این نقد بر اساس نسخهی ارسالی سازندگان برای سایت گیمینگرویتی نوشته شده است.
بیش از دو دهه از نسل پنجم بازیهای ویدئویی، کنسولهایی مانند PS1 و گرافیک پیکسلی میگذرد و در این مدت صنعت بازیهای ویدئویی بسیار رشد کردهاند. بهگونهای که کیفیت بصری بسیاری از بازیهای مستقل امروزی نیز در سطح بسیار بالایی قرار دارند. به طور حتم گیمرهای قدیمی به خوبی این دوران، لبههای تیز و زمخت اشیا را به یاد دارند. بازی پیش رو که قصد داریم آن را بررسی کنیم «آنودین ۲: بازگشت به خاک» (Anodyne 2: return to dust) نام دارد. این اثر توسط استودیوی کوچک «Analegisc productions» توسعه و شرکت «Ratalaika games» آن را منتشر کرده است. این بازی ابتدا در سال ۲۰۱۹ برای رایانههای شخصی منتشر و مورد تحسین قرار گرفت و به تازگی برای کنسولهای نسل ۸ و ۹ نیز منتشر شده است. با گیمینگرویتی همراه باشید تا این بازی و عملکرد آن را روی کنسول نینتندو سوییچ بررسی کنیم.
داستان بازی در مورد دختری به نام نوا (Nova) است که توسط مقامات شهری به نام «نیو تلند» (New Theland)، از خاک به وجود میآید. نوا دارای قابلیتی منحصر به فرد است که به وی اجازه میدهد به ابعاد میکروسکوپی تبدیل شده، با نفوذ به بدن اهالی شهر، بیماریها و ناهنجاریها را از بین ببرد. به همین دلیل به وی لقب «نانو کلینر یا پاک کننده نانو» (Nano Cleaner) داده شده است. نوا در طول داستان به افراد بسیاری کمک کرده و حوادث مختلفی را پشت سر میگذارد که تا حدی به چالشهای زندگی واقعی اشاره دارند. شاید بهترین توضیح برای داستان تصویر بالا باشد.
داستان بازی به طور کلی به مراحل تولد و رشد نوا میپردازد و اگر حوصله خواندن متنها را داشته باشید، میتواند باعث سرگرم شدن شما شود. نمیتوان گفت کاراکترهای بازی از شخصیتپردازی عمیقی برخوردار هستند؛ اما حتی شخصیتهای فرعی که صرفا به بدن آنها ورود پیدا میکنید نیز، داستان خود را برای رسیدن به شرایط فعلی دارند. از طرفی سازندگان در بسیاری از موارد دیوار چهارم را شکسته و مستقیماً با خود گیمر صحبت میکنند.
نمیتوان سبک خاصی را برای Anodyne 2: return to dust نام برد. بازی از پایه یک اکشن ماجراجویی است؛ اما در آن پتلفرمینگ، نقشآفرینی، شبیهساز مزرعهداری، وحشت بقا و چندین سبک دیگر را نیز مشاهده خواهید کرد. این اثر دارای محیطی سهبعدی با سیاهچالههای ۲ بعدی است.
زمانی که در ابعاد واقعی نوا هستید، در یک محیط ۳ بعدی قدم میزنید. در این زمان تقریباً با هیچ خطری مواجه نمیشوید و حتی در صورت سقوط از برجی چند صد متری آسیب نمیبینید؛ بلکه تنها وظیفه شما گشتن در محیط و پیدا کردن افرادی است که به کمک نیاز دارند. هدف از این کار جمعآوری مقداری کارت و خاک مورد نیاز برای تقویت دستگاه مرکزی شهر است تا به کمک آن طوفانی که شهر و پیرامون آن را فرا گرفته از بین ببرید.
محیط بازی Anodyne 2 در حالت ۳ بعدی از وسعت بالایی برخوردار نیست؛ اما برای جابهجایی در آن حتماً به یک وسیله نقلیه نیاز دارید. سازندگان به همین منظور قابلیتی را برای نوا طراحی کردهاند که امکان تبدیل شدن آن را به یک خودرو در لحظه فراهم میکند.
ساکنان شهر از یک کرم تا گولمی غولپیکر و حتی نوعی گیاه متفاوت هستند و هرکدام دلیل خاص خود را برای رسیدن به وضع فعلی دارند. با پیدا کردن و وارد شدن به بدن ساکنان باید کارتهای یاد شده را جمعآوری کنید. البته در نیمه دوم بازی سکههایی نیز در داخل محیط پخش میشوند که با جمعآوری آنها امکان خرید آیتمهای مختلفی را خواهید داشت؛ اما باید به این نکته اشاره کرد که بیشتر آیتمها نمایشی بوده و تأثیری در پیشبرد داستان ندارند. برای مثال نوعی از این آیتمها هستند که نوا را به محیطهای بتا و آزمایشی بازی منتقل میکنند و به شما اجازه میدهند با فرایند ساخت بازی آشنا شوید.
ساکنان منطقه به عنوان سیاهچالههای بازی ایفای نقش میکنند. پس از پیدا کردن آنها به ابعاد میکروسکپی تغییر اندازه پیدا میکنید؛ اما در این حالت یک مشکل وجود دارد. حتی اگر این افراد را پیدا کنید نیز نمیتوانید بلافاصله به داخل آنها وارد شوید. شما باید ابتدا با آنها حرف بزنید تا پیامی ظاهر شود که به شما بگوید این فرد نیاز به پاکسازی دارد؛ اما در بعضی مواقع برای رسیدن به این مرحله باید بیش از ۱۰ مرتبه فرایند صحبت با یک فرد را تکرار کنید؛ زیرا در هر نوبت موضوع تازهای برای گفتن دارد.
در سیاهچالهها، Anodyne 2 به یک اثر دو بعدی تبدیل میشود. در این محیط شما سلاحی مانند جاروبرقی داشته و باید با استفاده از آن به مبارزه با دشمنان و پاکسازی خاکهای موجود در محیط اقدام کنید. در انتهای هر سیاهچاله نیز یک باس فایت خواهید داشت. با وجود این تنوع دشمنان و به خصوص غول آخرها از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمیروند. سیاهچالههای نیمه ابتدایی بازی بسیار ساده و تکراری هستند؛ اما از میانه بازی به بعد تنوع خوبی به آنها داده میشود و چالشهای بهتری را پیش روی مخاطب قرار میدهند. به همین دلیل تنها نکتهای که میتواند شما را برای ورود به سیاهچالهها ترغیب کند، داستان بازی و گذشته هر کاراکتر است.
بازی Anodyne 2 را یک تیم بسیار کوچک و با الگوبرداری از آثار نسل پنجم به وجود آوردهاند. به همین دلیل گرافیک و محیط بازی کاملاً شما را به یاد سرگرمیهای قدیمی خواهند انداخت. دورانی که صورتها ۶ ضلعی و سایهها بسیار نوکتیز بودند و هیچ ظرافتی در طراحیها حس نمیشد. از طرفی بخش هنری بازی نیز بسیار ساده پیادهسازی شده و با محیطی بسیار خالی مواجه هستید. البته این شرایط در سیاهچالهها تا حدی بهتر هستند.
این که سازندگان سعی کردهاند با الگوبرداری از بازیهای قدیمی آن دوران را تداعی کنند، جالب است و مطمئناً بازیکنهای قدیمی از آن لذت خواهند برد؛ اما این دلیل نمیشود که باگهای بازی را نادیده بگیریم. برای مثال فیزیک بازی بسیار سطحی و مصنوعی طراحی شده است. این موضوع را به خصوص زمانی که نوا به ماشین تغییر حالت داده درک خواهید کرد. برای مثال سرعت ماشین در هر حالتی ثابت است و حتی اگر از تندترین شیبها هم بپرید، ماشین در جا به پایین سقوط میکند.
همچنین به نظر میرسد سازندگان از وجود این باگها خبر داشته و در مواردی حتی از آنها نیز استفاده کردهاند. برای نمونه حتی اگر با یک سکو با زاویه ۹۰ درجه مواجه شدید، شروع به پریدن در اطراف آن بکنید، مطمئن باشید باگهای بازی لبههایی را برای شما تدارک دیدهاند تا از این شیب تند بالا بروید. در چند نقطه از بازی این حس به گیمر دست میدهد که سازندگان با آگاه بودن از این موضوع، تعدادی از سکهها و آیتمها را در نقاطی دور از ذهن قرار دادهاند تا شما مجبور شوید از باگها استفاده کنید.
بازبینی تصویری
مینی گیم ورود به بدن افراد