آدمهای مسن حرف خیلی خوبی میزنند:« همه چیز قدیمیش خوبه!» واقعا این افراد کهنه سال منظور جالب و پرمفهومی را نسبت به این کلام داشتهاند. این حرف در رابطه با همه چیز به خصوص موضوع مورد صحبت ما یعنی انیمه نیز صدق میکند. همه انیمه بازها تقریبا با بلیچ (Bleach) آشنا هستند. یک اثر شونن (یک سبک انیمه برای افراد 12 تا 18 سال) فوقالعاده که از سال 2004 تا 2012 پخش شد. پس از اتمام این انیمه، واقعا جای خالی آن در بین دیگر آثار شونن حس میشد و انگار در این سبک یک چیزی کم بود. اکنون این اثر دوباره بازگشته و خلاف حرف قدیمیها را نیز ثابت کرده است. پارت اول این انیمه با نمایش موفقی که از مبارزات، داستان، شخصیتپردازی و کیفیتش نشان داد، توانسته همه بینندگان انیمه به خصوص هواداران دو آتیشه خود را شگفت زده کند. در این مطلب میخواهیم به تحلیل بخش اول آرک جدید این اثر جذاب بپردازیم. همراه گیمینگرویتی باشید.
فصل اول بلیچ، یکی از زیباترین انیمهها از لحاظ داستان، شخصیتپردازی، مبارزهها، محیطهای بصری و موسیقی بود. در طول تماشای تمامی این 366 قسمت نکات فوقالعادهای دیدیم. با اینکه فیلرهای (قسمتهای فرعی) زیاد، کمی از جذابیت این انیمه را کاهش داد؛ اما هیچ بینندهای نمیتوانست منکر عملکرد مناسب داستان اصلی و نقاط قوت دیگر این محصول باشد. پس از اتمام فصل اول آقای تیته کوبو (Tite Kubo) خالق بلیچ، در ادامهی انتشار مانگا این اثر، یک آرک تقریبا طولانی (از چپتر 480 تا 686) را از ژوئن 2012 تا اکتبر 2018 پدید آورد. این آرک که با نام جنگ خونین هزار ساله (Thousand Year Blood War) شناخته شد، روایت تازه و جذابی از اثر پر رمز و راز بلیچ بود. همچنین این آرک به داستان انیمه نیز پایان داد. اکنون استودیو پیروت (Pierrot) که مسئولیت ساخت فصل پیش را هم برعهده داشت، دوباره و قدرتمندتر از قبل، آرک جدید را ساخت و قرار است آن را در چهار پارت و در مجموع 52 قسمت به نمایش بگذارد. با توجه به شواهد، این استودیو زحمات زیادی را برای ساخت Bleach: TYBW انجام داده و بار دیگر عملکرد خوبی را در زمینه کاری خود نشان داده است. همانطور که گفته شد، مانگای بلیچ پس از این آرک به اتمام رسیده و نسخه معمولی (سیاه و سفید) و رنگی آن در دسترس است. اگر پس از تماشای پارت اول از شدت هیجان مایل هستید که ادامه ماجرا را از مانگا دنبال کنید، باید از چپتر (chapter) 543 شروع به مطالعه نمایید.
پیش از صحبت و بررسی پارت اول، نکاتی را باید بدانید. اگر که فصل نخست را تماشا نکردهاید، دیدن Bleach: TYBW به منظور یک اثر کاملاَ متفاوت با قبل خودش، اشتباه است؛ زیرا تماشای پارت اول فصل دوم بلیچ شما را وارد گردابی میکند که فقط با دانستههای گذشته خود نسبت به داستان، اتفاقها و دنیای این اثر میتوان از آن خارج شد. به همین خاطر اگر مستقیم به سراغ Bleach: TYBW رفتید و در حین تماشای آن حس کسلی و بیمعنی بودن به شما دست داد، علت آن همین موضوع است. همچنین برای لذت بردن از رخدادهای جذاب انیمه حداقل باید با داستان و شخصیتهای بلیچ آشنا باشید. در کل تاکید میکنم که اگر هیچ اطلاعاتی از این اثر ندارید، اصلا به سراغ آرک جدید نروید. به افراد تازه آشنا شده با انیمه بلیچ نیز پیشنهاد میشود، اگر تصمیم بر تماشای این انیمه دارید، در بازه زمانی که قرار است پارت دوم پخش شود (تیر 1402)، تماشای فصل پیش را آغاز کنید. در صورت رضایت زیاد از انیمه، سینماییهای منتشر شده (5 عدد سینمایی جذاب) از آن هم میتوانید ببینید.
در معرض نابودی
در 3 بند بعدی آغاز داستان فاش میشود.
داستان Bleach: TYBW مدتی بعد از اتفاقهای آخر فصل یک صورت میگیرد. آغاز ماجرا با بهترین تصوری که میتوان برای آرک جدید بلیچ در نظر داشت، شروع میشود. یک راوی عجیب و نا آشنا از مهر و موم پادشاه کویینشی (Quincy) صحبت میکند. کسی که در رابطه با پیرامون وجود و فرآیند کارهای وی در گذشته کنجکاوی بسیاری وجود داشت. در پایان حرف وی، وسیله مخصوص کویینشیها مانند چیزی که ایشیدا دوست ایچیگو دارد، در مشت فردی عجیب قرار میگیرد. آیا او پادشاه کویینشی است؟ راوی خود او بود؟ در همان ابتدا با کم شدن تعداد زیادی از هالوها شرایط اضطراری در دپارتمان تحقیق و توسعه سول سوسایتی (جامعه ارواح) به وجود میآید. آکون و فرمانده مایوری با چهرهای نگران و حرفهایی از جنس خطر، احتمال این قضیه را حدس میزنند؛ اما برای کنجکاوی بیشتر، چیزی از بخش پایانی صحبت مایوری نشان داده نمیشود. در حالت کلی عامل این اتفاق را همان فرد عجیب اول روایت تصور میکنیم. پس از این موضوع، باز شخصیتی مشابه یک کویینشی در تاریکی شب نشان داده میشود. موضوع چیست؟ مگر تمام کویینشیها به دست شینیگامیها نابود نشدهاند؟ مقدمهای که در 2 دقیقه اول میبینیم، نوید یک ماجرای به شدت اعجاب انگیز را در آرک جدید میدهد. البته که ظاهر جدید انیمه نیز در آغاز چاشنی جالب آن است.
شروع Bleach: TYBW پس از نمایشهای جذاب و ابتدایی دقایق اول، وارد فاز به تصویر کشیدن پروتاگونیست (شخصیت قهرمان) اصلی و افراد همراه او میشود. دو شینیگامی (شکارچی ارواح) با نامهای ریونوسکه یوکی (ryunosuke yuki) و شینو مادارامه (shino madarame) که از افسرهای جوخه سیزدهم شینیگامیها به شمار میروند، وارد شهر معروف کاراکورا (karakura) میشوند. آنها قصد دارند که به شکار هالوها بپردازند؛ اما خبر ندارند که مکان اشتباهی را با تواناییهای متوسطی که در اختیار دارند، انتخاب کردهاند. روند ماجرای آغازین، بیشتر به افسر ریونوسکه میپردازد که ترسی در وجودش برای کشتن هالوها دارد. این فرد پس از مقابله با یک هالو وحشتناک، پا به فرار میگذارد و در انتهای مسیر، توسط هالوهای دیگر به همراه جسم زخمی افسر مادارامه محاصره میشود. حس ترسی که در او بیشتر از قبل ایجاد شده، باعث پایین آمدن دقتش و در نهایت به شدت مجروح شدن آن میگردد. هنگامی که هیچ امیدی برای ریونوسکه باقی نمانده، ایچیگو کوراساکی (Ichigo Kurosaki) شخصیت اصلی بلیچ با دوستان شگفتانگیزش به نجات آنها میآیند و به طرز فوقالعادهای تمامی هالوهای بیرحم را نابود میکنند. در پایان این نبرد، مقدمه به اتمام میرسد و داستان وارد فاز اصلی خود میشود؛ اما نکاتی در رابطه با آغاز داستان وجود دارد. اتفاقی که برای دو افسر جوخه سیزدهم در شهر کاراکورا رخ میدهد، صرفا برای نمایش ایچیگو و همراهانش خلاصه شده است. در جذاب بودن مبارزه بین آنها و هالوها شکی نیست؛ اما طرز استفاده از ریونوسکه و شینو برای واسطهی این قضیه، کلیشهای است. از این مورد هم اگر بگذریم، پس از اتفاقی که برای این دو افسر در ابتدا ماجرا میافتد و یک صحبت ریزی که با مقام ششم جوخه سیزدهم کاجومورو (Kajomoro) دارند، دیگر آنها را تا پایان پارت اول نمیبینیم. شاید حداقل اگر رابطهی کوچکی مثل دوستی بین ریونوسکه و ایچیگو به وجود میآمد، دلیلی برای جذابیت بیشتر داستان میشد.
پس از اینکه انیمه با آغازش دلتنگی 10 ساله ما را از بین میبرد، دیگر به روایت اصلی خود میپردازد که مقدمهی کوچکی از آن را در دقایق اول دیدیم. ایچیگو در نبردی عجیب با یک آرانکار (Arancar) به نام ایبرن (Ibern) که از قابلیتهای کویینشیها برخوردار است، متوجه موضوعی شک برنگیز میشود. این شخص در پی اقدامی غیرمنتظره تنها در پی دزدیدن بانکای ایچیگو بود؛ ولی در کمال ناباوری در انجام کار خود شکست خورد. در دیگر سوی ماجرا، اکثر افراد منطقه روکن ناپدید شدهاند. گروهی عجیب و ماسکدار، همراه با جسم به شدت زخمی معاون جوخه اول چوجیرو ساساکیبه (Chōjirō Sasakibe) به دفتر فرمانده ارشد یاماموتو (Yamamoto) به وارد میشوند. سردسته آنها اعلان جنگ میکند و میگوید: «از امروز تا پنچ روز دیگر، سول سوسایتی توسط امپراطوری ونداریش نابود خواهد شد.» یاماموتو که دیر به سراغ آنها میرود، آخرین حرفهای یار وفادارش را میشنود. ساساکیبه به سختی به یاماموتو هشدار میدهد که دشمن قادر است بانکای همه را هنگام استفاده بدزدد. اکنون چالشی که در تقابل خیر و شر ایجاد شده، بسیار دست خیر را در نبردی مهلک بسته است. جنگی که پس از مدتها دوباره شروع شده و نسبت به قبل وحشناکتر خواهد بود.
آغاز پارت اول Bleach: TYBW بیشتر انتظارات را از آنچه که قرار بود به نمایش گذاشته شود، برآورده میکند. به عبارتی با نمایشی که ما چه از دقایق ابتدایی و چه در نشان دادن پروتاگونیست اصلی میبینیم، همان چیزی است که بالاتر از آن را تصور نمیکردیم. در کنار آن، روایت اصلی پس از مدتها دوباره هیجان سابقی که برای تماشای این انیمه داشتیم را برای ما رقم میزند. در طول همه قسمتها، محال است که متوجه پایههای استوار داستان فصل قبلی و ارتباط خوب آن با آرک جدید نشوید. میشود گفت فصل جدید وابستگی و ارادت خاصی را برای داستان گذشته خود قائل است. به همین دلیل آرک Bleach: TYBW را نمیتوان جدا از ماجراهای قبل خطاب کرد. روند پیگیری داستان در بهترین شکل ممکن قرار دارد و در تماشای همهی قسمتها اصلا حوصله مخاطب سر نمیرود. تمامی پیشامدهایی که در روایت شکل گرفته، رنگ تازهای از خود به تصویر میکشند؛ اما در حدی نیست که ساختار اصلی دنیا بلیچ را فراموش کنیم. تقریباً به مانند این که شکلی نو را برای یک وسیله قدمتدار به وجود آوریم. این وسیله ممکن نیست چیزی که در تمام مدت در کالبد خود داشته را فراموش کند. از این رو Bleach: TYBW موفق شد به حد و مرزهای روایت داستان فصل گذشته احترام بگذارد و یک اثر کاملاً متفاوت که شکل بلیچ به خود گرفته را نشان ندهد. در کل مقایسه آرک جدید و فصل قبل تفاوتهای بزرگی را در ساختار اصلی داستان شکل نمیدهد و همین مورد، ما را امیدوار به تماشای یک ماجرای پایبند و وابسته به گذشته میکند. اکثر رخدادهایی که میبینیم، کاملا جدید هستند و در کنار مبارزهها و فلش بکها، چیدمان مناسبی در داستان دارند. همچنین این موارد در کنار روایت اصلی بسیار خوش میدرخشند. هر قسمت نیز با حجم زیادی از شگفتی به اتمام میرسد و شما را برای دیدن قسمتهای بعد، هیجانزده میکند. البته مراقب باشید که سوپرایزهای مهم آخر بعضی قسمتها که به نوعی پیشنمایش حساب میشوند را از دست ندهید.
همانطور که پیشتر اشاره شد، فلش بکهایی در روایت وجود دارد. البته این موضوع فقط برای آشنایی به موارد جدید داستان خلاصه نشده؛ بلکه به ریشههای داستانی میپردازد. آنقدر ریشه شخصیتها، روایت و دنیاهای بلیچ طویل است که ابتدا و انتها آن را نمیتوان مشخص کرد. اهمیت بسیار بالای فلش بکها یکی از دلایل نمایش شگفتانگیز کل داستان Bleach: TYBW است. تطابق مناسب فلش بکها با جریان روایت، جذابیت زیادی را ایجاد کرده و در کنارش تنوع جالبی نیز دارد. متنوع بودن آنها فقط مربوط به ایچیگو نیست؛ بلکه سایر شخصیتهای ارزشمند پارت اول نیز در رویکرد این قضیه قرار دارند. البته چیدمان خوب نمامی فلش بکها در همهی قسمتها و مدت زمان پرداختن به آنها باعث شده که بخشی از داستان مطلق به این موضوع باشد و به روایت اصلی لطمه نزند.
شخصیتپردازی بلیچ یکی از بزرگترین نکاتی بود که در فصل پیش دیده شد. انیمه Bleach: TYBW به همان روش قبلی، اما جذابتر در پارت اول، شخصیتها را نشان داده است. داستان به کل علاوه بر ایچیگو و خانواده، به دوستان نزدیک ، شخصیتهای درون سول سوسایتی و دشمنان بد نام وی نیز تمرکز دارد. در آرک جدید نکته مهمی از این موضوع کم نشده؛ بلکه موارد تازهای در آن شکل گرفته که بسیار حیرتانگیز هستند. دقت خاص پارت اول روی شخصیتهای زاراکی کنپاچی (Kenpachi Zaraki)، اونوهانا رتسو (Retsu Unohana)، یاماموتو گنریوسای (Genryūsai Shigekuni Yamamoto) و خود ایچیگو باعث شده وجود آنها نسبت به بقیه بیشتر به چشم آید. در کنار شخصیتهای نام برده، شینسوی کیوراکو (Shunsui Kyōraku) نیز ظرفیت بالایی در روایت از خود نشان میدهد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. موارد درون نمایش این افراد، خیلی خوب هستند؛ زیرا آنها اطلاعات واضح و بزرگی نسبت به گذشته آنها ندیدیم. به عبارتی دیگر در پارت اول، از مهرههای مناسبی برای معرکه تازه بلیچ استفاده شده است. البته پرداختن به این افراد باعث نشده که سایر شخصیتها در سایه فرو روند. تمام کسانی که در طرف خیر روایت قرار دارند، به حدی درگیر خطر میشوند که معارفه آنها در انیمه با نمایش جنگ همراه است. در کل جذابیت شخصیتپردازی پارت اول عالی بود و پارادوکسی برخلاف فصل گذشته برای هیچ کدام از آنها ایجاد نمیشود.
افسار گسیختگی پادشاه
اگر قبل از انتشار پارت اول، تریلرها و اخبار مربوط به پیرامون این انیمه را دنبال کرده باشید، با آنتاگونیست (شخصیت منفی) اصلی این آرک آشنا هستید. یوهاباخ (Yhwach) توانسته اهمیت ماجرای کویینشیها را نشان داده و جواب سؤالات همه را نسبت به درگیری بزرگ گذشته آنها با شینیگامیها را بدهد. او همچنین ثابت میکند که اتفاقات گذشته در مسیر پیشامدهای آینده تاثیرگذار است.
یوهاباخ در ارتباطی که به عنوان دشمن با ایچیگو برقرار میسازد از سوسوکه آیزن (Sōsuke Aizen) شخصیت منفی فصل پیش جلو میزند. دلیل آن هم کلیدی بودن وجود وی در زندگی ایچیگو قبل و بعد از تولدش است. به این معنی که بخش مهمی از ریشه داستانی بلیچ به یوهاباخ مربوط میشود و استفاده از او در یک روایت جداگانه بسیار تصمیم درستی بود. این پادشاه کویینشی قدرتمند شاید اندازه سوسوکه آیزن خلق و خوی شیطانی نداشته باشد؛ اما به شدت نیرومند است. در کنار قوی بودن وی، لشکر کویینشیهایش نیز به شدت وحشی و خارقالعاده هستند. هدف اصلی یوهاباخ، تصرف سول سوسایتی است و میخواهد این جامعه بزرگ را ریشهکن کند. رفتار جدی و خشن او در کنار بیاحساس بودنش، یک هیولای خونخوار را به نمایش گذاشته که حتی افراد خودش هم از او میترسند. پس از گذر از پادشاه، به سربازان درجه یک لشکر استرن ریترهایش بر میخوریم. سه عدد از مامورهای وفادار پادشاه خیلی در داستان جذاب هستند. در ابتدای ماجرا استرن ریتر J (Quilge opie) که ظاهری شیک و مجلسی دارد، نمایش جذابی از ماهیت مأمورهای ویژه یوهاباخ نشان میدهد. در سوی دیگر، استرن ریتر F (As Nodt) با شکل و قدرت ترسناکش، روی وحشتناک این لشکر را هم به تصویر میکشد. استرن ریتر B یا همان یوگرام هاشوالت (Jugram Haschwalth) که دست راست پادشاه و استاد بزرگ گروه استرن ریترها است نیز مانند خود یوهاباخ چهرهی جدی، سرد و خشنی دارد و این موارد را در بطن سایر کویینشیها به نمایش میگذارد. در کل تمامی استرن ریترها و خود شخص یوهاباخ، دشمنان قدرتمندی در Bleach: TYBW محسوب میشوند و شخصیتپردازی آنها در سمت شر ماجرا، عالی بوده است.
یوهاباخ و یاران قدرتمندش تنها شخصیتهای جدید فصل تازه بلیچ نیستند؛ بلکه افراد جوخه صفر که تا قبل از نمایش انیمه از وجود آنها بیخبر بودیم نیز یکی دیگر از شگفتیهای شخصیتپردازی Bleach: TYBW به حساب میآیند. این جوخه علاوه بر پردهبرداری از ماهیت مکان کاخ سلطنتی و پادشاه ارواح، نکات جالبی را در انیمه نشان میدهد. پارت اول در کنار سایر موضوعات درون خود، یک جنبه آشنایی با جوخه صفر را در چیدمان قسمتها قرار داده است. البته برای تحلیل شخصیتپردازی هرپنج فرد این جوخه کمی زود بوده و باید در ادامه چیزهای بیشتری از آنها ببینیم؛ اما در کل نشانهی ابهت و قدرت در وجود هرکدام آنها قرار دارد. به عبارتی دیگر جوخه صفر یکی از دلایل اهمیت پارت بعدی به حساب میآید؛ زیرا هنوز به طور کامل چیزی از قابلیتهای مبارزه آنها ندیدهایم. نکته پایانی در رابطه با شخصیتپردازی به هالیبل (Halibel) عضو سابق اسپادا (Espada) مربوط میشود. او نیز مانند دو افسر جوخه سیزدهم در زیر سایهی رخداد اصلی داستان گم شد و اصلا متوجه نشدیم که چه بلایی سرش آمد. اگر فراموش شدن ریونوسکه و شینو در روایت را در نظر نگیریم، نمیتوان از نپرداختن نامناسب به هالیبل، بانوی نیرومند آرانکارها گذشت. امیدواریم که این نقطه ضعف در خصوص سایر شخصیتها در ادامه داستان رخ ندهد.
یکی از تغییرات اساسی Bleach: TYBW نسبت به گذشته، نمایش مبارزات است. در تماشای نبردهای خونین انیمه مو به تن آدم سیخ میشود. همانطور که از نام این آرک داستانی مشخص بوده، تمرکز به خصوصی از روایت در جنگ و کشتار صورت گرفته است. استودیو پیروت با عملکرد فوقالعاده در طراحی CGI و روند نهایی انجام مبارزات، توانسته در پارت اول به خوبی موضوع مهم جنگ را نشان دهد.
مثالی دیگر از فعالیت عالی استودیو پیروت در این زمینه، میتوان به طراحی به شدت عالی بانکایها اشاره کرد. همچنین کیفیت مناسب و طراحی ظاهر شخصیتها نیز از مواردی هستند که خیلی خوب به چشم میآیند. اکثر هوادران از جمله خودم برای کیفیت جدید انیمه کمی نگران بودیم؛ زیرا میترسیدیم تغییراتی در فرم کلی ظاهر بلیچ و شخصیتها ایجاد شود که مناسب نباشند. در طول پخش قسمتهای نخست، تمام نگرانیها درباره این مورد رفع میشود و همچنان بلیچ شکل اصلی خود را حفظ میکند. البته استودیو پیروت در طراحی ظاهر کلی شخصیتها و کیفیت انیمه، کار سنگینی انجام داده و بسیار عالی موفق به ارائه فعالیتهای خود در هر قسمت شده است. این عملکرد خوب در ساخت محیطهای بصری نیز مشاهده میشود. تخریب پذیری مکانها، بارش باران در حین مبارزه و تاثیر جذابش بر محیط، آتشسوزی و نمایش فوقالعاده مکانهایی مانند هکوموندو، کاخ سلطنتی، سیریتی و کاراکورا از جمله موارد شگفتانگیزی است که علاوه بر طراحی مناسب محیطهای بصری به چشم میآید.
اگر یک بار از دوستان انیمهبین خود در رابطه با بهترین موسیقی متن انیمهها سوال بپرسید، ممکن نیست که در لیستشان بلیچ حضور نداشته باشد. موسیقی انیمه بلیچ با هربار فکر به اتفاقهای بزرگش در ذهن زمزمه میشود. آهنگهای Bleach: TYBW نیز مثل فصل قبل جذاب بوده و به خوبی با مبارزهها و روایت داستان آمیخته شده است. به حدی آواهای پارت اول زیبا و گوشنواز هستند که مدام به سراغ شنیدن آنها میروید. در کنار این مورد، آهنگ تیتراژ آغازین و پایانی (اوپنینگ و اندینگ)، کلام آخر و پوستری که در پایان هرقسمت پخش میشود نیز از دیگر نکات مثبت انیمه به شمار میروند. کلامهای زیبا شخصیتهای مختلف در پایان، بسیار شنیدنی است و آدم دوست دارد این سخنها را در بیو شبکههای اجتماعی خود قرار دهد. تیتراژهای آغازین و پایانی نیز به شدت جذاب هستند و محال است که نتوانید چندین بار به تماشای آنها نپردازید. در کل Bleach: TYBW جز انیمههایی است که میشود بدون رد کردن تیتراژهای هرقسمتش، آن را مشاهده کرد. تنها موضوعی که خیلی در تیتراژ آغازین عجیب بوده، لو دادن بخشی زیادی از اطلاعات انیمه است که شاید به جهت افزایش شدت هیجان تماشای قسمتها صورت گرفته شده است.