممکن است غیرمنتظره باشد. در این صورت میتوانید به قسمت Screen and Video در تنظیمات رفته و VRR را در بخش Video Output خاموش کنید.Sony در وبلاگ خود اعلام کرده است که عناوین پیشین PS5 میتوانند از طریق عرضهی پچ برای استفاده از VRR تنظیم شوند و عناوین آینده میتوانند بهطور پیشفرض از آن پشتیبانی کنند. این شرکت همچنین لیست بازیهایی که طی هفتههای آتی بهروزرسانی استفاده از VRR را دریافت میکنند منتشر کرد:Astro’s PlayroomCall of Duty: VanguardCall of Duty: Black Ops Cold WarDestiny 2Devil May Cry 5 Special EditionDIRT 5GodfallMarvel’s Spider-Man RemasteredMarvel’s Spider-Man: Miles MoralesRatchet & Clank: Rift ApartResident Evil VillageTiny Tina’s WonderlandsTom Clancy’s Rainbow Six SiegeTribes of Midgardبرای اطلاعات بیشتر در این زمینه با ما همراه باشید.
با وجود اینکه یافتن کنسول PlayStation 5 در بازارهای جهانی کار سادهای نیست، به گزارش گیمینگرویتی این محصول هم اکنون توانسته به دستاوردی مهم در زمینهی فروش دست یابد. این دستاورد، عبور از فروش مادامالعمر کنسول محبوب و کلاسیک Nintendo 64 در بازار انگلستان است. ارقام فروش این کنسول اکنون در حال نزدیک شدن به Game Boy Advanced میباشند در حالی که Xbox Series X/S همچنان پشت سر آن قرار دارد. گفتنی است که Xbox نیز اخیرا توانسته فروش GameCube را پشت سر بگذارد.این ارقام از Christopher Dring، رییس وبسایت GameIndustry به دست عموم رسیده است. Dring طی توییت جدید خود به انتشار این ارقام پرداخت و افزود: «اگر PS5 در بازارهای جهانی کمیاب نبود، میتوانستیم انتظار شکستهشدن رکوردهای بیشتری را داشته باشیم.»در بحث مقایسهی آمارهای فروش جهانی، هر سه محصول Xbox Series X/S و PS5 از رقیب خود، GameCube عقبتر قرار دارند و در این میان PS5 تنها 20 میلیون دستگاه با شکستن رکورد GameCube فاصله دارد. طی مقایسهی فروش نخستین سال PS5 با PS4، مشخص شد که فروش کنسول نسل نهمی از نسل پیشین خود کندتر صورت میگیرد هرچند که این تفاوت به دلیل کمبود علاقه در بازارها نیست. با وجود کمیاب بودن PS5، رییس این شرکت اذعان دارد که در حال فروش تک به تک کنسولهایی هستند که ساخته میشوند. این مساله برای افرادی که سعی در خرید این کنسول دارند چندان شگفتآور نیست.از زمان رونمایی کنسولهای نسل جدید در سال 2020، بحران ادامهدار کمبود تراشه به همراه تقاضایی که مدام عرضه را پشت سر میگذارد، پوزهی بازار فروش را به خاک مالیده است. طی بیانیهی سال گذشتهی Sony در مورد این بحران، بیان شد که این شرکت قصد دارد تمام قوای خود برای بررسی این مشکل را بکار گیرد و اولویت با ساخت کنسولهای بیشتر خواهد بود.
به گزارش گیمینگرویتی، AMD طی رویداد GDC اذعان داشت که FSR 2.0 بطور کامل بر روی کنسولهای Xbox پشتیبانی میشود و در جعبه ابزار سازندگان بازی Xbox (GDK) حاضر خواهد بود تا سازندگان در بازیهای خود از آنها استفاده کنند.تکنولوژی FSR 2.0 که با هدف ارتقای مصنوعی کیفیت بازیها از رزولوشنهای پایین به بالاتر ساخته شده، هفتهی گذشته برای PC به عرضه رسید. برخی به تشابه این تکنولوژی با DLSS شرکت Nvidia نیز اشاره کردهاند که تنها بر روی سری 2000 کارتهای Nvidia (و نسخه جدیدتر) قابل دسترسی است. در مقابل، FSR 2.0 وابستگی به پردازندهی خاصی ندارد و بدین ترتیب بر روی هر پردازنده (AMD یا Nvidia) قابل استفاده است.هر دو برند PlayStation و Xbox در دو نسل قبلی خود از پردازندههای گرافیکی AMD استفاده کردهاند.فرضا، دليلي وجود ندارد كه نتوان از FSR 2.0 بر روي PS5 استفاده كرد. هرچند نامعلوم است كه شركت AMD براي انحصاري سازي اين تكنولوژی به کنسولهای Xbox با مایکروسافت وارد مذاکره شده است یا خیر.همچنین کارکرد این تکنولوژی بر روی کنسول Xbox One نیز مبهم است. اما در صورت ایجاد این ارتقا، عمر کنسول نسل قبل مایکروسافت به مدت قابل توجهی افزایش پیدا خواهد کرد.از فناوریهای نوین مانند FSR 2.0 هم برای PC و هم برای کنسولها استقبال میشود چرا که بسیاری از بازیکنان این پلتفرمها به دلیل کمبود جهانی پردازندهها مجبور به گذران اوقات با دستگاههای قدیمی خود میباشند و خرید سختافزار جدید (به خصوص، پردازندههای گرافیکی) در این شرایط کار سادهای نیست.
بازآفرینی بازی Myst که هفتهی آینده برای PC و دو کنسول Xbox Series X/S (و همچنین سرویس Game Pass) عرضه میشود، یکی از جدیدترین عناوین آزمایشکنندهی تکنولوژی AMD FSR بر روی PC و یکی از اولینها بر روی کنسولهای Xbox خواهد بود. اگر به خاطر داشته باشید، مایکروسافت اوایل ماه ژوئن پشتیبانی کنسولهای خود از FidelityFX Super Resolution را اعلام کرد.به گزارش گیمینگرویتی، به گفتهی توسعهدهندگان استودیو Cyan Worlds، وجود FSR برای حصول اطمینان از اجرای 60 فریم بازیها در Xbox Series X (با کیفیت 4K) و نیز Xbox Series S (با کیفیت 1440p) امری حیاتی بوده است.یکی از ویژگیهای تکنیکی که ما برای رسیدن به این امر (اجرای 60 فریم بر ثانیه) استفاده کردیم، AMD FidelityFX Super Resolution بوده است که به ما اجازه میدهد کیفیت بازی را تا حدی فراتر از قابلیت پیشین بازی بالا ببریم. به لطف FSR، بازی Myst میتواند بر روی Xbox Series X به نرمی با 60 فریم بر ثانیه در کیفیت 4K و بر روی Xbox Series S با کیفیت 1440p اجرا شود.به کمک FSR، ما درصد استفاده از صفحه نمایش بازی را بطور موثر در پسزمینه کاهش میدهیم و به Super Sampling اجازه میدهیم تصویر را شفاف کند که تغییراتی جزئی با کیفیت اصلی 4K بدون دستکاری درصد استفاده از صفحه نمایش دارد اما بطور کلی، FSR در Xbox Series X/S باعث افزایش عملکرد 75 درصدی بدون قربانی کردن محسوس کیفیت میشود.تغییرات بصری این تکنولوژی نامحسوس هستند و قرار است اینگونه باشند. نتیجه چیست؟ به جای تلاش برای رسیدن به تعادل بین عملکرد و کیفیت، ما به شما تجربهای شفاف، واضح، سریع و جذاب بر روی پلتفرمهای Xbox ارائه میدهیم. باعث افتحار ماست که جزو نخستین توسعهدهندههایی باشیم که از این تکنولوژی برای Xbox Series X/S استفاده میکنند.
با توجه به حضور پررنگ و سلطهگرانهی شرکتهای پلیاستیشن و نینتندو در ژاپن (حتی با وجود اینکه پلیاستیشن کمی در این باره لنگ میزند)، برند اکسباکس برخلاف بازارهای غرب، جا افتادگی مناسب برای حضور در این منطقه را ندارد. حال که اکسباکس در حال جشن گرفتن 20 سالگی خود است، نشریهی Weekly Famitsu نکات جالبی دربارهی عملکرد آن در این کشور فراهم آورده.به گزلرش گیمینگگرویتی، از فوریه 2002 تاکنون، مایکروسافت مجموعا موفق به فروش 2.345.975 کنسول اکسباکس شده است و در این میان اکسباکس 360 با 1،616،128 دستگاه، پرفروشترین کنسول مایکروسافت در این ناحیه بوده است. این درحالی است که ایکس باکس اوریجینال (اولین ایکس باکس) با فروش 472.992 واحدی مقام دوم را در دست دارد و جالب اینجاست که نسل آخر کنسولهای اکسباکس (سری S و X) با فروشی بیشتر از آنچه اکسباکس وان از روز تولید خود بدست آورده، گوی سبقت را از این کنسول ربودهاند.اگر به ارقام فروش اکسباکس 360 بنگریم، نباید از سلطهی بازیهای مخصوص این نسل در ژاپن شوکه شویم. Dead or Alive 3 با فروش 271.149 نسخهای پیشتاز این رقابت است و به دنبال آن، عناوینی چون Star Ocean 4: The Last Hope ،Tales of Vesperia ،Blue Dragon و The Last Remnant در صدر جداول فروش قرار دارند. میتوانید پایینتر بطور گسترده بخوانید.اخیرا مایکروسافت تاکید بیشتری بر پررنگسازی نقش خود در ژاپن نهاده است. مخصوصا با توجه به رونمایی همزمان کنسولهای سری S و X در ژاپن و دیگر نقاط دنیا (برخلاف الگوی رونمایی Xbox One).همچنین کمپانی اکسباکس مشغول تحرکاتی است که بازیها و توسعهدهندگان ژاپنی بیشتری را به پلتفرمهای خود بیافزاید و اینک، توسعهدهندهی ژاپنی Tango Gameworks از کمپانی Bethesda به خط مقدم این کمپانی پیوسته است. هرچند، برخی منتقدین باور دارند مایکروسافت ممکن است برای ابتیاع کمپانیهای بزرگتر در این ناحیه با مشکل مواجه شود. درمورد این فرضیه بیشتر بخوانیدفروش کنسولهای اکسباکس در ژاپنXbox - 472,992Xbox 360 - 1,616,128Xbox One - 114,831Xbox Series X/S - 142,024پرفروشترین بازیهای مربوطه در ژاپنDead or Alive 3 (Xbox) – 271,149Star Ocean 4: The Last Hope (Xbox 360) – 208,521Tales of Vesperia (Xbox 360) – 204,305Blue Dragon (Xbox 360) – 203,740The Last Remnant (Xbox 360) – 154,493
بر اساس گزارشات جدید، معامله خریداری کمپانی Arm توسط Nvidia با قیمت 66 میلیارد دلار در مواجهه با چالشهای نظارتی اساسی لغو شده است.به گزارش گیمینگرویتی ادغام بین Nvidia و کمپانی Arm، سازنده معروف تراشههای گرافیکی، به دلیل نگرانیهای نظارتی و رقابتی از بین رفته است. این تصمیم پس از جلسه هیئت مدیره انویدیا در روز دوشنبه اتخاذ شده است و اگر این معامله به مرحله نهایی موفقیت آمیز بودن میرسید، به انویدیا قدرت بسیار بیشتری در صنعت ساخت تراشههای گرافیکی میداد. در گزارش جدیدی از فایننشال تایمز، Softbank و Nvidia تصمیم گرفتند به دلیل موانع نظارتی که درباره تکمیل تراکنش این معامله به وجود آمده بود، پیگیری خود را برای نهایی کردن آن متوقف کنند. همچنین اعلام شده که همزمان با اعلام این خبر مدیریت اجرایی در Arm به دلیل فروپاشی این قرارداد تغییر کرده است. Rene Haas که پیش از این رئیس گروه مالکیت شرکت Arm بود، جایگزین مدیرعامل آن آقای Simon Segares شد.SoftBank کارمزدی معادل 1.25 میلیارد دلار از این معامله دریافت خواهد کرد و اعلام کرد که به دنبال عرضه اولیه عمومی Arm قبل از پایان سال مالی آینده در مارس 2023 است و به دنبال انتقال به نیویورک خواهد بود. هر چند که دفتر مرکزی آنها در بریتانیا قرار دارد.با این حال، انویدیا با گفتن اینکه میتواند از نظر مالی به Arm برای گسترش به بازارهای جدید کمک کند، تلاش کرد تا از نگرانیهای سیاستمداران بریتانیایی بکاهد. گزارش شده است که Softbank میخواهد Arm را در نیویورک مستقر کند زیرا ارزش آن بالاتر از بریتانیا است. برخی از شرکت های بزرگ فناوری مانند کوالکام (Qualcomm) و مایکروسافت با این ادغام مخالف بودند زیرا آنها بر طراحی تراشههای گرافیکی توسط Arm تکیه داشتند و اگر این ادغام تایید میشد، انویدیا حقوق فناوری Arm را تصاحب میکرد و تقریباً به یک کمپانی بی رقیب در زمینه تراشه و کارتهای گرافیکی تبدیل میشد. قرارداد بین Arm و Nvidia در سپتامبر 2020 اعلام شده بود. اخیراً کمبود تراشههای نیمه هادی در سراسر جهان گزارش شده است زیرا شرکتهای مرتبط با صنعت بازی مانند پلیاستیشن و نینتندو گزارش دادهاند که در نتیجه این کمبودها، تولید کنسولهای آنان کاهش یافته است.
حدود یک سال از بیانیهی سونی مبنی بر پروژهی «Playstation VR HeadSet» برای کنسول پلیاستیشن۵ میگذرد. اما در طول این دوره اطلاعاتی از روند این پروژه در دسترس نبود. به گزارش گیمینگرویتی در مراسم «CES 2022» سونی روی صحنه میرود و به طور رسمی «Playstation VR2» را معرفی میکند. با وجود اینکه از خود هدست رونمایی نشد، نکات فنی و فناوری آن به شکل مختصر معرفی شدند.«PS VR2» توسط یک کابل به کنسول متصل خواهد شد و وعدهی پیشرفت در جنبههای سخت افزاری و تکنولوژیک آن داده شد. هدست قابلیت نمایش 4K و HDR به کمک نمایشگر OLED با وضوح تصویر 2000*2040 برای هر چشم به صورت جداگانه خواهد داشت. یکی دیگر از قابلیتهایی که سونی از آن رونمایی کرد، «Feedback» است که به کمک موتوری تعبیه شده در هدست بدست آمده است. بر اساس پست بلاگ پلیاستیشن تغییرات ضربان قلب کاراکتر در لحظات حساس و تغییرات محیطی، اطراف بازیکنان به کمک این فناوری، احساس خواهد شد.اطلاعات جدیدی نیز حول «Sense Controller» که پیشتر در مارچ ۲۰۲۱ رونمایی شده بود، منتشر شد.تا کنون اما در مورد قیمت این دستگاه اطلاعاتی در دست نیست.
به گزارش گیمینگرویتی و مطابق مطلبی که آمار فروش کنسولها و بازیها را در قاره اروپا در سال 2021 اعلام کرده است، کنسول های Switch و PS5 پرفروش ترین کنسول های اروپا در سال 2021 بودند؛ Spider-Man: Miles Morales نیز دومین بازی پرفروش PS5 بوده و پشت سر FIFA22 قرار گرفته است!همانطور که پیشتر گفته شد، کنسولهای Nintendo Switch و PS5 پرفروشترین کنسولهای سال 2021 در مناطق مختلف اروپا بودهاند.این اطلاعات توسط GamesIndustry's Christopher Dring از طریق توییتر بدست آمده است. طبق گفته Dring، پلتفرم هیبریدی نینتندو امسال دوباره بر فروش سخت افزار در مناطق مختلف اروپایی تسلط یافته است اما PS5 سونی اولین جایگاه را در بریتانیا، سوئد، فنلاند و دانمارک کسب کرده است.در مورد فروش بازی در اروپا در سال 2021، FIFA 22 پرفروشترین بازی جدید است که آمار FIFA 21 را پشت سر گذاشته است. جالب اینجاست که با وجود عرضه بزرگتر از نسخههای قبلی سری متروید، Metroid Dread تنها توانست جایگاه بیست و سوم را در آمار فروش مناطق اروپایی به دست آورد.Dring در ادامه مینویسد: فقط دو بازی جدید در ده بازی برتر اروپا از لحاظ فروش (طبق دادههای GSD) وجود دارد: Call of Duty: Vanguard و Super Mario 3D World + Bowser's Fury و سایر عناوین پرفروش 2021 در اروپا، متعلق به بازیهای عرضه شده در گذشته میباشد.همچنین این منبع در ادامه به نکته بسیار جالبی اشاره کرده: اینکه بازی Farming Simulator 22 فروش بیشتری را نسبت به عناوین معروفی همچون Forza Horizon 5، Guardians Of The Galaxy، Monster Hunter Rise در اروپا تجربه کرده است!وقتی صحبت از فروش بازیها در PS5 به میان میآید، Spider-Man: Miles Morales امسال دوباره حضور قدرتمندی را از خود نشان داد و دومین بازی پرفروش کنسول نسل بعدی سونی محسوب میشود. اولین رتبه در این زمینه متعلق به Fifa 22 است. عنوان Spider-Man: Miles Morales سال گذشته همزمان با عرضه PS5 منتشر شد و از آن زمان تاکنون فروش خوبی را تجربه کرده است. اطلاعات بیشتر در مورد فروش کلی سخت افزار و نرم افزار امسال به زودی به اشتراک گذاشته خواهد شد.
مطابق گفتههای اخیر مدیرعامل AMD، روند کمبود کنسولهای نسل جدید حداقل تا اواخر سال 2022 نیز ادامهدار خواهد بود!به گزارش گیمینگرویتی، لیزا سو(مدیر عامل AMD) از تقاضای بالای مداوم برای PS5 و Xbox Series X|S تحت تاثیر قرار گرفته و همچنین اعتراف کرده که انتظار چنین استقبال بالایی را نداشته است. بر کسی پوشیده نیست که تقاضا برای کنسولهای نسل بعدی از زمان عرضه این کنسولها در اواخر سال گذشته بالا بوده است. با کمبود مداوم عرضه به دلیل همه گیری جهانی کووید-19 ، هر دو کنسول PS5 و Xbox Series هنوز به سختی در دسترس هستند. در همین رابطه و در آخرین تماس مالی با سرمایه گذاران، از مدیر عامل AMD در مورد وضعیت عرضه فعلی قطعات کنسولها سوال پرسیده شد. به گفته مدیرعامل شرکت AMD، این کمپانی در سال آینده تولید تراشهها را افزایش خواهد داد و او انتظار دارد که سال 2022 سال قدرتمند دیگری برای سونی و مایکروسافت باشد، اگرچه او انتظار دارد که سال 2023 "سال اوجگیری کامل" برای کنسولهای نسل بعدی باشد.لیزا سو گفت: "خب، من فکر می کنم اول از همه تجارت کنسول، این چرخه خرید و فروش کنسولها و همه چیزهایی که به طور کلی به آن نگاه می کنید، شگفت انگیز بوده است." «منظورم این است که اگر به قدرت چرخه فکر کنید، اکنون ما تا حدودی وارد سال دوم عرضه نسل نهم شدهایم و این واقعیت که تقاضا برای آنها بسیار زیاد است، هیجانانگیز به نظر میرسد. منظورم این است که ما محصولات زیادی را برای سونی و مایکروسافت ارسال کردهایم. بنابراین این واقعیت که هنوز تقاضا برای کنسولهای نسل جدید زیاد است، نکته بزرگی در مورد کیفیت محصولی که هم توسط مایکروسافت و هم سونی در این چرخه کنسول جذب شده است را به ما میدهد. ما به افزایش تولید ادامه می دهیم. همپنین انتظار داریم سال 2022 یک سال قوی دیگر برای کنسولها باشد. اگر به چرخه معمولی کنسول نگاه کنید، سال اوج گرفتن آنها در واقع چهارمین سال عرضه آنها است.مدیر عامل AMD همچنین گفته که با توجه به اینکه COVID-19 همچنان بر زنجیره تامین قطعات تاثیر میگذارد، مقطعی بودن این مورد، دور از انتظار نیست . بالاخره این کمبود قطعات به پایان میرسد. به این ترتیب، تغییرات سالانه منظم و قابل پیش بینی در فروش در این محیط فعلی تا حدودی خارج از برنامه است.هر دو پلی استیشن 5 و ایکس باکس سری X|S اکنون در سطح جهانی در دسترس هستند البته اگر بتوانید یکی از آنها را در اختیار بگیرید! سونی و مایکروسافت کنسولهای نسل 9 خود را در نوامبر سال گذشته عرضه کردند.
دیری است که نظریه جهانهای موازی تبدیل به یک موضوع برجسته در آثار هنری گشته است. موضوعی که جدای از جذابیت شدیدش، آنطور که ظاهرش نشان میدهد، بیخطر نیست و رفتن به سمت آن، ممکن است عواقب بدی برای یک فیلم داشته باشد.با گیمینگرویتی در نقد و بررسی این فیلم، همراه باشید.«همه چیز، همه جا، همه با هم» درباره زندگی ساده اما پرتنش زنی میانسال به نام (Evelyn) است که تمامی دغدغه و زندگی خود را معطوف به کسب و کار کوچک خود و پرداخت مالیات کرده است. اتفاقی عجیب، مسیر زندگی او را تغییر داده و این شخصیت را وارد دنیاهای موازی متفاوت میکند. جهانهایی با احتمالات بیپایان؛ جهانهایی که همه آنها دشمنی مشترک دارند و شکست دادن این دشمن، بر عهده اِولین است.داستان فیلم در بیست دقیقه ابتدایی تماشاگر را مجذوب خود کرده و شروع سریع و ناگهانی آن، بیننده را برای تماشای ادامه این داستان میخکوب میکند؛ هرچند که این ویژگی رفته رفته و با پیشرفت و گسست بستر داستانی فیلم، ضعیف و ضعیفتر میشود، تا جایی که بعد از پایان فیلم، دیگر خبری از آن حس خوب و کنجکاوی ابتدای فیلم وجود ندارد. «همه چیز» فیلمی جذاب و رنگارنگ است که به معنای واقعی، تلاش میکند تا همه چیز باشد. فیلم ترسی از تبدیل شدن به یک اثر پارودی ندارد و در عین حال، بر ارائه نصیحتهای فلسفی و پند و اندرزهای مختلف درباره زندگی اصرار میورزد. داستان فیلم در کشاکش این دگردیسیها، جوهره اصلی خود را فراموش میکند و اینگونه سبب میشود تا اثری که میتوانست از جهات بیشماری یک فیلم تازه نفس و احیاکننده به شمار بیاید، با بالا رفتن تیتراژ در چشم و ذهن بیننده مرده و در بهترین حالت خود، به خاطرات بپیوندد.ابتداییترین مشکل فیلم، شروع سریع آن است. فیلم رابطه (Evelyn) و خانوادهاش را به سادهترین روش ممکن برای بینندگان به نمایش گذاشته و بیمقدمه، به سراغ مامور مالیات میرود. مامور مالیات که تا انتهای فیلم خود را به عنوان شخصیتی ثابت و مهم معرفی میکند، از نعمت وجود یک معرفی خوب و کامل بیبهره است. «همه چیز» قصد دارد تا از او هیبتی ترسناک خلق کرده و بینندگان را با چنین هجوی، تحت تاثیر قرار دهد؛ ولی صد حیف که عجله فیلم برای رسیدن به سکانسهای اکشن و تلپورت میان دنیاهای مختلف، پتانسیل مامور مالیات را تماما از بین برده است. عجول بودن فیلمنامه فیلم تیغ دو لبهای است که علاوه بر مامور مالیات، ضربههای زیادی بر شخصیت اِولین، تعریف منطق و توضیحات علمی فیلم برای شخصیتها و بینندگان و چند بخش دیگر نیز وارد کرده است.«همه چیز» در کنار ایراداتش، اثری سرگرمکننده است. فیلم با توجه به زمان صد و چهل دقیقهای خود، ریتمی سریع و سرحال دارد و این سرعت، در مواقع زیادی به کمک فیلمنامه آمده و باعث دیده نشدن برخی از ایرادات میشود. بیننده دیگر فرصتی برای فکر کردن درباره منطق دنیاهای موازی ندارد، زمانی برای کنکاش ذهنی در روابط میان برخی از شخصیتها وجود نداشته و بدین شکل وقایع یک سوم پایانی فیلم، بدون درگیر کردن ذهن بیننده، موفق به خلق تجربهای دلنشین و جذاب میشود.از ماتریکس و استاروارز تا سوپرمن و راتاتویی؛ دنیای این اثر پر از رفرنسهای متفاوت، پارودیهای نمادین و طعنهآمیز و هجو آثار مختلف دنیای سینما است. موقعیتهای کمدی و سکانسهای مبارزه، دو قطب اصلی فیلمنامه این اثر را تشکیل میدهد و بخش زیادی از اسکرینتایم فیلم، به پرداخت سکانسهای کمدی-اکشن میپردازد. جهانهای موازی در این فیلم صرفا به بهانهای برای خلق سکانسهایی اکشن، خندهدار و در عین حال مضحک تبدیل شده است که این نوع استفاده در جای خود، خلاقیتی جدید و قابل ستایش به شمار میرود.با پیشروی در دنیای فیلم، هویت حقیقی شخصیتهای اصلی داستان آرام آرام برای بیننده آشکار میشود و این مهم، بزرگترین تاثیر خود را روی شخصیت همسر یعنی (Waymond) خواهد داشت. ویموند با پیچش و پتانسیلی که از ابتدای داستان از خود نشان میدهد، تبدیل شدنش به یک فرد معروف و موفق در آینده را برای تماشاگران باور پذیر میکند. ویموند در ادامه داستان، تبدیل به محرک اصلی برای تغییر دید همسر خود اِولین نسبت به دنیای اطراف شده و به سادگی هرچه تمامتر، خود را به عنوان بهترین و باورپذیرترین شخصیت این داستان، معرفی میکند. این مسئله درباره دیگر شخصیتهای فیلم به روشهای متفاوتی خود را بروز میدهد، اما هیچکدام به جذابیت و گیرایی ویموند نخواهند بود، به طوری که در نهایت و با پایان داستان، او در بیان ویژگیهای شخصیت خود از اِولین نیز پیشی میگیرد.کارگردانی این اثر، با توجه به موضوع و تلاشش برای همه چیز بودن، کاری سخت و طاقتفرسا به شمار میآید. کنار هم چیدن مبارزات و داستان طنازانه فیلم، به خوبی انجام میگیرد و فیلم در پرش از سبکی به سبک دیگر تا حد زیادی موفق ظاهر میشود. تغییرات قاببندی، دگرگون شدن پالت رنگی و فضاسازی سکانسهای مختلف توانسته تا حد زیادی این تغییرات را برای بینندگان ملموس جلوه دهد. از سمتی دیگر، مونتاژ این اثر نتوانسته به اندازه بخشها و ویژگیهای خوبش، نتیجه خوبی را از خود نشان دهد. سکانسهای اکشن، به ویژه در ابتدای فیلم، با کاتهای بیمورد و زاویهبندیهای نه چندان جذاب، سرگیجه کوتاهی به تماشاگران هدیه میدهد. این ویژگی در سکانسپایانی اثر به کمک فیلمنامه آمده و با مونتاژ سریع، توانسته تا حد زیادی از نقد شدن منطق داستانی اثر در ذهن تماشاگر، جلوگیری کند.سکانسهای پایانی فیلم تراوشات و بارش ذهنی کارگردان را به رخ میکشد، صد حیف که این تراوشت در دام خود اسیر شده و با اشتباهاتی نسبتا فاحش، از تاثیرگذاری آن میکاهد.در مبارزات نهایی، برهمنمایی دنیاهی مختلف را شاهد هستیم و شخصیتهای اصلی و فرعی داستان، هر کدام به نوعی با خود حقیقی و عصاره درونی کارکترها مواجه میشوند. اِولین بعد از چهل سال زندگی، جوهره درونی همسر خود را کشف میکند و مامور مالیات با یک جمله ساده، متحول میشود. زنجیره اتفاقات در سی دقیقه پایانی فیلم به حدی سریع و دیالوگمحور پیش میروند که ناخواسته سبب ایجاد حاشیه و تله در داستان میشوند. داستان در ابتدا هیچ ردپایی از روحیات مامور مالیات قرار نمیدهد و این مهم را فدای سکانسهای اکشن و گاه شوخیهای بیمزه خود میکند؛ این مسئله در انتها از رشد و تحول صحیح این شخصیت جلوگیری کرده و اجازه همزادپنداری بیننده با او را نمیدهد. این مشکل کم و بیش در دیگر شخصیتهای داستان نیز نمود پیدا کرده و به غیر از شخصیت ویموند، تمامی آنان را با حفرههایی گاه ریز و گاها درشت، به سمت پایان فیلم قدم میگذارند.نکته بعدی در پایان فیلم، تکیه شدید آن بر دیالوگ و مکالمه بین شخصیتها است. دیالوگ محور بودن به خودی خود نکتهای بد و منفی به شمار نمیرود؛ اما زمانی که فیلم بیش از نیمی از زمان خود را صرف سکانسهای کمدی اسلپاستیک کرده و به پرداخت شوخیهای میانجهانی خود میپردازد، این نوع از بیان نمیتواند روش مناسبی برای ارائه محتوا و به پایان رساندن آن در داستان باشد. سرعت بالای روایت نیز که در طول داستان مفید بوده، در این مرحله بلای جان اثر میشود. روایت سریع از تاثیرپذیری دیالوگها کاسته و همچنین تکرار چند باره گرهگشایی در داستان، شیره جان محتوا را از این اثر بیرون میکشد و بدین شکل داستانی که میتوانست پایانی به شدت به یاد ماندنی و جذاب را رقم بزند، یک روز پس از بالا رفتن تیتراژ پایانی، از ذهن تماشاچیان نیز رخت بر بسته و به تاریخ میپیوندد.این فیلم را باید به محض خروج از تنور و هنگام داغ بودنش مشاهده کرد و دیگر هیچگاه به جزئیات آن فکر هم نکرد؛ «همه چیز» فیلمی سرگرمکننده است و مانند بسیاری از فیلمهای سرگرمکننده دیگر، بعد از اتمام سرگرمی، دیگر جذابیتی برای بینندگان ندارد. تمامی پیامهای به اصطلاح انساندوستانه فیلم در شلوغی دعوای مولتیورسی و شوخیهای گاه بامزه و گاه لوس، گم میشود. تمامی ویژگیهای ذکر شده از این اثر، میتوانست به خلق انیمیشنی سینمایی و به شدت جذاب و خاص منجر شود. قطعا مشاهده چنین سبکی از فانتزی در دنیای جادویی انیمیشنها، جذابیتی مضاعف به آن میبخشید. هرچند که برای انیمیشن بودن هم، باید مقداری بیشتر به داستان توجه کرد و از شوخیهای بیهوده و بیهدف دور ماند. اتفاقی که متاسفانه برای این فیلم رخ نداد.این فیلم در مواردی به شدت چشمگیر و قابل ستایش عمل کرده و در سمتی دیگر، اشکالاتی بس احمقانه و غیرقابل انکار را در دل اجزای مهم خود پنهان میکند. تعداد زیادی از این مشکلات آگاهانه و در ازای وجود سکانسهایی دیگر در فیلم ایجاد شدهاند. به تعبیری دیگر میتوان گفت که این فیلم روح والایی دارد و میتوانست با این روح به مراتب بالایی از عرفان در سینما دست پیدا کرده و یا حداقل برای رسیدن به آنها تلاش کند؛ حال پاسخ اثر به این عرفان چیست؟ فیلم روح خود را به شیطان (بخوانید گیشه) فروخته و در ازای سرگرم کردن تعداد بیشتری از بینندگان، استعداد خود را در جوانی عقیم میسازد.حال تشخیص این نکته که چنین معاملهای برای فیلم موفقیتآمیز بوده و یا خیر، بر عهده شما مخاطبین و بینندگان فیلم خواهد بود.
به گزارش گیمینگرویتی، شایعاتی جدید از سوی Kristian Harloff، خبرچین حوزهی سینما و فیلم منتشر شده است که میگوید سریالی لایواکشن از روی شخصیت Cal Kestis، نقش اصلی بازی Star Wars Jedi: Fallen Order ساخته خواهد شد. به گفتهی او، Cameron Monaghan (صداپیشه و مدل صورت Kestis در بازیهای Star Wars) نقش اول سریال را برعهده خواهد داشت. این اخبار از کسی که در گذشته به او اعتماد داشتم به من رسیده و به من میگوید اخبار موثق است. بر طبق این شایعه، سریال Cal Kestis در شرکت +Disney در دست ساخت قرار دارد. شایعات میگویند Cameron Monaghan برای ایفای نقش شخصیت Kestis در این سریال لایواکشن قرارداد امضا کرده است. هنوز تاریخ تولید سریال مشخص نیست اما منابع من میگویند که حتما اتفاق خواهد افتاد. این تصمیم تا حد زیادی با عقل جور در میآید چراکه وقایع بازی Fallen Order از لحاظ زمانی، به سریال لایواکشن جدید Obi-Wan Kenobi نزدیک هستند. بعلاوه، Ewan McGregor، ستارهی سریال Obi-Wan، چندی پیش احتمال ساخت این سریال را مطرح کرد. او گفت که بازیها و سریالهای Star Wars بایستی از لحاظ داستانی در نقطهای به هم ارتباط داشته باشند.از سوی دیگر، Cal Kestis بار دیگر در بازی Star Wars Jedi: Survivor، دنبالهی Fallen Order که توسط Respawn Entertainment ساخته میشود، نقشآفرینی میکند. Survivor از لحاظ زمانی، پنج سال با Fallen Order فاصله دارد و بنا بر اعلام سازندگان، برای PC و کنسولهای نسل نهم عرضه میشود تا از ریتریسینگ و فناوریهای نسل نهم نهایت استفاده را ببرد.
به گزارش گیمینگرویتی، شرکت Netflix Streaming Services طی مراسم Geeked Week خود با انتشار پوستری رسمی اعلام کرد که قصد دارد انیمهای با اقتباس از اثر Moonrise به قلم Tow Ubukata بسازد. Masashi Koizuka از تیم WIT Studio کارگردانی این اثر را برعهده دارد.این انیمهی سریالی ماجرای دو مرد به نامهای Jack و Al را دنبال خواهد کرد که خواهند آموخت چگونه بین ستارگان زندگی کنند.Groge wada، پروژهی Moonrise را اینگونه وصف میکند:Moonrise، زندگی دو مرد با نامهای Jack و Al را به تصویر میکشد که در فضای لایتناهی با خطراتی متعدد روبرو میشوند. قسمتهای مهیج و چشمانداز بخشهای کاوش نشدهی ماه با تکینیکی جدید به تصویر کشیده شدهاند که تاکنون بهکار نرفته است. آرزوی قلبی من این است که پروژهام زندگی مردم را تحت تاثیر قرار دهد.کارگردان Koizuka درمورد فیلم گفت: «این روز بالاخره آمد. زمان آن رسیده که به همه درمورد Moonrise بگوییم که مدتی است با افراد زیادی بر روی آن کار میکنیم. من نمیتوام جلوی اشتیاق خودم را بگیرم. مطمئن هستم که در ساخت این پروژه با بهترین افراد همکاری خواهم کرد و بهترین اثر را خلق میکنیم. انیمیشن مهیچ علمی ـ تخیلی بر روی ماه!».Tow Ubukata تخلص رماننویس و فیلمنامه نویس انیمههای ژاپنی است. از آثار برجستهی او میتوان به Mardock Scramble ،Le Chevalier D'Eon و Heroic Age اشاره کرد. او همچنین در ساخت Ghost in the Shell: Arise ،Psycho-Pass 2 و Psycho-Pass 3 اشاره کرد. Ubukata سال 2018 پیشدرآمد رایگان رمان Moonrise را به زبان انگلیسی منتشر کرد. مترجم این اثر Matt Treyvaud نام دارد.
دیری است که نظریه جهانهای موازی تبدیل به یک موضوع برجسته در آثار هنری گشته است. موضوعی که جدای از جذابیت شدیدش، آنطور که ظاهرش نشان میدهد، بیخطر نیست و رفتن به سمت آن، ممکن است عواقب بدی برای یک فیلم داشته باشد.با گیمینگرویتی در نقد و بررسی این فیلم، همراه باشید.«همه چیز، همه جا، همه با هم» درباره زندگی ساده اما پرتنش زنی میانسال به نام (Evelyn) است که تمامی دغدغه و زندگی خود را معطوف به کسب و کار کوچک خود و پرداخت مالیات کرده است. اتفاقی عجیب، مسیر زندگی او را تغییر داده و این شخصیت را وارد دنیاهای موازی متفاوت میکند. جهانهایی با احتمالات بیپایان؛ جهانهایی که همه آنها دشمنی مشترک دارند و شکست دادن این دشمن، بر عهده اِولین است.داستان فیلم در بیست دقیقه ابتدایی تماشاگر را مجذوب خود کرده و شروع سریع و ناگهانی آن، بیننده را برای تماشای ادامه این داستان میخکوب میکند؛ هرچند که این ویژگی رفته رفته و با پیشرفت و گسست بستر داستانی فیلم، ضعیف و ضعیفتر میشود، تا جایی که بعد از پایان فیلم، دیگر خبری از آن حس خوب و کنجکاوی ابتدای فیلم وجود ندارد. «همه چیز» فیلمی جذاب و رنگارنگ است که به معنای واقعی، تلاش میکند تا همه چیز باشد. فیلم ترسی از تبدیل شدن به یک اثر پارودی ندارد و در عین حال، بر ارائه نصیحتهای فلسفی و پند و اندرزهای مختلف درباره زندگی اصرار میورزد. داستان فیلم در کشاکش این دگردیسیها، جوهره اصلی خود را فراموش میکند و اینگونه سبب میشود تا اثری که میتوانست از جهات بیشماری یک فیلم تازه نفس و احیاکننده به شمار بیاید، با بالا رفتن تیتراژ در چشم و ذهن بیننده مرده و در بهترین حالت خود، به خاطرات بپیوندد.ابتداییترین مشکل فیلم، شروع سریع آن است. فیلم رابطه (Evelyn) و خانوادهاش را به سادهترین روش ممکن برای بینندگان به نمایش گذاشته و بیمقدمه، به سراغ مامور مالیات میرود. مامور مالیات که تا انتهای فیلم خود را به عنوان شخصیتی ثابت و مهم معرفی میکند، از نعمت وجود یک معرفی خوب و کامل بیبهره است. «همه چیز» قصد دارد تا از او هیبتی ترسناک خلق کرده و بینندگان را با چنین هجوی، تحت تاثیر قرار دهد؛ ولی صد حیف که عجله فیلم برای رسیدن به سکانسهای اکشن و تلپورت میان دنیاهای مختلف، پتانسیل مامور مالیات را تماما از بین برده است. عجول بودن فیلمنامه فیلم تیغ دو لبهای است که علاوه بر مامور مالیات، ضربههای زیادی بر شخصیت اِولین، تعریف منطق و توضیحات علمی فیلم برای شخصیتها و بینندگان و چند بخش دیگر نیز وارد کرده است.«همه چیز» در کنار ایراداتش، اثری سرگرمکننده است. فیلم با توجه به زمان صد و چهل دقیقهای خود، ریتمی سریع و سرحال دارد و این سرعت، در مواقع زیادی به کمک فیلمنامه آمده و باعث دیده نشدن برخی از ایرادات میشود. بیننده دیگر فرصتی برای فکر کردن درباره منطق دنیاهای موازی ندارد، زمانی برای کنکاش ذهنی در روابط میان برخی از شخصیتها وجود نداشته و بدین شکل وقایع یک سوم پایانی فیلم، بدون درگیر کردن ذهن بیننده، موفق به خلق تجربهای دلنشین و جذاب میشود.از ماتریکس و استاروارز تا سوپرمن و راتاتویی؛ دنیای این اثر پر از رفرنسهای متفاوت، پارودیهای نمادین و طعنهآمیز و هجو آثار مختلف دنیای سینما است. موقعیتهای کمدی و سکانسهای مبارزه، دو قطب اصلی فیلمنامه این اثر را تشکیل میدهد و بخش زیادی از اسکرینتایم فیلم، به پرداخت سکانسهای کمدی-اکشن میپردازد. جهانهای موازی در این فیلم صرفا به بهانهای برای خلق سکانسهایی اکشن، خندهدار و در عین حال مضحک تبدیل شده است که این نوع استفاده در جای خود، خلاقیتی جدید و قابل ستایش به شمار میرود.با پیشروی در دنیای فیلم، هویت حقیقی شخصیتهای اصلی داستان آرام آرام برای بیننده آشکار میشود و این مهم، بزرگترین تاثیر خود را روی شخصیت همسر یعنی (Waymond) خواهد داشت. ویموند با پیچش و پتانسیلی که از ابتدای داستان از خود نشان میدهد، تبدیل شدنش به یک فرد معروف و موفق در آینده را برای تماشاگران باور پذیر میکند. ویموند در ادامه داستان، تبدیل به محرک اصلی برای تغییر دید همسر خود اِولین نسبت به دنیای اطراف شده و به سادگی هرچه تمامتر، خود را به عنوان بهترین و باورپذیرترین شخصیت این داستان، معرفی میکند. این مسئله درباره دیگر شخصیتهای فیلم به روشهای متفاوتی خود را بروز میدهد، اما هیچکدام به جذابیت و گیرایی ویموند نخواهند بود، به طوری که در نهایت و با پایان داستان، او در بیان ویژگیهای شخصیت خود از اِولین نیز پیشی میگیرد.کارگردانی این اثر، با توجه به موضوع و تلاشش برای همه چیز بودن، کاری سخت و طاقتفرسا به شمار میآید. کنار هم چیدن مبارزات و داستان طنازانه فیلم، به خوبی انجام میگیرد و فیلم در پرش از سبکی به سبک دیگر تا حد زیادی موفق ظاهر میشود. تغییرات قاببندی، دگرگون شدن پالت رنگی و فضاسازی سکانسهای مختلف توانسته تا حد زیادی این تغییرات را برای بینندگان ملموس جلوه دهد. از سمتی دیگر، مونتاژ این اثر نتوانسته به اندازه بخشها و ویژگیهای خوبش، نتیجه خوبی را از خود نشان دهد. سکانسهای اکشن، به ویژه در ابتدای فیلم، با کاتهای بیمورد و زاویهبندیهای نه چندان جذاب، سرگیجه کوتاهی به تماشاگران هدیه میدهد. این ویژگی در سکانسپایانی اثر به کمک فیلمنامه آمده و با مونتاژ سریع، توانسته تا حد زیادی از نقد شدن منطق داستانی اثر در ذهن تماشاگر، جلوگیری کند.سکانسهای پایانی فیلم تراوشات و بارش ذهنی کارگردان را به رخ میکشد، صد حیف که این تراوشت در دام خود اسیر شده و با اشتباهاتی نسبتا فاحش، از تاثیرگذاری آن میکاهد.در مبارزات نهایی، برهمنمایی دنیاهی مختلف را شاهد هستیم و شخصیتهای اصلی و فرعی داستان، هر کدام به نوعی با خود حقیقی و عصاره درونی کارکترها مواجه میشوند. اِولین بعد از چهل سال زندگی، جوهره درونی همسر خود را کشف میکند و مامور مالیات با یک جمله ساده، متحول میشود. زنجیره اتفاقات در سی دقیقه پایانی فیلم به حدی سریع و دیالوگمحور پیش میروند که ناخواسته سبب ایجاد حاشیه و تله در داستان میشوند. داستان در ابتدا هیچ ردپایی از روحیات مامور مالیات قرار نمیدهد و این مهم را فدای سکانسهای اکشن و گاه شوخیهای بیمزه خود میکند؛ این مسئله در انتها از رشد و تحول صحیح این شخصیت جلوگیری کرده و اجازه همزادپنداری بیننده با او را نمیدهد. این مشکل کم و بیش در دیگر شخصیتهای داستان نیز نمود پیدا کرده و به غیر از شخصیت ویموند، تمامی آنان را با حفرههایی گاه ریز و گاها درشت، به سمت پایان فیلم قدم میگذارند.نکته بعدی در پایان فیلم، تکیه شدید آن بر دیالوگ و مکالمه بین شخصیتها است. دیالوگ محور بودن به خودی خود نکتهای بد و منفی به شمار نمیرود؛ اما زمانی که فیلم بیش از نیمی از زمان خود را صرف سکانسهای کمدی اسلپاستیک کرده و به پرداخت شوخیهای میانجهانی خود میپردازد، این نوع از بیان نمیتواند روش مناسبی برای ارائه محتوا و به پایان رساندن آن در داستان باشد. سرعت بالای روایت نیز که در طول داستان مفید بوده، در این مرحله بلای جان اثر میشود. روایت سریع از تاثیرپذیری دیالوگها کاسته و همچنین تکرار چند باره گرهگشایی در داستان، شیره جان محتوا را از این اثر بیرون میکشد و بدین شکل داستانی که میتوانست پایانی به شدت به یاد ماندنی و جذاب را رقم بزند، یک روز پس از بالا رفتن تیتراژ پایانی، از ذهن تماشاچیان نیز رخت بر بسته و به تاریخ میپیوندد.این فیلم را باید به محض خروج از تنور و هنگام داغ بودنش مشاهده کرد و دیگر هیچگاه به جزئیات آن فکر هم نکرد؛ «همه چیز» فیلمی سرگرمکننده است و مانند بسیاری از فیلمهای سرگرمکننده دیگر، بعد از اتمام سرگرمی، دیگر جذابیتی برای بینندگان ندارد. تمامی پیامهای به اصطلاح انساندوستانه فیلم در شلوغی دعوای مولتیورسی و شوخیهای گاه بامزه و گاه لوس، گم میشود. تمامی ویژگیهای ذکر شده از این اثر، میتوانست به خلق انیمیشنی سینمایی و به شدت جذاب و خاص منجر شود. قطعا مشاهده چنین سبکی از فانتزی در دنیای جادویی انیمیشنها، جذابیتی مضاعف به آن میبخشید. هرچند که برای انیمیشن بودن هم، باید مقداری بیشتر به داستان توجه کرد و از شوخیهای بیهوده و بیهدف دور ماند. اتفاقی که متاسفانه برای این فیلم رخ نداد.این فیلم در مواردی به شدت چشمگیر و قابل ستایش عمل کرده و در سمتی دیگر، اشکالاتی بس احمقانه و غیرقابل انکار را در دل اجزای مهم خود پنهان میکند. تعداد زیادی از این مشکلات آگاهانه و در ازای وجود سکانسهایی دیگر در فیلم ایجاد شدهاند. به تعبیری دیگر میتوان گفت که این فیلم روح والایی دارد و میتوانست با این روح به مراتب بالایی از عرفان در سینما دست پیدا کرده و یا حداقل برای رسیدن به آنها تلاش کند؛ حال پاسخ اثر به این عرفان چیست؟ فیلم روح خود را به شیطان (بخوانید گیشه) فروخته و در ازای سرگرم کردن تعداد بیشتری از بینندگان، استعداد خود را در جوانی عقیم میسازد.حال تشخیص این نکته که چنین معاملهای برای فیلم موفقیتآمیز بوده و یا خیر، بر عهده شما مخاطبین و بینندگان فیلم خواهد بود.
به گزارش گیمینگرویتی، فصل سوم Dota: Dragon's Blood در تاریخ 11 آگوست (20 مرداد) پیشرو منتشر خواهد شد. این اخبار، روز جمعه به وسیلهی Netflix Animation طی جشنوارهی Geeked Week شرکت Netflix اعلام شد. اطلاعات کمی از این فصل منتشر شدند. البته بهجز اسکرینشاتی که در آن شخصیت Mirana کمان خود را به سمت دوربین نشانه رفته است.کمی بعد، استودیو Mir، انیماتور این سری انیمیشن (که ساخت The Legend of Korra را نیز بهعهده داشت) تیزری چندثانیهای در توییتر خود منتشر کرد که The Invoker و کتابی جادویی را بهتصویر میکشید. چشم، باز میشود... و پایان، آغاز خواهد شد. فصل 3 انیمیشن Dragon's Blood در دست ساخت قرار دارد! ـــ استودیو Mir، تاریخ 10 ژوئن 2022 (20 خرداد 1401) هواداران پس از پایانبندی فصل 2 این سریال، مشتاقانه منتشر انتشار فصل 3 آن بودهاند اما بهنظر میرسد باید برای دریافت اطلاعات بیشتر کمی صبوری بهخرج داد. هر دو شخصیت Mirana و The Invoker از فصل نخست در این مجموعه حضور داشتهاند و بنا بر تبلیغات، داستانشان در فصل 3 ادامه خواهد یافت. انیمیشن Dragon's Blood که با اقتباس از بازی DOTA 2 شرکت Valve در سبک MOBA ساخته شدهاست، برای اولین باس سال 2021 بر روی Netflix اکران شد. فصل دوم این سریال نیز ژانویهی 2022 به نمایش درآمد.
به گزارش گیمینگرویتی، شرکت Netflix تیزر جدیدی از سریال Wednesday به کارگردانی Tim Burton منتشر کرد. Jenna Ortega در این تیزر با لباس و آرایش کامل در نقش Wednesday Addams ظاهر میشود.این تیزر در تاریخ 7 ژوئن (17 خرداد) بهعنوان بخشی از مراسم Geeked Weed منتشر شد. شرکت Netflix طی این هفته به پخش تیزرها و تریلرهای برنامههای آینده پرداخت. مانند فصل سوم سریال The Umbrella Academy و سریال جدید شرکت DC با نام The Sandman.صورت Jenna Ortega در تیزر Wednesday از چندین نمای نزدیک نمایش داده میشود و سپس شخصیت کامل Wednesday Addams طی یک قاب عریض، از سایه بیرون میآید درحالی که Thing (یک دست قطع شده ) روی شانه او فرود میآید و هر دو با هم شروع به بشکن زدن میکنند. اشارهای به ملودی تم اصلی خانوادهی Addams. سریال Wednesday اولین بار فوریه 2021 توسط Netflix معرفی شد. طی این معرفی Tim Burton اعلام کرد که نخستین تجربهی خود بهعنوان کارگردان یک سریال را با این سریال بهدست خواهد آورد. ماه می همان سال، Ortega بهعنوان شخصیتاصلی سریال رونمایی شد و به دنبال آن، Catherine Zeta-Jones و Luis Guzmán در ماه آگوست به عنوان پدر و مادر Wednesday یعنی Morticia و Gomez به جمع بازیگران افزوده شدند.نهایتا ماه مارچ 2022 اعلام شد که Christina Ricci (بازیگر Wednesday Addams در فیلم لایواکشن The Addams Family و Addams Family Values) برای نقشی اعلام نشده به این سریال پیوسته است.سریال Wednesday نخستین تجربهی لایواکشن خانوادهی Addams پس از فیلم The New Addams Family 1998 محسوب میشود. سال گذشته، انیمیشن The Addams Family 2 بهعنوان دنبالهی انیمیشن 2019 با همین نام منتشر شد.تاریخ انتشار دقیقی برای سریال Wednesday اعلام نشده است اما به گفتهی Netflix، تا پایان سال 2022 اکران خواهد شد.
به گزارش گیمینگرویتی، شرکت Netflix با انتشار توییتی در اکانت Netflix Geeked از بازی جدیدی با درونمایهی سریال Money Heist رونمایی کرد.این بازی موبایل، بازیکن را پشت ماسک سالوادور دالی قرار میدهد تا سرقتهای بزرگی را به انجام برساند. طول تیزر معرفی بازی تنها 20 ثانیه بود بنابراین نکات زیادی از آن دستگیر بینندگان نشد. تاریخ عرضهی بازی مشخص نیست و تریلر با پیغام «بهزودی» پایان مییابد.سریال Money Heist (با نام اسپانیایی La Casa De Papel که در ایران با خانهی کاغذی یا خانهی پول نیز شناخته میشود) حول محور یک گروه از تبهکاران به رهبری شخصی به نام پروفسور میگردد. همگی اعضای این گروه ماسکهای سالوادور دالی و گرمکنهای قرمز پوشیده و برای مخفی کردن هویت خود از اسامی شهرهای معروف دنیا بهجای اسم استفاده میکنند. «خطر اسپویلر»طی فصل پنجم سریال، گروه تبهکاران برای بیش از 100 ساعت در بانک اسپانیا بهدام افتادند. آنها موفق به نجات Lisbon شدند اما تاریکترین لحظات آنها پس از از دست دادن یکی از اعضای گروه در حال رسیدن هستند: پروفسور توسط Sierra اسیر شده و برای اولین بار، هیچ نقشهای برای فرار ندارد. درست زمانی که بهنظر میرسد اوضاع از این بدتر نخواهد شد، دشمنی قدرتمندتر از تمام دشمنان دیگر وارد میدان میشود: ارتش. پایان بزرگترین سرقت تاریخ در حال نزدیک شدن است و عملیاتی که بهعنوان دزدی شروع شده بود کم کم در حال تبدیل شدن به جنگ است.«پایان اسپویلر» سریال Money Heist به دست Álex Pina ساخته شده است که در کنار Sonia Martínez ،Jesús Colmenar ،Esther Martínez Lobato و Nacho Manubens نقش تهیهکنندهی آن را نیز برعهده دارد. هماکنون Netflix در حال ساخت یک اقتباس 12 قسمتی کرهای از این سریال میباشد که با همکاری شرکتهای BH Entertainment و Contents Zium ساخته خواهد شد. در این اقتباس کرهای، Yoo Ji-Tae نقش پروفسور، Jun Jung-Seo نقش توکیو و Park Hae-Soo بازیگر سریال Squid Game، نیز نقش Berlin را بازی میکنند.
به گزارش گیمینگرویتی، کمپانی نتفلیکس در ژوئن 2021 (خرداد 1400) اعلام کرد که انیمیشن جدید سری Castlevania در حال توسعه است و همچنین مسئولان آن اشاره کردند که Richter Belmont و Maria Renard از شخصیتهای اصلی این سریال خواهند بود. اکنون به مناسبت فرارسیدن هفته Geeked نتفلیکس، یک تیزر از این مجموعه منتشر شد و مشخص کرد که نام این مجموعه جدید Castlevania: Nocturne است. این تیزر بسیار کوتاه فقط جنبه معرفی اولیه این مجموعه را داراست و اطلاعات مشخصی از آن را به بیننده اعلام نمیکند. در ابتدا فقط شخصیت Richter را از پشت میبینیم در حالی که یک کت آبی رنگ آشنا به تن دارد و تازیانه مخصوص او را نیز در دستش مشاهده میکنیم. همانطور که دوربین روی جزئیات بیشتری مانند تاج روی سر او تمرکز میکند، صدای شخصیتهای مختلف سریال در پس زمینه به گوش میرسند که با Richter صحبت میکنند. پس از اینکه یک نفر به او گفت: «ما به دنبال شخصی به نام بِلمونت هستیم» نام رسمی این سریال و لوگوی آن به نمایش در آمد. آخرین مجموعه نتفلیکس بر اساس بازی ویدئویی Castlevania، در چهار فصل تولید شد و به پایان رسید. در این سریال ترور بلمونت، سیفا و آلوکارد نقشهای اصلی مجموعه بودند.Castlevania: Nocturne در حال توسعه است و از شبکه نتفلیکس پخش خواهد شد. این مجموعه هنوز تاریخ پخش دقیقی ندارد.
به گزارش گیمینگرویتی، یکی دیگر از مجموعههای انیمیشنی در حال تولید با اقتباس از بازیهای ویدیویی در راه است و این بار، این یک مجموعه بر اساس سری نقشآفرینی Dragon Age تولید خواهد شد. این اعلامیه توسط نتفلیکس در هفته موسوم به "Geeked" منتشر شد و اعلام شد که این مجموعه انیمیشنی با نام Dragon Age: Absolution در دسامبر 2022 پخش خواهد شد.نتفلیکس همچنین تریلری برای Dragon Age: Absolution منتشر کرد که در زیر می توانید آن را تماشا کنید:برای کسانی که با مجموعه Dragon Age آشنا نیستند باید گفت که این سری، بازیهای ویدئویی در ژانر نقشآفرینی را به گیمرها عرضه کرده و در آن بازیکنان با داستانهای غنی، شخصیتهای فراموش نشدنی و مکانهای زیبا و مرگبار برای کشف کردن درگیر بودهاند. بازی بعدی این مجموعه، Dragon Age: Dreadwolf خواهد بود که یک تجربه تک نفره است و بیشتر بر روی ماجراجویی گیمرها در دنیای سرشار از جذابیت آن متمرکز خواهد بود.Dragon Age: Absolution سریال انیمیشنی جدید نتفلیکس است که با همکاری BioWare ساخته شده و در Tevinter اتفاق میافتد و مجموعهای از شخصیتهای جدید با الهام از داستان اصلی بازیها از جمله اِلفها، جادوگرها و شوالیهها در آن حضور خواهند داشت. این مجموعه توسط Mairghread Scott مدیریت شده و تهیهکنندگی آن نیز توسط کمپانی Red Dog Culture House صورت گرفته است. Dragon Age: Absolution قرار است در ماه دسامبر 2022 (آذر و دی 1401) از نتفلیکس پخش شود.نتفلیکس قول داده است که جزئیات بیشتری در مورد این مجموعه انیمیشنی را در آینده اعلام کند.
به گزارش گیمینگرویتی، CD PROJEKT RED که استدیوی سازنده و همچنین صاحب نام تجاری Cyberpunk 2077 است اعلام کرده که با همکاری شبکه نتفلیکس، انیمه سریالی این عنوان با پسوند Edgerunners را در دست تولید دارد. همچنین این دو کمپانی اعلام کردهاند که این انیمه در شهریور ماه سال جاری به نمایش در خواهد آمد.این اعلامیه در طول هفته Geeked نتفلیکس اعلام شد؛ رویدادی که به معرفی نمایشها، فیلمها و موارد سرگرمی مرتبط با گیکها (افراد خبره در حوزه سرگرمی) اختصاص دارد. این اولین باری است که انیمه سریالی Cyberpunk: Edgerunners بطور رسمی در قالب یک تیزر تریلر نمایش داده میشود. علاوه بر اظهار نظر در مورد توسعه این پروژه از سوی کارکنان کلیدی CD PROJEKT RED که در آن شرکت داشتند، این ویدئو همچنین دارای تصاویری با ظاهر اولیه و هنرهای مفهومی از انیمه Edgerunners است. ویدئوهای بعدی که قرار است در آینده پخش شوند، پشت صحنه تولید این انیمه را با حضور و صحبت اعضای Studio Trigger (استدیوی پرآوازه در زمینه تولید انیمه) پوشش خواهند داد.Cyberpunk: Edgerunners یک داستان مستقل و 10 قسمتی را از مجموعه سایبرپانک روایت میکند. داستان این انیمه درباره یک بچه خیابانی است که تلاش میکند در شهری در آینده که دارای تکنولوژی و تغییرات فراوان است، زنده بماند. او زنده ماندن را با تبدیل شدن به یک edgerunner (یک قانون شکن مزدور که به عنوان یک سایبرپانک نیز شناخته می شود) انتخاب میکند. این انیمه توسط استدیوی معروف بازیسازی CD PROJEKT RED ساخته شده است و استعدادهای خلاق Cyberpunk 2077 و The Witcher 3: Wild Hunt نیز در این پروژه نقش دارند. زنده کردن دنیا در مجموعه Cyberpunk: Edgerunners بر عهده یک شرکت انیمیشنسازی ژاپنی تحسین شده یعنی Studio Trigger است و هیرویوکی ایمایاشی وظیفه کارگردانی آن را بر عهده دارد. نگارش فیلمنامه این انیمه نیز بر اساس داستان ارائه شده توسط CD PROJEKT RED انجام شده و موسیقی اصلی این عنوان هم توسط آکیرا یامائوکا (آهنگساز سری سایلنت هیل) ساخته شده است.در انتها تأیید شد که Cyberpunk: Edgerunners در شهریور آینده از شبکه Netflix پخش خواهد شد.
به گزارش گیمینگرویتی، نتفلیکس اولین تریلر برای انیمهی Kakegurui Twin را منتشر کرد. این انیمه اقتباس و اسپینآف از مانگای محبوب Katsura Saiki تحت همین عنوان است. در کنار معرفی صداپیشگان و دیگر دستاندرکاران انیمه، تاریخ پخش نیز ۴ آگوست (۱۳ مرداد) اعلام شد.استودیوی سازندهی انیمه MAPPA و کارگردانی بر عهدهی Yuechiro Hayashi و Kaori Makita خواهد بود.نشریهی Yen Press داستان انیمه را این چنین شرح داده است:« یک سال قبل از اینکه Yumeko Jabami از آکادمی Hyakkou فارغالتحصیل شود، Marry Saotome تحصیل خود را در این مدرسهی خاص شروع میکند. آیا این دخترک ساده میتواند آرزوی خودش را که در ثروت خلاصه میشود، محقق سازد؟ عاقبت داستان را در این پیشدرآمد انیمهای مانگای محبوب Kakegurui ببینید.»
به گزارش گیمینگرویتی، شرکت Netflix Streaming Services طی مراسم Geeked Week خود با انتشار پوستری رسمی اعلام کرد که قصد دارد انیمهای با اقتباس از اثر Moonrise به قلم Tow Ubukata بسازد. Masashi Koizuka از تیم WIT Studio کارگردانی این اثر را برعهده دارد.این انیمهی سریالی ماجرای دو مرد به نامهای Jack و Al را دنبال خواهد کرد که خواهند آموخت چگونه بین ستارگان زندگی کنند.Groge wada، پروژهی Moonrise را اینگونه وصف میکند:Moonrise، زندگی دو مرد با نامهای Jack و Al را به تصویر میکشد که در فضای لایتناهی با خطراتی متعدد روبرو میشوند. قسمتهای مهیج و چشمانداز بخشهای کاوش نشدهی ماه با تکینیکی جدید به تصویر کشیده شدهاند که تاکنون بهکار نرفته است. آرزوی قلبی من این است که پروژهام زندگی مردم را تحت تاثیر قرار دهد.کارگردان Koizuka درمورد فیلم گفت: «این روز بالاخره آمد. زمان آن رسیده که به همه درمورد Moonrise بگوییم که مدتی است با افراد زیادی بر روی آن کار میکنیم. من نمیتوام جلوی اشتیاق خودم را بگیرم. مطمئن هستم که در ساخت این پروژه با بهترین افراد همکاری خواهم کرد و بهترین اثر را خلق میکنیم. انیمیشن مهیچ علمی ـ تخیلی بر روی ماه!».Tow Ubukata تخلص رماننویس و فیلمنامه نویس انیمههای ژاپنی است. از آثار برجستهی او میتوان به Mardock Scramble ،Le Chevalier D'Eon و Heroic Age اشاره کرد. او همچنین در ساخت Ghost in the Shell: Arise ،Psycho-Pass 2 و Psycho-Pass 3 اشاره کرد. Ubukata سال 2018 پیشدرآمد رایگان رمان Moonrise را به زبان انگلیسی منتشر کرد. مترجم این اثر Matt Treyvaud نام دارد.
به گزارش گیمینگرویتی، کادر سازندگان انیمهی آقای Ken Wakui به نام Tokyo Revengers، با انتشار ویدیویی از آرک داستانی Sei Kessen (نمایش کریسمس) رونمایی کردند که ژانویهی ۲۰۲۳ (دی ماه ۱۴۰۱) پخش خواهد شد.انیمهی Tokyo Revengers در ۲۴ قسمت از دهم آوریل (۲۱ فروردین) در سرویس Crunchy Roll به دو زبان انگلیسی و ژاپنی پخش شده و در دسترس است.نشریهی Kodansha Comics که ناشر مانگا نیز است، داستان را این چنین توصیف میکند:«در پی شنیدن اخبار تلویزیون Takemichi Hanagaki از مرگ دوست دختر سابقش در دوران راهنمایی مطلع میشود. تنها دختری که او عاشقش بود، توسط گروهی خرابکار به نام Tokyo Manji به قتل رسیده است… در تاریکترین لحظات عمرش ناگهان ۱۲ سال به عقب بازمیگردد، به دوران مدرسهاش، برای نجات Hinata… »
به گزارش گیمینگرویتی، تاریخ پخش و اعضای کادر فصل دوم انیمهی Vinland Saga که بر اساس مانگای آقای Makoto Yukimura است، چهارشنبهی گذشته مشخص شدند.از آنجایی که عهده دار ساخت فصل دوم انیمه از استودیو WIT به MAPPA تغییر کرده، کادر فصل اول انیمه همچنان به کار خود در فصل دوم ادامه خواهند داد. کارگردانی همچنان بر عهدهی آقای Shuhei Yabuta و نویسندگی انیمه نیز بر عهدهی Hiroshi Seko خواهد بود.فصل دوم انیمهی Vinland Saga ژانویهی ۲۰۲۳ (دی ۱۴۰۱) پخش خواهد شد.
به گزارش گیمینگرویتی، بر اساس وبسایت رسمی انیمه، مانگای آقای Kotoyama به نام Yufukashi no Uto به شکل انیمه در تاریخ هفتم جولای (۱۶تیر) پخش خواهد شد. در کنار این معرفی سه نفر از صداپیشگان و موسیقی آغازین انیمه نیز معرفی شدند.آقای Tomoyuki Itamura به همراه Tetsu Yamiyanishi کارگردانی کار را در استودیو Liden Film بر عهده خواهند داشت. همچنین Haruka Sayawa فیلمنامهی انیمه را نوشته است.اصل مانگای Call of night تا به حال در هفت جلد منتشر شده است.
پلیس در محفظه(Police in a pod) انیمهی جدید استودیو مدهاوس(Madhouse) اثری است با انتخابهای عجیب در هر زمینه. عنوانی که در ژانر پلیسی قرار دارد اما در عین حال خود را در ژانر برشی از زندگی مییابد و نمیداند با خودش چند چند است. بیایید ببینیم پلیس در محفظه چگونه عنوانی است و این حس گنگ و عجیب از کجا میآید. با گیمینگرویتی همراه باشید. میخواهم متمایز باشم ولی نیستم! انیمه «پلیس در محفظه» خود آش شلهقلمکاری در تمام ابعاد است که کار را برای نوشتن یک نقد و بررسی اصولی سخت میکند. از موسیقی بگیرید تا ساختار شِبه آنتالوژی و شخصیت هایی که درنهایت آنچنان که باید عمیق پرداخت نمیشوند. در میان دو ژانر پلیسی و برشی از زندگی دست و پا میزند و مخاطب نیز با حس گیجی خاصی به تماشای انیمه مینشیند. حتی عنوان این انیمه نیز انتخاب عجیبی است با توجه به محتوایی که داستان ارائه میکند. شاید تنها جایی که به هیچعنوان این اثر عجیب نیست بخش گرافیکش باشد که در ادامه به تک تک اینها خواهیم پرداخت.تمایز وجهای است که تمام انیمهها با همتایان دیگرشان دارند. از آثار شاهکاربزرگانی همچون میازاکی و ساتوشی کن بگیرید تا انیمههایی نسبتا عام مانند ناروتو و حتی آثاری بیش از حد معمولی مانند دیجیمون، همه اینها در یک وجه مشترکاند و آن تمایز است. مشکل بزرگ پلیس در محفظه نیز همینجا نمایان میشود. میخواهد متمایز باشد اما نیست. در بهترین حالت اثری نسبتا شناختی بر پلیس ژاپن و نحوه عملکرد آنها با دیدگاهی غیر مستند وارانه است و در بدترین حالت اثری است که نه خود را در ژانر پلیسی خود را تعریف میکند و نه در ژانر برشی از زندگی.خطر اسپویل داستانبیایید مطابق هر نقد و بررسی خوبی از داستان شروع کنیم:داستان ما از جایی آغاز میشود که دختری به نام مای کاوایی (Mai Kawai) که یک افسر تازه فارغ التحصیل شده از آکادمی پلیس است. از سر اجبار شغل پلیس را انتخاب کرده و حال سردرگم است و در شرف استعفاست تا اینکه در روز استعفا افسری جدید مسئولیت مای را برعهده میگیرد. افسری به نام سیکو فوجی(Seiko Fuji) وارد میشود و آموزش او را برعهده میگیرد. تا اینجا داستان معمولی است و همچنان معمولی میماند. گرفتن دزدان و یا بازداشت افراد منحرف جنسی و یا حتی رفتن بر سر صحنه تصادف مرگبار و یا حتی گشتن به دنبال پیرمردی گمشده در کوهستان همه و همه داستانی معمولی هستند، هیچگونه پیچش و نه جذابیت خاصی وجود ندارد. در روند داستان با دو شخصیت اصلی دیگر مجموعه آشنا میشویم سیجی میناموتو(Seiji Minamoto) و تاکشی یامادا(Takeshi Yamada) که اکثر قسمت ها با حضور و همراهی این چهار نفر دنبال میشود. اما هنوز هم متفاوت نیست!تک به تک قسمت های این مجموعه جز سه قسمت پایانی حالت آنتالوژی دارند تا فضای داستان یکسان و یکنواخت نمانند، اما متاسفانه حتی این مورد نیز مانع از آن نشده که داستان حالت معمولی و حوصله سربر به خود نگیرند.روابط میان شخصیتها نیز به شدت معمولی است. بعضی جاها واقعا بامزه و یا جذاب نیز میشود ولی به معنای واقعی کلمه حوصله سربر است!از آن بدتر تیتراژ آغازین انیمه است. آهنگی که خوانده میشود با آن ریتم تند و معنای کاملا متفاوت با انیمه اصلا سنخیتی با وقایع داستان ندارد.در یک کلام داستان این اثر بیشتر شبیه سبک برش از زندگی است که درون مایه جنایی دارد.کلیت اثر ساختار شعاری و آموزشی و انتقادی دارد. شعاری از آن نظر که پلیس همواره پاک و صادق و درست است درحالی که در واقعیت پلیس های نابکار و فاسد را داریم و آموزشی از جهت این که از چه خطراتی باید دوری کرد(تم کلی اثر بیشتر برای آموزش قوانین و شرایط برای سنین 7 تا 12 ساله است) و انتقادی از آن جهت که انتقادهای مداومی نیز به شیوه کار پلیس ژاپن از چندین و چند منظر میشود. در سه قسمت پایانی اثر نیز بالاخره یک پیوستگی داستانی به خود میگیرد که در سه قسمت مسئله تجاوز توسط یک باند مطرح میشود. شاید این سه قسمت تنها زمانی است که شخصیتهای این مجموعه واقعا بالغ میشوند و به جلو میروند.بحث دیگر روند پیشروی شخصیت مای در ضمن انیمه است. مای شخصیتی است تنبل و بعضا منفینگر که فقط با فشار دیگران به جلو پیش میرود اما در پایان و به خصوص در سه قسمت پایانی بلوغی را از مای شاهد میشویم که در نهایت باعث بهتر شدن خود داستان نیز میشود.بزرگ ترین نقطه قوت این انیمه گرافیک بالا و زیبای آن است. طراحی شخصیتها و نوع انیمیشنها و طراحی محیطی واقعا زیباست. جز این هرگونه تعریفی اضافه است.پایان خطر اسپویل درنهایت این صداست که میماند وقتی که میخواهیم صدا را بررسی کنیم باید دو مورد را کاوش کنیم:اول صداپیشهها و دوم موسیقی با کلام و بیکلام.نخست به صداپیشههای شخصیت های اصلی میپردازیم:اولین صداپیشه خانم شیون واکایاما(Shion Wakayama) صداپیشهای نسبتا تازهکار و جویای نام که در مدت کوتاه صداپیشگیاش(سه سال سابقه صداپیشگی) نقش های نسبتا خوبی را داشته است. شاخصترین اثری که تا به حال در آن صداپیشگی کردهاند، انیمه آسمان آبی او(Her Blue Sky) است.صدای شخصیت مای(که خانم شیون واکایاما آن را انجام داده است) صدای عجیبی است. در عین بی حوصلگی سرزنده است و بعضا احساسات متفاوتی را به بیننده منتقل میکند. ولی گنگ بودن انیمه نیز به صدای مای راه یافته است، بعضا حس و حالی بامزه را دریافت میکنید و بعضا بابت گنگ بودن کلی انیمه احساس دلزدگی میکنید. دومین صداپیشه خانم یوآی ایشیکاوا(Yui Ishikawa) است که صدایی است آشنا برای اهالی انیمه است. از شخصیت میکاسا آکرمن بگیرید تا وایولت اورگاردن و حتی 2B در بازی Nier: Automata را ایشان صداگذاری کردهاند و طبیعتا در اینجا نیز با وجود حس و حال گنگ انیمه نیز عملکردی قابل توجه داشتند.خانم ایشیکاوا صداپیشه شخصیت سیکو فوجی را عهده دار شده اند که با مهارت تمام احساسات را به بیننده منتقل میکند. شخصیت مای شخصیتی است سرکش و بعضا کمی بی اعصاب و بسیار رک و شسته رفته. تمام اینها به سادگی هرچه تمامتر صداگذاری شدهاند تا بیشتر شخصیت فوجی را درک کنید.دیگر صداپیشه ما نیز دست کمی از نفر قبلی ندارد. آقای ریوتا سوزوکی(Ryota Suzuki) صداپیشه ای است خبره، که در نقش های متعددی بازی کردهاند. شاخص ترین صدای شخصیت یو ایشیگامی در انیمه کاگویا ساما است که عملکرد بسیار خوبی را در آن انیمه به نمایش گذاشتند. اما درباره این انیمه چه؟واقعیت آن است با وجود آن که عملکرد فنی ایشان بسیارعالی است و نمیتوان ایراد خاصی از آن گرفت، با این حال این حس گنگ ومبهم بودن تاثیر خود را در اجرا و صداپیشگی گذاشته است. در نهایت نمایشنامه است که حس و حالات یک شخصیت را تعیین میکند و با توجه به ضعف کلی این انیمه در این موارد چندان نیز عجیب نیست که صدای این شخصیت با وجود صداپیشهی هنرمندش دچارآن حس گنگی عجیب شده باشد. و اما آخرین صداپیشه مهم داستان ما آقای شیمبا تسوچیا(Shimba Tsuchya) است که شناخته شده اثر ایشان صداگذاری شخصیت تسومو گوشیکی و تاتارا فوجیتا در انیمه های هایکیو! و به اتاق باله خوش آمدید است.صداپیشه جوان ما یکی از بهترین عملکردهای خود را به نمایش میگذارد! با صدایی نیمه بم و نیمه جوان و حالت نسبتا سر به هوای صدا کاری میکند که صدای یامادا کاملا به شخصیت او بنشیند. در کل انیمه بیشتر خوشحال میشدم صدای یامادا را بشنوم تا صدای دیگر شخصیت ها. میخواهم متمایز باشم اما نیستم! حتی در موسیقی! این بیماری متفاوت بودن به هر قیمتی به موسیقی نیز سرایت کرده است. آهنگساز جناب نوبوآکی نوبوساوا(Nobusaki Nobosaea) به طرز عجیبی ریتم موسیقی تند و پر از ضرب و گام را در انیمه پیاده کرده است که اصلا با فضای آن جور در نمیآید! شاید اگر انیمه دیگری بود این ریتم تند در تیتراژ آغازین و تیتراژ پایانی واقعا به فضای این اثر نمیآیند. شاید اگر اثر یک عنوان ورزشی بود قطعا این موسیقی برای آن انتخاب عالیای میبود اما متاسفانه موسیقی انتخابی را فقط یک فاجعه در انتخاب میدانم.از دید فنی موسیقی هیچ عیبی وارد نیست جز متن عجیب موسیقی تیتراژ! به معنای واقعی کلمه بیربط به اثری پلیسی و جنایی است. حتی موسیقی نیز به دیگر آثار ژانر برشی از زندگی نیز شباهتی ندارد. در باقی موارد واقعا خوب است. هرچند درنهایت موسیقی امری است سلیقه ای، ممکن است با من موافق باشید و یا مخالف.
به گزارش گیمینگرویتی، CD PROJEKT RED که استدیوی سازنده و همچنین صاحب نام تجاری Cyberpunk 2077 است اعلام کرده که با همکاری شبکه نتفلیکس، انیمه سریالی این عنوان با پسوند Edgerunners را در دست تولید دارد. همچنین این دو کمپانی اعلام کردهاند که این انیمه در شهریور ماه سال جاری به نمایش در خواهد آمد.این اعلامیه در طول هفته Geeked نتفلیکس اعلام شد؛ رویدادی که به معرفی نمایشها، فیلمها و موارد سرگرمی مرتبط با گیکها (افراد خبره در حوزه سرگرمی) اختصاص دارد. این اولین باری است که انیمه سریالی Cyberpunk: Edgerunners بطور رسمی در قالب یک تیزر تریلر نمایش داده میشود. علاوه بر اظهار نظر در مورد توسعه این پروژه از سوی کارکنان کلیدی CD PROJEKT RED که در آن شرکت داشتند، این ویدئو همچنین دارای تصاویری با ظاهر اولیه و هنرهای مفهومی از انیمه Edgerunners است. ویدئوهای بعدی که قرار است در آینده پخش شوند، پشت صحنه تولید این انیمه را با حضور و صحبت اعضای Studio Trigger (استدیوی پرآوازه در زمینه تولید انیمه) پوشش خواهند داد.Cyberpunk: Edgerunners یک داستان مستقل و 10 قسمتی را از مجموعه سایبرپانک روایت میکند. داستان این انیمه درباره یک بچه خیابانی است که تلاش میکند در شهری در آینده که دارای تکنولوژی و تغییرات فراوان است، زنده بماند. او زنده ماندن را با تبدیل شدن به یک edgerunner (یک قانون شکن مزدور که به عنوان یک سایبرپانک نیز شناخته می شود) انتخاب میکند. این انیمه توسط استدیوی معروف بازیسازی CD PROJEKT RED ساخته شده است و استعدادهای خلاق Cyberpunk 2077 و The Witcher 3: Wild Hunt نیز در این پروژه نقش دارند. زنده کردن دنیا در مجموعه Cyberpunk: Edgerunners بر عهده یک شرکت انیمیشنسازی ژاپنی تحسین شده یعنی Studio Trigger است و هیرویوکی ایمایاشی وظیفه کارگردانی آن را بر عهده دارد. نگارش فیلمنامه این انیمه نیز بر اساس داستان ارائه شده توسط CD PROJEKT RED انجام شده و موسیقی اصلی این عنوان هم توسط آکیرا یامائوکا (آهنگساز سری سایلنت هیل) ساخته شده است.در انتها تأیید شد که Cyberpunk: Edgerunners در شهریور آینده از شبکه Netflix پخش خواهد شد.
به گزارش گیمینگرویتی در طی مراسمی آنلاین، چهارشنبهی گذشته تریلری جدید از انیمه فیلمِ One Piece Red منتشر شد که در آن اعضای کادر بازیگری، خوانندهی آهنگ اصلیِ فیلم به علاوهی پُستری که توسط Eiichiro Oda کشیده شده، رونمایی و پخش شد.این سینمایی در تاریخ ۶ آگوست ( ۱۳ مرداد ) در ژاپن، اکران خواهد شد.محوریت اصلی انیمه دخترِ شَنک Uta خواهد بود در ضمن کارگردانی انیمه فیلم Red بر عهدهی شخصِ آقای Goro Taniguchi است و نویسندگی کار توسط Tsutomu Kuroiwa انجام شده است. لازم به ذکر است، خالق مجموعهی One Piece آقای Eiichiro Oda به عنوان تهیه کنندهی ارشد بر روند کار نظارت داشته است.
به گزارش گیمینگرویتی، انیمه جدید Shinobi no Ittoki در ماه اکتبر (مهر ماه) پخش خواهد شد.پلات اصلی داستان حول نینجاهای دو مدرسهی درگیر با هم، به نامهای Iga و Koga میچرخد. سالها بعد اما همچنان فرهنگ و اجداد این دو مدرسه پابرجا هستند. قهرمان داستان Ittoki Sakuraba بدون اینکه حتی از وجود نینجاها با خبر باشد زندگی روزمره عادیای دارد اما بعد از مشاهدهی صحنهی قتلی یه این راز نینجاها پی میبرد. در نظر داشته باشید هرچند خودش هنوز نمیداند اما او سرکدهی مدرسهی Iga است. سرانجام Ittoki برای ادامهی بقا هم که شده راه و مسلک نینجاها را پیش میگیرد.در تصاویر منتشر شده از انیمه در کنار مشاهدهی دوران کودکی Ittoki دخترک نینجا، Kousetsu و همچنین یکی از ماهرترین نینجاهای مدرسه Iga را نیز میبینیم.صداپیشگانی از انیمههای شاخصی مانند The devil is a part time ،we never learn will play، Demon slayer و همینطور The Rising of the shield hero در این عنوان جدید هنرنمایی میکنند.
در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ کمپانی SEGA مجموعهای به نام Shenmue را منتشر کرد، این دو قسمت از بازی که در سال ۲۰۱۹ دنبالهای دیگر دریافت میکند، در زمان خود طرفداران زیادی به همراه داشت و همواره دارد؛ اما از آنجایی که در ابتدا نشر دو قسمت اول بازی انحصار کنسول DreamCast کمپانی Sega بود، بسیاری از جمله مخاطبین ایرانی از تجربهی این مجموعهی زیبا بازماندند. حالا اما استودیو Telecom Animation و CrunchyRoll دو قسمت اول بازی را در قالب انیمه تولید و پخش کردند، تحت عنوان Shenmue the Animation. با گیمینگرویتی همراه باشید تا با هم پایبندی به اصالت مجموعه و همچنین این جابجایی از ویدیوگیم به انیمه را ارزیابی کنیم. و به پاسخی به این سوال برسیم که آیا برای کسانی که به هر دلیلی از تجربهی این عنوان جا ماندهاند، تماشای انیمه جایگزین مناسبی است یا خیر؟«از سرزمینهای شرقی، قهرمانی خواهد آمد، نا آگاه به قدرت خویشتن، قدرتی که هم میتواند او را از پا بیاندازد و یا او را به غایت خویش برساند.» با شنیدن اولین دیالوگ انیمه، نوید آن به مخاطب داده میشود که قرار است روایتی تنیده به داستان اصلی در بازی را تماشا کند. به عنوان مثال دیالوگ بالا، که حکم پیشگویی و پلات اصلی روایت را دارد. اما نکتهای که از همان ابتدای امر جلب توجه میکند، سکانس ابتدایی انیمه که نمایشی از پایان فصل اول نیز است، میباشد. این مورد مرا یاد همسرایان تئاتر یونانی و یا حماسی (Epic) برتولت برشت میاندازد چرا که از همان ابتدا، پایان آرک داستانی به نمایش گذاشته میشود و دیالوگ بالا که به کراّت در طول انیمه و حتی بازیها میشنویم، همواره به مخاطب گوشزد میکند و سکانسی که میبینیم، رسیدن پروتوگانیست داستان به دختری به نام Shenhua و ورودشان به غاری است که گویی حکم غایت ماجرا را دارد. این شیوهی روایت باعث میشود مخاطب از همان ابتدای از رسیدن پروتوگانیست داستان به هدفش مطمئن شود و جدا از دلشوره و نگرانیهای «درام» به مسیر رسیدن قهرمان به آرک پایانی داستان دقت کند و به جای پرسشهای بیمنطقِ «آیا میتواند؟»، «آیا میشود؟» به سیر تکاملِ قهرمان داستان بیاندیشد و به قولی به نتیجهگیری برسد. نکتهای که به شرح آن پرداختم در هنرهای رزمی خصوصاً شرقی، در سیر قهرمان بدست میآید، نه صرفاً در شنیدن یا مشاهدهی «نتیجه». داستان Shenmue حول پسری میچرخد به نام Ryou Hazokoi که به همراه پدرش که استاد یک دوجوی (باشگاه) رزمی است و با هم زندگی . تمرین میکنند، میچرخد. تا اینکه یک روز معمولی بعد از پایان مسابقاتِ بین مدرسهای، نزدیک خانه Ryou متوجه میشود یک ماشین سیاهِ غریبه جلوی دوجو پارک کرده است. با ورود به محوتهی دوجو متوجه میشود مردی با لباسی چینی، پدرش را از پا درآورده است و از اوسراغ آینهای مرموز را میگیرد. در ابتدا پدرِ Ryou از دادن پاسخ اجتناب میکند اما با دستگیری Ryou، برای نجات پسر هم که شده آدرس آینه را به مرد چینی میدهد. بعد از پیدا کردن آینه کرد چینی که Lan Di نام دارد، پدر Ryou را به قتل متهم میکند و او را میکشد. حالا اما غمگین از مرگ پدر، «ریو» سوالاتی دارد که برای پیدا کردن پاسخ آنها آب و تاب ندارد. آیا واقعاً پدرش قاتل بوده؟ ماجرای آینهها چیست؟ ولی از همه مهمتر حس انتقام و خشمی است که تمام وجود ریو را گرفته است. لازم به ذکر است سکانسهای پیشتر در بازی وجود ندارد، مسابقات بین مدرسهای و سکانسهای روز پیش از واقعه. این بخشی از نوآوریهای مناسب مختص انیمه است که برای آشنایی مخاطب با فضای کلی شخصیتها موثر تعبیه شده که به خوبی در سیر روایت اثر گذاری مناسبی روی مخاطب میگذارد. ریو به دنبال پیدا کردن پاسخهایش از همان شهر بندری کوچکشان جستجویش را برای رسیدن به حقیقت و یا فعلاً انتقام آغاز میکند.تا به اینجای کار وقتی سکانسهای بازی و انیمه را کنار هم میگذاریم از اساسیترین عنصرها مانند لباس ریو که یکی از شاخصههای اصلی کاراکتر اوست تا خیلی دیگر از جزییات ریزتر، داستان انیمه و بازی دوش به دوش هم پیش میروند. لازم به ذکر است برای خیلی از طرفداران مجموعه، تغییرات ناپسند مینمایند. اما این وجههای تشابه صرفاً به قهرمان داستان، ریو ختم نمیشود و بقیه شخصیتهای فرعی نیز از همین الگو پیروی میکنند. این قضیه زمانی که برای شخص من جذابیت ویژهای پیدا کرد زمانی بود که ریو برای جمع کردن پول بلیط هنگ کنگ، مجبور میشود در یکی از انبارهای بندر مشغول به کار شود و صرفاً باید با یک لیفتراک، جعبهها را جابجا کند. این بخش از بازی به شدت ریتم گیمپلی را کند میکند و روند را فرسایشی میکند. در انیمه به شوخی هم که شده کسل کننده بودن این بخش از بازی وجود دارد و ما سکانسهای پشت هم میبینیم که ریو مشغول این شغل تک بعدی است. این قبیل از مثالها بارها در انیمه استفاده میشود. این امر مسالماً برای طرفداران بازی جذاب است. اما قبل از اینکه جلو تر بروم لازم میدانم ذکر کنم پایان بندی هر قسمت، نقطهای است که Shenmue The Animation در آن کمی ضعف دارد. کلیشهای بودن سکانسهای پایانی هر قسمت، به طور مثال جملههایی مانند: «انتقام پدرم را میگیرم» تا حدی میتواند از جذابیت انیمه بکاهد. همهی قسمتها از پایبندی که از آن سخن به میان رفت پیروی نمیکنند. اصلاً قصد ایراد از بازی Shenmue را ندارم، همه میدانیم که Shenmue در زمان عرضه پرهزینهترین بازی از منظر توسعه بود و المانهایی را معرفی کرد که بعدها به عنوان مثال در سری Yakuza تکامل یافتهتر آن را میبینیم. اما سکانسهای اضافه شده که بعضی قسمتهای کلیدی روایت در انیمه را نه تغییر بلکه منطقیتر و به قولی انیمهای تر میکند، وجود دارد. بدون توضیح اضافه اشارهی خاص دارم به قسمتی که مربوط به گروگانگیری Nozomi است. در طی این تغییرات جدا از منطقیتر شدن روایت، صمیمیتی که بین Guizahang و Ryou شکل میگیرد، بهتر روایت میشود. قبل از اینکه به مسیرِ زیبا، جذاب و منطقیای که ریو در طول انیمه در آن قدم میگذارد، لازم میدانم به شخصیت پردازی کاراکترهای فرعی و مکمل انیمه نیز بپردازم. هر شخصیتی که وارد داستان ریو میشود، هرچقدر هم گذرا، اما پایدار و اثر گذار واقع میشود. بخشی از این موضوع را مدیون سازندهی مجموعهی بازی آقای Yu Suzuki هستیم و بخش دیگر هنر کارگردان، Sakurai Chikara و نویسندهی مجموعه Shimoyama Kento را میرساند. به عنوان مثال، هر چند کمرنگ، وقتی پیرزن ساکن دوجو را در چند سکانس میبینیم که میزانسنِ محدودی هم دارد، محبت مادرگونهاش به مخاطب کامل منتقل میشود و یا همرزم و همدورهای ریو، Fukuhara به سادگی و شیرینی زحمتِ خالصانهای که میکشد، برای مخاطب تداعی میشود. اوج این ماجرا اواسط انیمه بیشتر به چشم میخورد. لازم به ذکر است، وفاداری به اصل بازی همچنان در سکانسهای انیمه به چشم میخورد. شبیهسازی صحنهی ورود Joy یکی از شخصیتهای فرعی ماجرا و حسن نیت خاصی که دارد، در عین اینکه ورودی مانند Sequence بازی دارد، حتی بهتر به نمایش گذاشته میشود. ژانر انیمه اکشن ماجراجویی است و همینطور که تا الان حدس زدهاید، فضای هنرهای رزمی در ریشهی روایت وجود دارد. و این امر به خوبی در سیر تکامل شخصیت ریو و رسیدن به سکانسی که ابتدای انیمه میبینیم، شرح و بسط داده شده است. ریو «جوجیتسو» کارِ ماهر اما همچنان جوان است و ابتدای ماجرا میشود حتی لقب تک بُعدی را به کاراکتراش داد، همانطور که در قسمت اول انیمه، قبل از مسابقه، پدرش به جای روحیه دادن ساده به او میگوید که حواسش را جمع کند، چرا که هنوز میلنگد و کاستی دارد. در این نقطه از روایت، مسلماً ریو پدر را درک نمیکند ولی همزمان کینهای هم نسبت به پدرش ندارد. اما در ادامه با هم میبینیم که چطور ریو در پی سفری که میکند به ابعاد مختلفی از قدرتش به طور کل آگاه میشود و فقط در زمانی که به درک کامل از مطلب میرسد بر مشکل سد راهش پیروز فایق میشود. این موضوع به طور کلی در ذات و معنای سفر در ادبیات و دیگر مفاهیم وجود دارد. سفر مساوی با ادراک.تغییر شخصیت ریو از یک انتقامجو به فردی در جستجوی حقیقت، سیری کاملاً مناسب و منطقی است.اکثریت کادر اصلی انیمه سابقهی کار در انیمههای ژانر «Jusei» دارند و خوب میدانند که چطور، سکانسهای مبارزهای خوب و جذاب طراحی کنند. این امر جدا از انیماتوری مناسب لحظههای مبارزه تا موسیقی هیجانانگیز آقای Yasunori Ebina وجود دارد و انرژیای که از این ژانر انیمه انتظار میرود به مخاطب منتقل شود، اتفاق میافتد. با توجه به اینکه اولین قسمت بازی سال ۱۹۹۹ منتشر شد، در طراحی هنری انیمه نیز همان متد کلاسیکِ وقت، الهامبخش گروه سازنده بوده است. این امر از نظر شخصیام به جذابیت انیمه افزوده است.لازم به ذکر است با اینکه صداپیشهی شخصیت اصلی Shenmue آقای Masaya Matsukaze اولین تجربهاش را به عنوان پروتاگونیست انیمه ایفا میکند اما جا دارد تا از هنرنمایی خوب ایشان حرف بزنم. لحن پایدار و ثابت قدم ریو در عین اینکه لحظههایی دچار شکی درست و به جا میشود، ستودنی است. و در انتقال احساس روایت ستودنی است. مشکلاتی که قبلتر از آنها یاد کردم به حساب کارگردان است نه صدا پیشه.نکتهی آخری که میخواهم به آن اشاره کنم، عدم طبقهبندی انیمه، توسط من در وهلهی نخست، زیر مجموعهی Jusei است - سابژانری که مخاطب پسر دارد و اغلب حال و هوای رزمی دارد- این تصمیم از طرف من از آن جهت بود که دوست ندارم تا صرفاً طرفداران Jusei جذب انیمه شوند. چرا که قدمهایی که پروتوگانیستِ روایت بر میدارد ورای هنرهای رزمی است و به ماهیت زندگانی همهی مخاطبها وابسته است.
برترین کاربران سایت