گیمینگرویتی

ثبت نام

بررسی بازی The Sinking City | شهری که شهروند نداشت

این بررسی بر اساس نسخه ارسالی سازندگان برای گیمین‌گرویتی نوشته شده است و در کنسول Xbox Series S انجام شده.

سالیان اخیر، جولان‌گاه بازی‌های ویدیویی با الهام از آثار خداوندگار مدرنِ وحشت، هاوارد فیلیپس لاوکرافت بوده است. بازی‌هایی که شاید توانسته باشند برخی المان‌های موجود در قصه‌های لاوکرافت را به عاریه بگیرند، اما هیچوقت در ابعاد بزرگ، دست به اقتباس مستقیم از داستان‌های این نویسنده آمریکایی نزده‌اند، که خب، این چرخه با ورود Frogwares به عرصه، متوقف شد و شاهد عرضه بازی  The Sinking City برای پلتفرم‌های نسل هشتم و رایانه‌های شخصی بودیم. یک سال پس از انتشار، نسخه نسل نهمی این عنوان با دردسرهای فراوان به انتشار رسیده که قصد داریم در ادامه به بررسی‌اش بنشینیم و ببینیم که آیا The Sinking City لایق به دوش کشیدن نام لاوکرافت هست یا نه؛ با گیمین‌گرویتی همراه باشید.

داستان بازی در شهری خیالی با نام Oakmont جریان دارد، شهری که طی سیلی مهیب و وحشتناک زیر آب رفته و پس از گذر از دوران درگیری با سانحه، میزبان موجوداتی عجیب و غیرمعمولی بوده که شاید بتوان آنها را استعاره‌ای از افراد دو رگه و مهاجر دانست. این موجودات از داخل آب آمده‌اند و به قول خودشان، «تقدیس شده از آب» هستند. ظاهر آن‌ها ترکیبی از انسان و ماهی است و مورد استقبال انسان‌ها قرار نگرفته‌اند. گونه دیگری از موجودات هم در شهر در حال غرق حضور دارند که ترکیبی از انسان و میمون هستند. این ۳ نوع در حال جنگیدن با همدیگرند و هر یک سودای حکومت بر شهر را دارند. شخصیت اصلی بازی، Charles Reed (چارلز رید) هم در میان این بحبوحه پا به شهر می‌گذارد تا منشا بیماری روانی خود که مثل چشم بصیرت یا چشم سوم است را بیابد و در صورت امکان، از شرَش خلاص شود.

بازی عملا از پیش زمینه ساختن برای کاراکتر اصلی اجتناب می‌کند و هیچ تلاشی جهت ایجاد ارتباط میان بازیکن و پروتاگونیست از خود نشان نمی‌دهد. تنها چیزی که از چارلز رید می‌دانید این است که او سابقا در نیروی دریایی خدمت می‌کرده و هم‌اکنون یک کارآگاه خصوصی است. این‌که قدرت‌های ماورایی رید از کجا آمده‌اند، یا چگونه وی شهر Oakmont را یافته است، همه و همه بی‌جواب می‌مانند، مثل بسیاری از سوالات دیگر که بازی مطرح می‌کند و جوابی به آنها نمی‌دهد.

همانطور که گفته شد، شغل اصلی چارلز، ایفای نقشِ کارآگاه خصوصی است و از آنجا که شهر Oakmont و ساکنینش از تازه واردها خوش‌شان نمی‌آید، سنگ‌اندازی‌های زیادی جلوی راه شما می‌کنند و گاهی برای لو دادن جزئیاتی کم‌اهمیت و پیش پا افتاده، از شما درخواست‌هایی نابجا می‌کنند که ناچار به قبول‌شان هستید. کامل کردن ۸ پرونده جنایی سر آخر به شما امکان رسیدن به حقیقت را می‌دهد و بازی انتخاب پایان بندی و سرنوشت چارلز و شهر را برعهده شما می‌گذارد.

در نگاهی کلی می‌توان گفت قصه‌ای که The Sinking City در پی روایتش است چندان ضعیف نیست و حتی جذاب هم هست؛ آن هم عمدتا به این دلیل که شالوده داستان با اقتباس از آثار لاوکرافت پایه‌ریزی شده و پشتوانه محکم او را دارد. اما وقتی کار به خود سازندگان می‌رسد می‌توان دید که در روایت این داستان چقدر می‌لنگند و چه راه غیر حرفه‌ای را برای روایت انتخاب می‌کنند. دیالوگ‌های زائد، شخصیت‌هایی که بود و نبودشان یکی است، طراحی مراحلی که صرفا برای اتلاف وقت در بازی گنجانده شده‌اند و دنیای بی‌روحی که داستان در آن روایت می‌شود، دست به دست هم می‌دهند تا پتانسیل خوابیده در درون مایه اصلی بازی را بکشند.

مراحل بازی متشکل از ۲ بخش مبارزه و تحقیق و تفحص در صحنه‌های جرم است که این ۲ گویا با هم رابطه عشق و نفرت دارند! برای اینکه بحث روایت بازی را نیز همزمان پیش ببریم، از مراحلی که به تحقیق و تفحص اختصاص دارند شروع می‌کنیم، اگر به‌خاطر داشته باشید Frogwares پیش از این مجموعه‌ بازی‌های شرلوک هلمز را توسعه می‌داد و سابقه نسبتا خوبی در بازی‌های معمایی داشت. این مهارت و استعداد سازنده در The Sinking City نیز کاملا به چشم می‌خورد و می‌توانیم از مراحل مشابه در این محصول نیز لذت ببریم، چرا که همه چیز در تعادل نسبی قرار دارند و وقتی سرنخ‌ها را جمع می‌کنید و آنها را به همدیگر پیوند می‌زنید، و با یک نتیجه گیری منطقی و استادانه کار متهم را تمام می‌کنید، احساس شعف خواهید کرد و با خود آرزو خواهید نمود که کاش Frogwares به ساختن شرلوک‌ هلمز ادامه می‌داد و سمت The Sinking City نمی‌آمد!

بررسی صحنه جرم از چند بخش منحصر به‌فرد تشکیل می‌شود؛ شما باید موارد مشکوک در منطقه مدنظر را پیدا کنید، آن‌ها را با هم ترکیب کنید، با شاهدین ماجرا صحبت کرده و با استفاده از قدرت فراطبیعی خود، وارد Mindplace شده و اتفاقاتی که چند ساعت پیش افتاده را مرور کنید. گاهی اوقات نیز برای یافتن محل جرم یا محل اختفای مجرم باید به ساختمان‌های مختلف سر زده و از آرشیو موجود در پرونده‌های پلیس، بیمارستان یا حتی شهرداری استفاده کنید تا معما حل گردد. لازم به ذکر است که هیچکدام از پازل‌های The Sinking City سخت و چالش بر انگیز نیستند و با اندکی کاوش در محیط حل می‌شوند؛ این مسئله به خودی خود به تجربه بازیکن لطمه می‌زند و او را از حل کردن مسائل پیش پا افتاده خسته می‌کند، و وقتی برای رفتن به ماموریتی خاص مجبور به نقشه خوانی می‌شوید و در می‌یابید که شاید حتی ۳ الی ۴ ساعت از تجربه خود را روی صفحه نقشه گذرانده‌اید تا جزئی‌ترین اطلاعات را بدست آورید، از خود متعجب خواهید شد که «چرا من هنوز هم دارم این کار را ادامه می‌دهم و چرا بازی را نبسته‌ام؟!»

اما همه اینها وقتی کار به مبارزات و ستیز با دشمنان و هیولاها می‌رسد، اصلا به چشم نمی‌آیند! به جرئت می‌توان گفت سیستم مبارزات The Sinking City نه‌تنها مناسب نسل نهم نیست، بلکه در نسل هفتم بازی‌های ویدیویی گیر کرده و همان‌قدر کهنه و قدیمی جلوه می‌کند. شما برای مقابله با دشمنان خود می‌توانید از چند راه استفاده کنید: سلاح سرد، سلاح گرم، و مولوتوف یا نارنجک و تله (شخصا پیشنهاد می‌کنم جای این‌کارها از محل مبارزه فرار کنید و خود را از نبردهای فوق العاده مضحک نجات دهید). تنوع در میان سلاح‌ها به خوبی یافت می‌شود و از این منظر نمی‌توان ایرادی به بازی گرفت، اما مسئله اصلی در نحوه پیاده کردن مبارزات است. همه چیز در خشک‌ترین حالت ممکن قرار دارند، سلاح سرد شما گویا مگس کشی است که بی‌پروا حرکت می‌کند و می‌خواهد مگسی را بکشد که اصلا با سلاح در دست شما کاری ندارد. باگ‌ها و گلیچ‌های بازی نیز به کمک دشمنان و گاهی شما می‌آیند و از یک صحنه اکشن را به پرده‌ای از طنزهای ناخواسته تبدیل می‌کنند. اگر کمی زرنگ باشید می‌توانید با حرکت کردن و دویدن در محیط، هیولا را بالاخره گرفتار باگ کنید و او را به تله بیندازید؛ که به خودی خود مسخره است و به راحتی بازیکنانی که دنبال چالش هستند را از خود زده می‌کند.

آوازه شرلوک هلمز دوست‌داشتنی به شهر رو به موت هم رسیده

The Sinking City یک اثر جهان باز (اپن ورلد) است. جهانی که شاید بتوان این‌گونه توصیفش کرد: به وسعت دریا، به عمق برکه. این شهر خالیِ خالی است. خالی از همه چیز. شما نه با NPCها درگیر می‌شوید، نه فروشگاهی برای خرید و فروش مهمات یا منابع می‌بینید، نه در طراحی خانه‌ها خلاقیت و تفاوتی می‌بینید و در کل، در شهری قدم می‌زنید که پر از خالی است. مدل سازی کاراکترها به شدت ضعیف است و باز هم یادآور عناوین نسل هفتم می‌باشد، به حدی که سازندگان برای شخصیت‌های سیاه پوست داخل بازی، فقط از یک مدل استفاده کرده‌اند و هر جا یک سیاه ببینید، ببا خود می‌گویید «هی، اینو که همین الان دیده بودم!».

The Sinking City یک اثر سینمایی است. سینمایی که نه صحنه پردازی بلد است، نه دیالوگ، نه کارگردانی و نه هیچ‌یک از مواردی که آثار سینماتیک به آنها نیاز دارند. وقتی با یکی از شخصیت‌های داخل بازی وارد مکالمه می‌شوید، دوربین در ۸۰ درصد مواقع به شکل کلوز آپ روی قیافه آنها زوم می‌کند و شما را یاد TES: Oblivion می‌اندازد! صداپیشه‌ها و علی الخصوص صداپیشه چارلز رید نیز به این کارناوال ملحق می‌شوند و بازی را از آنچه که هست بی‌روح و جان‌تر می‌سازند.

نسخه‌ی نسل نهمی The Sinking City هنوز هم از افت فریم رنج می‌برد، هنوز هم باگ‌های فراوان دارد و هنوز هم کلی جای کار دارد تا خودش را با حداقل استانداردهای نسل نهم همسان سازد. در مواقع معمول می‌توانید از ۶۰ فریم بر ثانیه لذت ببرید و لودینگ‌ها نیز تقریبا حذف شده‌اند، اما وقتی وارد یک محیط تقریبا شلوغ می‌شوید بازی کم می‌آورد و فریم ریت به پایین سقوط می‌کند. صداگذاری‌ها و موسیقی متن نیز حضور به شدت کمرنگی در بازی دارند و اصلا جای جولان پیدا نمی‌کنند. شاید بتوان گفت The Sinking City توهینی است به مقام لاوکرافت، که سالیان پیش قله‌های وحشت را طی کرد و برخلاف او، سازندگان The Sinking City به قعر دریا سقوط می‌کنند!

بازبینی تصویری

شخصیت پردازی و مدل سازی کاراکترها علی الخصوص شخصیت اصلی اصلا جالب نیست (به چشمان مرده‌اش نگاه کنید!)

فرش ایرانی از عناصری است که به وفور در کتب لاوکرافت به آن اشاره شده، Sinking City نیز از این نکته غافل نمانده

کنار هم قرار دادن سرنخ‌ها و مدارک و رسیدن به نتیجه‌گیری از معدود لحظات لذت بخش بازی هستند

قایق‌سواری در این شهرِ پر از باگ هیچ کیفی ندارد

شخصیت‌های سیاه پوست تماما از یک مدل کاراکتر کپی و پیست شده‌اند

درخت مهارت‌های بازی کم عمق و ضعیف عمل می‌کند

یک روز عادی در شهر Oakmont!

هوش مصنوعی مضحک است، مضحک…

مراحلی که باید زیر آب بگذرانید ملال آور هستند و هیچ خلاقیتی در آنها دیده نمی‌شود

یکی از ناامیدی‌های بزرگم در طول تجربه The Sinking City عدم مواجهه با کالولوی بزرگ بود…

امتیاز به پست :

کلام پایانی

The Sinking City اقتباسی ناموفق از اچ‌پی لاوکرافت است. بازی اصلا جذابیت خاصی ندارد که بخواهید پول خود را برایش خرج کنید. تمام تصمیماتی که در طول داستان می‌گیرید در انتها بی‌اهمیت هستند و به چیزی ختم می‌شوند که از پیش تعیین شده است. مبارزات و روایت زشت بازی شما را در همان ساعات اولیه از بازی خسته می‌کند و از همه بُعد شکست می‌خورد.

نکات مثبت

نکات منفی

آدرس شبکه های اجتماعی :

4 پاسخ به “بررسی بازی The Sinking City | شهری که شهروند نداشت”

  1. Alimctavish گفت:

    یکی از شلخته ترین بازی هایی بود که تا حالا انجام دادم هرچند نصفه کاره ولش کردم

    • کاملا باهاتون موفقم، احساس می‌کنم توسعه دهنده بازی اصلا براش مهم نبوده که نتیجه چی درمیاد، فقط خواستن یه چیزی بسازن و عرضه کنن.

  2. Alimctavish گفت:

    یکی از شلخته ترین بازی هایی بود که تا حالا انجام دادم هرچند نصفه کاره ولش کردم

    • کاملا باهاتون موفقم، احساس می‌کنم توسعه دهنده بازی اصلا براش مهم نبوده که نتیجه چی درمیاد، فقط خواستن یه چیزی بسازن و عرضه کنن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *