گیمینگرویتی

ثبت نام

بررسی بازی Mortal Shell | ادای احترامی به Dark Souls

در پی موفقیت‌های روز افزون بازی‌های Souls-Like، شاهد ساخته شدن آثار بیشتری در این زیر ژانر تازه تأسیس هستیم. تاکنون سازندگان بسیاری سعی در تکرار جادوی بازی‌های Dark Souls کرده‌اند اما تنها تعداد کمی از این آثار توانسته‌اند تا موفقیت‌های چشمگیری در این زمینه به دست آورند. این زیر ژانر روز به روز در حال کسب طرفداران بیشتری است و مانند موجی به نظر می‌رسد که فعلاً قصد توقف یا حتی آهسته شدن ندارد. در این شرایط، این زیر ژانر تبدیل به یکی از قسمت‌های مورد علاقه برای سازندگان مسقل شده و شاهد عرضه بازی‌های بسیار خوبی نیز بوده‌ایم. عناوینی مانند Hollow Knight یا Blasphemous نشان داده‌اند که سازندگان مستقل توانایی عرضه بازی‌های بسیار با کیفیتی را دارند و می‌توانند این زیر‌ژانر را گسترش دهند. حال استودیو مستقل Cold Symmetry به سراغ ساخت بازی جدیدی با الهام از سری Souls رفته است. در این مقاله قصد داریم تا کیفیت این اثر را ارزیابی کنیم. با نقد و بررسی بازی Mortal Shell همراه ما باشید.

داستان بازی Mortal Shell، حول موجودی نقل می‌شود که دنبال دلیلی برای وجود خود می‌گردد. او خاطره‌ای از گذشته خود ندارد و با استفاده از پوسته افرادی که در گذشته زندگی کرده‌اند، سعی می‌کند تا دنیای اثر را کاوش کند و این دلیل را بیابد. داستان این اثر ضعیف‌ترین بخش آن است و چیز خاصی برای عرضه ندارد. این داستان تنها برای قابل درک شدن محیط و طراحی موارد مختلف اجزای گیم‌پلی بازگو شده و در این بخش موفق عمل می‌کند. در واقع این داستان وظیفه خود را انجام می‌دهد ولی پای خود را فراتر از آن نمی‌گذارد. در عوض با اینکه داستان خاصی را شاهد نیستیم، گیم‌پلی بسیار خوبی را می‌بینیم که حتی به راحتی می‌تواند افرادی که به این دست از بازی‌ها علاقه‌ای ندارند به خود جذب کند.

گیم‌پلی این بازی ترکیبی از تمام بازی‌های استاد میزاکی به همراه تعدادی ویژگی جدید است. در این بازی شاهد سیستم استامینای دارک سولز، زنده شدن مجدد در سکیرو، Insight و جاخالی محور بودن بلادبورن و در نهایت سیستم Heal کردن دیمون سولز هستیم. اما اشتراکات به همین‌جا ختم می‌شود و بعد از آن شاهد تلاش سازندگان برای اضافه کردن انواع ویژگی‌های متفاوت هستیم تا بازی حس و حال مخصوص به خود را پیدا کند. بهترین توصیفی که می‌توانم از مبارزات این بازی کنم، این است که آن‌ها سنگین‌ بودن و تاکتیک محور بودن دارک سولز را به ارث برده‌اند و در کنار آن، لذت و سرعت و پیوستگی سری DMC را القا می‌کنند. این ترکیب باعث شده تا شاهد مبارزات بسیار جذاب و لذت‌بخشی در این بازی باشیم. نکته مهم بعدی در مورد مبارزات به سطح سختی آن‌ها بر‌می‌گردد. بازی در مقایسه با منابع الهام خود، بسیار آسان‌تر است که باعث شده افرادی که با سختی سری سولز کنار نمی‌آیند، بتوانند از این اثر لذت ببرند. البته ممکن است تا این مورد برای طرفداران دو آتیشه سری سولز که دنبال تجربه‌ای چالش برانگیز هستند، لذت‌بخش نباشد اما خوشبختانه برای آن‌ها نیز راه حلی در نظر گرفته شده است. در همان مناطق ابتدایی بازی توانایی این را دارید که با فعال کردن طلسمی خاص، قادر به استفاده از پوسته‌ها نباشید و این مورد باعث افزایش چشمگیر سطح سختی بازی می‌شود. در نهایت، در قسمت سختی بازی یک مشکل وجود دارد؛ اگر بازی را با پوسته‌ها پیش ببرید، با پیشروی در بازی به‌جای افزایش درجه سختی شاهد روند کاهشی آن هستیم زیرا دشمنان بازی در مقایسه با ارتقاهایی که بدست می‌آورید، به مقدار کمتری قوی می‌شوند.این مورد تقریباً در تمام طول بازی به چشم می‌خورد اما خوشبختانه در آخرین محیط بازی تا حدی برطرف می‌شود.

اولین و مهم‌ترین ویژگی جدیدی که به بازی اضافه شده است، سیستم Harden نام دارد که به شما اجازه می‌دهد در هر زمان که بخواهید، پوست خود را سخت کرده و هر نوع حمله‌ای را دفاع کنید. این پوسته‌ی سخت با یک ضربه می‌شکند و وارد زمان آماده‌سازی مجدد می‌شود. همچنین دیگر ویژگی مهم این قابلیت آن است که با دریافت ضرباتی که از سوی دشمنان عظیم‌الجثه بازی وارد نشده‌اند، باعث Stagger آن دشمن شود. این ویژگی را می‌توانید در میان حملات نیز استفاده کنید و ریسک پذیری اجرای کمبو‌های طولانی را بسیار پایین آورید و در نتیجه  شاهد مبارزات پیوسته و زیبایی باشید. این مورد در کنار انتقال بسیار عالی حس ضربه زدن باعث شده تا مبارزاتی همانند بازی‌های DMC را شاهد باشیم.

دومین موردی که باعث تفاوت اساسی بازی با منابع الهام خود می‌شود، سیستم کلاس‌بندی بازی است. بر خلاف سری سولز که شاهد انواع سلاح‌ها و زره برای یافتن در سراسر بازی هستیم، در این عنوان به ۴ کلاس که هر کدام سلاح مخصوص به خود را دارند، محدود شده‌ایم. این مورد شاید به مذاق عده‌ای خوش نیاید اما با توجه به برچسب ۳۰ دلاری اثر در کنار درخت مهارت برای هر کاراکتر و همچنین قابلیت استفاده کردن هر سلاح با هر پوسته باعث شده تا بتوان از آن چشم پوشی کرد. البته ناگفته نماند این مورد باعث شده تا کشش بازی برای بازی کردن دوباره تا حد زیادی پایین بیاید و در نهایت بعد از دفعه سوم، بی ارزش شود. هر کدام از این کاراکترها درخت مهارت منحصر به فرد خود را دارند که با ارتقای آن، قدرت‌های بسیار به درد بخوری را آزاد می‌کنید. این ۴ کلاس بر اساس سرعت مبارزه خود دسته بندی شده‌اند و از مبارز بسیار سرعتی تا مبارز با سبک قدرتی و آهسته را شامل می‌شوند. سلاح‌های بازی نیز قابل ارتقا هستند، قدرتی‌هایی جادو مانند بدست می‌آورند و هم می‌توان آسیب آن‌ها را افزایش داد.

Parry کردن نیز در این بازی از اهمیت بالایی برخوردار است و در طول بازی ارتقاهای مفیدی نیز برای آن بدست می‌آورید. اولین قابلیت آن این است که با آن می‌‌توانید مقداری از سلامتی خود را بازیابی کنید و دو ارتقای دیگر آن به جای پر کردن سلامتی آسیب‌های شدید به دشمن وارد می‌کند. نکته مهم بعدی مربوط به آیتم‌های بازی می‌شود که با مصرف کردن آن‌ها، خاصیت‌های مختلفشان را پیدا می‌کنید و در واقع بازی شما را به مصرف کردن آیتم‌ها تشویق می‌کند. دشمنان بازی نیز از تنوع و طراحی بسیار خوبی برخوردار هستند و این تنوع تا آخر بازی حفظ می‌شود. این تنوع در باس‌های بازی و نحوه متفاوت مبارزه با هر کدام از آن‌ها نیز وجود دارد و باعث جذابیت آن‌ها شده است. البته باید گفت تفاوت خاصی میان چالش موجود در باس‌های بازی با دشمنان معمولی وجود ندارد و گله‌ای از دشمنان می‌توانند از باس‌ها قوی‌تر باشند.

