گیمینگرویتی

ثبت نام

نقد و بررسی بازی Starfield | ستاره‌ی جدید در آسمان بتسدا

برای حمایت از ما لطفا از یوتوب تماشا کنید.

استودیو بتسدا، با ساخت مجموعه‌های پرطرفدار فال‌اوت و الدر اسکرول، سال‌های زیادی است که لقب پدر سبک RPG را به خود اختصاص داده است. استارفیلد، عنوان جدید RPG و اورجینال بتسدا در قرن جدید میلادی، حسابی نگاه‌‌ها را به خودش جلب کرده است. به همین خاطر، انتظارها برای تجربه آن، بسیار زیاد بود. بازی استارفیلد علاوه بر موارد شگفت‌انگیزی که در پیرامونش دارد، از مشکلاتی نیز رنج می‌برد. در ادامه‌ی این نقد و بررسی، همراه گیمین‌گرویتی باشید.

در همان دقایق ابتدایی ورود به بازی، تصویر زمینه منوی اصلی با موسیقی جذابش، حال و هوای مسیر شروع تجریه این عنوان را زیبا می‌کند. خلاقیت تابش نور سفید بر سیاره‌ای تاریک، کار جالبی بوده است و منظور کوتاهی نیز به موارد درون استارفیلد همچون داستانش دارد.

روایت استارفیلد در سال 2330 میلادی اتفاق می‌افتد. در نقطه‌ای از زمان که تکنولوژی، حرف اول را در دنیا می‌زند و انسان‌ها، به راحتی قادر هستند، در سیارات و منظومه‌ها سفر کنند. شخصیت ما در ابتدا، در قالب یک معدنچی داخل پاسگاه استخراج معدن آرگوس نشان داده می‌شود. در زیر لایه‌های یک قمر به نام Vectera، ما با سرپرست Lin و همکارش هلر، درون آسانسور در آغاز روایت قرار داریم. پس از رسیدن آسانسور به نقطه مورد نظر، چهره آینده‌نگرانه روایت در همان ابتدا، به نمایش در می‌آید. در جایی که معدنچی‌ها دیگر به جای استفاده از چکش حفاری و دیگر لوازم معدن، از کاترهای لیزری استفاده می‌کنند. با جلو رفتن مقدمه روایت و آشنایی با چگونه کار کردن این وسیله‌ی اکتشافی، موضوع اصلی داستان مشخص می‌شود. سرپرست لین و هالر، رد یک مورد خاصی‌ را در نقطه‌ای از معدن، پیدا کرده‌اند. در همان لحظه، به شخصیت ما دستور داده می‌شود که این منبع را به دست بیاورد. محل این منبع، به طرز خارق‌العاده‌ای با آوای ملایم خود، روح را جلا می‌دهد و با لمس آن، شخصیت ما در ذهنش، یک منظره کیهانی عجیب با موسیقی گوش‌نواز را می‌بیند. بینشی که باعث می‌شود مسیر ماجراجویی ما از پاسگاه استخراج معدن به واسطه‌ی شخصیت برت، به جناح Constellation برای پیدا کردن تعداد دیگر این منبع خاص به اسم Artifact تغییر پیدا کند. سفری پر مخاطره برای رسیدن به پاسخ پرسش‌های مهم که در راس آن‌ها، مشخص شدن ماهیت وجود Artifact قرار گرفته است.

مقدمه‌ی داستان استارفیلد، به خوبی همانند اسکایریم، به سراغ اصل ماجرا می‌رود. وقتی با لمس Artifact، آن منظره خاص کیهانی را تماشا کردم، یاد مقدمه‌ی عالی بازی Mass Effect 1  افتادم. در کنار پرداخت درست به هدف روایت در آغاز، موارد درون گیم‌پلی و سیستم‌های مختلف بازی مثل برخی المان‌های مهم نقش‌آفرینی آن، به خوبی معرفی و آموزش داده می‌شوند. داستان پس از اتمام بخش مقدمه، یک ریتم نه چندان بالا اما مناسب را به خود می‌گیرد. سرعت متوسط روند روایت، برای درک بهتر ارتباط بین شخصیت ما و Artifacts ایجاد می‌شود. بعد از تلاش‌های خیلی خوب داستان برای ایجاد این ارتباط، ریتم ماجرا بیشتر می‌شود. این موضوع باعث شده که شاهد اتفاق‌های هیجان‌انگیزی باشیم. پس از به نمایش گذاشتن رویداد‌های مهم داستانی، روند ماجرا به نقطه پایانی خودش می‌رسد. در پایان‌بندی، سرعت ریتم روایت کم نمی‌شود بلکه بیشتر از قبل به کار خود ادامه می‌دهد. شاید در نگاه اول، این مورد مشکل‌ساز به نظر برسد اما در خصوص پایان بازی استارفیلد، همه‌ چیز فرق می‌کند. پایان‌بندی استارفیلد به شدت عالی ایجاد شده و حتی می‌تواند، جز برترین‌های عناوین امسال از این منظر، باشد. در کل، بخش داستانی عملکرد خیلی خوبی را به نمایش می‌گذارد. بتسدا در روایت، از برخی مولفه‌های ماجراهای اسکایریم و فال‌اوت‌ها نیز استفاده کرده و ترکیب شگفت‌انگیزی با حال و هوای داستان بازی ساخته است. در واقع روایت استارفیلد، همان چیزی بود که انتظارش را داشتیم.

نکته مهمی که باعث شده داستان استارفیلد به طور کلی، قدرتمند و سطح بالا باشد، شخصیت‌پردازی جذابش است. تعداد مناسب شخصیت‌های اصلی و فرعی، به روایت بازی جان بخشیده و آن را کامل به تصویر کشیده است. در کنار این مورد، تمامی شخصیت‌های اصلی استارفیلد، دارای هویت، ویژگی‌های خاص و پیش‌زمینه داستانی هستند که در ارتباط گرفتن با آن‌ها، موثر است. مثلا شخصیت سارا مورگان که در ورود به جناح Constellation در داستان، ظاهر می‌شود، گذشته‌ی مناسب، ویژگی‌های رفتاری و کرداری فوق‌العاده‌ و ظاهر زیبایی دارد. بیشتر کارکتر‌های فرعی نیز در ماموریت‌هایی که به ما واگذار می‌کنند، پتانسیل خیلی خوبی را از ماهیت وجود خود در استارفیلد، نشان می‌دهند. موضوعی که باعث شده، شخصیت‌های اصلی و فرعی بازی، از همه لحاظ جذاب به نظر برسند، دیالوگ‌ها و مینی‌گیم جذاب متقاعدکردن آن است. دیالوگ‌های بین ما و شخصیت‌های دیگر، از سطح کیفی نوشتار و گفتار بالایی برخوردار است. سطح دیالوگ‌نویسی بتسدا همانند داستان، عالی به نمایش گذاشته شده است. به شکلی که شاید ساعات زیادی را در صحبت‌کردن با شخصیت‌های مختلف، بدون خستگی سپری کنید. البته عملکرد عالی و گوش‌نواز بودن صداگذاری بازی نیز در مسیر موفقیت این مورد، کمک جذابی کرده است. در جهت جذابیت بیشتر دیالوگ‌ها، یک مینی‌گیم مناسب نیز برای متقاعدکردن ایجاد شده است. عملکرد این مینی‌گیم، عالی بوده و بیشتر اوقات با کارآمد بودن سیستم خود، کار را به جاهای باریک مثل جنگ و دعوا نمی‌کشد. همچنین ظاهرسازی شخصیت‌ها در گفتار دیالوگ‌ها به نسبت آثار قبلی بتسدا، بهتر شده اما همچنان بی‌نقص نیست بلکه قابل قبول است و مشکلی در فهم دیالوگ‌ها و لذت از آن‌ها، ایجاد نمی‌کند. به طور کلی، شخصیت‌های استارفیلد از همه لحاظ می‌درخشند و به کیفیت روایت، کمک بزرگی کرده‌اند.

