این بررسی بر اساس نسخه ارسالی سازندگان برای سایت گیمینگرویتی نوشته شده است
Oddworld سرد و گرم روزگار چشیده است و در واقع یکی از معدود سریهای باقدمتی است که پس از گذشت نزدیک به ۲۴ سال از عرضه اولین نسخه، توانسته است با وجود نسخههای لغوشده متعدد و دست به دست شدن بین استدیوهای بسیار، به بقای خود ادامه دهد. Abe پروتاگونیست دوستداشتنی دورانِ اولین پلیاستیشن که به عنوان یکی از چهرههای نمادین آن نسل نیز شناخته میشود، پس از نسخه New ‘n’ Tasty که یک بازسازی از نسخه اول این سری محسوب میشود، با Oddworld Soulstorm و بازگویی داستان نسخه دوم سری یعنی Abe’s Exoddus بازگشته است. اما در این روزگار و دنیای عجیبی که دست کمی از دنیای Oddworld ندارد، Abe کار سختی برای همراه کردن Mudukonها و همینطور مخاطبان با خود دارد.
Abe به دنبال ماجرای نابود کردن RaptureFarms و به آزادی رساندن همنوعان خود یعنی Mudukonها از بردهداری و سوءاستفاده زیر سلطه Molluck از نژاد Glukkonها، تحت تعقیب است. آوازهی قهرمانی و نجاتبخش بودن او در سرتاسر سرزمین Oddworld گسترش یافته است و حالا جمعیت بسیار بیشتری از او انتظار کمک دارند.
باید بگویم مایهی خوشحالی است که شوخطبعی تاریک و تلخ این سری در این نسخه نیز به خوبی قابل لمس است. دنیای Oddworld هنوز هم با تمام نژادها و قوانین عجیب و غریب خود، به راحتی میتواند قابل همزادپنداری باشد و به لطف صداگذاری، دیالوگها و کاتسینهای دیدنی در این نسخه، میتواند احساسات را بیشتر از همیشه برانگیخته کند. اگر تجربهی Soulstorm را تماما با نادیده گرفتن گیمپلی و فقط به عنوان ماجرایی یکطرفه و غیرقابل تعامل که از طریق کاتسینها ارائه میشود در نظر بگیریم، با محصولی مواجه خواهیم شد که با ظرافت میخواهد از طریق شخصیتهایی که با وجود ظاهر متفاوتشان، خلق و خوی انسانی دارند و همینطور دیالوگهای هوشمندانه، داستانی به یادماندنی رقم بزند. اما روایتی که توسط گیمپلی و مراحل بازی گروگان گرفته شده است، روی دیگر سکه را به ما نشان میدهد.
پس از یک مقدمه و وعدهی داستانی مجذوبکننده که آمادگی و هیجان شما را برای شروع این ماجراجویی به قله میرساند، باید آماده باشید که با کنترل Abe و ورود به دنیای ۲٫۵ بعدی Soulstorm، سقوط از یک پرتگاه را تجربه کنید. Soulstorm بیش از نسخههای قبلی بر روی پلتفرمینگ تمرکز دارد و این تمرکز مخصوصا در مراحل ابتدایی بازی نمود پیدا میکند. اما طولی نمیکشد که با کنترل نچسب و پر از ایراد بازی به مشکل برمیخورید. پرشهایی که باعث میشوند از محل فرود خود هیچوقت اطمینان نخواهید داشت، برآمدگیهایی که به چندین بار تلاش کورکورانه و بدون منطق برای بالا رفتن نیاز دارند و مرگهایی که اصلا و ابدا مسئولش خودتان نیستید.
در واقع تلاش بازی برای پلتفرمر بودن در مراحل اولیه کاملا به بنبست میخورد و جست و خیز کردن در مراحل بازی تنها میتواند حسی از درماندگی و عدم اطمینان را منتقل کند. اما میدانیم که Oddworld بیشتر از هر چیز با معماها و مکانیکهای منحصربفرد خود برای همراه کردن Mudokunها مشهور است. البته بازی به راحتی سراغ اصل ماجرا نمیرود و تا زمانی که بالاخره به یک معما و چالش ارزشمند برسید، متوجه خواهید شد که تا نیمهی بازی را با مراحل خستهکننده و راهنماییهای طولانی و بیش از حد گذراندهاید. چندین بار در طول بازی پیش میآید که از یک مکانیک استفاده میکنید اما چند مرحله بعد، بازی تازه آن را با یک سناریوی بسیار ساده و سهلانگارانه به شما معرفی میکند.
اینجاست که ممکن است حس کنید، بازی دوست ندارد از خود هوشمندی نشان بدهید و برعکس عناوین گذشته در این فرنچایز، صرفا با انجام حداقلها، به پیشروی بپردازید. اما در نهایت نوبت به معماهای بزرگتر نیز میرسد. وقتی که بالاخره سرگرم شده و حس میکنید واقعا در حال تجربهی یک بازی Oddworld هستید. با بهرهگیری از قدرت سیستمهای جدید و ماهیت یک گیمپلی دو بعدی در زمینهای سهبعدی، بازی پتانسیل پنهان خود را نشان میدهد و ثابت میکند که میتوان فرمول Oddworld را به مرحلهی بعدی رساند. هر چیزی که در پسزمینهی بازی و حتی در دوردستها مشاهده میکنید، ممکن است قسمتی از نقشهی بازی باشد که به راحتی به آن میتوانید دسترسی کنید. ممکن است قبل از اینکه وارد آن محیط شوید، از این سمت نقشه، همنوعان خودتان را مشاهده کنید و خود را برای رسیدن به آنها آماده کنید یا اینکه قبل از مقابله با دشمنان، نیمنگاهی به چینش آنها داشته باشید.
اما این پتانسیل به سرعت از دست میرود. زمانی که سعی میکنید درگیر معماهای بازی شوید و در کنار دشمنان با مکانیکهای پلتفرمینگ بازی هم با چنگ و دندان مبارزه میکنید، بازی چند دشمن دیگر را نیز به سراغتان میفرستد: مشکلات تکنیکی متعدد! چیزی که در هنگام بازی به سرعت متوجه خواهید شد این است که بازی آمادهی عرضه نبوده و مشکلات تکنیکی متعددی دارد. از افتفریمهای بسیار مخصوصا در لحظات شلوغ، پرجمعیت و حساس گرفته تا باگهایی که آیتمها را غیب کرده یا Abe را به قعر زمین میفرستد. تمام این موارد میتواند یک پیروزی قاطعانه و عملکرد بسیار مناسب شما در طول مرحله را در عرضه چند ثانیه به شکست تبدیل کند.
در نهایت چیزی که میتواند ضربهی نهایی را به تجربه وارد کند، سیستم Save پر از مشکل بازی است. در حین بازی با عبور از محل چکپوینتها، به صورت خودکار ذخیرهسازی انجام میشود و ممکن است پس از یک اشتباه، ذخیرهسازی خودکار انجام شده و دیگر امکان تلاش دوباره نداشته باشید. مثلا ممکن است با باگی مواجه شوید که با طراحی مراحل شلخته و همینطور هوشمصنوعی پر از اشتباه بازی دست به دست هم داده و Mudokenهایی که شما را دنبال میکنند را بدون هیچ دلیل منطقی، میان یک پلتفرم به کشتن بدهد! حالا فرض کنید دقیقا پس از این اتفاق، از یک چکپوینت عبور کنید و این اشتباهی که تقصیر خودتان نیست را ذخیره کنید. در این وضعیت چارهای نخواهید داشت که مرحله را از ابتدا آغاز کرده یا اینکه با یک اشتباه ناخواسته به تجربه ادامه بدهید. از آن جایی که تعداد چکپوینت در بسیار بیشتر از نیاز است، این اتفاقها مطمئنا بیش از یک بار برایتان رخ خواهد داد. راهحل بخش بزرگی از این مشکلات بسیار ساده بوده و کافی است چکپوینتها قابل تعامل و اختیاری شوند اما پس از بیش از ۵ آپدیت پیدرپی، هنوز خبری از بهبود در بازی دیده نمیشود.
علاوه بر تمام موارد بالا، متاسفانه با یک مشکل با مقیاس بزرگتر نیز مواجه شدم که پس از تکمیل یک مرحله، دیگر امکان ادامه دادن وجود نداشت و باید همان مرحله را از ابتدا شروع میکردم یا اینکه از بخش Chapter Select به تجربهی مرحلهی بعدی میپرداختم. اگر صبور باشید، با بسیاری از مشکلات تکنیکی میتوان با گذر زمان کنار آمد اما وقتی اعتماد شما نسبت به ذخیرهسازی پیشرویتان در بازی که با سختی و موانع بسیاری به دست آوردهاید از بین میرود، دیگر چندان علاقهای به دیدن نیمهی پر لیوان نخواهید داشت.
نهایتا بسیاری از مشکلات قابل حل هستند و امکانش وجود دارد که پس از چند ماه، شاهد تجربهای باشیم که در واقع اجازه میدهد از نقاط قوت بازی لذت ببرید. مثلا هوش مصنوعی بازی به اندازهی قابل توجهای جای کار دارد و حل مشکل همراه کردن Mudokenها با خودتان و صرفا اطمینان داشتن از اینکه شما را دنبال میکنند، نباید چندان کار سختی باشد. همینطور مشکلات جزئی دیگری وجود دارد که در کنار مشکلات بزرگ چندان جلب توجه نمیکند اما رو هم رفته نشان میدهد که از نظر طراحی مراحل و تست کردن سیستمهای مختلف، چندان دقت و ظرافتی در بازی به کار گرفته نشده است. برای مثال انیمیشنها بسیار کند عمل میکنند و برای هر کار جزئی مانند Loot کردن انیمیشنهای بیش از حد طولانی و تکراری در بازی تعبیه شده است که صرفا وقت را تلف میکند. علاوه بر این تعامل با اشیای محیط نیز دردسرهای خودش را دارد و نه تنها برای انجام کارهای ساده باید یک دکمه را برای چند ثانیه نگه دارید، بلکه قرارگیری در مقابل اشیای قابل تعامل و انجام یک عمل نیز تابع قانون خاصی نیست و ممکن است چند بار لازم باشد آن کار را انجام دهید تا در واقع در بازی اعمال شود.
با این حال چیزی که به نظر نمیرسد در آینده قابل حل باشد، مشکلات طراحی و خستهکننده بودن مراحل و از بین رفتن بسیاری از خصوصیاتی است که نسخههای کلاسیک این سری را به عنوانی فراموشنشدنی تبدیل کرده بود. از جمله قابلیت تعامل بیشتر با Mudokenها ، معماهای هوشمندانهتر، سبک هنری چشمنوازتر و قابل اطمینانتر بودن حرکات دشمنان و همنوعان. در تجربهای که حتی نمیتوانید از قدم برداشتن و پرش خود اطمینان داشته باشید و پیشرویتان در هر لحظه در خطر است، سرگرم شدن کار بسیار سختی است.
بازبینی تصویری
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114