گیمینگرویتی

ثبت نام

نقد و بررسی بازی The Bookwalker: Thief of Tales | راه و رسم دزدی از دید آقای نویسنده

زمانی که کتابی جذاب می‌خوانیم، این امکان وجود دارد، با برخی اشیا اسرار‌آمیز آشنا شویم که آرزوی به دست آوردنشان را در سر می‌پرورانیم. با اینکه این مورد، اصلا در دنیای واقعی امکان‌پذیر نیست اما یک لحظه با خود تصور کنید، اگر این وسیله‌های شگفت‌انگیز را پیدا می‌کردید، چه کاری با آن‌ها انجام می‌دادید؟ آن شی را می‌فروختید و پول‌دار می‌شدید یا در کلکسیون خود، به خوبی از آن مراقبت می‌کردید؟ بازی The Bookwalker: Thief of Tales شما را در نقش دزد قصه‌ها قرار می‌دهد. دزدی که قصد دارد با ورود به دنیای کتاب‌ها، مهم‌ترین و بزرگ‌ترین وسایل درون آن‌ها را برای اهدافش بدزدد. با نقد و بررسی این بازی، همراه گیمین‌گرویتی باشید.

بازی The Bookwalker: Thief of Tales دومین عنوان مستقل ساخته شده‌ توسط استودیو Do My Best است. این تیم دو نفره‌، در بازی جدید خود، کار خیلی متفاوتی نسبت به اولین عنوانشان، The Final Station انجام داده‌اند. بازی The Bookwalker، برای رایانه‌های شخصی و پلتفرم‌های نسل هشتم و نهم Xbox و PlayStation، به واسطه‌ی tinyBuild، (ناشر بازی) منتشر شده است. همچنین اگر به سرویس گیم‌پس دسترسی داشته باشید می‌توانید به راحتی این عنوان 15 دلاری را تجربه کنید.

روایت بازی، حول محور نویسنده‌ای به نام  Etienne Quist است که پس از 30 سال درگیری با وضعیت Writer’s block (سد نویسنده وضعیتی مرتبط با خلق اثر و نوشتن است که در طی آن، نویسنده توانایی تولید اثر جدید را از دست می‌دهد یا کندروی در خلاقیتش را تجربه می‌کند.) خود، بلاخره آزادی خلاقیتش را به دست می‌آورد. در همین بین، یک مسیر جذاب اما پر مخاطره برای او شکل می‌گیرد. فردی مرموز از پشت تلفن‌، به اتین پیشنهاد کار عجیب و غریبی می‌دهد. وی در ازای پول و بخشیدن قدرت ورود به دنیای قصه‌ها به اتین، اجسام ویژه و مهم کتاب‌ها را می‌خواهد. در واقع، فرد مرموز درخواست دارد تا اتین با ورود به کتاب‌ها، وسیله‌ها را برایش بدزدد. اتین پیشنهاد را قبول می‌کند و مسیر دزدی خود از قصه‌ها را آغاز می‌نماید. البته در این راه تنها نیست و یک شخص مرموز دیگر به نام Rodrick، درون یک قفس کوچک و تاریک، او را راهنمایی و همراهی می‌کند.

داستان این عنوان، در دنیای کتاب‌ها و واقعیت رقم می‌خورد. در واقعیت، با اتین و نحوه زندگی او طرف هستید و در جهان قصه‌ها، دزد مرموز، شی‌های ارزشمند را مشاهده می‌کنید. به عبارتی، دو سبک روایتی مختلف را از بازی می‌بینیم که در کمال تفاوت، به خاطر شخصیت اصلی، به هم ربط پیدا می‌کنند. برای تشخیص این موضوع، واقعیت در زاویه دید اول شخص ایجاد شده استروایات دزدی از قصه‌ها، در نمای ایزومتریک شکل گرفته است. وجود این دو زاویه‌ی متفاوت در بازی، خلاقیت جالبی است که به خوبی کار و زندگی اتین را از یکدیگر جدا می‌کند. البته در نقاط مناسبی، روایت ارتباط این دو مورد را نیز به درستی نشان می‌دهد.

روایت بازی The Bookwalker: Thief of Tales در 7 چپتر، عملکردش را به نمایش می‌گذارد. در 6 چپتر، وارد 6 کتاب مختلف برای دزدی اشیا گران‌بها و ارزشمند می‌شویم و در چپتر آخر، شاهد پایان داستان هستیم. نکته‌ی خیلی مهمی که در ماجرای هر 6 کتاب، نشان داده شده، تفاوت سطح است. در بین قصه‌ها، برخی روایت جذابی دارند و مسیر دزدی را هیجان‌انگیز می‌کنند اما تعداد دیگر آن‌ها، داستان متوسط یا ضعیفی را نشان می‌دهند. این موضوع در خصوص ماجرای کتاب‌ها، باعث شده تا فضای داستان، خیلی کسل‌کننده و بی‌اهمیت به نمایش در بیاید. مثلا در جریان کتاب اول (A Drop of Infinity)، با اینکه روایت، اطلاعاتش را به خوبی به گیمر می‌فهماند، اما روند ماجرای آن، جذاب نیست. مثال برعکس این مورد، کتاب پنجم (Timeless Mansion) است. درون داستان آن، علاوه بر جذابیت، شاهد برترین پلات توییست کل بازی هستید. روایت، تمام تلاش خود را کرده تا پلات توییست‌هایی را در دل ماجرا بکارد اما هیچ‌کدام آن‌ها، تغییر بزرگی در حس و حال داستان ایجاد نمی‌کنند. به همین خاطر، ریتم ماجرا، فراز و نشیب خیلی خاصی ندارد. تنها بخشی که داستان، ریتمش خیلی سریع می‌شود، چپتر پایانی بوده است. این چپتر به دلیل اینکه روایت تا قبل آن، ریتم تندی نداشته، با سرعت اتفاق‌هایش، آسیب بدی به ماجرای بازی می‌زند. در واقع، چپتر پایانی بازی، جز ضعیف‌ترین بخش داستان است.

مقدمه‌ای که در ابتدای داستان بازی مشاهده می‌کنیم، به خوبی اطلاعات اولیه روایت را به ما می‌فهماند. در واقع، ماجرا در ابتدا، شخصیت اصلی و اتفاق‌های آغازگر داستان را خیلی خوب به نمایش می‌گذارد. در سوی دیگر، پایان بازی به شدت نامفهوم و شتاب‌زده است. پایان‌ بندی، قصد داشته با به فکر بردن گیمر در خصوص اطلاعاتش و تشخیص خوب یا بد بودن آن، چهره خود را در بخش داستان، خوب جلوه دهد اما داده‌هایی که در انتهای روایت به کار می‌روند، در کلیت ماجرا، خیلی تعریف نشده بودند. به همین خاطر، علاوه بر نتوانستن در تشخیص خوب یا بد بودن پایان، با اتفاق‌های که در انتها رخ می‌دهد، یک سوال بی‌پاسخ در ذهنتان ایجاد می‌شود. سوالی که متاسفانه هرچه درباره‌اش فکر کنید، جواب مناسبی برایش به دست نمی‌آورید.

یکی از موارد مهم بخش روایت، شخصیت‌پردازی بوده است. این موضوع با اینکه از تنوع خوبی برخوردار است اما عملکرد درخشانی نداشته. دو شخصیت اصلی بازی، اتین و رودریک هستند. اتین از آن دست نویسنده‌هایی به شمار می‌رود که در چاله‌های فکری زیادی می‌افتد و مسیر کار کردن و زندگیش، بسیار دارای تزلزل است. او در شغل دزدی از قصه‌ها نیز احساسات واقعیش را پایدار نگه می‌دارد اما‌ روایت بازی، داستان گذشته‌ی اتین را به درستی بیان نمی‌کند. با اینکه اتین، در روند داستان، نقش جالبی در ماجرا داشته اما ندانستن اطلاعات مهم گذشته‌ی او، باعث شده تا با اهدافش و برخش احساسات او، ارتباط مناسبی برقرار نکنیم. دیگر شخصیت اصلی داستان، رودریک است. این شخص که اصلا از چگونگی ظاهر و شکلش رونمایی نمی‌شود، همراه و راهنمای بسیار خوبی در روایت کتاب‌ها، برای اتین به شمار می‌رود. ارتباط رودریک و اتین در قصه‌ها، بسیار جذاب است و دیالوگ‌هایی که در بین آن‌ها رد و بدل می‌شود، ارزش این موضوع را خیلی عالی، در داستان نشان می‌دهد. نبود این شخصیت، می‌توانست جذابیت نقش اتین در کتاب‌ها را به شدت ضعیف به نمایش بگذارد. تنها نکته منفی در رابطه با رودریک، مشخص نبودن سرنوشتش در پایان نادرست بازی است. داستان، انتهای ماجرای این شخصیت را به خوبی به تصویر نمی‌کشد. روایت همچنین، درون قصه‌ها و داخل آپارتمان اتین، به دیگر شخصیت‌‌های خود، می‌پردازد. شخصیت‌های اصلی کتاب‌هایی که اتین برای انجام هدفش، به آن‌ها سفر می‌کند، عملکرد قابل قبولی را از وجودشان در ماجرا، نشان می‌دهند. در سوی دیگر، شخصیت‌های فرعی، درخشش زیادی را در بطن ماجرا به تصویر نمی‌کشند. روایت می‌توانسته، علاوه بر در نظر گرفتن تصویر مشخصی در خصوص چهره‌هایشان، بیشتر به آن‌ها بها دهد. شخصیت‌های همسایه اتین در دنیای واقعی نیز، خیلی کم فروغ ظاهر می‌شوند. همسایه‌ها، پتانسیل بالایی برای حضور بیشتر در داستان را داشته‌اند که متاسفانه به آن‌ها، توجه‌‌ی مناسبی نشده است.

سبک اصلی بازی The Bookwalker: Thief of Tales، اکشن ماجراجویی با کمی چاشنی نقش‌آفرینی بوده است. این عنوان، نسخه‌ی ساده، ضعیف‌ و محدود شده‌ی بازی‌هایی مثل سری Shadowrun و Disco Elysium در فاز نمایش سبک، به شمار می‌رود. همچنین تمرکز این بازی به جای گیم‌پلی، بیشتر روی روایت بوده و به همین دلیل، بازی در نشان دادن سبک‌های خود، قابل مقایسه با عناوین کاملی مثل Disco Elysium نیست.

با اینکه گیم‌پلی درخشانی در بازی ایجاد نشده، اما مواردی در این موضوع وجود داشته که باید به آن‌ها اشاره کرد. گیم‌پلی همانند داستان، در دنیای کتاب‌ها و زندگی عادی شخصیت اتین، شکل گرفته است. هرچه روند این مورد در قصه‌ها قابل تحمل بوده، در واقعیت زندگی شخصیت اصلی، خیلی بد به نمایش گذاشته می‌شود. مشکل‌های فنی بسیار زیاد مثل افت فریم شدید و برخی باگ‌های عجیب در فاز نمایش زندگی واقعی اتین، باعث شده تا عملکرد حالت اول شخص بازی، خیلی ضعیف به تصویر در بیاید. درون ماجرای کتاب‌ها، گیم‌پلی در حل پازل‌های مختلف، تعامل با شخصیت‌های متعدد، لوت کردن و مبارزه‌های نوبتی، خلاصه شده است. معماهای هرکتاب، چالش برانگیز نیستند و به سادگی حل می‌شوند. در واقع بازی، تمام تلاش خود را کرده تا پازل‌های جذابی داشته باشد اما در این مسیر، موفق نبوده است. تعامل با شخصیت‌های قصه‌ها، روندی بوده که باید برای ادامه پیدا کردن روایت، درون گیم‌پلی انجام شود. با اینکه دیالوگ‌های متعددی برای صحبت با شخصیت‌های مختلف شکل گرفته، اما همه‌ی این حرف‌ها، آخر به یک مسیر ختم می‌شوند. به عبارتی، تنوع خاصی در چگونه ارتباط برقرار کردن با سایر شخصیت، به چشم نمی‌آید. به همین خاطر، چاشنی نقش‌آفرینی بازی، درخشان عمل نکرده است.

درون روایت هرکتاب، لوت‌های متعدد و مناسبی ایجاد شده است. لوت کردن در بازی، با سیستم مبارزه نوبتی و Craft کردن ابزار‌های مورد نیاز، ارتباط مهمی دارد. اگر از فرصتی که برای گشت و گذار در قصه‌ها برایتان شکل گرفته، استفاده کنید، لوت‌های خیلی خوبی به دست می‌آورید. به واسطه‌ی چیزهایی که پیدا کردید، در بخش Craft، باید ابزار‌های مورد نیاز شخصیت اصلی مثل Lockpick را بسازید. مشکلی که در این خصوص دیده می‌شود، جا ماندن روایت در صورت فعالیت سریع شما در ساخت ابزار‌ها است. اگر اول، گشت و گذار در محیط‌های مختلف هرکتاب را آغاز کنید و بعد به سراغ داستان آن‌ها بروید، در صورت زودتر داشتن وسایل مورد نیاز، روایت برخی اوقات در دیالوگ‌ها، به شکلی رفتار می‌کند که شما هنوز این ابزار‌ها یا سایر چیزهای خواسته شده را ندارید. به همین خاطر، باید برای رفع این مورد، چند بار با شخصیت‌ها هم کلام بشوید تا این مشکل، برطرف شود. سیستم مبارزه نوبتی بازی، به شدت ساده و بدون چالش است. تا انتهای داستان، شما در مبارزه فقط از چهار قابلیت استفاده می‌کنید که برخی از آن‌ها، اصلا به کار نمی‌آیند. مثلا لگ زدن خیلی موثر‌تر و کارآمدتر از ضربه با قلم شکل گرفته است. همچنین ارتقای مهارت‌های مبارزه، خیلی محدود و ساده ایجاد شده است. البته توجه داشته باشید که حتما، همین مقدار محدود ارتقای قابلیت را انجام دهید وگرنه در مبارزه‌ها، حسابی اذیت می‌شوید. موردی که باعث شده، عملکرد کلی این چهار توانایی به سیستم مبارزه لطمه‌ی زیادی وارد نکند، ارتباط مناسب آن‌ها با نوار جوهر است. نوار جوهر، عاملی بوده که مهارت‌های درون مبارزه شخصیت اتین را به کار می‌سازد. مدیریت این نوار در هنگام تقابل با دشمنان، کار جذابی بوده که بازی آن را به لوت کردن ربط می‌دهد. با لوت‌های خیلی زیادی که انجام می‌دهید، قادر هستید معجون‌هایی برای افزایش نوار جوهر در مبارزه بسازید. به همین خاطر، هرچه لوت بیشتر و بهتری در بازی انجام دهید، مبارزه‌های آسان‌تری خواهید داشت. همچنین از جوهر، می‌توانید در برخی دیالوگ‌ها نیز استفاده کنید. در بالای جوهر، نوار جان هم وجود داشته که در صورت کم شدن تعداد آن (شخصیت اصلی کلا پنج خانه جان بیشتر ندارد)، می‌توانید از طریق لوت‌هایی که در خصوص سیب و نان داشته‌اید، آن را افزایش دهید. تعداد سیب‌ها و نان‌ها در هرقصه، مناسب بوده و مشکلی از بابت مقدار آن، نخواهید داشت.

یکی از نکات قوت بازی، طراحی جذاب و متنوع محیط‌های هرکتاب است. آنقدر محیط‌های قصه‌ها با داستانشان، مرتبط هستند که دوست ندارید از درون آن‌ها خارج شوید. همچنین جزئیات ریز و درشت طراحی آن‌ها نیز عالی به نمایش گذاشته می‌شوند. به همین خاطر، لذت گشت و گذار و لوت کردن را بازی با محیط‌های جذابش، به خوبی ایجاد می‌کند.

عدم وجود صداپیشه برای شخصیت‌های مهم روایت، یکی از نقاط ضعف تاثیرگذار این عنوان به شمار می‌رود. در واقع، حتی برای دو شخصیت اصلی اتین و رودریک، صدایی وجود نداشته است. این مورد باعث شده تا خستگی در خواندن دیالوگ‌ها به مرور ایجاد شود و در بدترین حالت، نتوانید به ادامه‌ی داستان به علت کسلی، بپردازید. موسیقی نیز خیلی درخشان و خوب، جذابیتش را به گوش نمی‌رساند و زمینه‌ی ایجاد خستگی را در بخش‌های از روایت، محیا کرده است. در واقع با بهتر بودن موسیقی و وجود چند صداپیشه برای شخصیت‌های مهم، بازی می‌توانست برخی مشکلاتش را بپوشاند و حس و حال بهتری را برای گیمر ایجاد کند.

این نقد و بررسی پس از 12 ساعت تجربه بازی روی کنسول Xbox Series S انجام شده است.

سخن پایانی

بازی The Bookwalker: Thief of Tales با مشکل‌های متعددی که در خصوص داستان و گیم‌پلی دو دنیای کتاب‌ها و واقعیت خود به نمایش گذاشته، نتوانسته عملکرد خوبی را از خودش به نمایش بگذارد. به همین خاطر، این عنوان در بین بازی‌های مستقل امسال، رتبه‌ی خوبی ندارد.

نکات مثبت

طراحی زیبا و متنوع محیط‌های هرکتاب

ارتباط مناسب لوت کردن با سیستم مبارزه، Craft کردن، نوار جان و جوهر

روایت خوب برخی از کتاب‌ها

نکات منفی

پایان‌ ضعیف و ریتم داستان

ساده و بدون چالش بودن پازل‌ها

ساده بودن سیستم مبارزه و محدودیت ارتقای قابلیت‌های آن

عدم وجود صداپیشه

مشکلات فنی (افت فریم و باگ)

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *