از روزی که درهای Vault 76 باز شد زمان زیادی میگذرد. برههای تاریخی برای سری محبوب Fallout که بدون شک فراموش نخواهد شد. از انتقادهای سازندهای که زیر نفرتپراکنیهای بیهوده دفن شد تا اشتباهات مداوم تیم Bethesda در ارتباط برقرار کردن با طرفداران قدیمی این سری و توصیف موثر عنوانی به نام Fallout 76 که حتی ممکن است حالا پس از بیش از دو سال نیز در برای عدهای زیادی یک سوءتفاهم بزرگ باشد.
در دنیای نقشآفرینیهای آنلاین و MMOهای جاهطلبانه، کمتر میتوان عنوانی را پیدا کرد که از همان روز اول کمنقص باشد. در واقع اگر دقت کنیم، اکثر عناوین مشهوری که حالا به بزرگترین بازیهای سرویسمحور تبدیل شدهاند، در ابتدای راه حال و روز خوشی نداشتند. از Destiny و Final Fantasy XIV گرفته تا No Man’s Sky و Sea of Thieves و حتی عنوان خود Bethesda یعنی The Elder Scrolls Online که پس از ۷ سال هنوز در حال به روز رسانی بوده و هم اکنون در روزهای اوج خود قرار دارد. در واقع به راحتی میتوان گفت اینها همان عناوینی نیستند که در ابتدا عرضه شدهاند بلکه در مسیر توسعه در کنار طرفداران خود به هویت فعلی خود رسیدهاند.
به عنوان اولین تجربهی آنلاین استدیوی Bethesda Game Studios که عمدتا توسط بخش Austin این استدیو (متشکل از اعضای استدیوی سابق BattleCry) در حال توسعه بوده است، Fallout 76 پروژهای بود که در نگاه اول جاهطلبانه بودنش به چشم نمیآمد. وسعتی ۴ برابر عنوان Fallout 4، دنیایی پر از محتوا و لوکیشنهای متنوع، ورود و خروج بدون وقفه به اکثر محیطهای داخلی، ساخت و ساز گستردهتر آن هم در بستری آنلاین و بهبودهایی دیگر در فرمول Fallout که در حضور کوهی از مشکلات و باگهای آزاردهنده، دیده نشد اما مطمئنا زمینه را آماده کرد. زمینهای که حالا بیش از دو سال به طور مداوم در حال به روز رسانی و بهبود بوده است.
به عنوان کسی که از روز اول همراه پستی و بلندیهای Fallout 76 بودهام و روزهای تاریک آن را تجربه کردهام، ماجراهای شنیدنی بسیاری برای گفتن دارم اما اولین لازمهی ورود به پساآخرالزمانِ Appalachia، درک ساختار آن و رفع چند سوءتفاهم است. Fallout 76 در وضعیتی بسیار شکننده عرضه شد اما برخلاف بسیاری از عناوین سرویسمحوری که با آن مقایسه میشود، ابدا خبری از کمبود محتوا نبود. در واقع از همان روز اول نقشهی وسیع Fallout 76 میزبان داستانها و رویدادهای کوچک و بزرگی بود که برای گشت و گذار، پیدا کردن و تجربهی کامل آنها به صدها ساعت زمان داشت. اما واقعیت تلخ این است که وضعیت تکنیکی بازی چندان اجازهی لذت بردن از این موارد را نمیداد.
اطلاعات کنجکاوکنندهی تاریخی از روزهای ابتداییِ The Great War، کشمکش آمریکا و چین و افتادن بمبها، باز شدن اولین Vaultها و ماجرای شکلگیری گروههای نامآشنایی مانند Brotherhood of Steel و Raiders که توجه هر طرفدار قدیمی Fallout را میتواند به خود جذب میکند. همهی این موارد به علاوهی تمام تلاشهایی که در زمینهی داستانسرایی محیطی در بازی انجام شده بود، اسیر و زندانیِ باگهای فراوان شده بودند. اما اگر در این مسیر در کنار Fallout 76 مانده باشید و کم کم شاهد از بین رفتن تاثیر رادیواکتیوییِ باگها بوده باشید، پاداش مناسبی انتظارتان را میکشد. خب بالاخره واقعیت این است که مانند هر مسیر دیگری، اگر پستیها را تجربه کنید، بلندیها برایتان پررنگتر جلوه میکند!
پس از بیش از ۲۰ آپدیت کوچک و بزرگ و دریافت دو محتوای داستانی عظیم و رایگان با نام Wastelanders و Still Dawn که هر کدام Fallout 76 را وارد فاز جدیدی کرد، حالا در فصل سوم و آستانهی ورود به فصل چهارم بازی قرار داریم. شاید با فصلها آشنایی نداشته باشید اما از سال گذشته، با تغییراتی که در سیستم پیشروی و رویدادها رخ داد، Fallout 76 به بازی روزانهی بهتری تبدیل شد و ماندگاری و ارزش تجربهی بیشتری برای طرفدارانی که همیشه در حال تجربهی آن هستند، پیدا کرد. با چالشهای روزانه و هفتگی که همگی در قالبی الهام گرفته از بازیهای رومیزی، پیشروی شما را در طول فصل نشان میدهد و با هر قدم به شما آیتمهای منحصربفردی اهدا میکند، حالا بیشتر از همیشه ارزشش را دارد که حداقل روزی یک بار وارد دنیای بازی شده و آیتمهایی که میخواهید را دریافت کنید.
با پیشرفت ساخت و ساز، اضافه شدن امکان ساخت Vault اختصاصی و آیتمهایی که مرتبا به بازی اضافه میشوند و بعضا به طور رایگان و هفتگی در اختیارمان قرار میگیرند، در واقع ساکن شدن و زندگی در این دنیای آخرالزمانی، چندان هم ناخوشایند نیست و زیباییهای خود را دارد. خبری از رکوردشکنی و رویدادهای میلیونی نیست اما Fallout 76 به لطف آپدیتهای مداوم و محتویات جدیدی که مرتبا به بازی افزوده میشود، از جامعه پلیرهای وفاداری برخوردار است که برای مدت زیادی در حال تجربهی آن هستند. در واقع در روزهایی که به سختی میتوانستیم نکات مثبت بازی را ببینیم و آیندهای روشن برای آن تصور کنیم، این جامعهی بازیکنان Fallout 76 بود که با رفتاری بسیار دوستانه با افراد تازهوارد، هدیه دادن آیتمهای باارزش و به طور کلی ایجاد جامعهای دوستداشتنی و مفید، باعث شده بود چنین عنوانی سر پا باقی بماند. مثال بارزی از اینکه چنین عناوینی نه تنها توسط یک تیم سازنده مسئولیتپذیر، بلکه توسط طرفداران شکل میگیرند.
هنوز به یاد دارم که وقتی در مخمصهای دشوار توسط گروهی از دشمنان محاصره شده بودم، یک فرد کاملا غریبه هزاران گلوله و دهها Stimpak را بدون چشمداشت بر روی زمین گذاشت و با یک Emote قلب از من دور شد. یا آن روز را فراموش نمیکنم که شخصی با Level بسیار بالا و ظاهری گرانقیمت، منِ تازهوارد را که با ریخت و قیافهای وحشتناک در حال پرسه زدن در بقایای به جا مانده از Morgantwon بودم را به کمپ مجلل خود دعوت کرد تا برایم یک Armor قدرتمند بسازد. از هر کسی که Fallout 76 را برای مدت قابل توجهی تجربه کرده باشد بپرسید حتما یک تعامل مثبت و به یادماندنی با جامعهی طرفداران Fallout داشته است. گروهی یکدست که در لباس و نقش پلیس در بازی نقشآفرینی میکردند، فردی که سال گذشته با همهگیری ویروس کرونا، با هدیه دادن ماسک به بقیه لبخندی به لبها میآورد، زوجی که مراسم ازدواج خود را به طور مجازی در Fallout 76 برگزار کردند و بسیاری از داستانهای کوچک و بزرگ و فراموشنشدنی دیگر. در وضعیتی که تجربهی آنلاین بسیاری از عناوین مشهور بازار، Toxic و پر از نفرت و تحقیر است، هنوز هم باورش سخت است که Fallout 76 به مدت بیش از دو سال چنین جامعهی سالمی را در خود حفظ کرده است و امیدوارم این روند ادامه داشته باشد.
با این حال، اگر از طرفداران قدیمی این سری باشید، احتمالا بیشتر در مورد هستهی گیمپلی و تجربهی تکنفرهی بازی کنجکاو هستید. اگر مثل من دوست دارید صرفا رادیو را روشن کنید و بدون توجه به دیگران، در این آخرالزمان خود را غرق کنید و با تشعشعات آن دست و پنجه نرم کنید، خبرهای خوبی برایتان دارم. بسیاری هنوز دریگر این سوءتفاهم هستند که Fallout 76 را نمیتوان به صورت تکنفره تجربه کرد. درست است که در حین بازی باید آنلاین بمانید اما تا زمانی که خودتان نخواهید، با توجه به نقشهی بسیار وسیع و تعداد افراد محدود در هر نقشه، ممکن است ساعتها حتی یک نفر را هم نبینید. در واقع حالا که Fallout 76 از اضافه شدن NPCهای انسان و سیستم انتخاب دیالوگ کلاسیک سری نیز بهرهمند شده است، به راحتی میتوان گفت که امکان تجربه و لذت بردن از آن در قالب بازیهای گذشتهی این استدیو وجود دارد. هیچ نیازی به اینکه حتما در یک گروه باشید نیست، تمام ماموریتهای داستانی به صورت تکنفره قابل انجام هستند و میتوانید از Perk دوستداشتنیِ The Lone Wanderer بهرهمند شوید که با افزایش قدرت شما در حین تجربهی تکنفره، شما را به تنها بودن تشویق میکند!
اگر بخواهیم حالا Fallout 76 را با روزهای ابتدایی عرضه مقایسه کنیم، تفاوت چشمگیری را شاهد خواهیم بود. پس از آپدیتهای متعدد، دیگر خبری از مشکلات اتصال نیست و سرورهای اختصاصی بازی به خوبی جوابگوی ساعتها گشت و گذار و انجام رویدادهای پرتعداد هستند. هسته گیمپلی و گانپلی بازی از تغییراتی برخوردار شده است که با اینکه هنوز جای کار دارد و کم نقص نیست اما در مسیر درستی در حال بهبود پیدا کردن است. سیستم پیشروی و مشهور S.P.E.C.I.A.L چندین بار دچار تغییر و تحول شده است و حالا بهتر از همیشه با طبیعتِ آنلاین و بلندمدت Fallout 76 سازگاری دارد و مهمتر اینکه وضعیت تکنیکی بازی در حالت بسیار پایداری قرار گرفته است و خبری از افت فریمهای وحشتناک و باگهای فاجعهبار نیست. حتی از نظر بصری نیز اتمسفر و نورپردازی بازی تا حدودی دچار دگرگونی شده است و با اینکه هنوز آن حس و حال پیشدرآمد بودن و پوشش گیاهیِ دست نخورده ویرجینیای غربی را حفظ کرده است، شخصا از نظر من به فضاسازی تاریک و واقعگرایانهتر Fallout 3 نزدیکتر شده است.
البته همه چیز در شرایط ایدهآل خود قرار ندارد و متاسفانه هنوز میتوان باگهای گرافیکی را در بازی مشاهده کرد. با اینکه سیستم انتخاب ماموریتها و مدیریت آنها بر روی نقشه بهبود پیدا کرده است اما هنوز هم شاهد مشکلاتی در تشخیص پیشروی مراحل هستیم که حتی در ماموریتهای جدید اضافه شده در Wastelanders و Steel Dawn هم وجود دارد. البته بهتر است مانند Bethesda Game Studios مود بتل رویال Nuclear Winter را فراموش نکنیم و اشارهای داشته باشیم که متاسفانه پس از عرضه هنوز از حالت بتا خارج نشده است و آپدیت قابل توجهای دریافت نکرده است. مودی که ایدهای بسیار جذاب دارد و بر خلاف بسیاری از عناوین بتلرویال توانسته است با موفقیت روایتی مرموز را در یک بتلرویال پیادهسازی کند. اما با توجه به تمرکز استدیو بر روی بخش اصلی بازی، شاهد کملطفی به آن بودهایم.
با وجود تمام مواردی که به آن اشاره کردم، راستش را بخواهید پس از وضعیتی که در هنگام عرضه شاهدش بودیم، اکثر طرفداران این سری چنین حمایتی را از بازی انتظار نداشتند. انتظار نداشتیم گیمپلی و حتی وضعیت بصری بازی دچار تحول شود، انتظار نمیرفت UI مربوط به Pip-Boy که از نسخههای گذشته با خوبیها و بدیهای آن کنار آمدهایم، با حفظ اصالتش، دگرگون شود. انتظار نداشتیم برای هر کدام از آپدیتهای رایگان Wastelanders و Steel Dawn، آهنگساز مطرح و مورد احترام سری یعنی آقای Inon Zur آلبوم کامل و جدیدی از موسیقیهای شنیدنی آماده کند و بسیاری دیگر از مواردی که انتظار نداشتیم.
حال با توجه به وعدهها و برنامههای پیشِ رو، آیندهی بازی روشنتر از همیشه است و مشخص است Bethseda برنامهای مشابه با The Elder Scrolls Online برای بازی دارد و سالها آپدیتهای متعدد و محتویات مختلف انتظار بازی را میکشد. در همین چند هفته آینده شاهد به روز رسانی گانپلی و مبارزات، اضافه شدن امکان ساخت چند کمپ مختلف در نقشهی بازی، امکان ذخیرهسازی چند Loadout مختلف از قابلیتها و بهبودهای دیگر خواهیم بود و باید منتظر معرفی محتویات داستانی بیشتری نیز باشیم.
در نهایت به عنوان طرفدار قدیمی این سری با وجود تمام پستی و بلندیهای راه، خوشحالم Fallout 76 وجود خارجی دارد و مانند The Elder Scrolls Online میتواند برایمان مرهمی باشد تا بالاخره وقتش برسد و شاهد نسخهی تمامعیار بعدی از این سری باشیم. بیش از دو سال پیش، در نقد و بررسی اولیهی Fallout 76 از آن به عنوان “تقابل جاهطلبیها با ضرورتها” نام بردم؛ حالا ضرورتها فراهم شدهاند و جاهطلبیهای بازی بیشتر از همیشه به چشم میآیند. عنوانی بزرگ و بلند مدت که با تمام نقصهایش، یک زمینهی مناسب برای تعامل با دوستداران این سری و فراموش نکردن ویژگیهای خاص این دنیا است. به هر حال در روزگاری که عناوین بزرگ و سرویس محوری مانند Anthem پس از مدت کوتاهی به راحتی کنار گذاشته شده و پشتیبانی نمیشوند، وضعیت فعلی Fallout 76 را میتوان به فال نیک گرفت و امیدوار بود که این مسیر درست ادامه پیدا میکند و نهایتا به مقصد میرسد.