مجموعهی دیابلو، یکی از معروفترین و به یاد ماندنیترین عناوین سبک نقش آفرینی اکشن است. پس از عرضه نه چندان موفقیتآمیز بازی موبایل Diablo Immortal، همهی طرفداران این سری منتظر جبران بودند. بازی Diablo 4 همان چیزی بوده که هواداران و گیمرها از شرکت بلیزارد میخواستند. این عنوان عملکرد فوقالعادهای در تمامی موارد پیرامون خود، نشان داده و توانسته تجربهی شگفتانگیزی را برای علاقهمندان رقم بزند. با نقد و بررسی این بازی، همراه گیمینگرویتی باشید.
بازی Diablo 4 همانند عناوین قبلی مجموعهی خود، یک تجربهی ناب نقش آفرینی اکشن است. شرکت بلیزارد به واسطهی Blizzard Team 3 (توسعه دهنده بازی)، Blizzard Albany (توسعه دهنده بازی) و سایر عوامل سازنده توانسته مولفههای اصلی سری دیابلو را به درستی در عنوان جدیدش نیز ایجاد کند. همچنین تجربهی این بازی علاوه بر کنسولهای نسل نهم و رایانههای شخصی، روی کنسولهای نسل هشتم نیز به وجود آمده است.
بعد از رد کردن صفحهی ورود جذاب بازی با موسیقی گوشنوازش، حالا نوبت به در نظر گرفتن کلاس شخصیت خود و شخصیسازی آن فرا میرسد. به طور کلی 5 کلاس متفاوت برای انتخاب مقابل شما وجود داشته که میتوانید حداقل 10 مدل شخصیت به واسطهی آنها بسازید. Barbarian (بربر)، Necromancer (جادوگر مرگ)، Sorcerer (ساحر)، Druid (دروید) و Rogue (سرکش_قاپنده)، موارد مختلف این موضوع بوده است. انتخاب کلاس شخصیت، به طرز چگونه بازی کردن و علاقهی شما نسبت به گزینههای گفته شده، ارتباط دارد. اگر دوست دارید که با سلاحهای مختلف و نیرومندی بالا دشمنان را از بین ببرید، بربریان گزینهی مناسبی برایتان است. بربریان میتواند برای افرادی که به استفاده از جادو و مهارتهای این چنینی علاقهای ندارند، کمک کند و کلاس مناسبی برای آنها باشد. اگر از تنهایی جنگیدن خوشتان نمیآید و به بهرهگیری از جادوهای تاریک و مختلف علاقه دارید، Necromancer گزینهی خوبی برای شما است. با اینکه این شخصیت در حملههای فیزیکی دشمنان، آسیب پذیر بوده اما با جادوها و ارتش مردگانش میتواند قبل از شدت گرفتن نبرد، دشمن را نابود کند. کلاس Sorcerer مخصوص کسانی است که قصد دارند از جادوهای طبیعی مثل آتش استفاده کنند. این شخصیت همانند نکرومنستر، در حملههای فیزیکی دشمنان، صدمههای زیادی میبیند اما با ترکیب جادوهایش و استفاده درست از گوی Mana خود، میتواند کار دشمن را در عرض چند ثانیه تمام کند. روگ بهترین انتخاب برای افراد تازه وارد است. شخصا با اینکه بخش داستانی بازی را با کلاس سورسرر تمام کردم، اما حس راحتی زیادی در نبردها از کلاس روگ داشتم در واقع این شخصیت با جزئیات سادهای که در فهم گیمپلی خود داشته، ارتباطش را خیلی زود با گیمر برقرار میکند. کلاس دروید با اینکه سختیهای خاص خودش را در بازی داشته، اما میتواند برای افرادی که به استفاده از قدرتهای طبیعت علاقه دارند، گزینهی مناسبی باشد. البته همانطور که پیشتر گفته شد، دروید در ابتدای بازی در طول افزایش سطح، گیمپلی سختی را دارا بوده ولی به مرور، دشواری انجام نبرد با آن کمتر میشود. البته میتوانید این سختی را در خصوص این کلاس به چشم یک چالش در نظر بگیرید. به طور کلی، هر 5 کلاس جذابیت خاص خودشان را دارند. بازی دیابلو 4 از لحاظ ایجاد کلاسهای شخصیتی مختلف، عالی عمل کرده است. همچنین تجربهی چند نفرهی بازی به واسطهی کراس پلتفرم بودن و وجود سرورهای پایدار، حس لذت بخش و هیجانانگیزی را در کنار دوستانتان ایجاد میکند.
