مجموعه بازی‌های افسانه زلدا (The Legend of Zelda) از سال ۱۹۸۶ در حال انتشار هستند و تاکنون ده‌ها نسخه از آن عرضه شده است. رویدادها این بازی به ترتیب زمان انتشار آن‌ها رخ نداده‌اند؛ از طرفی قهرمان‌های تمامی نسخه‌های این فرنچایز «لـینک» نام دارند؛ که در بعضی شماره‌های آن، لینک یک کودک و در بعضی دیگر یک فرد بالغ است. به همین دلیل همواره طرفداران این مجموعه پیرامون اتفاقات و تاریخچه آن با یکدیگر صحبت می‌کنند.

نینتندو در ابتدا تصمیم گرفته بود خط زمانی بازی را به صورت مشخص ارائه ندهد تا سازندگان بیش از هر چیز روی بهبود گیم‌پلی تمرکز داشته باشند؛ اما ایجی آنوما (Eiji Aonuma) در سال ۲۰۰۷ تأیید کرد که رویدادهای این بازی از نسخه «اکارینای زمان» (Ocarina of Time) به بعد در ۲ خط زمانی موازی رخ می‌دهند که به طور رسمی به عنوان «خط زمانی کودکی» (Child Timeline) و «خط زمانی بزرگ‌سالی» (Adult Timeline) نامیده می‌شوند.

همچنین در سال ۲۰۱۱ نینتندو کتابی را تحت عنوان «تاریخچه هایرول» (Hyrule Historia) منتشر کرد که به شرح رویدادهای جهان این بازی می‌پردازد. در این کتاب خط زمانی دیگری به نام «قهرمان سقوط کرده» (Fallen Hero Timeline) معرفی شد. پس از آن جدیدترین نسخه از افسانه زلدا با نام نبض طبیعت (Breath of the Wild) منتشر شد که تا مدت‌ها طرفداران روی جایگاه آن در خط‌های زمانی سه‌گانه صحبت می‌کردند.

در این مطلب که در سه قسمت آماده شده است قصد داریم به طور خلاصه خط زمانی مجموعه بازی‌های زلدا و رویدادهای آن را شرح دهیم. با گیمین‌گرویتی همراه باشید.

جدول ترتیب رویدادها:

ابتدا بگذارید ترتیب رویدادهای بازی را در جدول زیر مشاهده کنیم. این جدول در سایت رسمی افسانه زلدا قابل مشاهده است.

حال که با ترتیب خطوط زمانی آشنا شدیم. بهتر است همه‌چیز از ابتدا مورد بررسی قرار گیرد.

خلقت جهان:

پیش از این که هر چیزی آغاز شود، سه خدای طلایی (Golden Goddesses)، جهان را خلق کردند. دین (Din) خدای قدرت، زمین را به وجود آورد. سپس نایرو (Nayru) خدای خرد، به جهان نظم داد. در نهایت فارور (Farore)، خدای شجاعت برای حفظ این قوانین شکل‌های مختلفی از زندگی را به وجود آورد.

پس از پایان خلقت، خدایان طلایی، زمین را برای همیشه ترک کردند و شی‌ء با ارزشی را به نام «تریفورس» (Triforce) به عنوان نشانی از خود در هایرول باقی گذاشتند. این شی دارای قدرت عظیمی است و بر اساس افسانه‌ها می‌تواند آرزوی صاحب آن را برآورده کند. به همین دلیل خدایان آن را در سرزمینی مقدس پنهان کردند و خدایی به نام هیلیا (Goddess Hylia) از آن محافظت می‌کرد.

عصر هیلیا (Era of Hylia):

همان‌گونه که گفته شد تریفورس توسط هیلیا مورد حفاظت قرار می‌گرفت و از این دوران به نام عصر هیلیا یاد می‌شود. عصر هیلیا از دوران خلقت تا زمان سقوط وی ادامه پیدا کرد. در این دوران معبد هیلیا (Temple of Hylia) و معبد زمان (Temple of Time) به وجود آمدند که در هر یک از این معابد دروازه‌ای به زمان‌های مختلف قرار گرفته بود.

در این دوران یک شاه شیطانی به نام دمیس (Demise) زندگی می‌کرد. این شیطان روزی تصمیم گرفت با به دست آوردن تریفورس تمام جهان را از آن خود کند. به همین دلیل ارتشی بزرگ با سربازانی بی‌شمار جمع‌آوری کرد و آن‌ها را علیه هایرول به حرکت درآورد.

در این دوران نژادهای مختلفی مانند. انسان‌ها، گورون‌ها (Goron)، کیکوای‌ها (Kikwi)، پارلاها (Parella)، روبات‌های باستانی (Ancient Robots) و ماگماها (Mogma) زندگی می‌کردند.

هیلیا در این شرایط به منظور محافظت انسان‌های باقی‌مانده و تریفورس آن‌ها را به آسمان فرستاد و حصاری از ابرها را به وجود آورد. این سرزمین بعدها اسکایلافت (Skyloft) نام گرفت و تریفورس نیز در آن پنهان شد و پس از جمع‌آوری انسان‌های باقی‌مانده و رهبری آن‌ها موفق شد نیروهای شیطانی را شکست داده و دمیس را مهر و موم کند. این جنگ به «نبرد باستانی» (Ancient Battle) معروف است. پس از پایان نبرد هیلیا قبیله شیکاح (Sheikah) را به عنوان نگهبانان مهر و موم برگزید.

هیلیا در نبرد یاد شده به شدت زخمی شد و از آنجایی که می‌دانست نفرین گذاشته شده روی دمیس دوام زیادی ندارد، تصمیم گرفت نقشه‌ای را پیاده‌سازی کند. از آنجایی که وی نمی‌توانست به عنوان یک خدا تریفورس را با خود حمل کند، برای بهره‌مندی از قدرت آن، از الوهیت دست کشید و خود را در بدن یک موجود فانی قرار داد. این موجود فانی هم‌زمان با بازگشت دمیس پا به زمین گذاشت و زلدا (Zelda) نام گرفت. هیلیا سپس شمشیر خدایان (Goddess Sword) با نام دیگر «مستر سورد» (Master Sword) و روحی به نام فای (Fi) را به وجود آورد تا قهرمان منتخبش، بتواند از آن‌ها برای مقابله با دمیس استفاده کند.

سپس عصر آسمان آغاز شد.

عصر آسمان (Sky Era)

بازی Skyword Sword:

چند هزار سال بعد در عصر آسمان، هیلیا به شکل دختری به نام زلدا، در اسکایلافت متولد شد. در اسکایلافت به صورت سالانه جشنی به نام «مراسم بال» (Wing Ceremony) برگزار می‌شود. این رویداد برای دانشجویان آکادمی نایت (Knight Academy) برگزار شده و شامل یک مسابقه و نمایشی است که نقش و یاد هیلیا و قهرمان برگزیده وی را بازسازی می‌کند.

زلدا در ۲۵ امین سالگرد مراسم بال شرکت می‌کند؛ اما گیراهیم (Ghirahim)، از شاگردان و پیروان دمیس با ایجاد یک گردباد عظیم، وی را دزدیده و به سطح زمین می‌برد تا مقدمات شکستن نفرین دمیس آماده شود. هیلیا به منظور نجات زلدا (شکل فانی خود) ایمپا (Impa)، -یکی از اعضای قبیله شیکاح- را در زمان منتقل می‌کند.

پس از رویداد یاد شده زلدا حافظه خود به عنوان هیلیا را به دست می‌آورد. زلدا و ایمپا در نهایت موفق می‌شوند در معبد زمان با گذر از دروازه زمان و نابودی آن از دست گیراهام فرار کنند.

از طرفی، لینک (Link) دوست کودکی او، توسط فای هدایت می‌شود تا به واسطه به دست آوردن مستر سورد به عنوان قهرمان منتخب شناخته شود. لینک به منظور تقویت شمشیر و فعال‌سازی دروازه زمان دوم در معبد هیلیا که هم‌اکنون به عنوان «معبد مهر و موم شده» (Sealed Temple)، سه شعله مقدس (نماد قدرت موجودات فانی) را به دست آورد.

لینک با گذر از دروازه زمان به دوران هیلیا و کمی پس از شکست دمیس منتقل و زلدا را پیدا کرد. سپس زلدا به منظور تقویت مهر دمیس، خود را در یک خواب چند هزار ساله قرار داد. همچنین لینک به دوران فعلی بازگشته و به منظور شکست دمیس شروع به جمع‌آوری قطعات تریفورس کرد.

در این زمان زلدا از خواب طولانی خود بیدار شد؛ اما گیراهام موفق شد دوباره وی را دزدیده و با خود به گذشته ببرد. دورانی که دمیس هنوز زنده بود. گیراهام از روح زلدا استفاده کرد تا دمیس را بازیابی کند. با وجود این لینک در آخرین لحظه موفق شد شاه شیاطین را در یک نبرد شکست داده، در مستر سورد مهر کند؛ اما دمیس پیش از این که به طور کامل مهر شود، نفرت را خود را در قالب گنون (Ganon) به وجود آورده و عهد می‌بندد که افرادی که خون خدایان و قهرمانان آن‌ها را در خود دارند باید در چرخه‌ای بی‌پایان با آن مبارزه کنند.

پس از پایان ماجرا لینک مستر سورد را در مقابله معبد مهر و موم شده در زمین فرو می‌کند و فای برای همیشه در آن به خواب می‌رود. لینک و زلدا به زمان حال باز می‌گردند؛ اما ایمپا در آن دوران (در واقع زمان خودش) باقی می‌ماند تا از شمشیر محافظت کند. زلدا نیز تصمیم گرفت به منظور محافظت از تریفورس روی زمین زندگی کنند. با توجه به از بین رفتن تهدید دمیس و فرارسیدن زمان صلح، حصار ابری از بین رفته، مردم اسکایلافت نیز که فرزندان آن‌ها به نام هلیان (Hylians) شناخته می‌شوند به سطح زمین نقل مکان کردند و آن را هایرول نامیدند.

دوران هرج و مرج (Era of Chaos):

سال‌ها از زمان صلح می‌گذرد و به مرور زمان داستان‌هایی در رابطه با قدرت عظیم تریفورس در سراسر هایرول پخش می‌شود. این موضوع باعث می‌شود جنگ سراسر زمین را فراگرفته و دوران هرج و مرج آغاز گردد. به طور خاص گروهی از جادوگران قدرتمند به نام «دارک اینترلوپر» (Dark InterLopres) قصد داشتند سرزمین مقدس، محلی که تریفورس در آن پنهان شده بود را تصاحب کنند.

خدایان به منظور محافظت از تریفورس ارواح روشنایی (Spirits of Lighits) را به سرزمین در هم تنیده شده (Twilight Realm) فرستادند. سرزمینی که در جهان موازی هایرول قرار داشته و سایه‌ها در آن زندگی می‌کنند. سپس حکیم روشنایی، رائورا (Sage Rauru) یک معبد زمان جدید را در محل سابق معبد مهر و موم شده به وجود آورد تا از مستر سورد و تنها محل ورود به سرزمین مقدس محافظت کند.

رائورا تریفورس را در معبد روشنایی (Temple of Light) قرار داد و سرزمین مقدس را همراه با خود درون آن مهر کرد. مستر سورد نیز به کلید اتصال معبدهای زمان و روشنایی تبدیل شد. در نهایت شمشیر در پشت دروازه زمان (Door of Time) قرار گرفت و تنها راه دسترسی به آن جمع‌آوری ۳ سنگ ارواح (Spiritual Stones.) بود.

دوران رونق و کامیابی (Era of Prosperity):

در این دوران نوادگان زلدا، پادشاهی هایرول (kingdom of Hyrule) را تأسیس و به خاندان سلطنتی آن تبدیل شدند. آن‌ها قلعه هایرول (Hyrule Castle) را در مرکز سرزمین و نزدیک به معبد زمان به وجود آوردند. یکی دیگر از اهداف آن‌ها حفاظت از تریفورس بود. از آن زمان به بعد افراد بسیار زیادی در خاندان سلطنتی با قدرت‌های ویژه و ارتباط خونی به هیلیا به دنیا آمدند؛ بنابراین تمام دختران این خاندان که هیلیا در آن‌ها تناسخ پیدا می‌کرد، زلدا نامیده می‌شوند.

دوران نیرو (Force Era):

وقایع نسخه‌های The Minish Cap و Four Swords در دوران نیرو اتفاق می‌افتند. این دوران پیش از عصر قهرمان زمان قرار دارد. عصری که وقایع Ocarina of Time در آن رخ می‌دهند.

در عصر نیرو هایرول مجدداً توسط نیروهای شیطانی مورد تهاجم قرار می‌گیرد. نژاد مینیش (Minish) که از آن به عنوان (Picori) یاد می‌شود و موجوداتی بسیار قد کوتاه –کوچک‌تر از شصت دست انسان‌ها- هستند به منظور نجات هایرول از آسمان پایین می‌آیند. آن‌ها با خود شمشیر پیکوری (Picori Blade) و نیروی روشنایی (Light Force) را به همراه آورده و به فردی می‌دهند که آن را «قهرمان انسان‌ها» (Hero Of Men) می‌نامند.

قهرمان یاد شده رهبر شیاطین را در صندوقچه‌ای با نام باوند (Bound Chest) مهر کرده و آن را به واسطه شمشیر پیکوری مهر می‌کند. به منظور بزرگ داشت این واقعه به صورت سالانه جشن پیکوری (Picori Festival) برگزار شده و یک رقابت شمشیر بازی انجام می‌شود. قهرمان این رقابت فرصت لمس کردن تیغه شمشیر را به دست می‌آورد. همچنین از این وقایع داستان‌هایی به وجود آمد تا سینه‌به‌سینه به نسل‌های بعد منتقل شود.

قهرمان مینیش (The Hero of the Minish):

بازی Minish Cap

در صدمین سالگرد جشن پیکوری، یک مینیش فاسد شده و قدرت‌طلب به نام واتی (Vaati) در رقابت شمشیربازی پیروز می‌شود. واتی شمشیر پیکوری را شکسته و صندوقچه را به امید پیدا کردن نیروی روشنایی باز می‌کند. این کار باعث می‌شود شیاطین باری دیگر در سرزمین هایرول پراکنده شوند. وی سپس زلدا را به سنگ تبدیل می‌کند تا نیروی روشنایی موجود در او ر را استخراج کند. واتی از این نیرو استفاده کرده و به شیطانی به نام «خشم واتی» (Vaati’s Wrath) تبدیل می‌شود.

لینک که در آن زمان یک شاگرد آهنگری و دوست زلدا است. توسط شاه دالتوس (King Daltus) به خدمت سربازی در آمده و وظیفه بازسازی تیغه پیکوری به وی سپرده می‌شود تا بتوانند نفرین زلدا را از بین ببرند. به همین منظور لینک با ایزلو (Ezlo) یک مینیش حکیم و استاد سابق واتی همراه می‌شود. واتی در گذشته با دزدیدن کلاه جادوگری (Mage’s Cap) از ایزلو قدرت وی را به تصاحب خود در آورده بود.

لینک به کمک ایزلو و دیگر مینیش‌ها تیغه پیکوری را دوباره بازسازی کرده و به واسطه ۴ عنصر زمین، باد، آب و آتش، شمشیر «فور سورد» (Four Sword) را به وجود می‌آورد. لینک با استفاده از این شمشیر واتی را شکست داده، نفرین را از روی زلدا بر می‌دارد. سپس زلدا نیز با کمک قدرت کلاه جادوگری، هایرول را به شرایط عادی بازمی‌گرداند.

بازگشت واتی (The Return of Vaati):

بازی The Legend of Zelda: Four Swords

پس از طی شدن یک دوره صلح کوتاه، در حالی که همه فکر می‌کردند واتی مرده است. وی دوباره به زندگی بازمی‌گردد؛ اما هیچ خاطره‌ای از زندگی قبلی خود ندارد. واتی خود را جادوگر باد (Wind Mage) معرفی کرده و قلعه بادها (Palace of Winds) را به تصاحب خود در می‌آورد. واتی شروع به ربودن مردم هایرول می‌کند که بیشتر این افراد دختران جوان هستند. قهرمانی که Four Sword را با خود حمل می‌کرد، موفق می‌شود واتی را در شمشیر مهر کرده و آن را در محراب مقدسی به نام «Four Sword Sanctuary» قرار می‌دهد.

چند نسل بعد واتی، جادوگر باد موفق به فرار از داخل شمشیر شده و شاهزاده زلدا را می‌رباید. لینک که از نزدیک شاهد ماجرا است فور سورد را از جایگاه آن بیرون کشیده و ناگهان در اثر حادثه‌ای به همراه شمشیر به ۴ فرد مختلف تقسیم می‌شود.

لینک برای این که بتواند به داخل قلعه بادها نفوذ کند به سراسر هایرول سفر کرده و به ملاقات پری‌های بزرگ (Great Fairies) می‌رود. این پری‌ها در شکست دادن واتی و نجات زلدا به لینک کمک می‌کنند. در نهایت جادوگر باد دوباره در داخل شمشیر مهر شده و لینک نیز به حالت اصلی خود بازمی‌گردد.

عصر قهرمان زمان (Era of the Hero of Time):

بازی The Legend of Zelda: Ocarina of Time

چندین سال بعد و در زمانی که جنگ داخلی سرزمین هایرول را فراگرفته است. یک زن در حال مرگ از نژاد هیلیان به جنگل کاکیری (Kokiri Forest) فرار کرده و کودک خود با نام لینک را به درخت مقدس دِکو (Great Deku Tree) –نگهبان جنگل- می‌سپارد. لینک به عنوان یکی از اعضای نژاد کاکیری بزرگ می‌شود. نژادی کوتاه‌قامت که از آن‌ها به عنوان کودکان جنگل (Children of the Forest) نیز یاد شده و در داخل زمین‌های جنگل زندگی می‌کنند. مدتی پس از این واقعه پادشاه هایرول موفق می‌شود به جنگ خاتمه داده و تمام سرزمین را دوباره متحد کند. لینک در آن زمان کودکی خود را سپری می‌کرد؛ اما مرتب خواب‌های عجیبی در مورد حوادث پیش رو می‌دید.

در این عصر نژاد دیگری به نام گِرادو (Gerudo) زندگی می‌کردند. پس از پایان نبرد گانوندورف (Ganondorf)، رهبر این نژاد عهد وفاداری با پادشاه هایرول می‌بندد؛ اما هدف اصلی وی گشودن دروازه زمان و دستیابی به تریفورس است.

گانوندورف برای دستیابی به هدف خود درخت دکو را نفرین می‌کند تا جواهر کاکیری (Kokiri’s Emerald) را به دست آورد. درخت مقدس پیش از مرگ خود، همه چیز را به لینک می‌گوید. سپس لینک و یک پری به نام ناوی (Navi) را مأمور می‌کند تا جلوی گانوندورف را بگیرند.

لینک در میانه مأموریت خود با زلدا ملاقات می‌کند. این دو تصمیم می‌گیرند با همکاری یکدیگر دروازه زمان را باز کرده و قبل از گانوندورف به تریفورس دست پیدا کنند؛ اما هنگامی که لینک دروازه را باز و مستر سورد را از جایگاه خود بیرون می‌کشد، به مدت ۷ سال در محلی به نام «Chamber of Sages» به خواب رفته و طلسم می‌شود.

لینک پس از ۷ سال به عنوان قهرمان زمان از خواب بیدار می‌شود. در این مدت گانوندورف موفق شده بود به سرزمین مقدس وارد شده و تریفورس را به دست آورد؛ اما تریفورس به ۳ قطعه تقسیم شده و گانوندروف تریفورس قدرت، لینک قطعه شجاعت و زلدا قطعه خرد را در اختیار دارند. گانوندورف از قدرت خود استفاده کرده و قلعه هایرول را به دست می‌آورد و نام سرزمین به علت فساد گسترده شده به قلمرو شیطان (Evil Realm) تغییر می‌کند.

لینک و زلدا با استفاده از مستر سورد و ترکیب قدرت آن با ۷ فرد مقدس (Seven Sages) موفق می‌شوند گانوندورف را در قلمرو شیطان مهر و موم کنند. این ۷ قدیس عبارت‌اند از رائورا از نژاد هایلیان باستانی – قدیس روشنایی– ساریا (Saria)، فردی از نژاد کاکیری، دارونیا (Darunia)، فردی از نژاد گورون –قدیس آتش (Sage of Fire)– روتا (Ruto)، شاهزاده نژاد زورا (Zora) –قدیس آب– ایمپا (Impa)، از نژاد شیکاح –قدیس سایه–نابورا (Nabooru)، از نژاد گرودا –قدیس روح– و زلدا از نژاد هیلیان و رهبر قدیس‌ها بودند.

گانوندورف پیش از مهر شدن قسم می‌خورد روزی آزادی خود را به دست آورده و تمام نوادگان لینک و زلدا را نابود می‌کند.

پس از پایان نبرد، زلدا، لینک را به زمان خود بازمی‌گرداند. لینک شمشیر را داخل زمین و در جای خود فرو برده، دروازه زمان را می‌بندد. ناوی نیز که مأموریتش به پایان رسیده برای همیشه ناپدید می‌گردد.

از این نقطه به بعد تاریخچه جهان هایرول در ۳ خط زمانی موازی پیش می‌رود. خط زمانی قهرمان سقوط کرده، زمانی رخ می‌دهد که لینک در نبرد با گانوندورف شکست می‌خورد. در مقابل اگر پیروز شود دو خط زمانی کودکی و بلوغ لینک به وجود می‌آیند. همان‌طور که گفته شد زلدا پس از پایان نبرد لینک را به دوران خود بازمی‌گرداند. در حالت اول لینک به دوران کودکی خود بازمی‌گردد و شمشیر را در جای خود قرار می‌دهد؛ اما در حالت دوم لینک به طور کامل از جهان ناپدید می‌شود؛ بنابراین زلدا خود شمشیر را بازمی‌گرداند.

از این نقطه ۳ خط زمانی مختلف وجود دارد. در قسمت دوم ابتدا خط سقوط قهرمان زمان را دنبال می‌کنیم سپس به خطوط زمانی دیگر می‌پردازیم.