گیمینگرویتی

ثبت نام

نقد و بررسی بازی Fatal Frame: Mask of The Lunar Eclipse | آسایشگاه جن‌زده

عمارتی متروکه که گرد و غبار نشسته بر اشیاء و اجسام موجود در آن، خبر از رازها و گذشته‌ای هولناک می‌دهند. حسی مداوم که گویی فرد یا افرادی شما را از گوشه و کنار نظاره می‌کنند ولی موفق به یافتن آن‌ها نمی‌شوید. دستی که از تاریکی به سمت شما دراز می‌شود تا زمانی که حواستان نیست، به شما چنگ بیندازد و …

به جزیره‌ی مخوف Rugetsu، محل ارواح سرگردان خوش‌آمدید.

 

در ادامه با گیمین‌گرویتی همراه باشید.

به جرأت می‌توان گفت که سری بازی‌های Fatal Frame (به اختصار FF)، از جمله سری‌هایی است که آن‌گونه که باید و شاید، در کنار دیگر غول‌های سبک ترس یعنی Resident Evil و Silent Hill، دیده نشد. شاید بتوان نبود المان‌های اکشن و صد البته روند نسبتا کند و تکیه بر القای ترس از طریق محیط‌های بسته و تو در تو را از جمله عواملی دانست که برای بسیاری، آن‌چنان جذاب نباشد. اما این بدان معنا نیست که این سری در پیدا کردن طرفداران مخصوص خود موفق نبوده باشد؛ چرا که طرفداران سری FF بدون شک در مورد این موضوع که این سری باید جایگاه حقیقی خود را در سبک ترس و در کنار عناوین بزرگ دیگر داشته باشد، اتفاق نظر دارند.

عنوان Fatal Frame: Mask of The Lunar Eclipse، چهارمین نسخه در سری FF است که در ابتدا در سال 2008 بر روی کنسول Wii و تنها در ژاپن منتشر شد. برای سال‌های متمادی، خبری از عرضه در غرب نبود و حسرت آن به دل طرفداران این سری ماند. اکنون پس از موفقیت نسخه‌ی Maiden of The Black Water، کمپانی Koei Tecmo بر آن شد تا با ریمستر MoTLE، به میادین بازگردند و در کنار عناوین بزرگ دیگر در این سبک که این روزها بهترین روزهای خود را سپری می‌کنند، عرض اندام کند.

داستان بازی در جزیره‌ای به نام Rugetsu روایت می‌شود. جایی که در گذشته، حادثه‌ای در آن رخ داده و 5 دختر که در آسایشگاهی در آن‌جا اقامت داشتند، حافظه خود را به کلی از دست می‌دهند. 10 سال بعد، دو تن از این دختران به طرز مشکوکی کشته می‌شوند و سه تن باقی مانده برای پیدا کردن سرنخ‌هایی راجع به گذشته‌ی مبهم خود به جزیره باز می‌گردند. گذشته‌ای که چیزی از آن به یاد نمی‌آورند. پس از این مقدمه‌ی کوتاه، بازی شروع شده و بازیکن با کولباری از سوال، جست و جوی خود را در آسایشگاهی که در جزیره واقع شده است شروع می‌کند. در عین حال شخصیت چهارم که در واقع کاراگاهی است که در گذشته این 5 دختر را از جزیره نجات داده است نیز به جزیره باز می‌گردد تا دیگر کار نیمه تمام خود یعنی دستگیری فردی مضنون در رابطه با حادثه‌ی مذکور را به سرانجام برساند. هر یک از شخصیت‌ها، داستان مربوط به خود را دنبال می‌کند و نهایت با کنار هم قرار دادن تکه‌های پازل، داستان کامل خواهد شد. همانند عناوین قبلی در این سری، ریتم بازی کند است و روند بازی به آرامی جلو می‌رود و نقاط مبهم داستان ذره ذره و در فرصت مناسب نمایان می‌شوند. داستان عمدتا از طریق دست نوشته‌ها و نوارهای کاست روایت می‌شود و کات‌سین‌ها و دیالوگ‌ها نقش بسیار کمی ایفا می‌کنند. سورپرایزهای متعددی در داستان گنجانده شده است و با پیشروی و گشت و گذار در گوشه و کنار آسایشگاه، موارد مختلف رنگ و بوی جدیدی به خود می‌گیرند. در عین حال سعی شده است تا محیط بازی نیز در این داستان سرایی دخیل باشد و این موضوع کمک شایانی به آن کرده است. داستان بازی حقیقتا جذاب و در خور و شایسته‌ی سری FF است و خب انتظاری کمتر از این هم از کارگردان و نویسنده این نسخه یعنی گوییچی سودا یا همان سودا 51 خودمان هم نمی‌رود!

و اما یکی از بخش‌های جدانشدنی سری FF یعنی گشت و گذار در محیطی متروکه و تو در تو که ارواح در گوشه و کنار آن پرسه می‌زنند نیز تمام و کمال در این نسخه حضور دارد. محیط آسایشگاه از چندین و چند طبقه با اتاق‌های گوناگون تشکیل شده که هر کدام بنا به دلایل داستانی، طراحی خاص خود را دارند. شاید در نگاه اول آسایشگاه بزرگ و گیج کننده به نظر برسد، اما با اندکی پیش‌روی در بازی متوجه سهولت گشت و گذار در آن خواهید شد چرا که لایه‌بندی و چیدمان آن سبب شده تا قسمت‌های گوناگون آن به خوبی از یکدیگر قابل تمیز دادن باشد و با چیزی مثل عمارت اسپنسر در نخستین شماره سری Resident Evil روبرو نخواهید بود. در عین حال هر زمان که کلید یکی از اتاق‌های قفل شده را پیدا کنید، بازی مکان آن اتاق را بر روی نقشه علامت گذاری می‌کند و از این رو، دچار سردرگمی نخواهید شد.

در زمینه‌ی گیم‌پلی، با یک عنوان وفادار به ریشه‌های سری FF روبرو هستیم. بدین معنا که تمامی المان‌های نسخه‌های پیشین به طور کامل به این نسخه منتقل شده‌اند و کمابیش، بهبودهایی نیز داشته است. گشت و گذار و پیدا کردن آیتم‌های مختلف همانند گذشته بوده و گاهی اوقات ممکن است ارواح در حین برداشتن آیتم‌ها تلاش کنند تا بازیکن را بگیرند. در حین گشت و گذار با فلش‎بک‌هایی به گذشته و دیدن ارواح در حین انجام فعالیت‌هایی نیز روبرو خواهید شد که به بازگویی بهتر داستان کمک می‌کنند. با اینکه گشت و گذار در عمارت متروکه حس و حال خوبی دارد، اما سرعت فاجعه‌وار دویدن کرکترها، این حس و حال را تحت الشعاع قرار داده و بعضا به این تجربه آسیب می‌زند. در واقع همان ثانیه‌های ابتدایی بازی برای شما این سوال پیش خواهد آمد که سازندگان با این سرعت دویدن، چه فکری داشته‌اند؛ چرا که راه رفتن و دویدن هیچ فرقی با یکدیگر نداشته و هر دو به یک اندازه شما را آزار خواهند داد! جای تعجبی نیست اگر بگوییم زمان بازی کردن شما به راحتی به دو یا سه برابر زمان واقعی برای اتمام بازی، به خاطر همین موضوع افزایش پیدا خواهد کرد. با پیش‌روی در بازی، این موضوع به صورت تصاعدی آزاردهنده‌تر می‌شود و ترجیح می‌دهید عطای گشت و گذار را به لقایش ببخشید و تنها بر روی اتمام بازی تمرکز کنید.

یکی دیگر از موارد آزاردهنده‌ای که متاسفانه دست نخورده از سال 2008 به این ریمستر منتقل شده، نحوه‌ی پیدا کردن آیتم‌ها است. در واقع همچنان برای پیدا کردن آیتم‌ها باید ابتدا از طریق نشانه‌گری که در پایین سمت راست صفحه وجود دارد، از مکان تقریبی آن‌ها اطلاع پیدا کرده و سپس با تابیدن نور پراغ قوه، از مکان دقیق آن اطلاع پیدا کنید. این موضوع سبب شده که زمان زیادی را صرف پیدا کردن آیتم‌هایی کنید که در گوشه و کنار مخفی شده‌اند.

بخش مبارزات بازی خوشبختانه از طراحی خوبی برخوردار است و کیفیت قابل قبولی دارد. همانند نسخه‌های پیشین، ابزار شما برای مقابله با ارواح، یه دوربین منحصر به فرد به اسم Camera Obscura هست که از طریق آن می‌توانید به شکار ارواح بپردازید. هنگامی که ارواح به شما حمله می‌کنند، نشانه‌گری در بالای صفحه، جهت آن‌ها را به شما نشان داده و با شارژ شدن فیلم موجود در دوربین و عکس گرفتن، می‌توانید به آن‌ها آسیب بزنید. عواملی چون فاصله بازیکن تا ارواح، نوع فیلم و لنز مورد استفاده در دوربین، در میزان دمیج وارده به ارواح تاثیر گذار هستند. به عنوان مثال هر چه فیلم مورد استفاده در دوربین قوی‌تر باشد، دمیج وارد بیشتر و لنز مورد استفاده، قابلیت متفاوتی از جمله آهسته کردن سرعت ارواح یا دور کردن آن‌ها را در اختیار شما می‌گذارد. ارواح در شکل و شمایل و تعداد مختلف و در مکان‌های باز یا بسته به شما حمله خواهند کرد و در نتیجه باید در هر لحظه آماده مقابله با آن‌ها باشید. با گشت و گذار و کاویدن گوشه و کنار محیط‌های بازی، الماس‌های آبی و قرمز رنگ را به دست خواهید که می‌توانید از آن‌ها برای ارتقای قدرت‌های دوربین و لنز‌های آن بهره ببرید.

همانطور که در ابتدای مطلب نیز گفته شد، این نسخه برای اولین بار در سال 2008 بر روی کنسول Wii منتشر شد. اگر چه از نظر گرافیکی و با توجه به استاندارد‌های آن زمان، شاید بازی از نظر گرافیکی قابل قبول به نظر می‌رسید اما ظاهرا کمپانی KT بنا به سنت همیشگی و به خصوص عقب ماندگی  در به روز رسانی خود با استانداردهای کنونی (و نسبت به کمپانی‌های ژاپنی دیگر) به خصوص در حیطه‌ی گرافیکی، تنها به یک ریمستر ساده قناعت کرده و شاهد بهبود‌های دیگری نیستیم. کیفیت بعضی از تکستچرها و مدل‌ها بهبود یافته و باقی موارد دست نخورده به این ریمستر منتقل شده‌اند که این مورد سبب شده که رنگ و بوی کهنه‌گی و قدیمی بودن به خوبی مشهود باشد. کنترل شخصیت‌ها، نحوه پیدا کردن آیتم‌ها و به طور کلی سرعت کند بازی که بدون شک باید دچار تغییر و تحول می‌شدند، هیچ تغییری نداشته و به مرور زمان بازیکنان را آزار خواهند داد.

امتیاز به پست :

این نقد و بررسی بر اساس نسخه‌ی مخصوص منتقدین، و پس از 15 ساعت تجربه‌ی بازی روی پلتفرم PC انجام شده است.

سخن پایانی

عنوان Fatal Frame: Mask of The Lunar Eclipse بدون شک برای طرفداران این سری عنوانی در خور و لذت بخش است. اما برای بازیکنان تازه وارد هم اگر بتوانند از سرعت دویدن شخصیت‌ها و استانداردهای قدیمی آن جان سالم به در ببرند، قطعا جالب خواهد بود!

نکات مثبت

داستانی جذاب و درگیر کننده

اتمسفر گیرا

مبارزات ساده و در عین حال جالب

طراحی خوب و چند لایه محیط بازی

نکات منفی

سرعت دویدن شخصیت‌ها افتضاح است!

مکانیزم پیدا کردن آیتم‌ها به مرور زمان آزار دهنده می‌شود

ریمستری ساده و کم هزینه با کمترین بهبود‌های ممکن

رنگ و بوی کهنه‌گی در جای جای بازی کاملا مشهود است

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *