این نقد بر اساس نسخهی ارسالی سازندگان برای وبسایت گیمینگ گرویتی نوشته شده است
«پادشاهان مانند ستارگان هستند؛ طلوع و غروب می کنند، همه آن ها را میپرستند، اما هیچگاه رنگ آرامش را نمیبینند.»
پرسی بیش شلی – شاعر رمانتیک انگلیسی
وقتی شرکت Paradox Interactive به صورت جدی شروع به ساخت بازیهای گرند استراتژی (Grand Strategy) کرد شاید کمتر کسی انتظار داشت تا این زیرژانر به محبوبیت خاصی برسد، اما چیزی نگذشت که سری بازیهای Europa Universalis، Hearts of Iron و Crusader Kings جایگاه ویژهای بین طرفداران سبک استراتژی پیدا کردند. قدرت تصمیمگیری و ادارهی امور در بالاترین سطوح یک کشور به مدت طولانی از ویژگیهای مهم این بازیها بودند که آنها را از سایر بازیهای استراتژی متمایز میکردند. در میان این سری بازیها شاید بتوان فرانچایز Crusader Kings را یکی از متفاوتترین و در عین حال لذتبخشترین عناوین دانست. ظاهر شدن در نقش یکی از پادشاهان قرون وسطی و تلاش برای بدست آوردن اعتبار، زمین و پول برای خاندانتان چکیدهی آن چیزیست که در بازی گنجانده شده است. نسخهی اول و دوم Crusader Kings به ترتیب در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۲ عرضه شدند و حالا نسخهی سوم آن در دسترس طرفداران بازیهای گرند استراتژی قرار گرفته است.
در Crusader Kings III، شما بازی را در نقش یک رهبر آغاز میکنید. رهبری که میتواند کنترل یک و یا چندین County (بخش)، Duchy (دوکنشین)، Kingdom (پادشاهی) و یا Empire (امپراتوری) را در اختیار داشته باشد. علاوه بر این شما ممکن است قلمرو خود را به صورت مستقل اداره کنید و یا زیر سلطهی رهبری دیگر باشید. در طول حیات هر رهبر، طیف وسیعی از وظایف، فرصتها و چالشها پیش روی شما قرار میگیرند که رسیدگی درست به آنها برای متحد نگه داشتن قلمرو و همچنین گسترش آن ضروری است. برای مثال شما وظیفه دارید که رهبران زیردست خود را تا حد ممکن راضی نگه دارید، قلمرو خود را گسترش دهید، میزان مالیات و تعداد سربازان خود را بالا نگه دارید، رقیبان خود را از میان بردارید و صدها مورد دیگر که تک تک آنها از اهمیت زیادی برخوردارند. اما قدرتمندترین پادشاهان نیز روزی به پایان خط میرسند و باید تاج و تخت خود را به وارثانشان واگذار کنند. پس از مرگ هر رهبر، جانشین او بر تخت مینشیند و حالا شما باید در نقش رهبری جدید ظاهر شوید؛ رهبری که خصوصیات متفاوتی دارد و ممکن است راه متفاوتی را برای ادارهی قلمرو خود برگزیند.
نسخهی دوم از سری Crusader Kings بعد از چندین سال و عرضهی DLCهای متعدد تبدیل به یک بازی بسیار خوب شد. بنابراین قبل از انتشار نسخهی سوم این تردید وجود داشت که Crusader Kings III تا چه حد از نسخهی پیشین خود فاصله میگیرد و آیا اساسا بازی جدید ارزش خرید دارد؟ حالا میتوان گفت جواب این سوال بدون شک مثبت است. Crusader Kings III نه تنها چندین مکانیزم جدید و جذاب به این سری اضافه کرده بلکه به مکانیزمهای قبلی نیز عمق بیشتری بحشیده است. در ادامه سعی میکنیم هر کدام از بخشهای بازی را با دقت بررسی کنیم.
یکی از مهمترین بخشهای بازی، Lifestyle رهبر تحت هدایت شماست. در واقع این اجازه به شما داده میشود که به محض کنترل یک رهبر جدید، از میان یکی از پنج شیوهی زندگی (دیپلماسی، یادگیری، اقتصاد، نظامیگری و توطئهچینی) یکی را برگزینید. هر کدام از این شیوههای زندگی محاسنی دارد که برخی بلافاصله به شما داده میشوند و برخی دیگر با مرور زمان و پیشروی در یک ساختار درختی بدست میآیند. LifeStyle یکی از عناصر اصلی در تنوع بخشیدن به گیمپلی بازی است. شما در طول تجربهی بازی کنترل کاراکترهای زیادی را در اختیار میگیرید و با انتخاب LifeStyle متفاوت برای هر کدام میتوانید شیوهی حکومتداری خود را عوض کنید. برای مثال برای بدست آوردن فرماندهان جنگی بهتر و سرابازان بیشتر باید یک رهبر با شیوهی زندگی مبتنی بر نظامیگری داشته باشید و یا اگر میخواهید کارهای خود را با فریب کاراکترهای دیگر و نقشههای پیچیده جلو ببرید، باید شیوهی زندگی مبتنی بر توطئهچینی را برگزینید. وجود LifeStyle در Crusader Kings III، آن را بسیار به بازیهای نقشآفرینی نزدیک کرده است. به عبارت دیگر میتوان هر نوع LifeStyle را یک کلاس دانست که امکان لولآپ شدن در آن وجود دارد. بدون شک Crusader Kings III میتواند در زمینهی غنی بودن هر کلاس و همچنان اثرات آن بر نحوهی پیشبرد بازی با بهترین بازیهای نقشآفرینی رقابت کند.
یکی دیگر از بخشهای مهم و جدید در Crusader Kings III نقشههای مخفیانه و Hookها هستند. بخش بزرگی از زمان شما در بازی صرف تعامل با کاراکترهای مختلف میشود. این کاراکترها میتوانند اعضای خانوادهتان، رهبران زیردستتان، رهبران قلمروهای همسایه و یا رهبران بالادستیتان باشند. شما میتوانید هر کدام از این کاراکترها را هدف طرح (Scheme)های خود قرار دهید. این طرحها طیف وسیعی دارند و میتوانند چیزهایی مانند تلاش برای برقراری رابطهی عشقی مخفیانه و یا حتی ترور یک فرد مشخص را در بر بگیرند. با استفاده از Hookها نیز میتوانید در ازای یک لطف (مانند آزاد کرد از زندان) شخص مقابل را به خود مدیون کنید. بعدها این Hookها در افزایش احتمال موفقیت برخی نقشهها و یا وادار کردن اشخاص به تن دادن به خواستههای شما نقش مهمی بازی خواهند کرد. طراحی نقشههای مختلف و تلاش برای به ثمر رساندن آنها یکی از لذتبخشترین بخشهای بازی است. این نقشهها فرصتهایی را در اختیار میگذارند که شاید رسیدن به آنها با قویترین لشکرها هم ممکن نباشد. اگر با یک رقیب برای تاج و تخت خود مواجهید شاید بتوانید معشوقهاش را راضی کنید تا او را در خواب از پای درآورد!
Crusader Kings III در نگاه اول بازی پیچیدهای است، اما وقتی کمی با مکانیزمهای آن آشنا شوید پی میبرید که چطور همه چیز به زیبایی در هم تنیده شدهاند. خصوصیات کاراکتر شما، ادارهی قلمروها، ادارهی ارتش، اخذ مالیات و حتی وقایع تصادفی که هرازگاهی پیش روی شما قرار میگیرند، همه و همه به هم مرتبطند. درک درست همهی این موارد برای موفقیت در بازی ضروری است. شاید در چند ساعت اول، بازی برای شما گنگ و سخت به نظر برسد، اما کمی صبر و حوصله و همچنین خواندن توضیحات مربوط به هر مکانیزم به شما کمک میکنند تا زودتر با روند بازی آشنا شوید.
متاسفانه باید بزرگترین ضعف بازی را همانند سایر عناوین Paradox Interactive نبود بخش آموزشی جامع دانست. در واقع بخش آموزشی بازی شما را در نقش یکی از فرمانروایان ایرلند قرار میدهد، اما فقط به آموزش موارد بسیار ابتدایی بسنده میکند. علاوه بر جامع نبودن آموزشها، حتی میتوان گفت که قلمرویی که شما در این بخش در اختیار دارید برای یادگیری برخی از ابتدائیترین موارد مانند چگونگی تقسیمبندی قلمروها نیز چندان مناسب نیست. یک کشور بسیار کوچک قطعا نمیتواند گزینهی خوبی برای توضیح Countyها و Duchyها باشد. ناقص بودن بخش آموزشی شاید شما را مجبور کند برای یادگیری برخی مکانیزمها روی به آزمون و خطا بیاورید و یا خارج از بازی به دنبال آن بگردید.
