دنیای غنی و حماسی Warhammer 40000 تا به حال در سبکهای مختلفی پیادهسازی شده است اما عظمت، خشونت و اسلحههای مرگبار این دنیا میتواند در سبک تیراندازی کلاسیک از دید تازهای بدرخشد. Boltgun هیچ شرمی از اینکه نشان دهد مستقیما از فرمول عناوین کلاسیک سری Doom تقلید کرده است ندارد و حتی کاور بازی نیز به طور مشخصی به نسخه اول این سری اشاره دارد. اما سوال مهم این است آیا این عنوان در ارائه یک عنوان کلاسیک تمامعیار موفق بوده است یا خیر؟ با نقد و بررسی عنوان Warhammer 40K Boltgun با گیمینگرویتی همراه باشید.
با باز شدن دروازهای مرموز، نیروهای دشمن به دنیای شما سرازیر شدهاند و شما باید به عنوان یک نیروی کارکشته Sternguard، به پاکسازی آنها با انواع و اقسام سلاح بپردازید. زمانی که Boltgun را شروع میکنید مطمئنا انتظار داستانسرایی از آن را ندارید و سریعتر میخواهید اسلحه به دست گرفته و شروع به کشتن کنید! این عنوان در سه بخش که دارای چندین مرحله متفاوت است ارائه میشود و در ابتدای هر بخش میتوانید کاتسین کوتاهی را مشاهده کنید که به شما در مورد ماموریتتان اطلاع میدهد.
با اینکه انتظار خاصی از داستانسرایی مستقیم در Boltgun نداریم اما عناوین مطرح سبک شوتر کلاسیک همیشه در روایت از طریق محیط حرفهای بسیاری برای گفتن داشتهاند. متاسفانه به جز موارد نادر، در مراحل مختلف Boltgun خبری از داستانسرایی بصری از طریق محیط نیست و حتی ربات همراه شما که هر از گاهی شما را راهنمایی میکند، در این زمینه حرف چندانی برای گفتن ندارد.
بنابراین میتوانید بیاعتنا به عناصر داستانی تمرکز خود را روی نابودی دشمنان بگذارید. بازی به طور شگفتانگیزی در انتقال حس رضایتبخش با از بین بردن دشمنان و قدم گذاشتن بین جسدهای تکه تکه شده آنها موفقیتآمیز عمل کرده است. بازی را با اسلحه Boltgun شروع میکنید و به سرعت متوجه خواهید شد که کاملا لایق این است که نام بازی به آن اختصاص داده شود.
نه تنها Boltgun بلکه تمام سلاحی که به تدریج در بازی دریافت میکنید، حس دلپذیری را منتقل میکنند و هر کدام دارای خصیصههای مختلفی هستند که باعث میشود مدام به تعویض آنها بپردازید و از به کار بردنشان خسته نشوید. افکت شلیک و دیدن تاثیر گلولهها روی دشمنان نیز بسیار رضایتبخش است و تا انتهای بازی نیز خستهکننده نمیشود. همینطور استفاده مناسب از قابلیتهای کنترلر دوالسنس تاثیر قابلتوجهی در انتقال تاثیر سلاح مختلف گذاشته است. البته تاثیر دویدن در بازی به طور شدیدی به دستها منتقل میشود که میتواند پس از مدتی باعث خسته شدن دست شود.
چیزی که مبارزه و استفاده از ابزار جنگی را در این عنوان برجستهتر کرده است، کنترل بسیار مناسب بازی است که امکان جابهجایی سریع در محیط را به مخاطب میدهد و مطمئنا این سرعت دیوانهوار و نابود کردن دهها دشمن تنها در چند ثانیه، آن هم از زوایای مختلف را در کمتر عنوان شوتری میتوانید پیدا کنید. یورش به سمت مقابل و له کردن دشمنان و همینطور استفاده از Chainsword برای نابود کردن دشمنان از فاصله نزدیک و بدون نیاز به گلوله نیز مکمل مناسبی برای اسلحههای مختلف است و به نوع مبارزه با دشمنان تنوع بخشیده است.
با این حال آن شادابی و حس قدرتمند بودن در ابتدای بازی پس از مدتی رنگ میبازد. هر چقدر هم استفاده از سلاح متنوع در بازی سرگرمکننده باشد، اما کشتن انواع یکسانی از دشمنان در طی مراحل مشابه، مطمئنا به تجربه بازی صدمه وارد میکند. وقتی به میانه بازی برسید تقریبا با تمام دشمنان آشنا شدهاید و دیگر خبری از غافلگیری نیست. متاسفانه همان دشمنان معدود نیز از هوش مصنوعی مناسبی بهرهمند نیستند و اکثر آنها منتظر هستند تا با گلولههای شما نابود شوند یا اینکه به صورت مبتدیانهای به سمتتان هجوم میآورند و کشته میشوند.
طراحی دشمنان هیچ عنصر خلاقانه و چشمگیری ندارد و بعضا حتی تشخیص حرکات و اجزای آنها نیز مشکل است. مخصوصا دشمنانی که در هوا ظاهر شده و به سراغتان میآید و همینطور Nurglingها که با توجه به جثه کوچک، اغلب در دید نیستند. این دشمنان چیزی به بازی اضافه نمیکنند و صرفا باعث آزاردهنده شدن تجربه میشوند. مورد ناامیدکننده دیگر عدم وجود باسفایتهای تمامعیار در بازی است و صرفا در بازی دو دشمن قدرتمند وجود دارد که در مراحل مختلف تا پایان بازی بارها با آنها روبهرو خواهید شد و باس فایت نهایی نیز بسیار مبتدیانه طراحی شده است.
بازی در طول تعداد مراحل نسبتا بالای خود، ایدههای خلاقانهای برای چیدمان دشمنان، غافلگیر کردن شما یا قرار دادن شما در سناریوهای متنوع و هیجانانگیز ندارد. اکثر مراحل صرفا میدانهای نبرد وسیعی هستند که نیاز به پاکسازی از دشمنان دارند و مخصوصا در مراحل انتهایی از نظر طراحی مراحل، کاملا به ورطه تکرار میافتند.
حتی در یک تقلید واضح از سری Doom شاهد آیتمهای مخفی در بازی هستیم و با اینکه بازی نام Secrets را روی آنها گذاشته است اما تمام آنها کاملا در مناطق واضح و بدون چالش قرار گرفتهاند و هیچ منطقه مخفی که شما را به فکر وادار کند در بازی تعبیه نشده است. این آیتمهای “مخفی” به شما قدرتهایی در حین گیمپلی واگذار میکند اما قابلیت آنها در حین بازی به طور واضحی به شما توضیح داده نمیشود و این یک ضعف واضح در رابط کاربری بازی محسوب میشود.
از نظر بصری بازی موفق شده است تا حس و حال یک عنوان کلاسیک دهه نودی را به خوبی بازسازی کند و البته با بهرهگیری از قدرت سختافزارهای فعلی مراحل بزرگتری با لودینگهای کوتاه و تعداد دشمنان بسیار زیاد در مراحل و انفجارها و افکتهای بسیار بیشتر خلق کند. اما تاسفبرانگیز است که بازی نتوانسته است پا را فراتر بگذارد و از نظر عمق و ساختار مراحل و ایجاد رویاروییهای نفسگیر نیز از عناوین بزرگ این سبک الهام بگیرد.
با اینکه خبری از موسیقی به یادماندنی در این عنوان نیست و جای خالی آن حس میشود اما صداگذاریها فرصت پیدا کردهاند که خودی نشان دهند و بیشتر بار شنیداری بازی را با صدای دلنشین خشابها، شلیکها و جمعآوری آیتمها به دوش بکشند. وضعیت تکنیکی بازی نیز مناسب است و حتی با توجه به سرعت بالای اکشن در Boltgun و گستردگی مراحل، یک تجربه بدون مشکل از نظر فنی در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
همانطور که گفتیم، خبری از مناطق مخفی جذاب در مراحل وجود ندارد و تجربه روند یکنواخت بازی و عدم تنوع دشمنان در همان بار اول تجربه، دست به دست هم دادهاند تا بازی ارزش تکرار نداشته باشد. به جز درجه سختی بالاتر که تاثیر چندانی نیز در روند مراحل ندارد، پس از پایان بازی محتوای خاصی در دسترس شما نخواهد بود و تنها میتوانید مراحل قبلی را تکرار کنید.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114