در بخشهای قبلی حوادث زمانی مجموعه بازیهای زلدا (قسمت اول، دوم و سوم)، دو خط زمانی کودکی و شکست لینک مورد بررسی قرار گرفت. در این بخش خط زمانی بلوغ و نبض طبیعت به طور خلاصه بررسی میشوند.
خط زمانی بلوغ
خط زمانی بلوغ بازیهای The Wind Waker، Phantom Hourglass و Spirit Tracks را در برمیگیرد.
قهرمان بادها و جهانی جدید
پس از شکست گنون در انتهای ماجرای اکارینای زمان، شاه شیاطین و تریفورس قدرت در سرزمین تاریک مهر میشوند. زلدا که میخواهد، کودکی لینک را به وی بازگرداند و هشداری به خاندان سلطنتی در گذشته بدهد، او را به گذشته و لحظه اولین ملاقات لینک و زلدا بازمیگرداند؛ اما به دلیلی نامشخص این اقدام ناموفق بوده و لینک برای همیشه ناپدید میشود. در هنگام عبور لینک از دروازه زمان تریفورس شجاعت در زمان حال باقیمانده و به ۸ قطعه تقسیم میشود. به علاوه تریفورس خرد نیز نزد زلدا باقی میماند. زلدا که این شرایط را میبیند خود مجبور میشود مستر سورد را به جایگاه اصلیش بازگرداند.
عصر بدون قهرمان
چندین قرن از حوادث اوکارینای زمان گذشته، قهرمان زمان به یک افسانه تبدیل میشود و عصر بدون قهرمان آغاز میگردد. مهر و مومی که ۷ قدیس روی گنون گذاشته بودند میشکند و شاه شیاطین با استفاده از تریفورس قدرت تاریکی را برای هایرول به ارمغان میآورد. از آنجایی که هیچ قهرمانی برای مقابله با گنون وجود ندارد. شاه هافنس نوهانسن هایرول (Daphnes Nohansen Hyrule) و مردمش برای نجات یافتن از خدایان درخواست کمک میکنند.
خدایان درخواست آنها را اجابت کرده با ایجاد یک سیل عظیم تمام هایرول و گنون را به صورت همزمان مهر و موم میکنند. در واقع خدایان تصمیم گرفتند با نابودی سرزمینهای قبلی جهانی جدید را به وجود آورند. بازماندگان به بالای کوهها که هماکنون حکم جزایر کوچکی را دارند پناه میبرند و نام «دریای بیکران» (Great Sea) را به جهان جدید میدهند. از این واقعه به عنوان «سیل عظیم» (Great Flood) یاد میشود.
در این حادثه تریفورس خرد به دو قطعه تقسیم میشود. یکی از این قطعات در نزد شاه و دیگری در اختیار دختر وی قرار میگیرد. قطعهای که در اختیار شاهزاده قرار داشت نسل به نسل بین دختران انتقال یافت؛ اما قطعه دیگر برای همیشه زیر امواج مدفون ماند.
دوران دریای بیکران
بازی The Legend of Zelda: The Wind Waker
صدها سال بعد در عصر دریایی بیکران، گنون موفق میشود از زندان خود فرار کرده و به سطح زمین بیاید. هدف وی به دست آوردن تریفورس خرد بود و برای این کار «قلعه فورسِکن» (Forsaken Fortres) را مقر خود قرار داد. او برای از بین بردن قدرت مستر سورد نیز دو راهب زمین و باد که از آن محافظت میکردند را به قتل رساند.
همچنین با امید دستگیری زلدا در عصر فعلی به «شاه هلماریک» (Helmaroc King)، ارباب فورسکن دستور داد تا دو دختر جوان را با امید پیدا کردن زلدا، دستگیر کند. یکی از این دخترها، آریل (Aryll) خواهر لینک بود. لینک یکی از اهالی «جزیره اوتست» (Outset Island) که هیچ ارتباطی با قهرمان زمان ندارد سفری را برای نجات خواهرش آغاز میکند.
در این میان شاه هافنس نیز به سطح زمین میآید و خدایان به درخواست وی، او را به یک قایق با نام «پادشاه شیرهای سرخ» (King of Red Lions.) تبدیل میکنند تا لینک را در سفرش همراهی کند.
لینک موفق میشود با جمعآوری سه شیء ارزشمند به نام «Goddess Pearls» ارزش خود را به عنوان یک قهرمان به خدایان ثابت کنند و از آزمون آنها سر بلند بیرون آید. لینک موفق میشود مسیر ورود به قلعه هایرول را باز کرده و مستر سورد را به دست آورد. همچنین به کمک رییس دزدان دریایی تترا (Tetra) و ملوانهای زیر دست وی خواهرش را نجات میدهد. با وجود این نمیتواند گنون را در نبرد شکست دهد؛ زیرا مستر سورد توسط گنون ضعیف شده بود. تترا و لینک از معرکه فرار میکنند و به هایرول بازمیگردند. در این لحظه شاه هافنس هویت واقعی خود را برملا کرده و تریفورس خرد را فعال میکند. این موضوع باعث میشود تا شاهزاده زلدا در بدن تترا زنده شود.
لینک موفق میشود قدرت مستر سورد را احیا کند. همچنین تمام قطعات تریفورس شجاعت را جمعآوری و مسیر ورود به هایرول را دوباره باز میکند. به محض بازگشت به هایرول، او متوجه میشود که زلدا توسط گنون ربوده شده و به بالای برج گنون انتقال یافته است. لینک گنون را تا بالای برج تعقیب میکند؛ اما دیر شده و ۳ قطعه تریفورس دوباره با یکدیگر یکپارچه میشوند.
قبل از این که گنون فرصت لمس تریفورس و آرزوی نابودی جهان را به دست آورد، دافنس وارد شده و با برداشتن آن، آرزو میکند هایرول برای همیشه زیر آب مدفون باقی بماند. لینک و زلدا در نهایت موفق میشوند گنون را شکست بدهند و به سطح زمین برگردند؛ اما دافنس تصمیم میگیرد در زیر آبها باقی مانده و همراه با پادشاهی خود از بین برود. در بالای آبها زلدا دوباره به تترا تبدیل میشود. لینک و تترا تصمیم میگیرند برای کشف قارههای جدید با یکدیگر دریانوردی کنند.
دوران سفر عظیم
بازی The Legend of Zelda: Phantom Hourglass
در دوران سفر عظیم، لینک و تترا همچنان در جستجوی قارههای جدید هستند. همچنین آنها پیرامون شایعاتی تحقیق میکنند که بر اساس آن کشتیها در یک منطقه خاص ناپدید میشوند. آنها در سفر خود با یک کشتی ارواح مواجه میشوند. تترا برای بررسی بیشتر وارد کشتی میگردد؛ اما کشتی ناپدید میشود. لینک که این صحنه را میبیند برای نجات تترا اقدام میکند؛ اما در آب افتاده و بیهوش میشود و به جهان پادشاه اقیانوس (World of the Ocean King) پا میگذارد.
امواج لینک را به جزیره مرسای (Mercay Island) میبرند. زمانی که لینک به هوش میآید یک پری به نام «سیِلا» (Ciela) را میبیند. سیلا (که حافظهاش را از دست داده است)، لینک را پیش فردی به نام «آشاس» (Oshus) که از آن به عنوان پدربزرگ یاد میکند، میبرد.
لینک در جستجوی تترا و کشتی ارواح، با کاپیتان یک کشتی بخار به نام لاینبِک (Linebeck) همراه میشود. او موفق میشود نشانههایی از وجود شی باستانی به نام «ساعت شنی فانتوم» (Phantom Hourglass) را در معبد شاه اقیانوس پیدا کند. وی در نهایت موفق میشود ارواح قدرت و خرد را که لیف (Leaf) و نری (Neri) نام دارند پیدا کند و مشخص میشود که سیلا همان روح شجاعت است.
لینک موفق میشود کشتی ارواح را پیدا کند. او تترا را که هماکنون تبدیل به سنگ شده در داخل کشتی مییابد و متوجه میشود، نیروی زندگی وی توسط شیطانی به نام «بلام» (Bellum) در حال بلعیده شدن است. لینک برای شکست بلام اقیانوس را زیر پا میگذارند تا ۳ فلز خاص را برای ساختن شمشیر فانتوم (Phantom Sword) جمعآوری کند.
لینک سپس نزد آشاس برمیگردد. در این لحظه پیرمرد مرموز خود را شاه اقیانوس معرفی کرده و ساعت شنی و شمشیر فانتوم را با هم ترکیب میکند. لینک با استفاده از قدرت جدید شمشیر بلام را شکست داده و شاه اقیانوس به شکل اصلی خود بازمیگردد. لینک و زلدا نیز به دنیای خود بازگشته و به جستجوی قارهها ادامه میدهند.
دوران تولد مجدد هایرول
بازی The Legend of Zelda: Spirit Tracks
تترا و لینک همچنان در حال جستجوی قارههای جدید هستند. آنها در نهایت به یک سرزمین جدید میرسند. در این قاره برج بلندی به نام «برج ارواح» (Tower of Spirits) پیدا میکنند. تترا تصمیم میگیرد پادشاهی هایرول جدید را در این منطقه ایجاد کند و اینگونه هایرول دوباره متولد میشود. همچنین آنها متوجه میشوند که سرتاسر این سرزمین توسط یک راهآهن و قطار ارواح (Spirit Tracks) به یکدیگر متصل شدهاند و در برج به هم میرسند. این برج و راهآهن آن توسط موجوداتی به نام لوکومو (Lokomo) به وجود آمدهاند تا جلوی رستاخیز مجدد مالادوس شیطانی (Malladus) گرفته شود.
یک صد سال از تأسیس هایرول جدید میگذرد که ناگهان ریلها شروع به ناپدید شدن میکنند. زلدا –از نوادگان تترا- تصمیم میگیرد به همراه پسری به نام لینک -که به تازگی گواهینامه لوکوموتیورانی را دریافت کرده است- برای تحقیق پیرامون این موضوع به برج ارواح برود. متأسفانه قطار در میانه راه به وسیله صدراعظم کالی (Cole) و بایرن (Byrne)، زیر دست وی از ریل خارج میشود. در این لحظه صدراعظم به زلدا میگوید که هدف اصلی وی احیای دوباره مالادوس است و برای این منظور به بدن زلدا نیاز دارد. بایرن روح زلدا را از بدنش بیرون میکشد و بدن وی را به بالای برج ارواح میبرد تا واسطی برای احیای مالادوس شود. در نتیجه این اقدامات برج ارواح قدرت خود را از دست میدهد.
لینک و روح زلدا با یکدیگر همسفر شده و به منظور بازگرداندن قدرت برج و قطار ارواح به ۴ منطقه مختلف سفر میکنند. آنها در نهایت به بالای برج میروند؛ اما دیگر دیر شده است؛ زیرا مالادوس بدن زلدا را تصاحب کرده و به جهان تاریکی رفته است. آنها به کمک کمان روشنایی (Bow of Light) و شمشیر لوکومو (Lokomo Sword) موفق میشوند مالادوس را شکست دهند. زلدا بدن خود را پس میگیرد و هایرول دوباره به دوران صلح بازمیگردد. از آنجایی که مالادوس این بار به طور کامل شکست خورده است، لوکوموها زمین را ترک کرده و به بهشت بازمیگردند.
در این نقطه خط زمانی بزرگسالی نیز به پایان میرسد؛ اما هنوز بخشهای گم شده بسیاری در تاریخ هایرول وجود دارند.
فاجعه عظیم (Great Calamity)
بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild
حوادث بازی نبض طبیعت قرنها پس از تمام رویدادهای یاد شده در همه خطوط زمانی بالا رخ میدهند و همهی آنها به افسانه تبدیل شدهاند. دیگر برای ساکنان هایرول غیرممکن شده است که بتوانند روایتهای واقعی را از افسانهها تشخیص بدهند. با وجود این یکی از روایتها بیان میکند ۱۰ هزار سال قبل فاجعه گنون تکرار شده؛ اما شکست میخورد. با وجود این ۱۰۰ سال پیش از شروع وقایع نبض طبیعت این شاه شیطانی دوباره زنده میشود.
به طور دقیق نمیتوان نبض طبیعت را در هیچیک از خطوط زمانی یاد شده قرار داد؛ زیرا شواهد بسیار زیادی وجود دارد که با استناد به آنها هر فرد دلیلهای محکمی برای ارتباط داستان به یکی از خطوط زمانی میآورد. همچنین عدهای نیز معتقدند ممکن است در طی یک حادثه هر سه خط زمانی موازی مجدداً در یک نقطه به هم رسیده و یکپارچه شده باشند. این موضوع که کدام پذیرفته شود، بستگی به خود مخاطب دارد.
تمدنی پیشرفته
۱۰ هزار سال پیش از وقایع نبض طبیعت، قبیله شیکاح موفق میشود یک فناوری بسیار پیشرفته را توسعه بدهد و به دنبال آن هایرول رونق میگیرد. اعضای این قبیله روباتهایی به نام گاردین (Guardians) و «هیولاهای مقدس» (Divine Beasts) را به وجود میآورند در صورت بازگشت گنون بتوانند با آن مقابله کنند.
زمانی که گنون ظهور میکند، لینک و زلدای ۱۰ هزار سال قبل موفق میشوند به کمک گاردینها و هیولاها جلوی او را بگیرند. علیرغم این موفقیت پادشاه هایرول دچار یک بیماری روانی شده و میترسد که قبیله شیکاح به وی خیانت کنند. به همین دلیل دستور میدهد تا هیولاهای مقدس سرتاسر هایرول را در زیر زمین مهر و موم کنند.
این حوادث باعث شد عدهای از قبیله شیکاح جدا شده و هدفی دیگر را در پی بگیرند. آنها قبیله ییگا (Yiga) را تأسیس و با گنون بیعت کردند. با توجه به از هم پاشیده شدن قبیله شیکاح و رها شدن فناوریهای پیشرفته به حال خود، هایرول به مرور زمان در طی هزارههای بعدی سقوط کرد و به سرزمینی با فناوریهای بسیار ابتدایی تبدیل شد. اعضای باقیمانده و وفادار شیکاح در نهایت، روستایی به نام «کاکاریکو» (Kakariko) را تأسیس کردند و دیگر توسط خاندان سلطنتی تبعید نشدند.
نشانههایی از بازگشت گنون
حدود ۹۸۸۳ سال پس از شکست گنون، شاهزاده جدیدی متولد و بر اساس رسمهای گذشته، زلدا نامیده شد. در همین بازه زمانی پیشگوییها از بازگشت گنون در آینده نزدیک خبر میدادند. مردم هایرول به امید آماده شدن به موقع برای دفع گنون، تصمیم گرفتند از همان شیوههای قدیمی اجداد خود استفاده کنند. آنها کار خود را با حفاری زمین و جستجوی تمام سرزمین آغاز کردند و موفق شدند هیولاهای مقدس و گاردینها را پیدا کرده و دوباره فعال کنند.
پادشاهی هایرول ۴ مبارز از ۴ نژاد مختلف را برای هدایت هیولاهای مقدس انتخاب کرد. همچنین پسری به نام لینک که از شوالیههای هیلیان بود به عنوان دارنده جدید مستر سورد انتخاب شد. لینک تنها کسی بود که توانست در جنگل کوروک (Korok Forest) مستر سورد را پیدا کرده و از جایگاهش بیرون بکشد. پادشاه به این ۵ نفر لقب قهرمان داد.
روز فاجعه:
زلدا هماکنون ۱۷ ساله شده است و همراه با لینک که محافظ وی است، در سراسر هایرول سفر میکند تا بتواند قدرت خود را به منظور مقابله با گنون بیدار کنند. زلدا به سختی با انجام اقدامات مختلف تلاش میکند تا قدرت خود را بیدار کند و برای این کار در چشمههای خدایان برای این موضوع دعا میکند؛ اما همچنان ناموفق است.
دقایقی پس از پایان دعاها و انجام مراسم توسط زلدا در کنار چشمه خرد (Spring of Wisdom)، گنون مهر خود را شکسته و به سمت قلعه حمله میکند. گنون بلافاصله موفق میشود به کمک انرژی منفی خود با نام مالیس (Malice)، گاردینها را به فساد کشیده و تحت کنترل خود در میآورد.
قهرمانها که در آن لحظه در نزدیکی چشمه خرد و همراه زلدا بودند، بلافاصله به سمت هیولاهای مقدس حرکت کرده و امیدوار بودند هنوز برای شکست گنون دیر نشده باشد. گنون نیز به طور مشابه برای جلوگیری از این اتفاق ۴ شیطان مختلف را به واسطه مالیس به وجود آورد و روانه هیولاها کرد. این شیاطین موفق شدند قهرمانها را غافلگیر کرده و به قتل برسانند.
با از بین رفتن قدرتمندترین سلاح هایرول، این سرزمین امید خود را از دست داد و رو به نابودی گذاشت. لینک نیز پس از ساعتها مقاومت و حفاظت از شاهزاده زلدا به سختی مجروح شد و به حال مرگ افتاد. با وجود این که دیگر دیر شده بود زلدا ناگهان قدرت مقدس خود را بیدار کرد و موفق شد گاردینها را از کار بیندازد. همچنین به منظور احیا لینک و درمان زخمهای وی او را به «معبد رستاخیز» (Shrine of Resurrection) فرستاد و لینک به مدت ۱۰۰ سال در خواب عمیقی فرو رفت.
سپس زلدا به تنهایی به مقابله با گنون پرداخت و موفق شد آن را مهر و موم کند؛ اما از آنجایی که مستر سورد و حامل آن وجود نداشتند تا گنون را ضعیف کنند، نتوانست به طور کامل این کار را انجام دهد و خود نیز در بدن گنون گرفتار شد و هر دو با هم مهر شدند.
نبض طبیعت:
۱۰۰ سال بعد طلسم گنون شروع به ضعیف شدن میکند، نیروهای زلدا بازمیگردند و لینک از خواب ۱۰۰ ساله بیدار میشود. در پاسخ به ضعیف شدن طلسم گنون، هیولاهای مقدس شروع به ویرانی و تخریب سرزمین هایرول میکنند. از طرفی لینک که دیگر کاملاً بهبود پیدا کرده است از خواب بر میخیزد؛ اما حافظهاش را به طور کامل از دست داده است.
لینک در اولین اقدام موفق میشود یک شی تبلت مانند به نام «Sheikah Slate» را به دست آورد که توسط زلدا برای وی باقی گذاشته شده بود. در بیرون از معبد رستاخیز لینک با روح شاه روهام (King Rhoam) –پدر زلدا- دیدار میکند و متوجه حوادث در قرن گذشته میشود. لینک موفق میشود مستر سورد را که به جنگل کوروک بازگردانده شده، دوباره به دست آورد. سپس به سمت ۴ هیولای باستانی رفته، با شکست دادن تجسمهای گنون روح قهرمانها را آزاد میکند و کنترل هیولاها را به آنها میسپارد.
لینک در نهایت به قلعه هایرول حمله کرده و گنون را شکست میدهد؛ اما گنون در این لحظه قدرت نهایی خود را به دست میآورد و به بیرون از قلعه فرار میکند. لینک با همکاری زلدا و کمان روشنایی در نهایت موفق میشود گنون را شکست داده و زلدا را نیز آزاد کند.
مدتی پس از شکست گنون، مشخص میشود فرایند کامل نبوده و تباهی به مرور دوباره در حال نمایان شدن است. زلدا روی بازسازی هایرول تمرکز میکند و لینک به حمایت از او ادامه میدهد.
تاریخچه هایرول و زلدا در این نقطه به پایان میرسد؛ اما هنوز نقاط مبهم و گنگ بسیاری در تاریخچه این سرزمین وجود دارد. از طرفی باید یادآوری کنیم که متن بالا تنها خلاصهای از حوادث است. همچنین تمامی اسامی افراد، اشیا و مکانهای یاد شده هر یک دارای داستان و پیشزمینه مخصوص به خود هستند؛ بنابراین اگر به پیگیری حوادث این سرزمین علاقه دارید پیشنهاد میشود با یک جستجوی ساده به مطالعه آن بپردازید.
در هایرول چه میگذرد؟ | خط زمانی حوادث بازی افسانه زلدا (قست اول)
در هایرول چه میگذرد؟ | خط زمانی حوادث بازی افسانه زلدا (قست دوم)
در هایرول چه میگذرد؟ | خط زمانی حوادث بازی افسانه زلدا (قست سوم)
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
2 پاسخ به “در هایرول چه میگذرد؟ | خط زمانی حوادث بازی افسانه زلدا (قست چهارم)”
مقاله خیلی خوبی بود، خسته نباشید
مقاله خیلی خوبی بود، خسته نباشید