موضوع بعدی پس از انتخاب کلاس، شخصیسازی است. شخصیسازی بازی دیابلو 4 به نسبت نسخه قبلی مجموعهی خود، خیلی بهتر بوده و با گزینههای زیادی که درون آن شکل گرفته، توانسته عملکرد خیلی خوبی را به نمایش بگذارد. تنوع و متفاوت بودن موارد داخل این بخش در خصوص کلاسهای مختلف، دست شما را برای ساخت ظاهر شخصیت خود تا حد مناسبی باز گذاشته است. به همین دلیل، با در نظر گرفتن گزینههای دلخواه، از لحاظ شمایل نقشتان، بسیار راضی خواهید بود. مورد مهم شخصیسازی شخصیت، Finalize (نهایی کردن) است. در این بخش دو گزینهی خیلی مهم برای ایجاد تغییراتی در تجربهی بازی وجود دارد. مورد اول، گزینهی هاردکور بوده که با فعال کردن آن، شخصیت شما اگر بمیرد، برای همیشه مرده است و دیگر نمیتوانید با آن به بازی کردن ادامه دهید. (شخصیت به طور کلی حذف میشود) انتخاب گزینهی هاردکور اصلا برای افراد تازه وارد پیشنهاد نمیشود. همچنین این مورد برای کسانی که میخواهند از بخش داستانی لذت ببرند، به هیچ وجه مناسب نیست. در واقع هدف ایجاد این گزینه، برای گیمرهای چالش پذیر بوده تا درخشش تواناییهای خودشان را در بازی به رخ سایرین بکشند. مورد دوم، رد کردن بخش داستانی است. این گزینه در ابتدا باز نبوده و پس از یک دور اتمام بخش داستانی، مقابل شما در این بخش قرار میگیرد. با فعال کردن این مورد، بخش داستانی را رد میکنید و مستقیم به سراغ محتوای Endgame بازی خواهید رفت. این محتوا بسیار عالی و سرگرم کننده است. مورد آخر و جذابی که در بطن کلیت بخش شخصیسازی قرار گرفته، تفاوت صداپیشگان هر شخصیت در کلاسهای مختلف است. در واقع برای 5 کلاس بازی، صداپیشههای متفاوتی در نظر گرفته شدهاند. به طور کلی با توجه به انتخاب جنسیت مرد و زن در هر کلاس، 10 صداپیشه وجود داشته که این موضوع بسیار شگفتانگیز است. در کل بخش شخصیسازی بازی دیابلو 4، خیلی کامل و عالی بوده و شما را به شدت سرگرم تغییرات لازم برای شخصیت میکند.
یکی از نکات قوت بازی دیابلو 4، وجود درجههای سختی (یا World Tier) متعدد و مناسب است. به طور کلی 4 حالت سختی مختلف در بازی وجود داشته که فقط در ابتدا، 2 تا از آنها باز است. درجهی اول، Adventurer (ماجراجویی) بوده که آسانترین حالت نسبت به بقیهی موارد به شمار میرود. این درجه، مخصوص کسانی بوده که دوست دارند بدون دشواری و چالش خاصی، بخش داستانی بازی را تجربه کنند. به همین خاطر، نابود کردن دشمنان در این حالت راحتتر از بقیه شکل گرفته. درجهی دوم، Veteran (کار آزموده_کهنه سرباز) است. در این حالت به نسبت مورد قبلی، کمی توسط دشمنان در نبردها به چالش کشیده میشوید. البته در جواب این موضوع، اگر آنها را شکست دهید، 20 درصد Experience (عاملی که باعث افزایش سطح شخصیت میشود) و 15 درصد طلای بیشتر دریافت میکنید. چالش این حالت در حدی نیست که خیلی شما را اذیت کند. به همین دلیل، اگر در دنیای دیابلو تازه وارد نیستید و قادر هستید کمی سختی را تحمل کنید، درجهی Veteran گزینهی خوبی برای شما به شمار میآید.
دو حالت سختی دیگر که در ابتدای بازی قفل هستند، Nightmare (کابوس) و Torment (عذاب) است. علت قفل بودن این دو درجهها، به نامطلوب بودن سطح شخصیتها در ابتدا مربوط میشود. در واقع خود بازی میخواهد تجربهی سخت خود را هنگامی به گیمر القا کند که سطح شخصیت آنها، در حد انتظار باشد. حالت Nightmare پس از اتمام بخش داستانی و رد کردن یک سیاه چالهی سنگی به نام Cathedral of Light (کلیسای جامع نور) واقع در مکان Kyovashad روی حالت Veteran باز میشود. این حالت مخصوص شخصیتهایی بوده که سطحشان از 50 تا 70 است. به علاوه این موارد، در این درجه دشمنان خیلی قدرتمندتر هستند و شکست آنها کار آسانی نیست. در صورت نابود کردن آنها، 100 درصد Experience و 15 درصد طلای بیشتر دریافت میکنید. همچنین در این حالت، مقاومت هیولاها 20 درصد بیشتر میشود تا نبردهای چالش برانگیزی با آنها داشته باشید. درجه سختی Nightmare محتوای ویژهی جالبی نیز دارد. در این حالت میتوانید آیتمهای Sacred (مقدس) و Unique (منحصر به فرد) را دریافت کرده و برای شخصیت خود استفاده کنید. همچنین Helltideها در سراسر نقشه Sanctuary نمایان میشود. این مورد نوعی مراحل بوده که جعبههای ارزشمندی در خود دارا است. یکی دیگر از محتوای حالت Nightmare، سیاه چالههای مخصوص آن است. البته که ورود به این مکانهای شگفتانگیز آسان نیست و باید مهر و موم آنها را با داشتن Nightmare Sigils از بین ببرید. سیاه چالههای Nightmare به شدت چالش برانگیز هستند و اتمام آنها حس فوقالعادهای دارد. آخرین موردی که این درجه در خود داشته، ظاهر شدن قهرمانهای دشمنان است. آنها با داشتن هالههای خاصی، در مقابل حملهها مقاوم هستند. نابود کردن این قهرمانها، کار سخت و جذابی بوده است. درجهی سختی آخر، Torment است. برای باز کردن این حالت نیز همانند Nightmare باید فعالیتی در بازی انجام دهید. با رد کردن یک سیاه چالهی سنگی به نام Fallen Tample (معبد سقوط کرده) واقع در شمال شرقی منطقهی Dry Stepps روی درجه سختی Nightmare باز میشود. این حالت، مخصوص شخصیتهای بالای سطح 70 است. دشمنان در این درجه، بسیار مهیب هستند و شکست آنها به نسبت حالت Nightmare خیلی سختتر است. با نابود کردن دشمنان 200 درصد Experience و 15 درصد طلای بیشتر دریافت میکنید. همچنین مقاومت هیولاها در مقابل شخصیت شما، 40 درصد بیشتر میشود. حالت سختی Torment مختص گیمرهایی بوده که خوره بازی دیابلو 4 هستند. این درجه همچنین با شکست دشمنان قدرتمند، آیتمهای جدید و بهتر Unique و Ancestral (اجدادی) را در اختیارتان قرار میدهد. فهم گیمر در خصوص انتخاب حالتهای سختی بازی دیابلو 4، خوشبختانه با توضیحهای بسیار عالی و مناسبی که انجام شده، در مسیر درستی قرار گرفته است. به علاوهی آین مورد، خلاقیت استفاده از رنگ قرمز برای نشان دادن سختی درجههای متفاوت، کار جذاب و جالبی بوده که سازندگان انجام دادهاند. در کل، دیابلو 4 از لحاظ قرار دادن گیمر در چالشهای مختلف برای تکراری نشدن گیمپلی، کار زیبا و تمیزی را با در نظر گرفتن حالتهای متعدد سختی انجام داده است.
در 4 بند بعدی بخشهایی از داستان بازی فاش میشود.
روایت بازی دیابلو 4، 50 سال بعد از ماجرای نسخه قبلی یعنی Diablo 3: Reaper of Souls در دنیای Sanctuary رقم میخورد. لیلیث دختر نفرت (Lilith Daughter of Hatred)، فرزند مفیستو (Mephisto) و یکی از بنیانگذارهای Sanctuary، هزاران سال پیش به واسطهی کشتارها و مخالفتهایی که با ایناریوس (Inarius)، فرشتهی معروف و خالق دیگر سنچوری داشت، توسط او به خلاء (فضای عاری از ماده) تبعید شد. حال پس از مدت زیادی که گذشته، شخصیتی نامیرا به نام الیاس، با استفاده از 3 فرد ماجراجو و جویندهی گنج، مسیر مهر و موم را باز کرده، به تبعید لیلیث خاتمه داده و آن را احضار میکند. این موضوع، شروع جنگی دوباره و سرنوشت ساز بین دو جبههی بهشتیان و جهنمیان است. نبردی که از همان ابتدای روایت، مهیب بودنش کاملا مشخص بوده و به اندازهی سابق، نور امیدی برای پیروزی ارتش خیر، دیده نمیشود. شخصیت شما، یک فردی معروف به Wandere یا همان سرگردان بوده که از سرمای سوزناک هوا و مرگ اسبش به وسیلهی یک هیولا، مجبور میشود در غاری کوچک اتراق کند. پس از بیدار شدن از یک کابوسی که در آن یک گرگ ماسکدار حضور داشت، داستان آغاز میشود. پس از به گوش رسیدن زوزهی گرگهای خونخوار، سرگردان در همان وضعیت بغرنج و بدون اسب، مجبور به طی کردن ادامهی مسیرش میشود. پس از رسیدن به یک روستا و کمک به اهالی آنجا برای رهایی از دست هیولاهای خرابههای نزدیک به آنها، او به واسطهی روستائیان در یک مهمانی برای سپاسگزاری به خواب میرود. در واقع مردم این روستا توسط قدرت شخصیت لیلیث فاسد شدهاند. به عبارتی آنها از گلبرگهای خون او تغذیه میکنند، موارد مخدر میگیرند و با لیلیث ارتباط برقرار میسازند. به همین علت سرگردان توسط روستائیان، یک تهدید حساب میشود. فردی عجیب و غریب از بین آنها با گاری، جسم بیهوش وی را حمل میکند و او را به محلی ترسناک و پر از جسد میبرد. در همین لحظات، متن پیشگویی بازگشت لیلیث به سنچوری، در سمت راست تصویر نمایان میشود. مکان ترسناک نیز تماما با خون آغشته شده. انگار که سرگردان تنها قربانی مردم روستا نبوده است. در لحظهای که دیگر امیدی به جان وی باقی نمانده، شخصی از طرف کلیسای جامع نور با نام یوسف به کمک سرگردان میآید و آن را از چنگال روستائیان نجات میدهد. در همین نقطه، ماجوجویی او علیه لیلیث و ارتش بد ذاتش آغاز میشود. ماجرایی که در بطن وجودش قرار است خونهای زیادی ریخته شود.
داستان بازی دیابلو 4، یکی از بهترین بخشهای این عنوان به شمار میآید. همچنین ماجرای این عنوان از نسخهی قبلی سری با تغییراتی که درونش ایجاد شده، خیلی بهتر است. روایت در حدی زیبا و جذاب بوده که بدون شک از این لحاظ، جز برترینهای امسال است. مقدمه و پایان داستان دیابلو 4، به شدت عالی و شگفتانگیز به نمایش گذاشته میشود. شروع روایت، خیلی خوب توانسته حس و حال یک عنوان حقیقی از مجموعهی دیابلو را به گیمرها مخصوصا طرفداران دو آتیشه این سری، وارد کند. مقدمه همچنین ساختار کلی ماجرا را در همان ابتدا عالی جلوه میدهد. در واقع با نوید دادن عالی داستان در آغاز برای ادامهی مسیر روایت، در راه تمام کردن بخش داستانی ذوق زیادی ایجاد میشود. این موضوع با جذابیت و عملکرد مناسب ماجرای دیابلو 4، در ریل درستی هدایت شده است. به طور کلی، داستان بازی دارای 6 بخش بوده که هر کدام آنها، روند به شدت خوبی را در پیش میگیرند و جزئیات زیادی را تعریف میکنند. در واقع این بخشها خیلی خوب توانستهاند پتانسیل آنچه که از یک عنوان دیابلو در نظر داشتیم را به خوبی ایجاد سازند. حالت متمرکزانهی داستان نیز باعث شده که حس و حال تکراری شدن در بطن آن، به هیچ وجه به وجود نیاید و از روایت بتوانید کاملا لذت ببرید. در کنار ماجرای جذابی که مشاهده میشود، روایتهای فرعی خوبی نیز به تصویر میآید. همچنین در کنار موارد گفته شده، یک اتمسفر تاریک خاصی نیز در وجود بخش داستانی نسخه جدید شکل گرفته است. این موضوع، سبک روایت ماجرا را تغییر بدی نداده بلکه باعث شده اهمیت این بخش خیلی جذابتر به نظر برسد. در آخر نیز یک پایان شکوهمندانه از روایت نبرد بهشتهای نورانی و جهنمهای سوزان نشان داده میشود. پایان داستان خیلی مناسب به ماجرا خاتمه میدهد. همچنین در ساختار تمام شدهی روایت اصلی، پایان، ریشههایی را باز میکند تا با انتشار بستههای الحاقی آینده، به بخش داستانی آسیبی وارد نشود.
شخصیتپردازی بخش داستانی بازی دیابلو 4 همانند روایتش، فوقالعاده و پر جزئیات است. روایت همانطور که با بازگشت شخصیت لیلیث، ماجرا را به ریشههای اصلی مجموعه ربط میدهد، ماهیت شخصیتهای اصلی را نیز به آن وصل میکند. در داستان بازی 3 فرد دیگر را مشاهده میکنیم که گرههای ماجرا را با حضورشان باز میکنند. یکی از آنها که در همان ابتدای روایت خودش را نشان میدهد، لوراث (Lorath) است. او به عنوان یکی از آخرین Horadrimهای سنچوری معرفی میشود. وی همچنین با توضیح پیشگویی بازگشت لیلیث، در همان آغاز ماجرا، اهمیت نقشش را به نمایش میگذارد. هورادریمها جادوگرانی بودند که توانایی محافظت از انسانها را در این قلمرو داشتند. لوراث علاوه بر نقش آفرینی خوبی که در بخش داستانی داشته، صداپیشهی به شدت فوقالعادهای دارد. آقای رالف اینسون (Ralph Ineson) با صدای خیلی خوبی که داشته، علاوه بر اینکه ابهت شخصیت لوراث را بالا برده، این نقش را در مجموعهی دیابلو فراموش نشدنی نشان داده است. دیگر شخصیت مسیر اصلی داستان که حضور بسیار مهمی در ماجرا داشته، زن جوانی به نام نیرل (Neyrelle) است. اولین آشنایی و دیدار شخصیت سرگردان با نیرل، در مسیر پناهگاه راثما (Rathma) اولین Nephalem و بنیانگذار سبک نکرومنستر در سنچوری، برای پیدا کردن مادر آن شکل میگیرد. در واقع در همان دیدار اول، نیرل یک شخصیت احساسی، شجاع و کمک رسان به ظاهر میرسد و با گذر زمان در روایت، این خصلتهای درون او، پیشرفتهای چشمگیری میکنند. نیرل شاید به اندازهی لوراث، نقشش جذاب نباشد ولی به عنوان یک زن نترس، به داستان شخصیت سرگردان پتانسیل زیادی میبخشد. در آخر نیز شخصیت خودمان یعنی سرگردان را داریم که در ماجرا به عنوان یک فرد شجاع و دلیر معرفی میشود. در واقع شخصیت اصلی به عنوان یک انسان عادی، نقش بسزایی را در نبردهای بهشتیان و جهنمیان ایفا میکند. جنگی که از همان ابتدا قرار بود گریبان انسانها را نگیرد اما اکنون، این نژاد طعمه اصلی این نبرد است. در کل شخصیتپردازی نقشهای مثبت، خیلی عالی انجام شده و کوچکترین افراد این دایرهی بزرگ داستانی را نمیتوان از یاد برد.
آنتاگونیست اصلی روایت بازی دیابلو 4، به جرئت جز برترین شخصیتهای منفی عناوین منتشر شده امسال است. شخصیت لیلیث با بازگشت بزرگی که به قلمروی سابق خود داشته، ماجرای مهم و جذابی را در این نسخه رقم زده است. مادر Nephalemها با دانهی نفرتی که در اعماق وجودش قرار گرفته، به عنوان نقش منفی اصلی داستان، خیلی عالی توانسته عمل کند. البته بار سمت منفی شخصیتهای دیابلو 4 را لیلیث به تنهایی به دوش نکشیده و در کنار خود، الیاس نیز عملکرد درخشانی در داستان داشته است. وی که عامل شکلگیری روایت این نسخه و بازگشت دختر نفرت بوده، نقش خود را عالی ایفا کرده و ارزشهای یک شخصیت مکمل را خیلی خوب به نمایش گذاشته است. شاگرد سابق لوراث، روند درگیری نبرد را خیلی عالی و مناسب در طول روایت، ادامه میدهد و حال و هوای کسل کننده شدن را از آن دور میکند. آخرین شخصیتی که در دامنهی شخصیتهای اصلی داستان دیابلو 4 به آن میپردازیم، مفیستو است. ارباب نفرت این بار در ماجرای جدید سری، به شکلی خیلی جذاب و عجیبی نقش آفرینیاش را انجام میدهد. این اهریمن دانا، در قالب یک گرگ ماسکدار، خود را در بخش داستانی بازی نشان میدهد و بار دیگر، طرفداران این مجموعه را مبهوت هوش خود میکند. البته که مفیستو در ماجرا بیشتر به ما کمک میکند تا اینکه ضرر بزند. در واقع پدر لیلیث، توانسته این بار با اهداف متفاوتش نسبت به دختر خود، تصویر دیگری از شخصیتش را به نمایش بگذارد. آقای استیو بلوم (Steve Blum) صداپیشهی وی نیز جذابیت آن را با صدای فوقالعادهاش، دو چندان کرده است. به طور کلی، شخصیتهای منفی بازی دیابلو 4، شگفتانگیز و عالی نقش خود را در داستان ایفا کردهاند و عملکرد سوی منفی داستان را بسیار مناسب به نمایش گذاشتهاند.
*پایان اسپویل داستانی
گیمپلی بازی دیابلو 4 تجربهی به شدت خوبی را در سبک نقشآفرینی ایجاد کرده است. در واقع با تغییرهای مناسبی که به نسبت نسخه قبلی درون این موضوع شکل گرفته، عملکرد فوقالعادهای در خصوص این سبک داخل بازی شاهد هستیم. اهمیت القای جو مبارزه و جنگیدن با دشمنان، یکی از مواردی بوده که در گیمپلی این عنوان خیلی عالی به وجود آمده است. منظور از این موضوع، معنا داشتن انجام نبرد بوده. وقتی از مهارتهای خود استفاده میکنید، خیلی خوب لذت شدت ضربه و مقدار قدرت حمله شخصیت را حس میکنید. این قضیه باعث شده تا تنوع دشمنها در نبردها، بیشتر به چشم بیاید و مدل ظاهر آنها از ذهنتان فراموش نشوند. دیابلو 4 به نسبت نسخه قبلی، حجم موج دشمنانش کمتر بوده ولی هیجان نبرد را به شیوهی بسیار درستی با روش خاص خود ایجاد کرده است. به عبارتی جنگ با هیولاها در این عنوان سختتر، بهتر و متعادلتر شکل گرفته. بازی به جای اینکه لذت گیمپلی جذاب خود را همانند عناوین قبلی در یورش انبوهی از دشمنان نشان دهد، در میزان تناسب حجم متوسطی از آنها به نمایش گذاشته است. درر واقع نبرد با حجم دشمنان متوسط، آنقدر عالی به وجود آمده که همان حال و هوای سابق جنگ با گلهای از هیولاها را به شکلی متفاوت و خوب، برایتان ایجاد میکند. همچنین اهمیت استفاده از معجون یا Potion، در گیمپلی دیابلو 4 به نسبت نسخه قبلی بیشتر و بهتر شده است. در حالت سختی Vetran به بالا، شخصیت شما به هر اندازه هم قوی باشد، به معجون برای بهبود دادن جانش نیاز دارد. این موضوع باعث شده تا برای ارتقای حجم و تعداد آن، فعالیتهای مختلفی انجام دهید و به این مورد در گیمپلی بپردازید. در کنار این قضیه، شاهد وجود گزینهی پرش هستیم. پرش با قرار گرفتن در چنگال دشمنان، میتواند موثر واقع شود. ارزش این مورد برای کلاسهایی که این مدل مهارت را دارند بسیار مهم بوده است. چون با استفاده از پرش، دیگر نیازی به بهرهگیری از آن توانایی را ندارند. همچنین سیستم مجازات مناسبی نیز در صورت مردن شخصیت شکل گرفته. با هر بار مرگ در بازی، از 100 درصد بودن ظرفیت تمام زرهها کم میشود. اگر این مورد به صفر برسد، تا آن زره را تعمیر نکنید، دیگر قابل استفاده نیست. آخرین موضوع در رابطه با گیمپلی، چگونگی عملکرد خود شخصیت شما در این خصوص است. نقش گیمر در همان ابتدا درون گیمپلی قدرتمند نشان داده میشود. در واقع شما با یک روند ضعیف به قوی همراه نیستید. گیمپلی، شخصیت شما را در همان آغاز بازی با شکست یک باس فایت، نیرومند به تصویر میکشد. به همین دلیل، گیمپلی حتی در ارزشهای شخصیت اصلی، تاثیرهای جذاب و منحصر به فردی گذاشته است. به طور کلی، گیمپلی با موارد خیلی خوبی که درون خود داشته، عملکرد مناسبی را از خود نشان داده است.
یکی از موارد موثر بر درخشش گیمپلی، بخش درخت مهارت و پاراگون است. درخت مهارت بازی شکل خیلی جذابی را از خود به نمایش گذاشته. ظاهر زیبای این بخش باعث شده تا در خصوص انتخاب و افزایش سطح مهارتهای خود، حس بهتری داشته باشید. یکی از موارد مناسب نسبت به این بخش، امکان در نظر گرفتن چند مهارت در یک شاخه بوده است. مثلا میتوانید در شاخهی مهارتهای Core شخصیت روگ یا سایر کلاسها، بیشتر از یک توانایی را انتخاب کنید. این موضوع باعث شده تا بیلدهای مختلفی را در خصوص هر کلاس قادر باشید به وجود بیاورید. ایجاد بیلد به لذت بردن از گیمپلی کمک بزرگی کرده اما برای ساخت انواع آن، خودتان باید دست به کار شوید. پس از رسیدن به سطح 50، بخش مکمل درخت مهارت یعنی پاراگون فعال میشود. پاراگون با گسترده بودنش به نسبت نسخههای قبلی، اعداد و رقمهای آمار گیمپلی را تغییرهای جالبی میدهد. وسعت مناسب این بخش باعث شده تا انتخابهای جذاب و متفاوتی در خصوص ساخت بیلد برای گیمر رقم بیفتد.
قلمروی سنچوری به طور کلی دارای 5 منطقه است. هر ناحیهی آن، آب و هوای متفاوتی نسبت به یکدیگر دارد. مثلا منطقهی Fractured Peaks که داستان از آنجا آغاز میشود، دارای آب و هوای سرد و کوهستانی است. تنوع آب و هوایی ناحیههای مختلف سنچوری، جذابیت بزرگ بودن آن را عالی جلوه میدهد. همچنین جهان باز بودن بازی به شدت با محیطهای مخلتف ارتباط برقرار کرده است. این موضوع باعث شده تا مناطق سنچوری به واسطهی گرافیک عالی، برایتان زنده و واقعی به نظر برسد. تصمیم بر جهان باز بودن به جای زون داشتن در خصوص دیابلو 4، کار درستی از همهی لحاظ بوده که از سوی سازندگان به درستی انجام شده. همچنین این قضیه سبب شده تا بسیار به لذت تماشای سنچوری وابسته شوید و ساعات زیادی را به گشت و گذار در این سرزمین اختصاص دهید. ناحیههای مختلف این قلمرو در کنار داستان اصلی بازی، ماجراهای خودشان را به صورت محیطی بیان میکنند. آنقدر که در دل محیطهای مناطق سنچوری روایات مختلف و جذابی نهفته که از فهم آنها با کمی تفکر، خرسند میشوید. در واقع بازی خواسته ذهن کنجکاو گیمر را برای متوجه شدن ماجراهای گذشتهی هر مکان به کار بگیرد. همچنین با وجود گزینهی Waypoint در مکانهای گوناگون سنچوری برای Fast Travel، قادر هستید به راحتی توسط تلپورت، به نقاط مختلف نقشه سفر کنید. لودینگهای کوتاه Fast Travel و پایداری طولانی مدت تلپورتها برای بازگشت دوباره به مکان قبلی، از نکات جذاب و عالی این موضوع بوده است.
دیابلو 4 به شکلی فوقالعاده، یک تجربهی بسیار بلند است. این موضوع با حس تکرار خیلی خوبی که درون این عنوان شکل گرفته، ارتباط محکمی برای انجام این عنوان ساخته است. یکی از مواردی که در کنار بخش داستانی باعث شده ساعات زیادی سرگرم این عنوان شوید، فعالیتهای مختلف درون سنچوری است. مراحل فرعی، مرحلههای Stronghold، Altars of Lilith، ایونتها و سیاه چالهها، موارد کلی این موضوع بوده. انجام ایونتها، یافتن Altars of Lilith و پاکسازی سیاه چالهها، بیشتر به جای نمایش داستانهای ریزتر به جنبهی دریافت سکه، Experience، Obol، قدرت و Codex of power میپردازند. در نقطهای از بازی، افزایش سطح و قدرت برای شخصیتتان الزامی بوده و با انجام این فعالیتها، به مرور نقش خود را قویتر میکنید. در سوی دیگر، مراحل فرعی و Stronghold به سایر روایاتی که در بازی شکل گرفته و خطشان جز بخش داستانی نیست، میپردازند. ماجراهای کوچک این فعالیتهای بازی، آنقدر جذاب و شگفتانگیز هستند که در کنار طی کردن داستان اصلی، چاشنی بسیار خوبی به چشم میآیند. همچنین مراحل فرعی متفاوتی در خصوص کلاسهای متفاوت بازی وجود داشته که لذت تجربهی بازی را مناسبتر کرده است. برای سرعت بخشیدن به انجام تمامی فعالیتهای درون نقشه، امکان سوارکاری با اسب به وجود آمده. با اینکه این مورد خیلی دیر برایتان در بازی باز میشود اما برای طی کردن مسیرهای مختلف کمک، بزرگی به شما میکند. البته کمی نیز حرکت یا اسب در محیطهای شلوغ و پر پیچ و خم چندان مناسب نیست که امیدواریم با بهروزرسانیهای آینده، این موضوع نه چندان بزرگ حل شود. برای ارتباط بهتر همهی فعالیتهای درون نقشه، بخش Region Progress ایجاد شده است. در این بخش با طی کردن هر فعالیت، مقداری Renown (برای هر فعالیت مقدارش مشخص شده) به دست میآورید. هر چه بیشتر کارهای مختلف انجام دهید، جوایز مشخص شدهی Region Progress را زودتر کسب میکنید. امتیاز درخت مهارت و پاراگون، طلا و افزایش مقدار معجون، هدایای این بخش بوده است. در واقع ایجاد این جوایز باعث شده تا به فعالیتهای درون هر منطقه بیشتر اهمیت دهید و از تجربهی انجام آنها لذت ببرید.
در خصوص گیمپلی، برخی فعالیتهایی از سوی افراد مختلف در بازی شکل گرفته تا به این مورد در خصوص شخصیت شما کمک کنند. این اشخاص در سراسر سنچوری به کارهای خودشان برای همکاری با گیمر ادامه میدهند. در بین تمامی موارد، 5 شغل بسیار حائز اهمیت است. آهنگرها (Blacksmith) از جمله کسانی هستند که حسابی با آنها سر و کار دارید. این افراد فعالیتهایی در خصوص آیتمها مثل ارتقا دادن را انجام میدهند. حضور این اشخاص در بازی بسیار مهم بوده و کارآمدی آنها به خوبی ایجاد شده است. جواهر فروشان (Jeweler) با جمها و گردنبندها سر و کار دارند. در نقطهای از بازی، اهمیت جمها در رابطه با آیتمهایتان زیاد واقع میشود. در این هنگام، حتما باید به سراغ مغازه این افراد بروید. ایجاد جم، جداسازی آنها، ایجاد قابلیت افزودن جم بر آیتم و ارتقا، تمام فعالیتهایی بوده که این اشخاص انجام میدهند. کیمیاگران (Alchemist) دیگر کسانی هستند که در همان ابتدا، ارتباطتان با آنها مهم واقع میشود. این افراد با ایجاد اکسیر، مواد اولیه و ارتقای حجم معجون، فعالیتهای با اهمیتی برای گیمر انجام میدهند. البته بدون داشتن گیاهان و مواد لازم، خبری از اکسیر و مواد اولیه از سوی آنها نیست. به همین خاطر، با دست پر باید به سراغ این اشخاص بروید. هر موردی که در رابطه با اسکپتها نیاز داشته باشید، Occultistها برای شما انجام میدهند. ترکیب و جداسازی اسپکت به همراه تغییر ویژگی آیتم، همهی فعالیتهایی بوده که این اشخاص قادر به عملی کردنش هستند. با این اشخاص تا انتهای بخش داستانی خیلی کار ندارید اما برای محتوای اند گیم و سایر تجربههای دیگر بازی، کارهایش بسیار مهم است. در آخر افراد عجیبی به نام Purveyor of Curiosities در مناطق مهم حضور دارند که با دریافت مقدار مشخصی Obol، به صورت تصادفی به شما آیتم میدهند. اگر خوش شانس باشید، میتوانید از دستان این اشخاص، آیتمهای نفیسی دریافت کنید. در کنار موارد گفته شده، Stash و Wardrobe برای مدیریت آیتمها خیلی مهم هستند. در Stash از مقدار زیادی آیتم نگهداری کنید و در Wardrobe به ظاهر زرههایی که بر تن دارید برسید. نکته مهم و خیلی خوب، باز بودن Wardrobe از همان آغاز بازی است. البته برای داشتن محیط بیشتر برای جا دادن آیتمها در Stash، باید مقداری سکه هزینه کنید.
یکی از جزئیات جذاب دیابلو 4، کات سینهای فوقالعاده است. لذت تماشای کات سینها مخصوصا نوع سینماتیک آنها، به حدی زیاد بوده که موی تنتان سیخ میشود. این موضوع باعث شده تا زیبایی منحصر به فردی از لحاظ ظاهر این مورد مشاهده میشود. همچنین کیفیت ساخت این موضوع از سطح بالایی برخوردار بوده است. از طراحی کات سینها بگذریم، به باس فایتها میرسیم. طراحی باس فایتهای بازی به شدت زیبا و جذاب بوده است. این مورد یکی از چیزهایی بود که به شخصه انتظار داشتم با گرافیک بازی یکسان باشد که خوشبختانه همین اتفاق رخ داده. همچنین باید به موسیقی و صداگذاری دیابلو 4 اشاره کرد. این موضوع در خصوص این عنوان در بالاترین حد گوش نواز بودن قرار دارد. صدای تمامی شخصیتهای بازی با شکل خود مطابقت داشته و زیبایی خیلی مناسبی را به تصویر کشیده است. موسیقی نیز شما را غرق عالی بودنش میکند. در واقع موسیقیهای بازی آنقدر گوشنواز بوده که محال است مجددا به سراغ گوش دادن آنها نروید. در آخر، فروشگاه بازی به چشم میآید. جذاب بودن آیتمهای مختلف برای هر کلاس داخل شاپ دیابلو 4، عالی بوده اما قیمت اکثر موارد درون آن، گران است. ایم مورد باعث شده تا خریدهای درون برنامهای بازی برای خرید در فروشگاه، هزینههای مالی زیادی را داشته باشد.