همگی دور یک میز بنشینید، مهره و تاسها را بیاورید، دنیای واقعی و اتفاقات پیرامون خود را نادیده بگیرید و برای مدتی در یک دنیای خیالی خوش بگذرانید. در واقع اگر فکر میکنید سری Borderlands به اندازه کافی برای شما عناصر ماورایی و افسانهای فراهم نمیکند، کافی است با Tiny Tina همراه شوید تا همه چیز را به سطح جدیدی از تخیل رسانده و کاملا با واقعیت خداحافظی کنید! اگر یادتان باشد با چنین مفهومی در بسته اضافه شونده عنوان Borderlands 2 با نام Tiny Tina’s Assault on Dragon Keep آشنا شدیم. با توجه به موفقیت این ایده در بین طرفداران، حالا با عنوانی تمام عیار و مستقل در Tiny Tina’s Wonderlands روبهرو هستیم تا شکوفا شدن پتانسیل کامل آن را شاهد باشیم. با نقد و بررسی این عنوان همراه گیمینگرویتی باشید!
شخصیتی که شما در ابتدای بازی ایجاد میکنید به همراه دو شخصیت کاریزماتیک دیگر به نامهای Valentine و Frette جزو بازیکنان بازی رومیزی جذابی هستید که Tiny Tina خلق کرده و نامش را Bunkers and Badasses گذاشته است! در این داستان، شجاعت، قهرمانی و نجات دنیا در واقع به دنبال شکست Dragon Lord و ارتش مردگان او هستید. این ممکن است در ابتدا کلیشهای به نظر برسد اما دقیقا همسو با سناریوهای تقابل خیر و شر است که در بسیاری از بازیهای رومیزی شاهد آن هستیم.
مهمترین عنصری که باعث میشود این دنیایی که بارها در آن بودهایم منحصربهفرد و تازه به نظر برسد، نوع روایت کمنظیر آن است. شخصیت Tiny Tina که در واقع راهنما و روایتگر ما در این مسیر داستانی به شمار میآید، به گونهای تکههای پازل داستانی را کنار هم قرار میدهد که انگار تمام تکهها دارای شکل و اندازه متغیری هستند. به زبان ساده مانند تجربه یک بازی رومیزی، کسی که مسئول قوانین و روایتگر دنیای بازی است، به طور آنی میتواند موارد مختلف را تغییر دهد و دنیای بازی را دگرگون کند.
مثلا ممکن است با در بستهای مواجه شوید که Tiny Tina قبلا فکر نحوه باز کردن آن را نکرده است و با بداههگوییهای خود، همان لحظه یک عنصر جدید به بازی اضافه میکند تا مشکل را حل کند. یا زمانی که در هنگام انجام یک ماموریت فرعی هستید، Valentine و Frette آن را خستهکننده و قابل پیشبینی تصور میکنند و در این لحظه است که یک اتفاق ناگهانی رخ میدهد و مسیر آن به طور کلی عوض میشود. در کل قدرتمندترین ابزار روایتی بازی این است که خودِ بازی میداند یک بازی است و همه اینجا جمع شدهایم تا یک تجربه سرگرمکننده داشته باشیم و چیزی جز این اهمیت ندارد!
بر همین اساس تا پایان شاهد یک روند داستانی سرگرمکننده و غیرقابل پیشبینی هستیم و تنوع رویدادها، شخصیتها و تعاملاتی که در بازی داریم، در سطح بالایی بوده و خیلی کم پیش میآید از آن خسته شوید. حتی جدا کردن ماموریتهای فرعی و اصلی از هم از نظر کیفی کار سختی است و اکثر ماموریتها حال و هوای متفاوتی دارند. ممکن است با Claptrap همراه شوید تا به پیدا کردن یک اسلحه افسانهای بپردازید، Goblinها را برای یک انقلاب رهبری کنید یا اینکه خود را در میان یک رابطه رمانتیک پیدا کنید!
یکی از عناصر اصلی عناوینی که در دنیای Borderlands رخ میدهد، شوخیها و طنز آن است که حالا در این عنوان به دلیل طبیعتِ خیالی بودن آن و اینکه هر چیزی میتواند رخ دهد، شاهد تاکید بیشتر بر روی آن هستیم. بیشتر بار شوخیها و لحظات بامزه در بازی را Tiny Tina به دوش میکشد که با صداپیشگی فوقالعاده آن و سطح نویسندگی مناسب، مخاطب را در طول بازی، همیشه شاداب و سرحال نگه میدارد. همینطور در بازی اشارههای غیرمستقیمی به برخی عناوین مطرح در دنیای بازیا میشود که به طور هوشمندانهای پیادهسازی شده است و میتواند لبخند بر لبتان بیاورد.
با این حال برخی از شوخیها به هدف نمیخورند و میتوان به وضوح مشاهده کرد که برخلاف عناوین قبلی استدیوی Gearbox، بازی بیش از اندازه مراقب این است که به کسی برنخورد و به شدت از شوخی با موضوعات حساس که در واقع قدرتمندترین مطالب کمدی را میتوان از آن استخراج کرد، دوری میکند. با این رویکرد بازی تا حدودی مخاطب خود را دست کم گرفته و با وجود اینکه ساختار این دنیای خیالی اجازه خلاقیت بالایی میدهد اما ریسک نمیکند و در همان چارچوب امن خود باقی میماند که تا حدودی ناامیدکننده است. البته باید به این مورد هم اشاره کنیم که برخلاف نسخههای اصلی Borderlands، این عنوان برای درجه سنی پایینتر ساخته شده است تا مخاطبان بیشتری را بتواند جذب کند و از این نظر با میراثی که روی آن بنا شده است، هماهنگ نیست.
حالا که صحبت از میراث شد، باید به گیمپلی آشنای بازی بپردازیم که بسیاری از مکانیکهای آن مستقیما از نسخههای قبلی Borderlands به این عنوان منتقل شدهاند. با اینکه با یک دنیای قرون وسطایی روبهرو هستیم اما روی اسلحههای مدرن و متنوع سری در این نسخه نیز تاکید فراوانی شده است و دوباره با یک گانپلی بسیار سرگرمکننده و پر زرق و برق روبهرو هستیم که به این سادگیها تکراری نمیشود و با توجه به طیف وسیع اسلحهها تا انتهای بازی، تازه باقی میماند.
البته در این نسخه از نظر گیمپلی شاهد اضافه شدن مکانیکهای جدیدی هستیم که روح تازهای به آن فرمول آشنا بخشیدهاند. از جمله سلاح سرد مانند شمشیر، تبر و نیزهها که در هنگام نزدیک بودن به دشمنان کارایی خود را نشان میدهد. اما بزرگترین قابلیت جدید گیمپلی بدون شک جادوهایی است که میتوانید در کنار اسلحه به کار بگیرید و قدرت نابودکنندگی خود را چند برابر کنید. جادوها دارای افکتهای چشمنوازی هستند و چاشنی جدیدی به مبارزات اضافه کردهاند، تا حدی که حالا تجربه همان فرمول گیمپلی قبلی بدون آنها شاید کمی عریان به نظر برسد.
جادوها انواع مختلفی دارند و شما میتوانید برای از پای درآوردن تعداد بالایی از دشمنان از آنها استفاده کنید یا اینکه صرفا بر روی یک دشمن قدرتمند تمرکز کرده و به سرعت او را به زانو دربیاورید. از گلولههای آتشین که بالای سر دشمنان ظاهر میشوند گرفته تا گردبادهای نابودکننده، گلولههای زهرآگین و صخرههای یخی که زمین را شکاف میدهند. استفاده از تمام قابلیتهایی که در دسترس دارید در کنار اسلحههای متنوعی که در راه خود پیدا میکنید، یک تجربه پر آشوب و زد و خورد ایجاد میکند که بسیار سرگرمکننده است و هیچوقت با یک نوع ضربه تنها نخواهید ماند.
البته آشوب مبارزات زمانی به حداکثر خود میرسد که همراه چند نفر دیگر به صورت آنلاین یا Split Screen به دل دشمنان میزنید. طیف وسیع رنگها و افکتهای جادویی زیبا، انفجارهای چشمنواز با همان سبک هنری آشنا و دریافت بازخورد مناسب ضربات به لطف قابلیت Haptic Feedback به طور کلی باعث شده است تجربه گیمپلی بازی نسبت به نسخههای اصلی Borderlands ارتقای قابل توجهی از خود نشان دهد و به خوبی خود را به عنوان یک تجربه مستقل به اثبات برساند. حتی اگر به تنهایی میخواهید این عنوان را تجربه کنید، میتوانید با چند هوش مصنوعی متنوع که از زمین و هوا با جادوهایی مختلف دشمنان را هدف قرار میدهند، همراه شده و اوج زرق و برق گیمپلی را تجربه کنید. تنها نقطه ضعف در این زمینه، تنوع پایین در نوع دشمنان است که پس از نیمه اول بازی، دیگر شاهد اضافه شدن گونههای جدیدی به بازی نیستیم و باید با همان دشمنان که نوع ضربات یکسانی دارند اما ممکن است از نظر اندازه یا رنگ متفاوت باشند، مبارزه کنید.
البته نباید فراموش کنیم که Tiny Tina’s Wonderlands هنوز هم یک عنوان لوتر شوتر محسوب میشود که تمرکز بالایی بر روی باز کردن مداوم صندوقها، لوت کردن دشمنان و انتخاب بهترین ابزار برای مبارزه دارد. بنابراین باید به طور مداوم به دنبال مدیریت آیتمهای خود باشید و با گنجایش محدود آیتمهای خود که در اوایل بازی نیز شدیدتر است، کنار بیایید. یکی از ایراداتی که از نظر سیستم لوت به بازی وارد است، آیتمهای تزئینی یا Cosmetic است که مانند ابزار دیگر آنها را باید لوت کنید و سپس از طریق منوی آیتمها، آنها را برای استفاده کردن ثبت کنید تا یک جای خالی باارزش را پر نکنند. چیزی که به طور واضحی یک کار اضافه محسوب میشود و به راحتی با ثبت اتوماتیک امکان از بین بردن این مشکل وجود داشت. این زمانی آزاردهندهتر میشود که آیتمهای تزئینیِ تکراری نیز در محیط قابل لوت کردن هستند و در صورت برداشتن آنها، به طور بیفایدهای یک جایگاه در Inventory را پر میکنند و مجبور هستید به طور دستی آنها را خارج کنید.
خبر خوب این است که پس از پایان خط داستانی اصلی، بازی آماده است که بیشتر شما را سرگرم کند! مشابه نسخههای قبلی سری Borderlands، در این اسپینآف نیز شاهد یک مود با ارزش تکرار بالا هستیم که اینجا با نام Chaos Chamber ارائه شده است و تجربهای با عناصر روگ لایک را ارائه میکند. این بخش با اینکه میتواند در آینده بهبود پیدا کند و تنوع بیشتری به آن اضافه شود اما به طور کلی هم چالش جدیدی به بازی اضافه میکند، هم فرصتی برای به دست آوردن لوتهای باارزشتر فراهم میکند و هم فرصتی است برای قدرتمندتر کردن شخصیت خودتان و آماده شدن برای محتویات بیشتری که در آینده به بازی اضافه خواهد شد.
همانطور که در ابتدا اشاره کردم، یکی از خصیصههای منحصربفرد بازی، الهامگیری از بازیهای رومیزی است که در ساختار محیطها نیز نقش مهمی دارد. قابل تحسین است که مانند بسیاری از عناوین دیگر در سالهای اخیر، بازی در دام جهانباز شدن گرفتار نشده است و محیطهای متنوع بازی توسط یک Overworld به سبک عناوین رومیزی به هم متصل شدهاند که شخصیتتان بر روی آن حرکت کرده و به مناطق مستقل مختلف سفر میکند. شاید نمونه اینگونه از نقشههای قابل تعامل را در برخی عناوین نقشآفرینی ژاپنی دیده باشید و حالا تجربه آن در یک عنوان شوتر اول شخص بسیار دلنشین و تازه است. میتوان گفت این بخش مانند یک مینی گیم جذاب عمل میکند که میان درگیریهای اول شخص، کمی ماجراجویی با نمای سوم شخص به تجربه تزریق میکند تا تعادلی بین لحظات اکشن نفسگیر و ماجراجوییهای آرامشبخش برقرار شود.
Tiny Tina’s Wonderlands از نظر تکنیکی عملکرد مناسبی از خود نشان میدهد و با اینکه شاهد ارتقای گرافیکی قابل توجهی نسبت به عناوین قبلی استدیوی Gearbox نیستیم، اما حداقل در نسخه PS5 که این نقد بر اساس آن نوشته شده است، میتوانید شاهد فریمدهی بسیار روان و تجربهای عاری از باگ و مشکلات تکنیکی باشید.
در نهایت باید اشاره کنم که عناصر صوتی بازی به راحتی گوی سبقت را از عناصر بصری بازی میربایند! با اینکه با محیطهای متنوع و چشمنوازی در بازی روبهرو هستیم اما از نظر جزئیات مخصوصا شخصیتها و انیمیشنهایی که دارند، به ندرت میتوان پیشرفتی را مشاهده کرد. اما از طرف دیگر موسیقی پر تب و تاب، صداگذاری دقیق اسلحهها و جادوها و همینطور به کارگیری صداپیشگان مشهور که سابقه کار کمدی را دارند، تجربهای را ایجاد کرده است که در آن گوش دادن به مشاجره شخصیتها، فریادهای در حال مرگ دشمنان و انفجارها در حین مبارزات، بسیار شنیدنی است و تجربهی بازی را به اندازه قابل توجهی ارتقا میبخشد.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114