طراحی محیط‌های بازی از تنوع خوبی برخوردار هستند ولی متاسفانه یک مشکل کوچک در این بخش وجود دارد. محیط‌های بازی با یک جنگل سرد و تاریک شروع می‌شوند و با رفتن به مکان‌های مختلف این جنگل، ۳ عدد مقبره مختلف برای کاووش دیده می‌شود. مشکل آن‌جاست که راه‌های مختلفی که به مقبره‌های مختلف ختم می‌شوند، شباهت بسیار زیادی به هم دیگر دارند و قبل از این که به آن‌ها عادت کنید، ممکن است تا در مسیریابی دچار مشکل شوید و به مسیری که قبلاً از آن عبور کرده‌اید باز گردید. البته این مورد در مناطق اصلی خود جنگل یا در مقبره‌ها وجود ندارد و فقط مختص راه‌هاییست که قسمت‌های مختلف جنگل را به هم‌دیگر وصل کرده‌اند. در انتها باید گفت مکان‌های مختلف چیز‌های مختلفی مانند انواع آیتم‌ها، پوسته‌ها و سلاح‌ها را در خود جای داده‌اند که باعث جذاب شدن گشت و گذار در آن‌ها می‌شود. برای گشتن و پیدا کردن تمام نکات مختلف در این بازی به حدود ۲۰ ساعت زمان نیاز ‌خواهید داشت اما باید اشاره کرد بازی شما را مجبور به هیچ مبارزه‌ای غیر از باس‌ها نمی‌کند و می‌توانید این بازی را در حدود ۲ ساعت نیز به اتمام برسانید.

در زمینه گرافیکی شاهد یک عنوان چشم‌نواز هستیم که برای یک استودیو مستقل دست‌آورد بزرگی محسوب می‌شود اما این کیفیت بهای خود را دارد و این بها سنگینی بازی در مقایسه با سایر عناوین مشابه است. یک ویژگی جالب نیز در بازی قرار گرفته و با فعال کردن آن بازی حالتی پیکسلی پیدا می‌کند و شبیه بازی‌های PS1 می‌شود. البته باید گفت این مورد تفاوتی در فریم بازی ندارد و تنها به یک فیلتر خلاصه می‌شود. موسیقی‌های بازی نیز به ندرت پخش می‌شوند و اینکار باعث شده تا قسمت بزرگی از فضاسازی بازی با صدا‌هایی که از اجسام مختلف به وجود می‌آیند، شکل گیرد. البته موسیقی‌ها نیز که در جای خود پخش می‌شوند تاثیرگذار هستند.

بازبینی تصویری

نمایی از درخت مهارت‌های بازی

ارتقاهای مربوط به سلاح‌ها و قابلیت Parry کردن در حالت New Game+

در بازی یک تیرکمان بسیار قدرتمند که شبیه بازوکاست نیز وجود دارد

مکان استراحت پوسته‌های مختلف

بخش بزرگی از داستان بازی با تعامل با NPCها بازگو می‌شود

در این مکان می‌توانید انتخاب کنید که بدون پوسته بازی را ادامه دهید

نمایی از پوسته‌های مختلف

نمایی از پوسته‌های مختلف

نمایی از پوسته‌های مختلف

نمایی از پوسته‌های مختلف

سخن پایانی

Mortal Shell شاید در میان آثار این سبک عنوان چالش برانگیزی نباشد اما قطعاً با مبارزات و گرافیک جذاب خود، طرفداران این سبک را راضی می‌کند و حتی می‌تواند به نقطه ورود برای افرادی که سختی سری سولز آن‌ها را اذیت می‌کند، تبدیل شود. برخلاف بسیاری از عناوین مشابه، این بازی توانسته تا در عین القای حس موجود در بازی‌های سولز، نکات جدیدی را ارائه دهد و نام خود را در میان آثار باکیفیت این سبک قرار دهد.

نکات مثبت

نکات منفی

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *