گیمینگرویتی

ثبت نام

نقد و بررسی بازی Baldur’s Gate 3 | بازگشتی شکوهمند

در نظر بسیاری از گیمرهای قدیمی، اواخر دهه 90 و سال‌های اولیه دهه 2000 میلادی، دوران طلائی بازی‌های نقش آفرینی به شمار می‌رود.

در این بازه‌ی زمانی، عناوین متعددی در زیر ش اخه‌های مختلف سبک نقش آفرینی عرضه شدند که هرکدام، بازی‌هایی بسیار عالی و با کیفیت به شمار می‌رفتند.

خوشبختانه، در این دوره شاهد عرضه بازی‌هایی در زیرسبک CRPG نیز بودیم. عناوینی که اکثرا دارای زاویه دید ایزومتریک بوده، و با داشتن المان‌های نقش آفرینی قدرتمند و داستان‌هایی چند شاخه و تاثیرگذار، توانستند تا در صنعت گیم جاودانه شوند.

یکی از استدیوهایی که در آن دوره، دوران اوج خود را سپری می‌کرد، استدیو BioWare بود که توانست شاهکارهای متعددی را بسازد. از میان ساخته‌های بایوویر اما، تعدادی بیش از دیگران در میان منتقدان و بازیکنان به مقبولیت رسیدند که از جمله آن‌ها می‌توان به دو نسخه اول سری Baldur’s Gate اشاره کرد.

قریب به دو دهه بعد، اکنون نه دیگر BioWare فعلی شکوه سابق را دارد و نه ساختن قسمت جدید Baldur’s Gate به آن‌ها سپرده شده است.

اکنون استدیوی دیگری وظیفه ساخت قسمت سوم از سری Baldur’s Gate را بر عهده گرفته است و به نظر می رسد که سازندگان به خوبی توانسته‌اند تا خاطرات خوب گذشته را زنده کرده، و شاهکاری دیگر تحویل جامعه بازیکنان دهند. در ادامه با ما همراه باشید تا ببینیم چگونه Larion Studios شاهکاری دیگر را خلق کرده است.

وقایع Baldur’s Gate III، بیش از 120 سال پس از اتفاقات نسخه دوم رخ می‌دهند و از این رو دست سازندگان برای تعریف داستانی مستقل از عناوین پیشین کاملا باز بوده است.

مشابه با بازی‌های قبلی سری، داستان بازی در سرزمین Faerun  به وقوع می‌پیوندند. با شروع بازی شاهد یک کات سین CG هستیم که در طی آن، ربوده شدن مردم توسط یک کشتی هوایی متعلق به نژاد Mind Flayer  و سپس آلوده شدن آن‌ها با انگلی به خصوص برای تبدیل به Mind Flayer را مشاهده می کنیم.

از شانس خوب قهرمانان داستان اما، تعدادی شوالیه نژاد Githyanki، سوار بر اژدهایان قرمز خود، مشغول به تعقیب کشتی شده و سرانجام این تعقیب و گریز، سقوط کشتی و فرار شخصیت‌های اصلی از آن است.

حال قهرمان داستان، به همراه یارانش، در تلاش است تا درمانی برای انگل موجود در سر خود بیابد و از تبدیل شدن خود و همراهانش جلوگیری کند.

آنچه ذکر شد، شروع کننده داستان BG 3 است. روند کلی داستان را می توان مشابه با 2 عنوان گذشته سری دانست. به گونه ای که داستان خارج از شهر Baldur’s Gate شروع شده و منتهی به رسیدن به آن می شود.

اگرچه گفته شد که بازه زمانی متفاوت بازی به سازنگان کمک کرده است تا داستان خود را روایت کنند، اما این به این معنا نیست که بازی به طور کامل از عناوین گذشته سری جدا گشته است. خوشبختانه و با پیشروی در داستان، شاهد بازگشت تعدادی از شخصیت های قدیمی نیز هستیم که مسلما خرسندی طرفداران سری را به همراه خواهد داشت.

جدای از موارد ذکر شده، آنچه داستان Baldur’s Gate III را برجسته می کند و تبدیل به نقطه قوت اصلی آن می شود، حق انتخاب‌های بسیار زیادی است که در روند بازی وجود دارد. با اطمینان می‌توان گفت که این شخص بازیکن است که سرنوشت شخصیت‌ها و داستان بازی را با انتخاب‌های خود رقم می‌زند. موارد بسیار زیادی وجود دارند که می‌توانید نحوه پیشبرد داستان را انتخاب کنید و روند آن را به طور کامل تغییر دهید. به گونه‌ای که تجربه هر آنچه Baldur’s Gate III به مخاطب ارائه می دهد، با یک یا دو بار شروع مجدد بازی، به سختی امکان پذیر است.

به گفته سازندگان نیز، بازی دارای حدود 17000 پایان مختلف است که هر چند رقم بسیار بزرگی است، اما با توجه به تعداد انتخاب‌های موجود در بازی و همچنین مقیاس آن، چندان عجیب به نظر نمی‌رسد.

یکی از نکات بسیار قابل توجه برای نگارنده، امکان رو برو شدن با تعدادی از مهمترین شخصیت های دنیای Faerun، با توجه به انتخاب‌های بازیکن هستیم. شخصیت‌هایی که با توجه به اهمیت و عظمتشان، در بازی‌های دیگر جزئی جدایی ناپذیر از خط داستانی اصلی بازی‌ها را تشکیل می‌دهند، در اینجا صرفا در خلال داستان و با توجه به انتخاب‌های کاربر، قابل مشاهده هستند.

به طور کلی داستان بازی می‌تواند نمره کامل را از آن خود کند و با توجه به گستردگی زیاد، برای مدت زیادی مخاطب را جذب خواهد کرد.

با توجه به این که Baldur’s Gate، زیر مجموعه از بازی‌های نقش آفرینی رو میزی Dugeons & Dragons به شمار می‌رود، در بخش گیمپلی از قوانین نسخه پنجم این سری نیز پیروی می‌کند. با این حال سازندگان به منظور تطابق بیشتر با ساختار بازی، تغییراتی را در بعضی از توانایی‌ها ایجاد کرده اند.

مشابه با اکثر بازی‌های CRPG، عنوان Baldur’s Gate III دارای دوربین ایزومتریک است، با این حال می توان تا حد زیادی زوم کرده و دوربین را به کاراکتر در حال کنترل نزدیک کرد.

نحوه کنترل کاراکترها در بازی، به دو حالت مختلف تقسیم می شود. در خارج از مبارزات کنترل شخصیت‌ها به صورت همزمان صورت می‌گیرد و مبارزات بازی، به صورت نوبتی دنبال می‌شوند. این مورد اگرچه ممکن است به مذاق تعدادی از گیمرها خوش نیاید، اما با اطمینان کامل می‌توان گفت که سازندگان یکی از بهترین سیستم‌های مبارزات در میان بازی‌های نقش آفرینی نوبتی را ارائه داده‌اند.  در هر نوبت، هر کاراکتر می‌تواند دو عمل حرکت در محیط و ضربه زدن به دشمنان را انجام دهد.  خوشبختانه بر خلاف بسیاری از بازی‌های نوبتی، لازم نیست که در هنگام حرکت، در خانه های از پیش تعریف شده حرکت کنید و می‌توانید به راحتی در جهت دلخواه جا به جا شوید.

همچنین لازم به ذکر است که آزادی عمل قابل توجهی در مبارزات بازی وجود دارد و صد البته لازم است که بازیکن از قابلیت‌های شخصیت‌های تحت کنترلش، به نحو احسن استفاده کند تا بتواند نتیجه نبردها را به نفع خود تغییر دهد. هر کدام از کلاس‌ها و همچنین نژادهای بازی، دارای ویژگی‌های مختلفی هستند که با ترکیب درست آن‌ها، می‌توان بازی را به لذت بخش ترین شکل ممکن پیش برد؛ با این حال مسئله ای که در این میان وجود دارد، پیدا کردن ترکیب درست این قابلیت‌ها است که ممکن است بازیکنان ناآشنا با بازی‌های استدیوی لارین یا به طور کلی بازی‌های نقش آفرینی را با مشکل رو به رو کند.

مهمترین رکن گیمپلی بازی را تاس ریختن تشکیل می‌دهد. گفته شد که بازی، در واقع زیر مجموعه ای از D&D به شمار می‌رود و به همین دلیل است که تا‎س‌ها نقش پر رنگی در بازی ایفا می‌کنند.

تقریبا هر عملی که در بازی انجام می‌دهید، تحت تاثیر شانس و امتیازی که تاس 20 وجهی شما می‌آورد، قرار دارد. چه در خارج از مبارزات و در مواجهه با موارد مختلفی چون مجسمه‌های قدیمی، خطرات، تله‌ها و… و چه در داخل مبارزات، همیشه درصد شانسی برای موفقیت وجود دارد که توسط تاس‌ها تعیین می‌شوند. این موضوع سبب شده تا بازی از جذابیت بسیار بالایی برخوردار بوده و تا حد معقولی نیز غیر قابل پیش بینی باشد.

یکی از نکات جالبی که در بازی وجود دارد، امکان استفاده از قدرت‌های انگل موجود در سر کاراکترها و گسترش آن ها است. اگرچه انجام این کار برای همه کاراکترهای بازی امکان پذیر نیست و تا حد زیادی به شخصیت کاراکتر مورد نظر بستگی دارد، اما به طور کلی استفاده از قابلیت‌های انگل، جدا از تاثیر بر ظاهر کاراکتر و واکنش همراهان، می‌تواند تاثیرات جالبی در گیمپلی و روند بازی داشته باشد.

یکی از نکات منفی بازی در بخش گیمپلی را می‌توان دشواری نسبی مدیریت Inventory شخصیت‌ها دانست. در اینجا اگرچه شاهد مدیریت بهتری نسبت به بازی‌های گذشته استدیو لارین هستیم، اما باز هم امکان بهبود بیش از پیش این بخش نیز وجود داشته است.

در مجموع و با در نظر نگرفتن گیج کننده بودن حدودی بازی برای افراد تازه کار و همچنین ضعف حدودی بخش Inventory، گیمپلی بازی نمره کامل را می‌گیرد. لازم به ذکر است که اگر بخواهیم به صورت کلی به گیمپلی بازی نگاه کنیم، گیمپلی بازی آنقدر وسعت و جزئیات دارد که ایرادات ذکر شده اصلا به چشم نمی‌آیند و می‌توان به راحتی از آن‌ها چشم پوشی کرد.

به عنوان اثری که از دوربین ایزومتریک بهره می‌برد، می توان گرافیک Baldur’s Gate III را فوق العاده دانست. از نظر هنری شاهد به تصویر کشیدن دنیایی زیبا و چشم نواز هستیم که درهر منطقه آن، زیست بوم‌های متنوعی وجود دارد و هر زیست بوم نیز با توجه به شرایط خود به زیبا ترین شکل ممکن به تصویر کشیده شده است. همچنین کاراکترها به زیباترین صورت طراحی و مدل سازی شده‌اند و نمی توان ایراد خاصی در این زمینه به بازی گرفت.

در زمینه گرافیک تکنیکی هم سازندگان کار خود را به نحو احسن انجام داده اند. چه در زمینه مدل‌سازی محیط و چه در زمینه مدل سازی کاراکترها، شاهد جزئیات قابل توجهی هستیم و سازندگان توانسته‌اند با ویرایش چهارم موتور Divinity، اثری بسیار چشم نواز خلق کنند.

با این حال مشکلی که در بخش تکنیکی بازی وجود دارد، افت فریم‌های گاه و بی گاه بازی، به خصوص در بخش‌های پایانی است.

کم پیش‌نیامده مواردی که نرخ فریم بازی در هنگام تجربه توسط نگارنده، از 100 به 60 یا کمتر می‌رسید و سپس پس از چند ثانیه به مقدار اولیه باز می‌گشت. این مورد را می‌توان تنها ایراد مهم بخش تکنیکی بازی دانست و اگر از تعدادی باگ صرف نظر کنیم ( که برای عنوانی با این وسعت کاملا طبیعی است)، با اطمینان کامل می‌توان گفت که سازندگان کار خود را به بهترین صورت به نتیجه رسانده‌اند.

در زمینه موسیقی‌ها و صداگذاری نیز شاهد یک اثر بی نقص هستیم. تمامی دیالوگ‌های پر تعداد بازی صداگذاری شده‌اند و کیفیت این صداگذاری‌ها نیز مطابق با بالاترین استانداردهای صنعت گیم است. همچنین قطعات موسیقی بازی که توسط آقای Borislav Slavov تهیه شده اند، بسیار شنیدنی بوده و حس و حال مناسب را به فراخور موقعیت به مخاطب منتقل خواهند کرد. بازی در مجموع دارای 43 قطعه مسیقی است که می‌توان گفت تعداد قابل قبولی به شمارمی‌آید.

در نهایت باید گفت که دروازه بالدور3، از جمله بازی‌هایی است که در هر نسل شاید یک یا دو نمونه از آن‌ها را بیشتر نبینیم. این عنوان یک پکیج کامل از تمام چیزهایی است که یک نقش آفرینی باید باشد و مهمتر از همه، یک درس بزرگ به سایر بازیسازان است که چگونه می‌توان بدون هزینه‌های فوق العاده زیاد و با عشق به مخاطب، عنوانی ساخت که جاودانه شود.

کاری که در نسل هفت، استدیو بتزدا با اسکایریم و در نسل هشتم، استدیو CDPR با  ویچر 3 انجام داد، اکنون استدیو لارین با Baldur’s Gate III انجام داده است. از این رو، پر بی راه نیست اگر استدیو لارین را پادشاه جدید سبک نقش آفرینی بنامیم.

 

شاهکار

استدیوی لارین توانسته تا با خلق Baldur’s Gate III به سایر بازیسازان نشان دهد که چگونه می توان با عشق و تعهد به مخاطب، اثری جاودانه را خلق کرد که تا مدت ها در یادها باقی بماند. شاهکار جدید این استدیو، یک بازی نقش آفرینی به معنای واقعی کلمه است و نه تنها خاطرات عناوین قدیمی سری Baldur’s Gate را زنده می کند، بلکه در میان بهترین بازی های تاریخ قرار می کیرد.

نکات مثبت

داستان پیچیده و چند لایه

حق انتخاب های فوق العاده زیاد

پایان های متعدد

گیمپلی نوبتی فوق العاده و لذت بخش

گرافیک هنری و تکنیکی عالی

نکات منفی

افت فریم

وجود باگ های مختلف

مدیریت دشوار Inventory

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *