گیمینگرویتی

ثبت نام

بررسی بازی Foregone | کلیشه‌ای شلخته

این نقد بر اساس نسخه ارسالی سازندگان برای سایت گیمین‌گرویتی نوشته شده است

Foregone که تازه‌ترین اثر استودیوی Big Blue Bubble است، عنوانی است که تلاش کرده با الهام‌گیری از آثار مترویدونیا، طراحی مبارزات لذت‌بخش و تقلید از سری سولز و ترکیب همه‌ی این‌ها با چاشنی پلتفرمر، اثری شایسته را روانه‌ی بازار کند. تلاشی که به شدت شکست خورده است!

از داستان شروع کنیم و سریع‌تر این توهین به ساحت قصه را پشت سر بگذاریم! بازی داستان عجیب و جذابی ندارد و نهایتا می‌تواند کلیشه‌ها را رعایت کند،‌ هرچند این کلیشه نیز به دلیل روایت بسیار بسیار بد و شلخته‌ی اثر به حاشیه می‌رود و در هیچ‌ نقطه‌ای از تجربه‌ی خویش به حضور قصه اهمیت نمی‌دهید. دیالوگ‌های ضعیف، عدم استفاده‌ي درست(یا اصلا استفاده!) از شخصیت‌ها، نبافتن قصه به گیم‌پلی و بدتر از آن جدا کردن این دو از هم،‌ از اصلی‌ترین دلایل این اتفاق هستند.

صدا گذاری و موسیقی بازی نیز کمکی به فضاسازی و خلق اتمسفر در اثر نمی‌کند و عملا تجربه‌ي بازی بدون صدا تفاوت خاصی را رقم نمی‌زند. از عدم تزریق به موقع هیجان توسط این موسیقی‌ها گرفته، تا صدا گذاری معمولی اثر و صدای بی‌ حس شخصیت‌ها، همه در اجبار یک حس و فضای خاص شریک‌اند و به هیچ وجه این فضا و حس به صورت درست و اصولی به مخاطب منتقل نمی‌گردد.

بر خلاف جلوه‌های صوتی، بازی جلوه‌های بصری مناسبی را استخدام کرده است. گرافیک پیکسلی اثر شاید بهترین نباشد ولی قابل قبول و چشم نواز است و کاملا در خدمت مبارزات اثر در آمده است. انیمیشن‌ها نیز با حساسیت خوبی طراحی شده‌اند و به مخاطب به خوبی می‌تواند زمان وقوع اتفاقات و نوع اتفاق پیش‌رو را با دقت در انیمیشن‌های اثر متوجه شود.

به گیم‌پلی اثر بپردازیم، جایی که تنها نقطه‌ قوت آن خودنمایی می‌کند: مبازات. مبارزات Foregone را می‌توان بزرگترین نقطه قوت آن نامید و دلیل اصلی آن طراحی یک چرخه‌ي درست و سالم برای مبارزات است. بازیکن در طول بازی یک سلاح سرد و یک سلاح گرم در اختیار دارد. هر دوی این سلاح‌ها چند گزینه برای انتخاب به بازیکن می‌دهند و در مجموع تعداد سلاح‌های موجود در بازی را به عددی اطراف ۱۰ می‌رسانند. خشاب هر سلاح گرم میزبان میزان مشخصی از تیر است و این خشاب با استفاده از سلاح سرد پر می‌شود. این‌گونه گیم‌پلی بازی حلقه‌ای می‌شود از دو اکشن:۱-استفاده از سلاح گرم و وارد کردن دمیج قابل ملاحظه از فاصله و ۲-نزدیک شدن به دشمنان و استفاده از سلاح سرد. این چرخه‌ی «خطرناک» و «امن» تجربه‌ی قابل قبولی رقم می‌زند و در کنار این دو اکشن، سازندگان در طول بازی قابلیت‌هایی(Ability) نیز برای مخاطب باز می‌کنند و به این برگه شاخ و برگ می‌دهند.

اما نکته‌ای که مهم است، کار کشیدن از این سیستم مبارزات، به واسطه‌ی طراحی مراحل مناسب و دشمنان جذاب است. بازی در این بخش با نهایت ارفاق نمره‌ی قبولی می‌گیرد. دشمنان بازی در دو کلاس دورزن و نزدیک‌زن تقسیم‌بندی می‌شوند و در هر دسته نیز بازی تعدادی انگشت‌شمار دشمن برای عرضه دارد. از طراحی دشمنان نمی‌توان زیاد خرده گرفت و اثر استانداردها را رعایت می‌کند، اما از سمت دیگر بازی در طراحی باس‌فایت‌ها فاجعه است! باس‌فایت‌های بازی نه تنها چالش خاصی ندارند،‌ بلکه تفاوت‌های بنیادینی نیز در الگوهای مبارزاتی‌شان به چشم نمی‌خورد و تنها از لحاظ بصری می‌توانند جذابیت داشته باشند. باس‌فایت‌های بازی به شدت در طراحی ضعف دارند و به هیچ عنوان مبارزه‌ی لذت‌بخشی را رقم نمی‌زنند. طراحی مراحل نیز پس از مدتی تکراری می‌شوند و جذابیت خود را از دست می‌دهند به گونه‌ای که در یکی دو ساعت آخر از این تجربه‌ی ۵ ساعته، انتظار پایان آن را می‌کشید.

نکته مهم دیگر قابل اشاره سیستم مرگ و بازگشت به Hub است. بازی تلپورترهایی دارد که نقش Bonfire را ایفا می‌کنند و بازیکن با گذر از هرکدام، سلامتی خود را بازیابی می‌کند. بازیکن پس از هربار مرگ به جای انتقال به آخرین تلپورتر، به Hub بر می‌گردد و باید از آن‌جا دوباره به مکان مورد نظرش تلپورت کند و سکه‌ها و الماس‌های از دست داده خویش را بازیابی کند، سکه‌هایی که با آن‌ها می‌توان زره و سلاح و … را ارتقا داد و کریستال‌هایی که با آن‌ها می‌توان قابلیت‌ها را ارتقا داد یا Passiveهایی را خریداری کرد. سیستم مرگ بازی نیز خیلی قابل بحث نیست و تصمیم سازندگان برای بازگرداندن بازیکن به Hub پس از هر بار مرگ شاید در ابتدا کمی غریب باشد، اما پس از مدتی برای‌تان بی‌اهمیت می‌شود.

بازبینی تصویری

محیط‌های بازی از تنوع خوبی برخوردارند

از تلاش‌های بی‌نظیر و فوق‌العاده‌ي سازندگان برای روایت داستان!!!

لوت دریافتی بازیکن، به یکی از ۵ دسته‌ی بالا تعلق دارد

در تلاشی باطل، نقشه‌ی بازی که سعی بر آن دارد تا مترویدونیا به نظر برسد

از باس‌های حوصله سر بر بازی

امتیاز به پست :

سخن پایانی

بازی foregone عنوانی ضعیف است و تجربه آن به هیچ عنوان پیشنهاد نمی‌شود. در مورد نقاط ضعف آن، داستان بد، روایت بدتر، باس‌های حوصله سر بر و غیره را می‌توان بر شمرد. بازی تنها در زمینه‌ی مبارزات حرف‌هایی برای گفتن دارد که جذابیت آن هم به لطف طراحی بد مراحل خیلی دوام نمی‌آورد.

نکات مثبت

نکات منفی

آدرس شبکه های اجتماعی :

3 پاسخ به “بررسی بازی Foregone | کلیشه‌ای شلخته”

  1. “توهین به ساحت قصه”
    فک کنم تا حد انزجار از داستان رسیده باشی :))
    نقد عالی بود، از مطالعه‌اش لذت بردم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *