گیمینگرویتی

ثبت نام

نقد و بررسی فصل اول انیمه Hell’s Paradise: Jigokuraku | فلسفه‌ی پسر‌بچه‌ها

چند سالی است که انیمه‌ از پستوی خانه‌ها بیرون‌ آمده و طرفداران بسیاری جذب کرده است. مجبوب‌ترین انیمه‌ها در این سا‌ل‌ها، در ژانر شونن طبقه‌بندی می‌شوند. شاهکار‌هایی مانند ناروتو، وان‌پیس و بلیچ. بی‌دلیل نیست که این انیمه‌ها در دل طرفداران جا پیدا کرده‌اند. هرکدام از این مجموعه‌ها بخش جدا نشدنی از تاریخ مانگا و انیمه هستند. اما دلیلی برای روایت شونن انیمه‌ها وجود دارد. اگر المان‌‌های شونن از ناروتو گرفته شود، بدون شک، ماهیت اثر کاملا تغییر می‌کند و به قولی دیگر به درد نمی‌خورد. Hell’s Paradise اما روایت خاص به خودش را دارد و سوژه‌هایی را نشانه دارد که در ژانر شونن کمتر به آن‌ها پرداخته شده است؛ روایت فلسفی-دینی شرق‌زمین. با گیمین‌گرویتی همراه باشید تا با هم انیمه‌ Hell’s Paradise را زیر تیغ نقد و بررسی ببریم و به پاسخ این سؤال برسیم که آیا، ترکیب المان‌های شونن در روایت Hell’s Paradise چه ثمره‌ای داشته است.

داستان انیمه‌ Hell’s Paradise محور گابیمارو می‌چرخد. نینجایی محکوم به اعدام که رابطه‌ای ویژه با جلاد خود پیدا می‌کند. در این بین نیرو‌های امپراتوری جزیره‌ای پیدا می‌کنند که به گفته‌ی آن‌ها، شهد جاودانگی در آن وجود دارد. اما مشکل اینجا است که هر کس به جزیره‌ رفته است، زنده بازنگشته است. خطر عملیات و دشواری‌های آن، شوگان را مجاب می‌کند تا دسته‌ای از خلافکاران محکوم به اعدام را جمع کند و به همراه گروه جلادان امپراتوری، برای پیدا کردن شهد جاودانگی، به جزیره بفرستد. اما به محض رسیدن به جزیره، افراد با محیطی مواجه می‌شوند که ابدا انتظار نداشتند و پیچیدگی‌های ماموریت، خود را نمایان می‌کنند.

گابیمارو به عنوان پروتاگونیست انیمه‌ی Hell’s Paradise، در عین اینکه مشخصا تلاش شده تا، جذاب به نظر برسد، نمی‌تواند حس همدلی برای مخاطب به وجود بیاورد. قهرمان انیمه‌های شونن، ویژگی‌هایی دارند که می‌توان آن‌ها را  در گروه‌های مشخص، طبقه‌بندی کرد؛ گذشته‌ی سخت و ناراحت کنند، ضعف اولیه‌ی شخصیت، تعلق به یک ایده و انگیزه‌ برای بهتر شدن. گابیمارو همه‌ی این المان‌ها را دارد، اما مشکل نحوه‌ی ارائه‌ آن‌ها است. او زیر نظر  یکی‌ از وحشتناک‌ترین، نینجا‌های ژاپن، با تمرینات فوق‌‌العاده، تبدیل به سلاح کشت و کشتار شده است. از نظر ظاهری قد‌کوتاه و نحیف به نظر می‌رسد. بدون احساس با دختر استاد ازدواج می‌کند و بعد از دوره‌ای شیفته‌ی همسر خود می‌شود و وابستگی شدیدی به او پیدا می‌کند و در نهایت، به واسطه‌ی احساسی که همسرش در او زنده کرده است، تصمیم‌ دارد دست از کشت و کشتار بکشد. 

قبل از اینکه با توجه به ویژگی‌هایی که تعریف کردم، شخصیت گابیمارو و کلیت انیمه‌ی Hell’s Paradise را به باد نقد بگیرم، لازم می‌دانم، از نوآوری‌ در روایت انیمه، اندکی قلم بزنم. همانطور که پیشتر طرح کردم، قهرمان، Hell’s Paradise، از مدل بیشتر دیده شده و تکراری دیگر انیمه‌های شونن، پیروی نمی‌کند. او از ابتدای داستان در جایگاه قدرت است. چالش پیش‌ روی قهرمان، تعالی و تزکیه‌ی نفس در جایگاه قدرت است و نه قدرتمند شدن. نقطه‌ی شروع خاص Hell’s Paradise، می‌تواند از ویژگی‌های منحصر به فرد انیمه باشد. رابطه‌ی محکوم و جلاد، همیشه می‌تواند سوژه‌ی مناسبی برای روایت باشد. به تصویر درآمدن قصه از دو نقطه‌ی دید، جلاد و محکوم، می‌تواند در رسیدن به نتیجه‌ی مناسب‌تر به مخاطب کمک کند. بستر فلسفی-دینی داستان انیمه با بهره‌گرفتن از سمبول‌ و نماد‌‌های فلسفه‌های تائوئیسم و بودیسم، تنوع مناسبی است که از قضا به درستی در طرح موضوعات مختلف داستان، کارآمد هستند.

نکته‌ای که در این نقطه‌ از متن جا دارد به آن اشاره کنم، از این قرار است که، برای اهمیت دادن به موضوع‌های عمیق‌تر بازی‌ و انیمه‌ها، در ابتدا لازم است، رسانه دغدقه‌ی دانستن را در مخاطب ایجاد کند و سپس از او انتظار داشته باشد به مباحث فلسفی اهمیت بدهد. اگر روایت من را جذب نکند، و نسبت به رویداد‌ها بی‌تفاوت باشم، در روایت کنکاشی نخواهم داشت. سوالی که طرح می‌شود، از این قرار است که چرا مخاطب به Hell’s Paradise، اهمیت نمی‌دهد. پاسخ ساده است؛ عدم صداقت در روایت. در نظر داشته باشید، رسانه‌ی مورد نقد متن، انیمه است و نه مانگا.

همانطور که پیش‌تر به آن اشاره شد، مدعی هستم که قهرمان Hell’s Paradise، جذابیت ندارد. موتیف اصلی، تغییر رویه‌ی گابیمارو، همسرش مطرح می‌شود و دفعات زیادی به آن تاکید می‌شود. اما از طراحی گابیمارو تا اخلاق و منش او، نمی‌تواند این دروغ که او مردی است، عاشق همسرش، را به واقعیت تبدیل کند. رفتار‌هایی که خصوصا در نیمه‌ی اول انیمه از او می‌بینیم، رفتار پسر‌بچه‌ای نوجوان است. بهانه‌گیر، لجباز و درون‌گرایی که مدعی است به دنیای بیرون اهمیت نمی‌دهد. اینکه چنین شخصیتی، همسر داشته باشد، خودش جای بحث دارد، چه برسد به اینکه، عاشق‌پیشه‌ و مردانه نشان داده شود. رویداد‌هایی که در طول Hell’s Paradise به نمایش در می‌آیند، با این فرض رخ می‌دهند که او عاشق همسرش است و برای برگشتن پیش او هر کاری می‌کند. به زبان ساده، این موضوع‌ها باور پذیر نیستند. 

در انیمه‌های شونن، با توجه به ویژگی‌های آن، می‌طلبد تا عنصری لیست مانند وجود داشته باشد تا شخصیت‌ها رتبه‌بندی شوند و میزان قدرت‌ آن‌ها قابل محاسبه باشد. دو گروه در Hell’s Paradise وجود دارند؛ خلاف‌کاران و جلادان. جلادان با توجه به قبیله‌ای که از آن می‌آیند، درجه‌های مانند درجه‌های نظامی دارند و هر کدام از آن‌ها نسبت به دیگری جایگاه مشخصی دارند. برای خلاف‌کاران نیز همان قسمت‌های ابتدایی انیمه، در صحنه‌ای که در ساحل داخل محوطه‌ای جمع شدند و به سخنان، نیرو‌های امپراتوری گوش می‌دهند، مشخص می‌شود.

زمانی که گابیمارو توهین یکی از افراد را برنمی‌تابد و جنگ و دعوا راه می‌افتد. شخصیت‌های خلافکار مهم انیمه، همگی در این صحنه به نمایش در می‌آیند و مخاطب شاهد نمایش قدرت آن‌ها است. همین موضوع تبدیل به رده‌بندی خلاف‌کار‌های انیمه می‌شود. نکته‌ای که در این مورد وجود دارد با توجه به رویداد‌های ۳ قسمت بعد Hell’s Paradise است. پرداخت شخصیت‌ها ابدا درست انجام نشده و در حالی که هیچ کدام را نمی‌شناسیم، بیشتر از نیمی، خلافکار و جلاد کشته می‌شوند. این موضوع که برای شرح گذشته‌ی یک شخصیت، شخصیت دیگری، کشته شود و در روایت گذشته‌ی فرد کشته شده، مخاطب شخص دیگر را بشناسد، چند سالی است که به اصطلاح مد شده است. نکته‌ی طرح شده، به صورت اغراق شده در Hell’s Paradise وجود دارد. 