سیستم ساخت شخصیت‌، دیگر مسئله حائز اهمیت استارفیلد است. بتسدا همانند سایر عناوین نقش‌آفرینی‌ خود، لحظه رسیدن ساخت شخصیت را جذاب به نمایش می‌گذارد. پس از گذشت تصور کیهانی و صحبت‌ با سرپرست لین و هالر، این سیستم نشان داده می‌شود. گزینه‌های بسیار زیاد و عالی برای ایجاد یک چهره‌ی خاص، در همان ابتدا به نمایش در می‌آید. تعداد بالای این موارد، باعث شده حتی بتوانید صورت و فرم بدن شخصیت‌های سینمایی و انسان‌های معروف دنیای واقعی را بسازید. پس از گذر مدت تقریبا طولانی برای ساخت شخصیت مد نظر، به موضوع مهم انتخاب پیش‌زمینه داستانی و صفت‎‌های درون این سیستم می‌رسیم. تنوع و کارکرد همه‌ی پیش‌زمینه‌ها در بازی، فوق‌العاده است. استارفیلد آنقدر برای ایجاد داستان کلی بطن شخصیت ما، آزادی به وجود آورده که حد ندارد. گزینه‌های زیاد انتخاب پیش‌زمینه‌های داستانی همچنین به المان‌های نقش‌آفرینی و جذابیت دیالوگ‌های بازی نیز کمک ارزشمندی کرده است. بخش انتخاب صفت، مکمل مورد قبلی به شمار می‌رود و ماهیت شخصیت ما را در استارفیلد، با انتخاب سه گزینه، تکمیل می‌کند. مثلا می‌توانید جایی که در آن بزرگ شده‌اید یا وجود داشتن پدر و مادر خود را درون بازی، در نظر بگیرید. پیش‌زمینه‌های داستانی همچنین سه پرک را ارائه می‌دهند. پرک‌ها به خوبی با گزینه‌ها تطابق پیدا کرده‌اند و حس و حال انتخاب یکی از موارد این بخش را نفس‌گیر و هیجان‌انگیز در آورده‌اند. کار آخر سیستم ساخت شخصیت، انتخاب نام است. در بازی‌هایی که تا به حال تجربه کردم، هیچ‌‌کجا انتخاب اسم به کارم نیامد. در استارفیلد، نام شخصیت ما را روباتی به نام واسکو صدا می‌زند. با اینکه این مورد در مقایسه با وسعت بزرگ بازی، چیز خاصی نیست اما جز جزئیات کلیدی سیستم ساخت شخصیت به شمار می‌رود.

رابط کاربری و عملکرد Inventory، جز موارد مهم هرعنوان سبک نقش‌آفرینی محسوب می‌شود. در استارفیلد، رابط کاربری خیلی خوبی ایجاد شده و کارآمدی Inventory نیز متوسط است. با اینکه بازی سعی می‌کند مدام با رابط کاربری آن، سر و کار داشته باشیم و وقت زیادی را در منوها سپری کنیم، ساخت این مورد را زیبا و عالی انجام داده است. مثلا در ورود و خروج‌های مکرر درون منو، ایراد‌ خاصی در آن مشاهده نمی‌شود و همه چیز، کامل و بی‌نقص است. در خصوص Inventory، موضوع اما کمی فرق می‌کند. استارفیلد اجازه می‌دهد که بیشتر اشیای درون یک محیط را بردارید. در کنار این موضوع، سلاح‌ها، منابع، لباس‌ها، غذاها و داروهای زیادی را نیز قادر هستید جمع‌آوری کنید. این آزادی منحصر به فرد برای برداشتن آیتم‌های مختلف، عالی است. به خاطر تعداد بالا و حجم زیاد، طبیعتا Inventory باید علاوه بر نمایش واضح همه‌ی موارد‌، در اعداد و رقم وزن به کار گرفته شده نیز عملکرد خوبی داشته باشد. نشان داده شدن همه‌ی وسایل درون Inventory، درست شکل گرفته اما از لحاظ حجم، مدام در بازی مشکل پر شدن جا وجود دارد. وقتی همه‌ی وسایل مکانی برداشته شود، رخ دادن این حالت، قابل انتظار است اما به طور مکرر این موضوع اتفاق می‌افتد و در خالی کردن حجم آن نیز، سختی‌های خاص خود وجود دارد. در صورت پر بودن نیز نمی‌توانید Fast Travel کنید. البته وقتی Inventory پر است، به اندازه اسکایریم، در حرکت کردن زجر نمی‌کشید و قادر هستید به درستی راه بروید اما سطح اکسیژن، پایین می‌رود و خط سلامتی‌تان به اتمام می‌رسد. بتسدا در طراحی Inventory در کل می‌توانست بهتر عمل کند و از اصول سابق و قدیمی خود، استفاده نکند.

به دلیل وسعت کم یا شاید بی‌نظیر استارفیلد، سیستم Fast Travel و کارآمد بودن نقشه، موضوع ارزشمند و مهمی است. بازی توانسته سیستم Fast Travel را عالی ارائه دهد اما در راستای این موضوع، یک ایراد آزاردهنده را نیز وجود دارد. اهمیت این سیستم آنقدر در روند انجام ماموریت‌های اصلی و فرعی موثر شکل گرفته که مشکل تعداد زیاد لودینگ‌ها را پررنگ کرده است. لودینگ‌ها، در زمان کوتاهی به پایان می‌رسند اما تعداد آن‌ها بسیار بالا است. نقشه نیز منظومه‌ها و سیارات مختلف را به طور کامل و با تمام جزئیات، نشان می‌دهد. البته محل قرار گرفتن در محیط‌های دقیق‌تر سیاره‌ها مانند نیوآتلانتیس و آکیلا سیتی، اصلا به تصویر کشیده نشده‌اند. هیچ مینی‌مپی نیز برای اینکه متوجه مکان خود در این شهرها شوید، وجود ندارد. این ضعف باعث شده تا در ارتباط گرفتن و آشنایی با محیط‌های مهم و پر رفت و آمد سیاره‌ها، اختلال ایجاد شود. اسکنر در بازی، سعی کرده است که نقش مسیریاب، انجام Fast Travel روی شهر‌ها و سطح سیارات، مینی‌مپ، نشان دادن منابع و هوش‌های مصنوعی دیگر را انجام دهد. عملکرد اسکنر در همه‌ی موارد به جز مینی‌مپ بودن، خوب است. نبود مینی‌مپ در استارفیلد، مسئله‌ای نیست که بتواند اسکنر، کار آن را انجام دهد. این مورد باید در این عنوان بزرگ وجود می‌داشت که متاسفانه تعبیه نشده است. در کل، سیستم Fast Travel و نمایش نقشه، در کنار موارد خوبی که دارند، دارای ضعف‌هایی نیز هستند. عملکرد اسکنر نیز خیلی مناسب بوده است.

تعداد مراحل استارفیلد، بسیار زیاد است. به همین خاطر، یک بخش جذاب برای به تصویر کشیدن تمامی جزئیات ماموریت‌ها در منوی بازی وجود دارد. همه‌ی مراحل به خوبی در این بخش، تعریف شده‌اند و جای سوالی را در ذهن، ایجاد نمی‌کند. با انجام هرماموریت، مقداری پول یا همان Credit و تجربه کسب می‌کنید. روند کسب پول، در مسیر مناسبی قرار دارد و اگر کار غیر اصولی انجام ندهید، تا آخر بازی، جیب پرپولی دارید. المان به دست آوردن تجربه و افزایش سطح نیز به خوبی عمل می‌کند. برای اینکه سطح (Level) افزایش پیدا کند، اصلا نیازی به انجام کار‌های سخت نیست و به مرور با انجام ماموریت‌های مختلف، این مورد، صورت می‌گیرد. در بخش پرک‌ها نیز آنقدر آزادی عمل مناسبی به وجود آمده که می‌توانید با امتیاز‌های افزایش سطح، گزینه‌های متعددی در هرشاخه را انتخاب کنید. پرک‌های هرشاخه هم از نظر ظاهری و هم از نظر کارآمد بودن، بسیار عالی ایجاد شده‌اند. تاثیرگذارترین مورد این بخش نیز وجود چهار سطح برای ارتقای بیشتر آن‌ها است. برای اینکه ویژگی مورد نظر را بتوانید ارتقا سطح بدهید، باید از آن در گیم‌پلی استفاده کنید. این موضوع باعث شده علاوه بر ایجاد ارتباط منحصر به فرد گیم‌پلی و ویژگی‌های هرشاخه، خلاقیت ساخت سطح‌های مختلف به نمایش گذاشته شود. به طور کلی، فهم آشنایی با ماموریت‌ها و چگونگی انجام آن‌ها، کسب تجربه و پول به واسطه‌ی اتمام مراحل و کارایی امتیاز‌های افزایش سطح و بخش پرک‌ها، عالی به وجود آمده‌اند.

پیش‌تر به بالا بودن تعداد مراحل اشاره کردم. موضوع بااهمیت ماموریت‌ها، مقدار آن‌ها نیست بلکه طراحی است. طراحی مرحله‌های استارفیلد در ابتدا مثل داستان، ریتم متوسطی را در پیش می‌گیرند. این مورد همان‌طور که اشاره شد، در روایت ضعف ایجاد نکرده اما در مراحل، مشکل‌ساز بوده است. خلاقیت و خوب بودن در طراحی ماموریت‌های یک‌سوم ابتدایی، به نمایش گذاشته نشده و با مر‌حله‌های لذت‌بخشی روبه‌رو نیستیم. برای آن دسته از افرادی که استارفیلد، اولین تجربه نقش‌آفرینی آن‌ها محسوب می‌شود، شاید این ضعف، مسیر انجام بازی را به انتها نرساند و از ادامه دادن این عنوان، منصرف شوند. البته مشکل خطی بودن مراحل ابتدایی، در اواسط روایت برطرف می‌شود و ماموریت‌هایی خلاقانه و متنوع، به چشم می‌آیند. خلاقیت در مرحله‌های پایانی، به نقطه‌ی اوج خوب بودن خود می‌رسد. جذابیت ماموریت‌های آخر استارفیلد باعث شده از ریتم و روند داستان در آن نقطه از روایت نیز به شدت راضی باشید. همچنین در مراحل فرعی، تنوع و خلاقیت فوق‌العاده‌ای به کار رفته است. ماموریت‌های فرعی جذابیت مناسبی نیز دارند و به واسطه این مورد، به شدت سرگرم‌کننده هستند. پس از اتمام بخش داستانی، نیو گیم پلاس در همان سیو اصلی که بازی را تاکنون انجام داده‌اید، باز می‌شود. طراحی نیو گیم پلاس، فوق‌العاده است. این سیستم، علاوه بر کمک به کسب تجربه، مجددا تمامی مراحلی که تا قبل از آن، انجام داده‌اید را از اول، می‌آورد. با این تفاوت که شخصیت ما می‌داند که این ماموریت‌ها را انجام داده است و در دیالوگ‌ها، گزینه‌های مختلفی برای انجام آن‌ها به شیوه‌ی جدید، وجود دارد. در کل، با اینکه خطی بودن مرحله‌های ابتدایی استارفیلد، آزاردهنده است اما در ادامه‌ی ماجرا، بازی عملکرد خیلی خوبی در طراحی ماموریت‌ها به نمایش می‌گذارد. نیو گیم پلاس نیز به تنهایی، یکی از نقاط قوت بازی به شمار می‌رود.

انجام مبارزه، از المان‌ مهم سبک نقش‌آفرینی محسوب می‌شود. در بطن حال و هوای فضامحور استارفیلد، علاوه بر نبرد‌های فیزیکی، امکان استفاده از سلاح گرم و سرد ایجاد شده است. تنوع سلاح‌ها و شخصی‌سازی آن‌ها، خیلی عالی شکل گرفته است. مبارزه با دست خالی نیز به خوبی با ویژگی‌های شاخه فیزیکی شخصیت، تطابق پیدا کرده اما بازی در اکثر اوقات، گیمر را دست خالی و بدون سلاح، رها نمی‌کند. گان‌پلی نیز بسیار روان و فوق‌العاده است. بتسدا، لذت نبرد با اسلحه‌های گرم را عالی ساخته و در مقایسه با عناوین مجموعه فال‌اوت، استارفیلد از این منظر، بهتر بوده است. عملکرد جذاب گان‌پلی باعث شده که تنوع مناسب دشمنان نیز به نمایش گذاشته شود. بتسدا همچنین، برای راحتی بیشتر، زاویه‌ دید سوم شخص را نیز در کنار اول شخص، در بازی قرارداده است. با اینکه تیراندازی در حالت اول شخص، بهتر و راحت به نظر می‌رسد ولی نمای سوم شخص هم، برای آن دسته از افرادی که این دید را می‌پسندند، به خوبی عمل می‌کند.

گشت‌ و گذار و اکتشاف در سیاره‌های مختلف هرمنظومه بازی، مورد جالبی بود که شخصا منتظرش بودم. استارفیلد همان‌طور که اشاره کردم، وسعت بسیار زیادی دارد. زمان به شدت طولانی و لذت‌بخشی را می‌توانید وقف سر زدن به سیاره‌های مختلف با اکوسیستم‌های متفاوت و جذاب، بگذرانید. با این حال، وسایل نقلیه برای رفت و آمد بهتر، ایجاد نشده و باید با پای پیاده و جت‌پک، به محیط‌های گوناگون هرسیاره، رفته شود. نبود وسایل نقلیه مثل ماشین یا موتور، باعث ‌‌شده، عنصر گشت و گذار در موقعی که داستان اصلی هنوز به اتمام نرسیده، خیلی ندرخشد. پس از به پایان رساندن ماجرا، شاید ارزش بیشتری برای سر زدن به سیاره‌های مختلف و ساخت پاسگاه (Outpost) روی آن‌ها، در نظر گرفته شود. به دست آوردن منابع برای Craft کردن نیز بااهمیت و مهم، درون المان اکتشاف، ایجاد نشده است. آنقدر لوت‌های هرمرحله، زیاد و ارزشمند هستند که نیاز به انجام این کار نیست. در خوب و کامل بودن سیستم Craft و تنوع منابع مختلف، شکی وجود ندارد اما موضوع، کارآمد بودن است. این سیستم و جمع‌آوری منابع، درگیرکننده نیستند و صرفا در بازی قرار گرفته‌اند. بخش دیگری از کارآمد نبودن آنچنان خاص منابع نیز به موارد طراحی Inventory مربوط می‌شود که پیش‌تر، درباره آن، صحبت کردم. در کل، المان اکتشاف و گشت و گذار، به آن حالت موثری که باید در استارفیلد، ساخته می‌شد، شکل نگرفته ولی عملکرد ضعیفی نیز ندارند. در درجه‌ی متوسط از لحاظ کارآمد بودن و لذت استفاده، این المان‌ها قرار گرفته‌اند.

سیاره‌های استارفیلد، دارای هویت خاص خود هستند. در سفر به سیاره‌های متعدد، ظاهر و حال و هوای متفاوتی به چشم می‌آید. علاوه بر آن، طراحی اکوسیستم هرسیاره، خیلی جذاب است. در کنار درخشش تنوع بصری، استفاده از سفینه در سفرهای مختلف، بسیار نشان داده می‌شود. با اینکه برای فرود آمدن، کات‌ سین طراحی نشده اما از عملکرد مناسب این وسیله‌ی نقلیه‌ی فضایی، کم نکرده است. جزئیات باطنی و ظاهری سفینه‌ها، عالی به نمایش گذاشته می‌شوند. سفینه سه عمل نبرد، سفر و حمل آیتم را انجام می‌دهد. هر سه کار خود را نیز به خوبی در بازی، انجام می‌دهد. در خصوص نبرد، ارتباط جذابی بین شخصیت ما و انتخاب ویژگی‌های شاخه تک ایجاد شده است. البته مبارزه با سفینه نیز در فضا، خیلی خوب با ایجاد سلاح‌های مختلف، به تصویر کشیده شده است. در رابطه با سفر کردن، پرش جاذبه نکته‌ی جالب و جذاب آن است. لذت رفت و آمد، به واسطه عملکرد مناسب پرش جاذبه و سیستم تقسیم خیلی خوب قدرت سفینه به سایز موارد گوناگونش، به خوبی به چشم می‌آید. در خصوص حمل آیتم نیز مکان جاداری خوبی در اختیار گذاشته شده تا به درستی از آن استفاده شود. همچنین تنوع تعداد سفینه‌های پولی برای خرید نیز مناسب است. در کل، جذابیت موارد درون سیاره‌های استارفیلد می‌درخشند و عملکرد سفینه در بازی، عالی در فضا می‌تازد.

دیگر مسئله مهم استارفیلد، عملکرد فنی و کیفی است. نرخ فریم 30 با اینکه در نسل فعلی، مورد جالبی نیست اما به کیفیت تجربه بازی، لطمه نمی‌زند. متاسفانه همانند سایر عناوین نقش‌آفرینی بتسدا، در بازی باگ‌هایی وجود دارد و برخی از آن‌ها، آزاردهنده هستند. همچنین در لود شدن برخی لودینگ‌ها، شخصا سه بار در کل تجربه استارفیلد، کرش نیز داشتم. با این حال، مشکل کرش کردن خیلی بزرگ‌تر از باگ نیست. از لحاظ کیفیت تصویر نیز عملکرد خوب و زیبایی از سوی بتسدا، به چشم می‌آید. در کنار لذت از کیفیت، موسیقی استارفیلد، شاهکار است. آنقدر ریتم و حال و هوای موسیقی‌های مختلف بازی بر ظاهر آن نشسته که حد ندارد. محال است پس از تجربه، به سراغ گوش‌کردن مجدد آلبوم موسیقی استارفیلد نروید.

 

 

 

 

این نقد و بررسی بر اساس نسخه منتقدین پس از 70 ساعت تجربه بازی روی کنسول Xbox Series S انجام شده است.

سخن پایانی

استارفیلد یک عنوان نقش‌آفرینی عظیم و بسیار خوب در سال 2023 است که می‌تواند، تا سال‌های زیادی در سبک خود، یاد شود. وجود برخی مشکلات ریز و درشت، در موارد مختلف بازی، باعث شده که درخشش آن استارفیلدی که مد نظر داشتیم را تمام و کمال، نبینیم.

نکات مثبت

داستان جذاب با شخصیت‌پردازی عالی

کیفیت دیالوگ‌نویسی منحصر به فرد

گان‌پلی بسیار مناسب

موسیقی و صداگذاری گوش‌نواز

بخش ویژگی‌ها و نحوه ارتقا آن‌ها

نکات منفی

تعداد لودینگ‌های زیاد

نبود مینی‌مپ

خطی بودن روند مراحل ابتدایی

مشکل در المان‌های جست‌ و جو و اکتشاف

برخی مشکلات فنی مثل باگ

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *