بازیهای مبارزهای همواره به عنوان یکی از ژانرهایی که در زمان دستگاههای آرکید حضور داشتند، طرفداران بسیاری در سراسر دنیا دارند. چند فرنچایز خاص به عنوان پرچمدار این ژانر وجود دارند، اما هدف اصلی نویسنده فرنچایز «Tekken» است. جدیدترین اقتباس از مجموعهی Tekken انیمهای که توسط نتفلیکس منتشر شده است. با گیمینگرویتی همراه باشید تا Takken: Bloodline را زیر تیغ نقد و بررسی ببریم.
مجموعهی Tekken از سال ۱۹۹۴ با کارگردانی آقای Seiichi Ishi ساخته شده است. در قدمت این مجموعه شکی وجود ندارد و این امر نشاندهندهی ریشه و زیرساخت مستحکم مجموعه است. اما این ژانر از بازیها به دلیل دیزاین اصلیشان، طرفداران را بیشتر به سمت گیمپلی مبارزهای آنها میکشاند. اما اکثر این عنوانها بعضاً داستان و روایتهای عجیب و پیچیدهای دارند که کمتر جلوه میکنند. خصوصا مجموعهی Tekken که یک پلات خیلی پیچیده در خود دارد که حول محور خانوادهی «میشیما» میگیرد. تا قبل از Tekken: Bloodline، چهار نمونهی دیگر، اقتباس از این مجموعه بازیها در دسترس است. اولین آنها در سال ۱۹۹۷ تحت عنوان Tekken: The Motion Picture و Tekken در سال ۲۰۰۹، Tekken: Blood Vengeance در سال ۲۰۱۱، و در نهایت Tekken: Kazuya’s Vengeance است. اکثریت چهار اقتباس نامبرده، صرفا توانستند نیمی از طرفداران را راضی کنند. اما اینبار به پشتوانهی شبکهی Netflix به کارگردانی Yoshikazu Miyamo که از قضا کارگردان انیمهی Tekken: Blood Vengeance نیز بوده، نوید یک محصول نهایی مناسب و درخور مخاطب کنجکاو را القا کردند. یکی از نقاطی که پشتوانهی نتفلیکس را نمایان میکند، حضور صداپیشگان مطرح دنیای انیمه است. قبل از اینکه به محتوای انیمه بپردازم، لازم میدانم اشاره کنم Tekken: Bloodline در اصل اقتباسی از Tekken3 است. از این جهت طرفداران دوآتیشهی فرنچایز میتوانند از حد و حدود آرک داستانی سر در بیاورند. همانطور که در ادامه به آن خواهم پرداخت، جایگاه انیمه از منظر سوژهی مخاطب مشخص نیست.
بعد از اینکه توضیحات کلی در ارتباط با Tekken: Bloodline در اختیار گذاشتم، قصد دارم بحث جدید را با نقل قولی از تهیه کنندهی ارشد انیمه، آقای Katsuhiro Harada آغاز کنم. در مصاحبهای آقای Harada اشاره میکند، علاوه بر اقتباسهای مستقیم از بازی، به نقاطی که صرفا به صورت نوشتاری در Tekken3 به آن اشاره شده را نیز پرداخت خواهیم کرد. آقای Katsuhiro Harada مستقیما اشاره به رابطهی جین و مادرش دارد. در وهلهی نخست، سخنان آقای Harada اشارهی جذابی به دوران نوجوانی کازاما و ارتباط با مادرش و به زبان تخصصیتر، آشنا شدن با سبک مبارزاتی کازاما، به طرفداران هیجان خاصی منتقل میکند. با در نظر داشتن این موضوع لازم است اشاره کنم، یکی از مهمترین پلاتهای داستانی Tekken3 در شش قسمت بیست دقیقهای، خلاصه و چپانده شده است. قسمت اول، جین کازامای نوجوان را میبینیم در حال فرار از گروهی هم سن و سال خودش است که با تحقیر و آزار جین سعی بر آن دارند تا او را از شهر دور کنند و جین در پاسخ به این اعمال واکنش میدهد و به عنوان کازاما، بچهها را کتک میزند تا مادر از راه میرسد و نا امید از فرزند او را به خانه میبرد و در چند جملهی کلیشهای فرزند را پند و اندرز میدهد و او را از مفهوم سبک کازاما، آگاه میسازند. در نظر داشته باشید موضوعاتی که تعریف کردم صرفا چند دقیقه از قسمت اول است و در آخر چند دقیقه، تمرین مادر-فرزندی به نمایش گذاشته میشود و اگر داستان Tekken3 را بدانید، مادر در پی حادثهای میمیرد. قصدم از بسط دادن این موضوع از آن جهت بود که سخنان و ادعای تهیهکنندهی ارشد انیمه را هدف نقدم قرار دهم. چرا که به طرفداران وعدهی غلط و گمراه کننده داده است. در نظر داشته باشید هدف این مطلب تحلیل داستان کلی مجموعه بازیهای Tekken نیست چرا که با توجه ژانر Tekken، داستان آن کمی عجیب و غریب است. به عنوان مثال مثال برای طرفداران بازیها بیان میکنم، زمانی که کازویا، هیهاچی را پرت میکند. بار دیگر میبینیم که هیهاچی بازگشته و به دنبال انتقام است. اگر قسمت اول انیمه را بخواهم در یک جمله بیان کنم: شروع ضعیف و کسل کننده و کلیشه داریم.
در ادامه متوجه میشویم، سبکی که مادر جین به او درس داده، یک سبک دفاعی و صلحجویانه است. اما در لحظات آخر مادر جین به او دستور میدهد تا پدربزرگش را پیدا کند، هیهاچی میشیما. در نظر داشته باشید در انیمه مادر جین هیچ حرفی از پدر جین (کازویا) به زبان نیاورده و جین کازامای از همه چیز بیخبر به سراغ پدربزرگش میرود و با معرفی خودش، هیهاچی میپذیرد که برای انتقام گرفتن مادر جین، به او درس مکتب میشیما بدهد. از اینجا است که به نوعی آرک داستانی جین کازاما و انیمه مشخص میشود. نکات جالبی این اواسط به چشم میخورد که مطلقا برای طرفداران Tekken معنادار و ملموس است. به عنوان مثال زمانی که جین وارد ساختمان میشیما میشود، محافظ هیهاچی همان Genryo است. شاید اینجا موقعیت خوبی باشد تا بیان کنم، متاسفانه روایت و سیر انیمه اصلاً مخاطب عام را در نظر نمیگیرد و به همین دلیل، اگر مخاطب غریبه با Tekken باشید و متن را بخوانید امواج اسامی ناآشنا به چشمتان میخورد. اگر به گفته و ادعای دستاندر کاران انیمه، واقعا روایت حکم داستان اولیه یا Origin Story را داشت، انیمه مخاطبین گستردهای را هدف قرار میداد. اما به هر دلیلی این انتخاب صورت نگرفته اما من با توجه به فاصلهی زمانی بین محتوای قبلی Tekken و Bloodline و همینطور با توجه به پشتوانهی نتفیلیکس، عدم وجود محتوای Origin و به واسطهاش سوژه قرار دادن مخاطب عام را به عنوان نکتهی منفی برمیشمارم. Bloodline به معنای دودمان است، اما ما اینجا از ریشهی دودمانِ خانواده سردر نمیآوریم، مگر اینکه طرفدار و دنبالکنندهی دوآتیشهی Tekken باشید.
با وجود همهی موضوعات مطرح شده، سیر تکاملی و قدرتمندی جین کازاما در حد انتظار به نمایش گذاشته میشود. اما ما، بین سکانسهای تمرین جین، صرفا یک کات چند ثانیهای از همراهی جین با لینگ ژیااو (دوست مدرسهی جین) یا هورانگ (رفیق و رقیب تکواندو کارِ جین) میبینیم، که قرار است حکم ورود آنها به روایت باشند، اما خوب به حدی گذرا است که حتی مخاطب خاص نیز متوجه آن نشود. در نظر داشته باشید که در نیمهی پایانی انیمه این شخصیتها نقش مهمی در روایت میگیرند.
حال که کمی شکواییه از Tekken: Bloodline برای قاضی بردیم، کمی از نقاط قوت انیمه، قلم بزنیم. تا به اینجا به سیر تکاملی جین کازاما اشاره کردهام. در صحنههای مبارزه نیز به طور کلی حرکاتی که طرفین مبارزه، از خود به نمایش میگذارند، تا جایی که امکان داشته از روی کمبوهای داخل بازیِ همان کاراکترها استفاده شده و همینطور افکتهایی که متناسب هر کاراکتر است به خوبی تداعی شده. آتش «پاول» یا رعدهای قرمز رنگ جین و همینطور افکتهای خاص هیهاچی. در کنار این مسایل که فکر پشت دیزاین را میرساند، بحث انیماتوری نیز به میان است. تا حد انتظار حرکات دوربین در لحظهی مبارزه، حساسیت آن را میرساند و حتی با وجود اینکه آرک داستان کاملاً مشهود است و هر مخاطبی میتواند پایان را حدس بزند، مبارزات با توجه به بحث انیماتوری، هیجان نسبتاً مناسبی منتقل میکنند.
موضوعهای دیگری نیز وجود دارد که بیشتر شاید جنبهی سلیقهی شخصی داشته باشند. بدون اینکه داستان را لو بدهم صرفا بیان میکنم که حریفهایی در مسابقات «مشت آهنین» روبروی هم برای نمایش در انیمه، انتخاب شدهاند که شاید آنچنان از منظر طرفدار Tekken جذاب نباشند و همانطور که بیان کردم به دلیل شش قسمتی بودن انیمه، خیلی از کاراکترهای جذاب دیگر Tekken غایب ماندهاند. به طور کلی کوتاه بودن انیمه، هزینهی فراوانی برای Tekken: Bloodline داشته و میتوان از آن به عنوان پتانسیل هدر رفته یاد کرد. در عین اینکه از کیفیت انیماتوری قلم زدم، اما نکتهای که بعد از سومین مرور انیمه نظرم را جلب کرد، سایههای عجیب روی چهرهی کاراترها بود. سایهها به شکل مثلث و بدون هیچ انحنایی در هر نقطهی نوری ثابت است. به عنوان مثال زمانی که دو کاراکتر به منبع نوری خیره هستند همچنان مثلث سیاه رنگ روی چهرهی آنها دیده میشود. در وهلهی نخست این موضوع به نظرم عجیب و غیر عادی آمد و مدنظر داشتم تا از این موضوع به عنوان نکتهی ضعف انیماتوری یاد کنم، اما بعد از اندکی درنگ به این نتیجه رسیدم که این سایهی صلبِ مثلثیِ نوک تیز رو صورت کاراکترها میتواند نشانگر این موضوع باشد که همهی شخصیتهای دخیل روایت رازی درون خود، یا به زبان دیگر لکهای از تاریکی در دل دارند و از همگان پنهان است
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114