کنترل ارتش و بخش نظامی را شاید بتوان یکی از سادهترین بخشهای بازی دانست، اما این ساده بودن بدون شک به معنی بد بودن نیست. شما میتوانید پس از اعلان جنگ، سربازان و شوالیههای خود را در یک نقطه مشخص از قلمرو فرابخوانید و از آنها برای شکست دادن نیروهای دشمن و همچنین تصرف قلعهها بهره ببرید. از نگاه نگارنده، این مکانیزم ساده برای Crusader Kings III بهترین انتخاب بوده است زیرا پیچیده کردن فرمول نبردها میتوانست شما را از موضوعات مهمتری مانند روابطتان با کاراکترهای مختلف غافل کند. اگر علاقه دارید تا کنترل یک ارتش بزرگ را در اختیار بگیرید، ویژگیهای آن را تعییین کنید و نقشههای جنگی پیچیده بچینید بهتر است سری به بازی دیگر شرکت Paradox Interactive یعنی Hearts of Iron IV بزنید.
طراحی محیط و کاراکترها در بازی بسیار خوب انجام شده است و یک جهش بزرگ برای بازیهای شرکت Paradox Interactive محسوب میشود. در بازیهای قبلی عمدتا با یک نقشهی صاف طرف بودیم که دوربین عمود بر آن قرار میگرفت و زوم کردن هم چندان تغییری در آن ایجاد نمیکرد، اما حالا اگر زوم دوربین از حد معینی بیشتر شود زاویهی آن هم کمی تغییر میکند و در نتیجه جزئیات بیشتری از یک ناحیهی خاص و سربازانی که در آن حضور دارند نمایان میشوند. علاوه بر این، برای هر کاراکتر یک مدل سه بعدی وجود دارد که با توجه به سن او و همچنین وضعیت جسمانیاش تغییر میکند. برای مثال اگر یک کاراکتر در جنگ زخمی شود و یا چشم خود را از دست دهد، میتوانید به وضوح تغییرات را در مدل سه بعدی ببینید. همهی اینها به شما کمک میکنند که با یک نگاه از وضعیت جسمانی کاراکتر تحت کنترل خود آگاه شوید و در صورت لزوم تدابیر لازم را در پیش بگیرید.
Crusader Kings III را میتوان صدها بار با یک رهبر یکسان آغاز کرد و در هر بار تجربهای کاملا جدید داشت. مطمئن باشید که اتفاقاتی که در داخل قلمرو شما و قلمروهای دیگر در جریان است هر دفعه با دفعهی دیگر متفاوت خواهد بود. حالا اگر شما تعداد بالای رهبران قابل بازی، فرهنگها و مذهبهای مختلف با تاثیرات مختلف و همچنین اتفاقات تصادفی را در نظر بگیرید خواهید دید که Crusader Kings III میتواند شما را صدها بلکه هزاران ساعت در خود غرق کند.
در انتها بد نیست یکی از تجربیات خود را در Crusader Kings III با شما در میان بگذارم. نگارنده بازی را در نقش یکی از Duchyها در امپراتوری روم شرقی (بیزانس) آغاز کرد. چیزی نگذشت که با تصرف دو Duchy دیگر در داخل امپراتوری به قدرتمندترین Vassal (فرمانرواییهای کوچک درون یک فروانروایی بزرگتر) تبدیل شدم. متاسفانه بدلیل قوانین وراثتی که در قلمروئم وجود داشت پس از مرگ کاراکترم، تنها یکی از Duchyها به جانشینم رسید و بقیهی قلمروئم از آن دیگر فرزندانم شد. پس از چندین سال دوباره قلمروئم را بسط دادم تا این که فرصت طلایی برای استقلال از روم شرقی بدست آمد. ضعیف بودن امپراتور به فرمانروایان زیر دست از جمله من این فرصت را داد تا یک اتحاد (Faction) برای استقلال ایجاد کنیم. سرانجام جنگ آغاز شد و چیزی نگذشت که اتحاد به پیروزی رسید و همهی اعضای آن به استقلال رسیدند. در ادامه پس از به سرانجام رساندن نقشههای مختلف، لشکرکشیهای فراوان و البته شکستهای متعدد موفق شدم که قملرو خودم را بسط دهم و سرانجام لقب امپراتوری بیزانس را بدست آورم.
بازبینی تصویری