استودیو Telltale Games بود، که آنهم با مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم کرد. بعد از 13 سال انتظار یک خبرخوش برای طرفداران این سبک از راهرسید. خالق اصلی سریبازی Monkey Island یعنی آقای Ron Gilbert از استودیو Terrible Toybox با همکاری Devolver Digital این سریرا دوباره زنده کردند. اما چند سوال مهم در اینجا مطرح میشود. آیا این سبک میتواند دربین بازیکنهای نسل جدید طرفدار پیدا کند؟ آیا طرفداران قدیمی خود را راضی میکند؟ این سبک چه راز و رمزهای در خود نهفته است؟ با بررسی بازی Return to Monkey Island از گیمینگرویتی همراه باشید.
دزد دریایی بازنشسته
مثل قسمتهای گذشته شما در نقش شخصیت Guybrush Threepwood بازیمیکنید، با این تفاوت که سالهای زیادی از آن موقع گذشتهاست. در ابتدای بازی شما کنترل پسر شخصیت اصلی را دارید. موضوع جالب داستان آن است که وقایع بازی داستانهایی است که Guybrush Threepwood برای پسرش تعریف میکند.
اگر بازیهای قبلی سریرا بازی نکرده باشید در قطعا سوالهای زیادی درابتدا برای شما شکل میگیرد، شاید از خود بپرسید شخصیت اصلی چه گذشتهای داشته است؟ یا چرا اکثر شخصیتهای داخلبازی را نمیشناسنم؟ در صفحه اصلی بازی بخشی به نام Scrapbook وجود دارد که به صورت خلاصه گذشته شخصیت Threepwood را به شما نشان میدهد. هرچند برای بازیکنهای جدید این موضوع چندان مشکل نیست و در روند داستان با تمامی شخصیت های بازی آشنا میشوند. اما بازی بسیاری از سوالات را بیپاسخ میگذارد و بازیکن مجبور است در بازی های قبلی سری به دنبال جواب خود بگردد. از طرفی دیگر موارد بسیار خاطرهانگیزی برای طرفداران قدیمی در بازی وجود دارد. اما هدف اصلی داستان بازی پیداکردن راز جزیره Monkey است و انگیزه شخصیت اصلی بازی دقیقا همین موضضوع است. روند داستانی بازی مثل یک قصه ساده چند قسمتی است که ممکن است شما هم برای فرزندتان تعریف کنید! این داستان کاملا برای یک بازی ماجراجویی مناسب است و نمیتوان به آن خورده گرفت.
حل کردن معما، هسته اصلی گیمپلی
وقتی سراغ این سبک از بازیهای ماجراجویی میروید نباید انتظار مبارزات را در گیمپلی داشته باشید، چنین چیزی در این بازیها وجود ندارد. انتخاب متن و حل کردن پازل در این سبک حرف اول را میزند. یکی از نقاط قوت Return to Monkey Island وادار کردن ذهن مخاطب برای حل معماهای مختلف است. البته سازندگان این موضوع را در نظر گرفتهاند که این پازل ها ممکناست برای بسیاری از بازیکنها پیچیده باشد. دو حالت Casual و Hardcore در بازی وجود دارد که یک تغییر اصلی در بازی به وجود میآورند.
در حالت Casual بسیاری از روند حل کردن معماها در متنها کوتاهتر میشود. به عنوان مثال شما باید در بخشی از بازی از یک شخصیت عذرخواهی کنید. در حالت Hardcore شما باید دیالوگهای بیشتر و سختتری برای اینکار انتخاب کنید، اما در حالت Casual اینکار راحتتر میشود. به طورکلی اگر فقط میخواهید از داستان لذت ببرید و حوصله حل کردن معماها را ندارید حالت Casual برای شما مناسب است. ولی اگر میخواهید به طور کامل از بازی لذت ببرید بهشدت پیشنهاد میکنم در حالت Hardcore بازی را انجام دهید. گیمپلی بازی ساده است و روند پیچیدهای ندارد.
شما Guybrush Threepwood را کنترل میکنید؛ به مکانهای مختلف میروید و با شخصیتهای مختلف تعامل دارید. یک فهرست هم در بازی وجود دارد که درآن اشیایی که پیدا کردهاید را به شما نمایش میدهد. استفاده از اشیای داخل بازی یکی دیگر از بخشهای مهم در حل پازلها محسوب میشود. در بعضی از موارد ممکن است روند بازی برای شما دشوار شود و به همین دلیل یک کتاب در فهرست بازی وجود دارد که شمارا راهنمایی میکند.
تغییر بزرگ در Art Style
یکی از مواردی که طرفداران قدیمی هنگام معرفی بازی به آن انتقاد کردند عوض شدن سبک هنری بازی بود. بازیهای قدیمی سری مثل The Secret of Monkey Island از سبک گرافیکی Pixel Art ساختهشده بودنند. این درحالی است که Return to Monkey Island سبک گرافیکی کاملا متفاوتی دارد و بیشتر شبیه بازی Guacamelee شدهاست. به همین دلیل تعداد بسیاری به کارگردان بازی در بلاگ شخصیاش حمله کردند و او را سرزنش کردند، کارگردان بازی هم از این رفتار بسیار ناراحت شد. چند مورد در این قضیه وجود دارد که باید به آن توجه کرد. شخص Ron Gilbert خودش میخواست اثری تولید کند که جدید باشد و شباهتی به آثار گذشته نداشته باشد. مورد بعدی که احتمالا طرفداران به آن توجه نداشتند این است که تمامی نسخه های سری با سبک Pixel Art ساخته نشدهاند. برای مثال Tales of Monkey Island که توسط استودیو Telltale Games ساخته شده بود، سبک گرافیکی خمیری داشت. و درنهایت به این نقطه میرسیم که سبک گرافکی بازی کنونی بازی زیبا است و کاملا حال و هوای مناسبی با داستان بازی دارد.
شاید طرفداران از عوض شدن شکل و شمایل LeChuck دشمن اصلی بازی ناراضی باشند اما زیبا است! هرچیزی که در بازی میبینید زیبا و تماشایی است. فکر نمیکنم که بتوانم ایراد خاصی به این سبک گرافیکی بگیرم و باید Ron Gilbert را برای این تصمیم شجاعانه تحسین کنم. در کنار سبک گرافیکی، بازی موسیقی های شنیدنی هم دارد که با توجه به مکانی که در آن هستید عوض میشود.
پایانی بحث برانگیز
شاید تنها ایرادی که میتوان به روند داستانی بازی گرفت پایانبندی آن باشد. داستان بازی روند قابل قبولی دارد و شمارا با کاملا با ماجراجوییهای Guybrush Threepwood همراه میکند. اما یک پایان بحث برانگیز دارد که ممکن است خیلیهارا نا امید کند، این پایان کل روند بازی را زیر سوال میبرد و علاوه برآن سوالات بسیاری را برای مخاطب ایجاد میکند. شاید اگر بازی چند پایان مختلف داشت نمیشد به آن ایراد گرفت اما بازی یک بایان بیشتر ندارد. من نمیدانم که Ron Gilbert قصد دارد که دنبالهای برای این بازی بسازد یا خیر اما این پایان اصلا برازنده بازی نبود!