گیمینگرویتی

ثبت نام

نقد و بررسی بازی Dordogne | به دنبال کودکی

شرکت فرانسوی Focus Entertainment طی سال‌های اخیر با تغییر سیاست کاری خود توانسته به خوبی جای خود را در بین گیمرها پیدا کند و اکنون می‌توان آن را به عنوان یکی از توسعه دهندگان و ناشرهای موفق شناخت؛ این شرکت در کنار بازی‌های بزرگ خود، نظیر A Plague Tale، نگاه ویژه‌ای هم به بخش بازی‌های مستقل داشته و موفقیت‌های خوبی هم در این بخش کسب کرده است. بازی Dordogne جدید‌ترین عنوان مستقلی است که طی هفته‌های اخیر توسط این شرکت منتشر شده است. تصاویر این بازی در کنار زیبایی‌های خاص خود، یادآور دوران کودکی است، از این رو می‌تواند نوید دهنده عنوانی جذاب و به یادماندی باشد. در این مقاله قصد داریم به بررسی این بازی بپردازیم و ببینیم که آیا تجربه آن هم مانند دیدن تصاویر آن لذت بخش خواهد بود یا خیر، با ما در گیمین‌گرویتی همراه باشید.

Dordogne-1

بازی Dordogne در سبک ماجراجویی و پازل است که در رده بازی‌های مستقل قرار می‌گیرد؛ این بازی توسط دو استدیو UMANIMATION و UN JE NE SAIS QUOI توسعه پیدا کرده و Focus Entertainment نیز وظیفه نشر آن را بر عهده دارد. داستان Dordonge در سال 2002 آغاز می‌شود، میمی دختر جوانی است که حافظه خود را در کودکی از دست داده و در واقع تمام خاطراتش از 13 سالگی به بعد است. علاوه بر این میمی در هفته‌های گذشته مادربزرگ خود، نورا، را هم از دست داده است. ظاهرا نورا ارتباطی با پاک شدن خاطرات میمی در گذشته دارد؛ او در وصیت نامه خود به میمی گفته که جعبه‌ای را برای او به جای گذاشته که در آن خاطرات او قرار دارد و برای دیدن آن باید به خانه‌اش در دوردونی برود. دوردونی شهرستانی کوچک در جنوب غربی فرانسه است و میمی تنها می‌داند که آخرین بار 20 سال قبل و پیش از، از دست دادن حافظه‌اش در آنجا بوده، از این رو برای پیدا کردن حقیقت تصمیم می‌گیرد که به آنجا بازگردد و به دنبال جعبه خاطرات باشد. البته در این مسیر پدرش که سال‌ها با نورا قطع رابطه کرده، با پیام‌های متعدد سعی در منصرف کردن میمی دارد اما در نهایت نمی‌تواند مانع او شود و به هر ترتیبی که هست میمی به دوردونی می‌رسد.

Dordogne-SC2

داستان در ابتدای بازی کمی مبهم آغاز می‌شود اما خوشبختانه بخشی از این ابهام در همان اوایل بازی پاسخ داده می‌شود و کلیات ماجرا در اختیار بازیکن قرار می‌گیرد. بعد از ورود به دوردونی روایت شکل جدیدی به خود می‌گیرد؛ با جست و جو در خانه نورا، میمی به مکان‌ها و اشیائی بر می‌خورد که او را به تابستان سال 1982، آخرین سالی که در دوردونی حضور داشته، می‌برد. بازی در 8 فصل روایت می‌شود که بخش ابتدایی هر فصل، در زمان حال (که در واقع سال 2002 است) و بخش دوم آن در تابستان 1982 است. داستان و نحوه روایت آن به خوبی ادامه پیدا می‌کند و فقط در اواخر بازی روند کمی افت حس می‌شود، اما در کل زیبایی و جذابیت کلی داستان باعث می‌شود تا از آن به طور کلی چشم پوشی کرد. پایان بندی بازی هم تقریبا مطابق با انتظار بود اما با این حال می‌توانست کامل‌تر و بهتر هم باشد. شاید مهم‌ترین نکته منفی مهمی که بتوان به این بخش نسبت داد کوتاهی بیش از حد بازی است که نهایتا طی 5-6 ساعت می‌توان آن را تمام کرد. اما در مقابل یکی از مهم‌ترین نقاط قوت داستان بازی را می‌توان شخصیت پردازی‌های فوق العاده قوی دانست. میمی و نورا به عنوان شخصیت‌های اصلی به سرعت مخاطب را همراه خود می‌کنند، در کنار آن‌ها هم شخصیت‌های فرعی دیگر هم کارشان را به خوبی انجام می‌دهند و حتی پدربزرگ میمی هم که پیش از 1982 فوت شده بود نقش خود را از طریق خاطرات، نوشته‌ها و صداهای ضبط شده در بازی ادا کرده و حضور آن را در داستان حس خواهید کرد. اتفاقات و صحبت‌های بین نورا و میمی احتمالا شما را هم به دوران شیطنت‌های کودکی و خانه مادربزرگ و پدربزرگ خواهد برد و این یعنی توسعه دهندگان کار خود را به خوبی انجام داده و به هدف اصلی بازی رسیده‌اند.

Dordogne-3

داستان بازی Dordogne در یک کلام فوق العاده است! آنچه که به عنوان داستان در بازی روایت می‌شود تنها ظاهر ماجرا است که البته این بخش هم به تنهایی به خوبی کار شده؛ اما این بازی نکات آموزنده و پیام‌های فوق العاده مهمی را در پس داستان و فضای کودکانه خود دارد. اهمیت کانون خانواده، پرورش روحیه ماجراجویی و مبارزه طلبی، فقر و اثرات آن در جامعه تنها بخش‌هایی از نکاتی است که برای هر مخاطب بزرگسالی از بازی Dordogne حاصل می‌شود. البته به لطف فضا و محیط کودکانه، مخاطبان کوچک هم به سراغ این بازی خواهند آمد که توسعه دهندگان این عنوان، برای آن‌ها هم به خوبی در کنار سرگرمی سالم، نکات مهمی درباره زندگی و دوران کودکی را بیان می‌کنند.

Dordogne-SC4

اما یکی از موارد خاصی که در این بازی به چشم می‌خورد گیم‌پلی و بهره گیری متفاوت از آن در روایت داستانی است، در اغلب بازی‌های رایانه‌ای، گیم‌پلی چهارچوب مشخص و از پیش تعیین شده‌ای دارد که به نوعی یک ابزار کمکی برای روایت داستان است؛ اما در Dordogne گیم‌پلی چهارچوب مشخصی ندارد و هر لحظه از مخاطب کاری جدید و متفاوتی را طلب می‌کند که نتیجه آن پویایی بالا و تکراری نشدن بازی است. شما در این بازی کارهای مختلفی را تجربه خواهد کرد که از باز کردن پیچ صندوق گرفته تا بررسی اشیاء، جست و جو در مکان‌های مختلف، نقاشی کردن، طبقه بندی کردن اشیاء، قایق سواری کردن و کارهای دیگر را شامل می‌شود. طبیعتا این حجم از تنوع گیم‌پلی در یک بازی مستقل فوق العاده است، اما این تنها جنبه مثبت گیم‌پلی Dordogne نیست! زمانی که شما مراحل بازی را انجام می‌دهید، می‌توانید وابستگی روند داستانی با گیم‌پلی را با تمام وجود حس کنید؛ در واقع این بار داستان بازی است که گیم‌پلی را تغییر می‌دهد. این بازی به هیچ وجه یک عنوان اکشن، استراتژیک یا حتی ماجراجویی با پازل‌‌های پیچیده نیست. روند مراحل و اهداف آن‌ها بسیار ساده و عادی هستند که با روایت کاملا عجین شده است به طوری که می‌توان این دو را به شکل دو چرخ دنده کوچک در نظر گرفت که با ظرافیت هر چه تمام در حال انجام کاری بزرگ هستند. البته ناگفته نماند که سادگی بیش از حد گیم‌پلی و در نتیجه نبود چالش‌های مختلف ضربه‌ای هر چند جزئی را به تجربه کلی بازی و به خصوص برای مخاطب‌های بزرگسال وارد می‌کند که در کنار کوتاهی بیش از حد بازی هم چندان قابل چشم پوشی نیست.

Dordogne-SC5

Dordogne در اصل یک بازی خطی روایی است؛ اما گیم‌پلی بازی به نحوی طراحی شده تا گاهی اوقات امکان حق انتخاب و آزادی عمل هم برای بازیکن فراهم شود. البته این انتخاب‌ها تأثیری در پایان بازی و حتی روند‌های آن نخواهد داشت. هر چند این کار شاید چندان جالب به نظر نرسد اما با توجه به مواردی که درباره گیم‌پلی صحبت شد این کار نه تنها اثر منفی بر تجربه ندارد، بلکه به جذابیت و حس آزادی عمل بازی اضافه کرده است.

Dordogne-6

اما آنچه که این عنوان را بسیار متمایز و جالب کرده گرافیک آن است. گرافیک این بازی به صورت دو بعدی بوده و تمامی بخش‌ها و محیط‌های آن با آبرنگ طراحی شده است؛ استفاده از طیف‌های رنگی شاد به خصوص در شهر دوردونی باعث شده تا نتیجه کار بیش از پیش چشم نوازتر باشد. اگر درباره شهر دوردونی در اینترنت جست و جو کنید خواهید دید که طراحی‌های محیطی داخل بازی به صورت استادانه‌ای مشابه با نمونه‌های واقعی آن انجام شده و این موضوع حتی در جزئی‌ترین موارد مانند غارها هم صادق است. در کنار این موضوع طراحی شخصیت‌ها و انیمیشن‌ها نیز بسیار خوب کار شده و به عنوان یک ابزار کمکی قوی برای باورپذیری بیشتر و ایجاد ارتباط عمیق‌تر بین شخصیت‌ها و مخاطب استفاده شده است. به طور کلی می‌توان گفت که نوع طراحی و رنگ‌های استفاده شده در این بازی باعث شده تا از نظر گرافیکی بازی تجربه‌ای متفاوت و خاص را ایجاد کن و در عمل هم بی نقص جلوه کند.

Dordogne-SC7

در ابتدا محیط‌های بازی به خانه نورا خلاصه می‌شود اما به مرور مناطق دیگر دوردونی هم اضافه شده و حتی در اغلب موارد میمی می‌تواند به صورت آزادانه به این مناطق جدید رفته و به ماجراجویی بپردازد. تنوع محیطی بازی خوب است و مناطق مختلفی از دوردونی را شامل می‌شود. در کنار این موضوع باید فضا سازی فوق العاده این بازی را هم اضافه کنم. خانه نورا در سال 1982 کاملا حس و حال یک خانه روستایی با نشاط را دارد و یک محل فوق العاده برای گذرندان تابستان است اما همین خانه در سال 2002 شبیه به یک خانه نیمه متروک شده و حس و حالی نسبتا مرده را دارد. بخش مهمی از این فضا سازی را باید مدیون موسیقی‌های متن فوق العاده و صداگذاری‌های بسیار خوب دانست. افکت‌های صدا در رودخانه، جنگل، غار و غیره بسیار خوب کار شده و موسقی‌های متن در هر مرحله متناسب با محل و فضا انتخاب شده تا در نهایت این بازی را بیش از پیش زیبا جلوه دهد.

صداگذاری و بیان دیالوگ‌ها در بازی به صورت ترکیبی انجام شده به طوری که در میان پرده شاهد صحبت کردن شخصیت‌ها با صدای خود هستیم اما در طول گیم‌پلی دیالوگ‌ها به صورت متنی نمایش داده می‌شود؛ البته برای برخی کلماتی که اهمیت بالایی دارند گاهی در طول بازی از زبان شخصیت بیان می‌شود اما به طور کلی داستان در طول بازی به صورت متنی نوشته می‌شود. هر چند شخصا علاقه دارم که بیان دیالوگ‌ها به صورت واقعی از زبان شخصیت‌ها باشد اما با این حال نتیجه این روش هم جالب به نظر می‌رسد و به عنوان یک تنوع در دنیای بی‌کران بازی‌های رایانه‌‌ای قابل قبول است.

این نقد و بررسی بر اساس نسخه‌ی منتقدین، و پس از 7 ساعت تجربه‌ی بازی روی پلتفرم PS5 انجام شده است.

سخن پایانی

بازی Dordogne در کنار ظاهر خاص و چشم نواز خود محتوایی فوق العاده و کاملی هم دارد که نکات بسیار مهمی درباره زندگی، گذشت و خانواده را ارائه می‌کند. این بازی برای بزرگسالان یادآور خاطرات کودکی و برای مخاطب‌های کوچک هم سرگرمی و مهارت آموز است؛ اما درس‌های مهمی که می‌توان از آن گرفت اهمیت بسیار بیشتری دارد. اگر کمی چالش‌های بازی بیشتر و داستان هم طولانی‌تر بود قطعا به عنوان یکی از پدیده‌های بازی‌های رایانه‌ای در یادها باقی می‌ماند.

نکات مثبت

داستان بسیار زیبا و عبرت آموز

گرافیک آبرنگی با بهره گیری از رنگ‌های شاد

موسیقی متن و صداگذاری عالی

وابستگی گیم‌پلی و روایت داستانی

نکات منفی

نبود چالش‌های مناسب در گیم‌پلی

بازی بسیار کوتاه است

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *