بازی‌های بسیاری سعی دارند به شیوه‌های مختلف پایان دنیا و نتایج مخرب طمع انسان برای دستیابی به فناوری‌های پیشرفته‌تر به هر قیمتی را به تصویر بکشند. از طرفی در حال حاضر بازی‌های ماجرایی و فکری مورد کم‌لطفی قرار گرفته و بیشتر شرکت‌های بزرگ این سبک را به فراموشی سپرده‌اند؛ اما شرکت‌های مستقل در چند سال محصولات خوبی را در این سبک تولید و منتشر ساخته‌اند.
شرکت «THE BROTHERHOOD» به تازگی بازی جدیدی به نام «beautiful desolation» را با تمرکز بر موضوع یاد شده منتشر ساخته است. این بازی هم‌اکنون برای PS4، رایانه‌های شخصی و سوییچ منتشر شده و در دسترس مخاطبان قرار دارد. در ادامه می‌توانید نقد این بازی را بر اساس نسخه نینتندو سوییچ مطالعه کنید.
سفر به آینده
بازی beautiful desolation داستان شخصیتی به نام مارک لزلی را در قاره آفریقا روایت می‌کند. مارک در ابتدای داستان همسر خود را بر اثر یک حادثه از دست می‌دهد. مدتی بعد در همه دنیا اعلام می‌شود که انسان‌ها به یک فناوری ناشناخته دست پیدا کرده و به کمک آن در صنعت روباتیک، نانو، سایبری و زیست پیشرفت‌های عظیمی کرده‌اند. مارک و برادرش دان که نسبت به صحت مسائل مطرح شده شک کرده‌اند. سعی می‌کنند با نفوذ به یک پایگاه نظامی پرده از حقیقت بردارند که توسط روبات‌های محافظ دستگیر می‌شوند؛ اما در زمان انتقال آن‌ها بر اثر یک حادثه به آینده منتقل می‌شوند. در این حین هواپیمای آن‌ها مورد حمله واقع شده و سقوط می‌کند. حال شما باید در نقش مارک راهی برای بازگشت به زمان حال و جلوگیری از حوادث رخ داده پیدا کنید.
داستان beautiful desolation در ابتدا بسیار گنگ به نظر می‌رسد و شما را به یک باره در محیطی که هیچ شناختی از آن ندارید قرار می‌دهد؛ اما همین موضوع کمک می‌کند تا همزادپنداری بیشتری با مارک داشته باشید و به مرور زمان و پیشرفت در بازی از تاریخچه حوادث مطلع شده و قطعات پازل را کنار یکدیگر قرار دهید. بازی با سرعت مناسبی جهان خود را به شما نشان می‌دهد. پیش‌زمینه داستانی بازی نیز شما را به خوبی با تمام ملت‌های موجود و نوع روابط میان آن‌ها آشنا می‌کند. از طرفی شخصیت‌پردازی‌ها نیز به خوبی انجام گرفته اما در ابتدا کمی عجیب به نظر می‌رسند. برای مثال تقریباً هیچ‌یک از آن‌ها چهره و بدنی مشخص نداشته و به علت پیشرفت‌ها و جنگ‌های صورت گرفته، بدنی غیرانسانی دارند یا انسان نیستند.
جنگ و صلح
بازی beautiful desolation در سبک ماجرایی و زاویه دید ایزومتریک روایت می‌شود. شما باید در نقش مارک راهی برای بازگشت به زمان حال پیدا کنید و چالش‌های بسیاری در این مسیر رو به روی شما قرار می‌گیرد. مخاطب برای پیشرفت در بازی به صورت پیوسته باید بین محیط‌های مختلف جابه‌جا شده، با افراد حرف بزند و به جمع‌آوری آیتم‌ها بپردازد. هر چند بیشتر آیتم‌های جمع‌آوری شده کاملاً تزئینی هستند و بیشتر زمان شما به گفتگو با دیگران می‌گذرد.
بازی مورد بحث به هیچ عنوان خطی نیست و تصمیمات شما تأثیر مستقیمی روی محیط بازی، بقا یا نابودی یک گروه می‌گذارد. این مسئله لحن صحبت‌های مارک را نیز در برمی‌گیرد که سعی می‌کند کارها را با تهدید یا دوستی جلو ببرد. در بازی برادر مارک، دان و روباتی به نام پوچ (Pooch) نیز شما را همراهی می‌کنند و در مواقعی بازی برای ایجاد تنوع کنترل پوچ را به شما می‌دهد. به علاوه شما مسیر پیشروی خود از هواپیمایی به نام بوفالو استفاده کرده و باید به کمک آن بین محیط‌های بازی جابه‌جا شوید؛ اما این موضوع خالی از اشکال نیست.
محیط‌های بسیاری در بازی وجود دارند که به هیچ عنوان یکپارچه نیستند. شما نیز مجبور هستید برای انجام مأموریت‌های خود به دفعات بین نقاط مختلف نقشه پرواز کنید و مرتب با صفحه لودینگ مواجه شوید که پس از مدتی آزار دهنده می‌شود. به خصوص که تعدادی از معماها و مأموریت‌های مطرح شده در بازی به هیچ عنوان شما را راهنمایی نمی‌کنند و حتی با گوش دادن به مکالمات نیز ممکن است مجبور شوید همه مکان‌ها را مجدداً زیر پا گذاشته با شخصیت‌ها صحبت و همه‌چیز را اسکن کنید تا به جواب برسید. به این موضوع باگ‌های متعدد بازی را نیز اضافه کنید که در بخش بعدی بیشتر به آن‌ها پرداخته می‌شود.
بازی beautiful desolation دو مینی گیم مختلف در خود دارد که یکی از آن‌ها با وجود هماهنگ بودن با محیط و داستان بازی هیچ هماهنگی با سبک بازی ندارد. این مینی گیم یک بازی استراتژی تاکتیکی نوبتی است که باید در آن دشمنان خود را شکست بدهید. متأسفانه هوش مصنوعی این مینی گیم به خصوص در فاز انتهایی آن به شدت متقلب و ناعادلانه برخورد می‌کند. به‌گونه‌ای که حتی شاید طرفداران این سبک را نیز اذیت کند.
آفریقای ویران
بازی beautiful desolation دارای محیط‌های متنوعی است. جهان این بازی از مناطق صحرایی تا کوهستانی و برفی و از قبیله‌ای که در جنگل زندگی می‌کند تا یک منطقه صنعتی بسیار پیشرفته را در برمی‌گیرد. بخش هنری بازی کار خود را به خوبی انجام داده است؛ اما بازی در بخش فنی و طراحی مرحله از مشکلات بسیاری رنج می‌برد.
طراحی محیط به‌گونه‌ای است که بعضی مسیرهای را به هیچ عنوان نمی‌توانید در نگاه اول تشخیص دهید و آن را در نگاه اول با موانع بازی اشتباه می‌گیرید. همین موضوع رفت‌وآمد در بیشتر مناطق را به خصوص هنگامی که سوار بوفالو هستید با سختی مواجه می‌کند. به علاوه فرقی نمی‌کند در حالت قابل‌حمل یا خانگی بازی کنید. بازی از افت بسیار زیاد رنج می‌برد و در هر چند قدمی که می‌روید با یک پرش تصویر بسیار واضح مواجه می‌شوید. به علاوه بازی به دفعات و بدون دلیل خاصی کرش کرده و بسته می‌شود و مجبور خواهید بود روند ورود به بازی را از ابتدا طی کنید. مشکلات بازی به همین‌جا محدود نشده و در محل زندگی نژاد «Fley» یک ابررایانه قرار دارد که هنگام تعامل با آن رابط کاربری بازی قفل می‌کند و در بیشتر موارد مجبور می‌شوید بازی را برای رفع این مسئله ببندید و مجدداً وارد آن شوید. در واقع یکی از دلایل اصلی من برای نابودی این نژاد در بازی همین موضوع بود تا از دست این مشکل راحت شوم.
در مقابل موسیقی‌ها و افکت‌های صوتی هر منطقه به خوبی پیاده‌سازی شده و حس بودن در آخرالزمانی ویران را منتقل می‌کنند.
بازبینی تصویری
پیدا کردن مسیر هنگام سواری با بوفالو چالش‌برانگیز است؛ اما خوشبختانه می‌توان مقصد را روی نقشه مشخص کرد تا بازی خود شما را به آنجا هدایت کند.
بازی فهرست فعالیت‌هایی که انجام داده‌اید را به شما نشان می‌دهد.
فهرست مأموریت‌هایی که باید انجام دهید.
تصویری از مینی گیم بازی که به خصوص در سطح نهایی به شدت در آن متقلب و ناعادلانه می‌شود.
یکی از شخصیت‌های جالب و عجیب بازی. فردی که به واسطه پیشرفت فناوری، در حال حاضر تنها نمونه باقی‌مانده از قطار بیولوژیکی بوده و به لوکوموتیو پیوند خورده است.
نمونه‌ای از کیفیت طراحی‌های بازی در میان‌پرده‌ها