دوگانگی ماهیت روایت می‌تواند، همه‌ چیز را خراب کند. Hell’s Paradise، سوژه‌ای فلسفی-دینی را مدنظر می‌گیرد که در نیمه‌ی دوم فصل اول، به آن تاکید می‌شود. از طرف دیگر همانطور که تا به اینجا به آن اشاره شد، انیمه در ژانر شونن است. نسبت دادن ژانر شونن به Hell’s Paradise، به صرف نام‌گذاری نیست. عنصر‌هایی در انیمه‌های ژانر شونن وجود دارد، که باعث می‌شود انیمه شونن شود. جدا از بحث قهرمان و رده‌بندی شخصیت‌ها که به آن‌ها اشاره شد. گزارش مبارزه‌ها توسط شخصیت‌های درگیر مبارزه نیز از مهم‌ترین، عنصر‌های ژانر شونن است. تا به اینجا انیمه، سعی دارد از طرفی روایت فلسفی خودش را داشته باشد و از طرف دیگر به دلیلی، روایت شونن.

برای درک دوگانگی مدنظرم، صرفا هرکدام از این دو رویه را از Hell’s Paradise جدا کنید و بررسی کنید که آیا ماهیت Hell’s Paradise تغییر کرده است یا نه. شونن از انیمه حذف شود، انیمه همچنان عملکرد دارد. فلسفه را جدا کنید نیز همین‌طور خواهد بود. رابطه‌ی لازم و ملزومی به عنصر‌های مختلف انیمه وجود ندارد. این موضوع، نتیجه می‌دهد که بهره‌گرفتن از این دو عنصر، به صرف استفاده شدن است و نه چیز دیگر. لازم به ذکر است که روایت در مانگا به این شدتی که در انیمه می‌بینیم، مشکل‌دار نیست. که از قضا به بحث دیگری در انیمه، اشاره دارد.  

سطح‌های روایی انیمه بر اساس رویداد‌ها و فاصله‌های بین رویداد‌ها، از ریتم مناسبی پیروی نمی‌کند. از بخش اول فصل، به خوبی به نمایش درمی‌آید و قرار می‌شود که به جزیره برویم. انتظاری که روایت در مخاطب ایجاد کرده است بسیار بالا است. امید آن می‌رود که قصه در جزیره، درست پی‌ریزی شود و به اوج برسد. به سرعت به جزیره می‌رسیم. در پی رویداد‌های سرعتی، گروهی کشته می‌شوند. در حالی که اطلاعات مورد نیاز در اختیار مخاطب قرار نگرفته، هیجان زیادی، منتقل می‌شود.

بعد از کشت و کشتار‌ها، ریتم می‌افتد و به هوکو می‌رسیم. اطلاعات در شرایطی که ذره به ذره، نصفه و نیمه، ماجرای شخصیت‌های دیگر، جدا افتاده به نمایش در‌می‌آید، منتقل می‌شوند. و در انتهای ماجرا ضد قهرمان‌ها معرفی می‌شوند. مشکلی که می‌توان مستقیما به آن اشاره کرد، ریتم و فاصله‌ی رویداد‌ها است. پرداخت به شخصیت‌ها، نا کامل انجام می‌شود. به زبان ساده‌، از هر چیزی صرفا، یه تُک زده می‌شود و نه بیشتر.

یکی دیگر از مهم‌ترین، ویژگی‌ انیمه‌های شونن، صحنه‌های مبارزه‌ی شخصیت‌ها است. با توجه به مجموعه‌هایی که در چند سال اخیر منتشر شده‌اند، توقع مخاطبین، در این مورد بالا رفته است. اما Hell’s Paradise توسط «ماپا» ساخته شده است و بهانه‌ای مورد قبول نیست. به جز معدود، لحظه‌هایی که گابیمارو از تکنیک‌های مبارزه‌ی نینجوتسو استفاده می‌کند، حتی مهم‌ترین مبارزه‌های انیمه، در حد متوسط به نمایش گذاشته می‌شوند.

موسیقی و سبک هنری Hell’s Paradise، از معدود مواردی است که می‌توان با خیالی آسوده‌، از کیفیت آن‌ها رضایت داشت.

سخن پایانی

انیمه Hell’s Paradise، برخلاف تمام هول و ولایی که در فضای مجازی بپا کرد، کاملا متوسط است. گیر کردن انیمه، بین عنصرهای شونن و روایت فلسفی، سبب شده تا پتانسیلی که در مانگای Hell’s Paradise وجود دارد به طور کلی حیف شود. به عنوان انیمه‌ای معمولی Hell’s Paradise می‌تواند سرگرمی مناسبی باشد، اما ابدا به سطح انیمه‌های شاهکار فصل نمی‌رسد.

نکات مثبت

معدود، ویژگی‌های نوآورانه در روایت

نکات منفی

شخصیت‌پردازی ضعیف و غیرقابل باور

مبارزات معمولی

ریتم بد روایت

تقلیل عنصر‌های شونن و استفاده‌ی بی‌مورد و ضعیف از آن

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *