گیمینگرویتی

ثبت نام

بررسی بازی Fairy Tail | آتشِ سرد

این نقد و بررسی بر اساس نسخه‌ی ارسالی سازندگان برای وبسایت گیمینگ گرویتی منتشر شده است

سال ۲۰۲۰ از لحاظ انتشارِ بازی‌های اقباسی، علی الخصوص از انیمه‌های بزرگ و محبوب، سال پرباری بود و عناوینی برگرفته شده از Hero Academia, One Piece, Sword Art Online  و… بار دیگر پا به دنیای بازی‌های ویدیویی گذاشتند. یکی دیگر از این بازی‌ها Fairy Tail بود. عنوانی که تمام و کمال به انیمه پایبند است و هویت مستقلی برای خودش نمی‌تراشد، موردی که شاید به دل خیلی‌ها خوش نیاید و شاید هم برای هواداران دو آتشه‌ی سری، به شدت جذاب باشد.

دنیا پر است از جادو و جمبل. جادوگران به گروه‌ها و دسته‌های مختلفی تقسیم شده‌اند و هر یک قصد دارند با پشت سر گذاشتن باقی گروه‌ها، خود را به بالاترین مرتبه برسانند. این وسط گروهی با نام Fairy Tail نیز که تشکیل شده از چند جادوگر جویای نام و البته قدرتمند، نقش اصلی را در جهانِ “فیوری” ایفا می‌کنند و به اقتضای داستان، با رویدادهای متفاوت‌تری نسبت به باقی گروه‌ها مواجه می‌شوند.

روزی از روزها اعضای این گروه به مقابله با یکی از جادوگرهای خبیث که اتفاقا عضو سابق Fairy Tail نیز بوده می‌پردازند و پس از وقوع چندین نبرد، درگیر جادوی سیاهی می‌شوند و ناگهان به دنیایی ورای جهان عادی برده می‌شوند. سال‌ها می‌گذرد و اعضای گیر افتاده‌ی Fairy Tail به “فیوری” باز می‌گردند. دیگر نه کسی آنها را می‌شناسد و نه کسی مایل به همکاری با گروهشان است.

قصه‌ای که خواندید، تنها در کمتر از ۳۰ دقیقه اتفاق می‌افتد و بازیکن خودش را در طوفانی از وقایع پشت سر هم پیدا می‌کند. این رویدادها همه در انیمه‌ی Fairy Tail به نمایش گذاشته شده‌اند و کسی که انیمه را دنبال کرده باشد بدون مشکل خاصی می‌تواند بازی را ادامه دهد. اما اگر Fairy Tail را بی هیچ پیش زمینه‌ای آغاز کرده باشید، با پیچیدگی‌های فراوانی مواجه خواهید شد که نه شخصیت‌هایش را می‌شناسید، نه می‌دانید چرا دو طرف در حال مبارزه هستند، و نه می‌دانید که چه چیزی باعث نجات گروه Fairy Tail شده است.

سرعت سرسام‌آور بازی در بخش مقدمه قابل توجیه نیست، شاید هیجان انگیز باشد، اما منطقی نیست. حتی اگر طرفدار انیمه هم باشید به این نحوه‌ی ورود به ماجرا معترض خواهید شد و Fairy Tail را نکوهش خواهید کرد. این بازی اقتباسی کامل از انیمه است. همان شخصیت‌ها، همان مکان‌ها، همان دنیا و دقیقا همان داستان. به گونه‌ای که شاید بی راه نباشد اگر بگوییم که “در بازی Fairy Tail شما انیمه را به جای تماشا، تجربه می‌کنید.” این به خودی خود بد نیست، اما باعث می‌شود که سطح توقعات نیز بالاتر رفته و اثر با سرمنشا آن یعنی انیمه مقایسه شود (به دلیل تخصصی بودن ماجرا به مانگا اشاره‌ای نمی‌کنیم؛ چرا که از حوصله‌ی بحث نیز خارج است).

اما سوالی که مطرح می شود این است: آیا این اقتباس موفق شده؟ آیا آن حس جادوگر بودن و حضور در سرزمین پریان به مخاطب القا می شود؟ در زمانه‌ای که غالب بازی‌های انیمه‌ای به بی‌راهه رفته‌اند و تجربه‌ای نچسب به هوادار ارائه می‌کنند، Fairy Tail همانند گلی در میان خارهاست! وقتی کنترل کاراکترهای محبوب خود را در دست می‌گیرید، و پا در دنیای جادو شده‌ی “فیوری” می‌گذارید، اکثر عناصر بازی نیز به همراهی شما می‌آیند و بیش از پیش به شما می‌گویند که بله! تو یک جادوگر هستی! شاید بهترین و بزرگ‌ترین نقطه‌ی قوت Fairy Tail همین باشد که حس ساحر بودن به خوبی در طول بازی جریان دارد و تک تک لحظات یاد‌آور انیمه‌ی آن است.

فارغ از بحث داستان و درون‌مایه‌ی بازی، کمی به ظاهر ماجرا بپردازیم. جایی که Fairy Tail نه خیلی استادانه عمل کرده و نه خیلی درجا زده است. مبارزات بازی در سبک نوبتی هستند و علاوه بر استفاده از قابلیت‌های معمولی و فیزیکی، انواع و اقسام جادوها برای شکست دادن دشمن وجود دارد. هر چه سطح کاراکتر بالا می‌رود نحوه‌ی مبارزه نیز تکامل می‌یابد و اشتیاق بازیکن نیز برای جنگیدن بیشتر می‌شود. اینجا، جایی است که بازی درخشیده و به خوبی می‌داند که مخاطب را چگونه حریص ساخته و دعوت به مبارزات بیشتر کند. لذتی که در ترکیب انواع و اقسام جادوها، و نازل کردن آب و آتش بر روی یک گله از دشمنان وجود دارد، در هیچ یک از دیگر بخش‌های گیم‌پلی مشاهده نخواهد شد. جالب اینجاست که +۱۰ کاراکتر قابل بازی در Fairy Tail وجود دارد و هر یک نیز به بهترین شکل پرداخته شده‌اند تا کسی در انتخاب شخصیت خود دچار کمبود نشود.

گرافیک بازی اما چندان به مذاق‌تان خوش نخواهد آمد، کیفیت بافت‌ها بسیار ضعیف (ضعیف‌تر از استانداردی که برای بازی‌هایِ با بودجه‌ی کم در نظر گرفته می‌شود) است و در نماهای دور نیز با کیفیتی به شدت افتضاح و حتی نگران کننده! روبرو می‌شوید. البته نباید فراموش کرد که طراحی چهره‌ها به شکل بهتری انجام گرفته و با مقایسه‌ای میان چهره‌ی کاراکترها در بازی و انیمه، می‌بینید که شباهتی خارق العاده وجود دارد که قابل ستایش نیز هست.

در کنار جلوه‌های بصری ضعیف بازی، صداگذاری نیز از کمبود کیفیت رنج می‌برد و گاهی اوقات به شکل مضحکی باعث خنده‌ی مخاطب هم می‌شود. برای مثال به هنگام راه رفتن یا پریدن، و یا صدای محیط، با نمونه‌های عجیب و غریبی مواجه می‌شوید که به هیچ وجه با اصل ماجرا همخوانی ندارند و در اصل نباید شنیده می‌شدند. موسیقی بازی اما خوب کار شده و هر یک از محیط‌های مختلف، با نواختن آهنگی متفاوت و جذاب، می‌‌توانند مدتی از زمان شما را به خود اختصاص دهند.

ولی تنها عامل زشتی محیط‌های بازی، گرافیک بد و صداگذاری ضعیف نیست. وقتی برای نخستین بار پا به شهر می‌گذارید، مطمئنا انتظار یک دنیای زنده و پویا را خواهید داشت. جهانی که پر باشد از جنب و جوش و معرکه‌گیری جادوگران محلی را ببینید.  اما از همین حالا باید انتظار خودتان را فراموش کنید، چرا که محیط‌های بازی به شدت فاقد روح هستند و سازندگان به قرار دادن تعدادی عروسک و چند ساختمان در بازی کفایت کرده‌اند. مردم شهر به طرز عجیبی ساکن هستند و حتی حرکت هم نمی‌کنند! هر کدام به جهتی خیره شده‌اند و فقط یک دیالوگ تکراری را پشت سر هم به زبان می‌آورند. حقیقت ماجرا این است که با دیدن این موقعیت، نه به یاد Fairy Tail که بیشتر یاد شهر اشباح خواهید افتاد! یکی از ضعف‌های بازی همین نبود روح و حرکت در آن است. بیرون از محیط شهر اما اوضاع “کمی” بهتر است و خشک بودنِ بازی را شاید فراموش بکنید.

شخصیت پردازی بازی نیز به شکل خوبی صورت گرفته و تمام خصوصیات ظاهری و باطنی کاراکترهای انیمه به بازی نیز منتقل شده است. Happy همیشه شوخی‌های خاص خود را دارد و Natsu عصبانی و در عین حال به شدت مهربان است. نبود پیچیدگی در کاراکترها عیان است و شاید مخاطب ساده‌پسند این مورد را دوست داشته باشد. در اصل خود انیمه نیز همینگونه بود . نمی‌توان انتظار چندانی از بازی که اقتباس آن است داشت.

بازبینی تصویری

مبارزات در Fairy Tail حرف اول را می‌زنند

مبارزات در Fairy Tail حرف اول را می‌زنند

شروع بازی بسیار سریع و ناگهانی است؛ که باعث سردرگمی مخاطب می‌شود

رده بندی گروه‌ها؛ شما باید به نُک قله برسید

شوخی‌های بازی بامزه هستند، مثل خود انیمه

مردم این شهر بویی از حرکت و جنب و جوش نبرده‌اند

Natsu شاید کمی عصبانی باشد اما همیشه مهربان نیز هست (پشت این قاب حلبی قلبی از طلا نهفته است!)

 

امتیاز به پست :

سخن پایانی

Fairy Tail به هواداران خود وفادار است. می‌داند که چه می‌خواهند و به خوبی این نیازها را برطرف می‌کند. کسانی که انیمه را ندیده‌اند و یک راست سراغ بازی آمده‌اند نیز دست خالی نخواهند ماند. مخلص کلام اینکه Fairy Tail قصه‌ی پریانی است که شاید برایتان کمی ناشناخته باشد، اما مطمئنا ارزش گوش دادن را دارد.

نکات مثبت

نکات منفی

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *