وقتی که صحبت از سبک Adventure ماجراجویی میشود، در واقع به نوعی داریم درباره یکی از ژانرهای اصلی دنیای سرگرمی و بازیهای ویدئویی صحبت میکنیم. در ژانر ماجراجویی ما عناوین بزرگ و نامدار زیادی داریم که از دیرباز به صورتهای مختلف و روی پلتفورمهای مختلف منتشر شدهاند که در این بین داستانها و شخصیتهای بزرگی متولد شدند که در حال حاضر هر کدام از آنها به عنوان یک نماد در صنعت بازیهای ویدئویی شناخته میشوند. با این که هر سال بازیهای متنوعی در این سبک منتشر میشوند اما اینبار نوبت به انجام و بررسی عنوان Dance of Death: Du Lac & Fey رسیده است که به نشان دهد چطور و چقدر یک بازی میتواند افتضاح باشد. با نقد و بررسی عنوان Dance of Death: Du Lac & Fey در گیمینگرویتی همراه ما باشید.
همانطور که در مقدمه هم اشاره کردیم، Dance of Death: Du Lac & Fey یک عنوان در سبک ماجراجویی، اشاره و کلیک است. ابتدا این عنوان در سال 2018 برای پلتفورم PC منتشر شد و سپس برای کنسولهای نسل هشتم نیز منتشر شد که من به عنوان منتقد این اثر بازی را روی کنسول PS5 انجام دادم. به عنوان شخصی که علاثه خاصی به ژانر ماجراجویی دارم و عناوین مختلف آن را – چه روی کنسول و چه روی PC – تجربه کردهام، با اشتیاق خاصی به سراغ بازی مذکور رفتم و متاسفانه اثر نهایی به هیچ وجه شبیه آن چیزی که در طول سالها دیدم و انتظارش را داشتم نبود. با توجه به تیمی که مسئول ساخت بازی بودند، این انتظار بیجا نیز نبوده است.
بازی Dance of Death یک اثر ناقص در تمامی زمینه است. و البته در بخش داستان و روایت داستانی یک کار کاملا ضعیف نیز است. داستان بازی روی کاغذ زیباست. ترکیبی از داستانهای شاه آرتور و جک قاتل روی کاغذ طوری نمایان میکند که حتما با یک روایت پیچیده و جنایی روبرو هستیم اما متاسافنه بازی نه تنها در متن اصلی داستان ایراد دارد بلکه روایت بیدروپیکر و نامنظمی که دارد به بازی لطمه وارد کرده است. بازی از همان ابتدا شما را غافلگیر میکند. همانطور که از نام بازی مشخص است، «دو لاک» نام شخصیت اصلی بازی (که از نظر ظاهری به شخصیت معروف و کلاسیک سبک ماجراجویی نیز شباهت دارد) و «فی» نام سگی است که همراه دو لاک در بازی حضور دارد و به طور شگفتانگیزی از همان ابتدای بازی متوجه میشویم که فی حرف هم میزند. در واقع بازی بدون هیچ مقدمهای به ما نشان میدهد که یک سگ دارد حرف میزدند آن سگی که از دانستهها و اطلاعات بالایی نیز برخودار است.
با این که بازی سعی دارد با رخ دادن دو قتل یک شروع طوفانی داشته باشد اما متاسفانه به همان سرعت هم داستان دو قتل رخ داده با توجه به سرنخهایی که به هیچ دردی هم نمیخوردند به انتها رسیده و قاتل نیز به اعماق جهنم فرستاده میشود. در واقع بازی از همان ابتدا ضعیف بودن خودش را نشان میدهد. سرنخهایی پوچ و بیمحتوا که معلوم نیست اصلا برای چی ما به عنوان گیمر روی آنها وقت گذاشتیم و جالبتر آن که حیوانات دیگری به مانند اسب و کلاغ در محیط حضور دارند که ما در نقش «فی» سگ میتوانیم با آنها صحبت کنیم ولی در نقش انسان نمیتوانیم زبان آنها را بفهمیم در حالی که فی به عنوان یگ حیوان میتواند با ما یا هر شخص دیگری صحبت کند. یکی از عجیبترین پارادوکسهای شکل گرفته در تاریخ بشر رو شاهد هستیم.
روند داستان در ادامه نیز به همین شکل است. سرنخهایی به درد نخور، اطلاعاتی بیمعنی و البته گفتگوهایی ساده و واضح که به اتفاقاتی نامتعارف ختم میشوند که اصلا ماهیت بود و نبود آنها در طول بازی معنی خاصی ندارد. روند داستان به شکلی پیش میرود شخصیت جدیدی به نام ماری وارد بازی میشود و ما کنترل این شخصیت را نیز به عهده میگیریم که در کمال تعجب بخش اعظمی از بازی ما کنترل ماری را به عهده داریم و گرههای داستانی نیز توسط این شخص باز میشود. و سوال این است که پس دو لاک چه کاره است و اصلا چرا نام ماری روی جلد بازی دیده نمیشود؟
شرایط در بقیه قسمتهای بازی نیز دست کمی از روند داستانی ندارد. گیمپلی چیزی جز راه رفتن ارائه نمیدهد و اوضاع زمانی بغرنج میشود که بازی روی کنسول اجرا شود. کنترل بازی توسط کنترلر واقعا فتضاح هست و بارها پیش میآید که مسیر و گزینه اشتباه را به دلیل زاویه نامتعارف دوربین بزنید. این در حالی است که روند گیمپلی جز حرف زدن و راه رفتن چیز خاصی را ارائه نمیدهد. نه پازلی و نه تعامل خاصی در بازی وجود دارد تا به لذت بازی بیافزاید.
اوضاع از نظر گرافیکی هم چنگی به دل نمیزند. بازی حتی در سال 2018 روی PC هم یک اثر افتضاح است. هیچ کار خاصی چه از نظر بصری و چه از نظر تکنیکی در بازی وجود ندارد و با وجود تکسچرهای صاف و کیفیتهای پایین، عجیب است که بازی در بعضی بخشها افت فریم هم دارد. کلیت بازی در سه یا چهار لوکیشن خلاصه میشود و عملا همه چیز ثابت و بدون مجتوا در دنیای بازی قرار گرفته است. تنها نکته مثبتی که میتوانیم در بازی پیدا کنیم، قسمت موسیقی و دوبله خوب بازی است. البته این بخش هم تعریف آنچنانی ندارد اما به نسبت به سایر قسمت اگر مقایسه کنیم میتوانیم بگوییم که حرفی برای گفتن دارد.