در صنعت عظیم بازیهای رایانهای، سالانه تعداد زیادی از بازیهای مستقل عرضه میشوند که تنها برخی از آنها در جذب مخاطب موفق عمل میکنند. عناوینی که با استانداردهای پایینتر اما ایدههای جذاب، ساعتها مخاطبین را سرگرم میکنند. The Falconeer، یک عنوان مستقل در سبک مبارزات هوایی است که تنها توسط یک نفر توسعه یافته و در کمال جاه طلبی درکنار عناوین بزرگی مثل Assassin’s Creed Valhalla، شروع کنندهی نسل جدید کنسولها بوده است. بازی درنگاه اول بسیار چشمنواز بوده و زیبایی خاص خودش را دارد و در جلب توجه مخاطب به خوبی عمل میکند؛ اما کمی جلوتر، بازی در سرگرمکردن مخاطب کمی ناتوان ظاهر شده و سعی دارد تا با مراحل تکراری، داستان را به پیش ببرد. در این مقاله قصد داریم به بررسی این بازی بپردازیم و ببینیم که چگونه جذابیت این شاهینهای جنگی به مرور روبه سقوط میرود. با ما در گیمینگرویتی همراه باشید.
درهمان ابتدا برای ورود به بخش آموزشی بازی، باید یک شخصیت و یک پرندهی شاهین را به عنوان جنگندهی خود انتخاب کنید که انتخابهایتان کمی محدود است. پرندهها دارای چندین ویژگی مختلف، نظیر سرعت، چابکی و میزان سلامت هستند که در طول بازی با ارتقای سطح و خرید آیتمهای متفاوت این ویژگیها تقویت میشوند. بخش آموزشی بازی در آمادهسازی بازیکن خوب عمل نمیکند و کمی دچار سردرگمی بازیکن میشود. کنترل شاهین و مانور دادن با آن در ابتدا کمی کار سختی بهنظر میرسد که به مرور و با گذشت تقریبا یک ساعت از بازی، بازیکن میتواند به خوبی پرندهاش را کنترل کند.
پس از بخش آموزشی، بازی به چندین بخش(Chapter) مختلف تقسیم میشود که در هربخش داستان از زاویهی یک گروه مختلف روایت میشود. هرکدام از این گروهها دارای فرهنگ، سیاست و داستانهای باستانی مخصوص به خودشان هستند که با گذراندن وقت و انجام ماموریت برایشان، بیشتر با آنها آشنا خواهید شد. بازی برخلاف یک ساعت اول از داستان نسبتا خوبی برخوردار است که در آن شاهد کشمکش و درگیری بین گروههای مختلف هستیم و شما به عنوان یک فریلنسر به این گروهها کمک میکنید. شاید در طول داستان شاهد اتفاقات بسیار هیجان انگیزی نباشید، اما از پیچیدگیها و جزئیات زیادی برخوردار است که به خوبی میتواند تفاوتهای فرهنگی بین گروههای مختلف بازی را به نمایش بگذارد.
دنیای بازی متشکل از چندین جزیره مختلف است که برخی از آنها آبوهوای خاص خودشان را دارند. برای مثال جزیرهای در بازی وجود دارد که در اطراف آن کوه آتشفشانی وجود دارد که با ورود به آن محوطه همه چیز قرمز رنگ دیده میشود. یا حتی جزیرهی دیگری در بازی توسط ابرها محاصره شده و با نزدیک شدن به آن میتوانید از تماشای صاعقه لذت ببرید. جدای از آن، هرکدام از این جزیرهها تعدادی مراحل فرعی را به شما پیشنهاد میکنند که صرفا برای به دست آوردن منابع مختلف برای خرید آیتمهای بهتر و قویتر هستند و داستانی را به مخاطب ارائه نمیدهد. خرید آیتمهای مختلف تقریبا در اکثر جزیرهها قابل انجام است اما برای خرید و فروش در برخی از جزیرهها نیاز به مجوز خواهید داشت که این مجوزها از طریق دیگر تاجران، یا به عنوان پاداش برخی مراحل بهدست میآیند. مراحل اصلی بازی از جایی به بعد دچار ناتعادلی در درجه سختی میشوند و با افزایش درجه سختی این مراحل طاقت فرسا شده که نبود سیستم چکپوینت در بازی، این مشکل را دوچندان میکند. اگر در طول مبارزات شکست بخورید باید آن مرحله را دوباره تکرار کنید که این موضوع با توجه به مسیرهای طولانی و حجم مبارزات بازی، میتواند خسته کنندهشود. البته یک چیزی که The Falconeer در آن عملکرد فوقالعادهای دارد، سرعت بارگذاری و لود بازی در Fast Travel است که گاها تنها با یک چشمبههم زدن شمارا به نقطهی کاملا متفاوتی از دنیای بازی منتقل میکند.
مراحل بازی به سه شکل هستند: محافظت از یک کشتی، محافظت از یک جزیره یا انتقال محموله به دیگر جزیرهها، که اکثریت آنها در نهایت به مبارزه با دشمنان ختم میشوند و پس از مدتی آنقدر تکراری و خستهکننده میشوند که من بارها از خودم پرسیدم : « آیا من این مرحله را قبلا نرفته بودم؟» سیستم مبارزهی بازی نیز با ایراداتی همراه است که جذابیت مبارزه و اکشن بازی را به شدت کاهش میدهد. اکثریت مواقع دشمنان در حال فرار کردن از شما آنقدر به دورخودشان حلقه میزنند که درنهایت باید از آنها فاصلهی زیادی بگیرید و در برگشت طی چند ثانیه که از روبهروی یکدیگر عبور میکنید آنهارا منهدم کنید. در دیگر موارد نیز زمانی که دشمنان پشت پرندهی شما قرار بگیرند به راحتی شمارا مورد هدف قرار داده و بدون اینکه هیچ فرصتی پیدا کنید، ضربههای مهلکی را به شما وارد میکنند.
تقریبا تنها راه کنارآمدن با مبارزات بازی خرید سلاحها و آیتمهایی است که ویژگیهای پرندهتان را ارتقا دهد که البته، سلاحهای پیشرفته بازی فوقالعاده گران هستند و برای خرید آنها باید ساعتها مراحلفرعی را انجام دهید تا یک اسلحهی پیشرفته با سرعت شلیک بالا خریداری کنید که آنهم در مبارزات سنگین دائما نیاز به شارژ مجدد دارد. فرض کنید در حساسترین نقاط درگیری و مبارزه باید همهچیز را رها کنید و به دنبال یک ابر و چندین رعد و برق در آسمان بگردید تا مهمات شاهین جنگیتان دوباره شارژ شود.
The Falconeer یک عنوان در سبک نبردهای آسمانی است، اما یک چیزی که در آن بسیار لذتبخش طراحی شده، گشت وگذار و پرواز در آسمان زیبای بازی است. پرواز در اوج آسمان و عبور از میان ابرها به همراه موسیقی دلچسب بازی، فوقالعاده لذتبخش است و البته زیبایی غیرقابل انکار بازی نیز به این موضوع کمک زیادی میکند. بخش بصری بازی عملکرد بسیار خوبی را دارد و انیمیشنها و فضاسازی بازی به لطف طراحی هنری منحصر بهفردش، به خوبی پیادهسازی شده است. این عنوان با استفاده از قدرت سختافزاری کنسولهای نسل جدید از نظر فنی نیز عملکرد بسیار خوبی را ارائه میکند و با بهرهگیری از نرخ فریم 120 فریم بر ثانیه، توانسته بهینهسازی خوبی را داشته باشد و همانطور که پیشتر ذکر شد دارای سرعت بارگذاری فوقالعاده سریعی است که این امر به لطف حافظههای فوق سریع کنسولهای نسل جدید تحقق مییابد.
موسیقی و صداگذاری نیز دیگر بخشی است که The Falconeer در آن میدرخشد. در زمان نبرد، موسیقی با ضرب تندتری پخش میشود تا حس هیجان را به خوبی القا کند و در زمانی که آزادانه در حال پرواز هستید موسیقی آرامتری پخش میشود که در هردو حالت موسیقی فوقالعاده دلنشین است. افکتهای صوتی بازی با توجه به بودجه و امکانات کمی که در ساخت بازی بهکار رفته، فوقالعاده با کیفیت بوده و کمبودی در این زمینه حس نمیشود. تنها نکته صداگذاری شخصیتهای بازی است که میتوانست کمی بهتر باشد.
بازی The Falconeer یک بازی مستقل در سبک نبردهای هوایی است که کمی از استاندارد مستقل بودن فاصله گرفته و با فضاسازی مناسب و داستانی جذاب میتواند مخاطب را سرگرم کند. جلوههای بصری و موسیقی بازی بسیار چشمنواز و دلنشین پیادهسازی شده است. در طرفی دیگر، سیستم مبارزات و هوشمصنوعی شامل ایراداتی است که گاها مبارزه را طاقتفرسا میکند و طراحی مراحل بازی نیز پس از 10 ساعت تجربهی آن، تکراری میشود.