سری بازیهای Modern Warfare از گذشته تا کنون همیشه جایگاه ویژهای برای مخاطبان مجموعه Call of Duty داشته و به نوعی میتوان از آن به عنوان گل سر سبد این مجموعه یاد کرد؛ این موضوع حتی در دو نسخه ریبوت هم صادق بود و شاهد بازیهای خوش ساخت و جذابی بودیم؛ اما سرانجام طی روزهای اخیر سومین نسخه از ریبوت سری Call of Duty: Modern Warfare هم منتشر شد و احتمالا آنطور که از خبرها شنیدهاید این عنوان با وجود یدک کشیدن نام MW باز هم موفقیت چندانی کسب نکرده است. در این مقاله قصد داریم به بررسی این بازی و دلایل شکست آن بپردازیم. با ما در گیمینگرویتی همراه باشید.
آماده برای تخریب خاطرات
طبق اخبار منتشر شده طی سال گذشته، در ابتدا قرار بود بازی Call of Duty: Modern Warfare III به عنوان یک بسته الحاقی مهم و بزرگ برای نسخه MW II باشد اما در نهایت با حماقت شرکت اکتیویژن این بسته الحاقی تبدیل به یک نسخه مستقل 70 دلاری شد و بر خلاف رویه معمول توسعه آن هم به استدیو استدیو اسلج همر واگذار شد. هر چند هنوز به طور دقیق مشخص نیست این تصمیم به چه دلیل اتخاذ شده است، اما تکمیل سه گانه ریبوت MW پیش از پیوستن رسمی اکتیویژن به مایکروسافت یا حتی دست نکشیدن از کارخانه چاپ پولی به نام Call of Duty چندان دور از ذهن نیست؛ به هر حال هر چه که هست به طور قطع میتوان این موضوع را نقطه شروع و پایانی بر آخرین ماجراجویی اکتیویژن مستقل، بر این بازی اول شخص محبوب دانست.
بخش داستانی MW III تقریبا در بازه زمانی انتهایی MW II و با فرار شرور اسطورهای این مجموعه یعنی ماکارو (Makarov) از زندان آغاز میشود. این بار هم ماکارو با دسیسههای مختلف به دنبال ایجاد جنگی بزرگ بین روسیه و اورزکستان و پس از آن کشاندن سایر کشورها به آن و ایجاد یک جنگ جهانی است؛ البته طبق معمول اعضای تیم Task Force 141 هم به دنبال او و مانع شدن از وقوع این جنگ هستند. بر خلاف دو نسخه اخیر داستان این بازی وفاداری بیشتری به نسخه کلاسیک خود دارد و از این جهت حرکات بعدی ماکارو برای طرفداران قدیمی تا حدودی قابل پیش بینی است. اما مهمتر از این موضوع بحث شخصیت پردازیها در بازی است که متأسفانه با وجود حضور چهرههای محبوبی نظیر کاپیتان پرایس، مک تاویش و غیره اما این بار با شخصیت پردازیهای ضعیف و سطحی طرف هستیم که ضربه جبران ناپذیری را به بازی وارد کرده است. در انتها هم شاهد یکی از ضعیفترین پایان بندیهای این مجموعه هستیم. اگر حدود دو سال قبل را به خاطر داشته باشید، استدیو اسلج همر در بازی Call of Duty: Vanguard هم مشکل مشابهی را در بخش داستانی داشت که در نتیجه نقدهای بسیاری بر آن شد و ما هم در نقد و بررسی بازی به این موضوع اشاره کردیم؛ ظاهرا این موضوع باز هم در MW III تکرار شده و علاوه بر شکستن ابهت ماکارویی که از گذشته تا کنون در ذهنمان باقی مانده بود، تیم Task Force 141 هم دیگر مانند گذشته جذابیتی ندارد و حتی اعضای آن هم نسبت به یکدیگر سرد به نظر میرسند.
در کنار این موضوع سیستم روایی داستان هم نسبت به نسخههای کلاسیک و حتی نسخههای اخیر هم تغییراتی داشته است که متأسفانه نتیجه آن مطلوب نیست. آنچه که قطعی هست این است که نویسندگان و توسعه دهندگان این بازی شجاعت گذشته را ندارد تا چهره زشت جنگ، ترور و صدمات غیر نظامیان را به تصویر بکشند؛ هر چند این موضوع برای مخاطب جامعه امروزی تا حدی قابل درک هست اما حداقل انتظاری که از توسعه دهنده وجود دارد این است که خاطرات گذشته را خراب نکند! MW III با مشکلات بزرگ و کوچکی که در خود دارد از طریق یک مرحله بسیار پیش پا افتاده که حتی کنترل شخصیت را هم به حداقل خود میرساند وارد نقطه عطف سری Call of Duty یعنی مرحله No Russian شده و به آن آب میبندد که مطمئن شود خاطرات خوش گذشته را نابود کند. مراحل دیگر بازی هم از نظر روایت و روند کلی جذابیت خوبی ندارند و چنین کیفیتی حتی اگر برای یک بسته الحاقی بزرگ هم باشد اصلا جالب نیست چه برسد به اینکه یک بازی مستقل و کامل است. در نهایت باید بگویم که اگر از طرفداران قدیمی این مجموعه باشید با گذر از هر مرحله این نسخه تنها حسرت گذشته را خواهید کشید.
اگر فکر میکنید این پایان ماجرای مشکلات بخش داستانی است اشتباه میکنید؛ از عجیبترین مواردی که در MW III شاهد هستیم تغییر در هسته گیمپلی بخش داستانی است. یکی از بزرگترین برگهای برنده سری Call of Duty نسبت به رقیب اصلی خود، یعنی سری بتلفید، وجود بخش داستانی خطی قدرتمند و هیجان انگیز آن است که بازیکن را با ظرافت تمام به عنوان عضوی از یک تیم نظامی قرار داده و اتفاقات را روایت میکند؛ اما در این نسخه شاهد تقلید کورکورانه از نسخههای اخیر بتلفیلد هستیم که هدف آن ورود المانهای بخش چند نفره به بخش داستانی و رها کردن بازیکن در یک نقشه بزرگ پر از دشمنان مختلف است که در نهایت بازیکن باید خود را به هر ترتیبی که هست به هدف مشخص شده برساند؛ این موضوع باعث میشود که بخش داستانی بازی ارزش خود را از دست داده و تنها به عنوان آموزشی برای بخش چند نفره به نظر برسد. خوشبختانه این موضوع در تمام مراحل MW III وجود ندارد اما در مراحل دیگر هم تقریبا شاهد روند ثابتی هستیم که هیجان به خصوصی ندارد. در کنار این موضوع کوتاه بودن مدت زمان بخش داستانی هم خود مسئله دیگری است که اوضاع را بدتر میکند. MW III در واقع کوتاهترین بخش داستانی را در بین تمام عناوین Call of Duty دارد که البته درون مایه آن هم افتضاحی بیش نیست. به هر حال ورود این تغییرات با توجه به پیشنیهای که در سری بتلفیلد شاهد بودیم نه تنها جذاب نیست بلکه نگران کننده هم هست که شاید در آینده نه چندان دور شاهد از بین رفتن بخش داستانی از این مجموعه باشیم. یکی دیگر از مشکلاتی که طی بخش داستانی میتوان به دفعات آن را تجربه کرد هوش مصنوعی به شدت ضعیف دشمان است. سیستمهای کاور گیری، تیر اندازی و رفتارهای آنها نسبت به بازیکن و حتی نسبت به یکدیگر بسیار پیش پا افتاده و غیر طبیعی است به طوری که اگر بازی را در درجات سختی بالا هم تجربه کنید به راحتی میتوان آن را تمام کرد. با توجه به این موضوع که بازی بر اساس نسخه قبلی ساخته شده و در واقع یک بسته الحاقی بوده است این ضعف کمی عجیب به نظر میرسد.
یک گام رو به جلو یک گام رو به عقب
از بخش داستانی افتضاح این بازی که بگذریم به بخش چند نفره که جزو محبوبترین بخشهای این مجموعه است، میرسیم. در واقع همیشه برگ برنده دوم سری Call of Duty بخش چند نفره بسیار روان و سریع آن بوده است که این نسخه هم تقریبا به آن پایبند است. در نگاه اول بخش چند نفره تغییر به خصوصی ندارد اما بعد از انجام چند مسابقه مواردی به نظر میرسد که جای بحث دارد. به طور کلی میتوان حس کرد که ریتم و روند بخش چند نفره نسبت به نسخههای قبل و به خصوص دو نسخه ریبوت MW کمی کندتر و تا حدی سختتر شده است؛ هر چند این موضوع شدید نیست و همچنان میتوان آن را بخش چند نفره Call of Duty نامید. یکی از مهمترین عواملی که باعث شده تا این ریتم روان و جذاب دچار تغییر شود بحث گان پلی است؛ در بررسی نسخه بتای این بازی اشاره کردیم که هر استدیو امضای خاص خود را در بحث گان پلی دارد و امضای اسلج همر گان پلی بسیار ساده و حتی حس اسباب بازی گونه است؛ خوشبختانه این موضوع در نسخه نهایی دچار تغییراتی شده و آن گان پلی مصنوعی جای خود را به گان پلی واقع گرایانهتر داده است. اما مشکل اصلی اینجاست که اینبار اسلج همر از سمت دیگر بام افتاده و این واقعگرایی باعث شده تا کنترل اسلحهها به خصوص در نسخه PC که دارای Aim Assist نیست تا حدی سختتر شود. هر چند ذات این موضوع بد نیست اما همین باعث شده تا شاهد بخش چند نفرهای به مراتب کندتر، سختتر و حتی گاهی اوقات روی مختر باشیم. به شخصه طی مدتی که تجربه بخش چند نفره را داشتم در هیچ یک از مسابقات شاهد نرخ کشتن بر کشته شده (K/D) بالا و همچنین استفاده از کیل استریکهای رده بالا نبودم و این خبر از سختتر شدن گیمپلی برای همه میدهد. اما باز هم میگویم که این موارد در تجربه بخش چند نفره خللی وارد نمیکند و در واقع شاهد یک نسخه جدید از بخش چند نفره Call of Duty هستیم که همچنان درگیر کننده است.
در بخش چند نفره شاهد تغییرات دیگری هم هستیم که پیش از این در تجربه نسخه بتا هم به آن اشاره شد، یعنی پرکها (Perk) که ویژگیهای ساده و کارتی جای خود را به تجهیزات دادهاند؛ البته این موضوع تغییری در هدف و نحوه فعال شدن آنها ایجاد نمیکند، اما سیستم چیدمان آنها کمی بد شده به طوری که برخی از پرکها طیف وسیع و مهمی از قابلیتهای کاربردی را دارند و شما تنها امکان انتخاب یکی از آنها را دارید در حالی که برخی دیگر از پرکها ویژگی به درد بخوری را ارائه نمیکنند به طوری که حتی اگر آنها را حذف کنید اتفاق به خصوصی نخواهد افتاد.
سیستم آزاد سازی، شخصی سازی و حتی منوهای بخش اسلحه خانه نسبت به نسخه قبلی هیچ تغییری نداشته است که با توجه به هدف اولیه این نسخه یعنی یک بسته الحاقی بزرگ چندان هم دور از انتظار نبود. در واقع به طور کلی میتوان گفت که این نسخه به عنوان یک مکمل و آپدیت بزرگ بر روی نسخه MW II نصب شده است؛ هر چند اکتیویژن چند ماه قبل سیستم Call of Duty HQ را معرفی کرد که در واقع یک هاب اصلی بین نسخههای مختلف است اما با تجربه کاربری این بازی میتوان پیش بینی کرد که این موضوع تنها یک حقه است که این بسته الحاقی را پوشش دهد. به هر حال این موضوع باعث شده تا سرانجام یکی از قدیمیترین خواستههای کاربران تحقق پیدا کند و اینبار شاهد حضور کامل سلاحها و تجهیزات آزاد شده نسخه قبل در نسخه جدید هستیم. درباره حالتها (Mode) ها هم باید بگویم تنها حالت cutthroat که در نسخه بتا هم وجود داشت جدید است و باقی موارد همان موارد همیشگی هستند که البته مانند نسخه قبلی نواقصی در بین آنها وجود دارد که اعلام شده در به روز رسانیهای فصلی بعدی این حالتها که Gun Game یکی از پر طرفدارترین آنها است، اضافه خواهد شد.
یکی از موارد عجیب دیگری که در این بازی شاهد آن هستیم استفاده از نقشههای قدیمی عنوان MW2 سال 2009 به عنوان نقشههای بخش چند نفره است؛ توسعه دهندگان اعلام کردند که در زمان عرضه هیچ نقشه جدیدی برای بازی وجود نخواهد داشت و تمامی موارد نسخه باز سازی شده نقشههای محبوب MW2 کلاسیک هستند. در نگاه اول این خبر بدی برای طرفداران نیست زیرا میتوانند بعد از سالها نسخه به روز شده از نقشههای محبوبی نظیر Terminal، Skidrow، Favela و غیره را دیده و در آن بازی کنند. اما چند نکته مهم درباره این موضوع وجود دارد؛ اولین موردی که با دیدن این موضوع به ذهن میرسد مهر تأییدی چند باره بر نقشه ارائه این نسخه به عنوان بسته الحاقی و وضع عجیب توسعه بازی بعد از اعلام استقلال این نسخه است. مورد دوم این است که در استدیو اسلج همر چه اتفاقی افتاده که حتی یک نقشه جدید طراحی نشده و عملا خلاقیت برای بخش چند نفره صفر در نظر گرفته شده است. هر چند پیش از این هم اشاره کردم که دیدن دوباره نقشههای محبوب برای طرفداران قدیمی هیجان انگیز خواهد بود اما این دلیل بر این موضوع نیست که یک بازی با بخش داستانی افتضاح هیچ خلاقیتی برای بخش دیگر هم به خرج ندهد و هزینه یک بازی کامل و به روز که 70 دلار است را طلب کند؛ و در نهایت مورد سوم این است که در باز سازی این نقشهها هم موارد مهمی نادیده گرفته شده که باعث آسیب به تجربه میشود. طراحی اصلی و زیربنایی نقشهها کاملا مطابق با نسخه کلاسیک است اما مدلها و ساختمانهای مورد استفاده جدید هستند. بزرگترین مشکلی که در این نقشهها و طی انجام مسابقات به چشم میخورد استفاده از طیفهای رنگی گسترده، نامتناسب با محیط و نورپردازی نامناسب در محیط نقشهها است. شاید توضیح این موضوع در یک متن سخت باشد اما زمانی که بخواهید یک مسابقه انجام دهید، محیط بسیار رنگارنگ نقشهها و تغییر در سیستم نورپردازی برخی نقشهها نسبت به نسخه کلاسیک در درجه اول مانع تمرکز شده و در درجه دوم با حضور اسکینهای رنگارنگ بازیکنان (که این هم از سیاستهای کسب درآمدی است) باعث گم شدن بازیکنان در نقشه میشود تا شرایط کمپ بیش از پیش برای برخی فراهم شود.
در مجموع بخش چند نفره این بازی هر چند به نظرم کمی عقب گرد محسوب میشود و مشکلات خاص و جدیدی را در کنار عدم خلاقیت ارائه میکند اما در کنار این موضوع پایبندی به موارد اصلی بخش چند نفره Call of Duty و اوضاع خوب سرورها و اتصال پایدار باعث شده همچنان شاهد مسابقات هیجان انگیز و پویا باشیم. البته این موضوع در حال حاضر است و باید دید که آیا این بازی میتواند همانند نسخههای قبلی مخاطبان خود را حفظ کند یا خیر. به نظرم اگر پشتیبانیهای فصلی مناسبی در نظر گرفته نشود احتمال اینکه این بازی مخاطبان خود را زودتر از نسخههای دیگر از دست بدهد کم نیست.
اما در نهایت به سراغ بخش زامبی برویم که بر خلاف دو بخش توسعه آن بر عهده استدیو Treyarch بوده است. همین ابتدای امر باید بگویم که بخش زامبی مستقل از دیگر بخشها است و روند متفاوتتری را دارد. شما قادر هستید این بخش را به صورت تک نفره تا 4 نفره اجرا کنید؛ ایده اولیه این بخش نسبت به زامبیهای قبلی این مجموعه جالبتر به نظر میرسد زیرا شما باید در نقشه محبوب وردانسک (Verdansk) پر از زامبی به انجام مأموریتهای مختلف بپردازید. این بخش معمولا به صورت تک نفره بسیار سخت است و توصیه اکید میشود که آن را به صورت چند نفره بروید. اما از این موضوع که بگذریم باید بگویم که بازی برای ساعات اولیه سرگرم کننده و جذاب به نظر میرسد اما به مرور حس تکراری شدن و بی هدف بودن آن حس میشود و پس از آن دیری نمیپاید که عملا جذابیت خود را از دست خواهد داد. به طور کلی بخش زامبی MW III پتانسیل بهتر شدن و تکامل برای بازیهای بعدی را دارد تا در نهایت همانند بخش چند نفره آن به بخش زیادی از مخاطبین را به خود جذب کند.
زیباییهایی در دل خاکستر
اما در کنار تمام موارد ذکر شده باید این موضوع را هم اضافه کنم که بازی از نظر گرافیکی اوضاع بسیار خوبی دارد و شاهد طراحیهای محیطی و مدل سازیهای قابل قبول و حتی بهتر از MW II هستیم. طراحی شخصیتها و سلاحها با دقت بسیار زیادی انجام شده و همه موارد باورپذیر به نظر میرسند، در بحث صداگذاری اسلحهها هم باید بگویم که بخش عمدهای از صداگذاریها خوب و قابل قبول هستند اما تعداد معدودی از اسلحهها صداگذاری چندان جالبی ندارند که میتوان از آنها هم صرف نظر کرد. صداگذاری شخصیتها هم مانند نسخههای اخیر با دقت خیلی خوبی انجام شده است. هر چند در بررسی بخش چند نفره ذکر شد که استفاده از طیفهای رنگی مختلف باعث مشکلاتی در تجربه میشود اما با صرف نظر از بحث تجربه گیمپلی میتوان گفت که محیطهای نقشهها زیبا به نظر میرسند و علاوه بر زنده کردن خاطرات گذشته کیفیتی قابل قبول را ارائه میکنند. همچنین با توجه به تجربه این بازی بر روی پلتفرم PC این مورد را هم اضافه کنم که بازی از نظر بهینه سازی بسیار خوب کار شده و شاهد استفاده از تکنولوژیهای به روزی نظیر DLSS، FSR و رهگیری پرتو نور هم هستیم.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114