این نقد بر اساس نسخهی ارسالی سازندگان برای وبسایت گیمینگ گرویتی نوشته شده است
دهه ۹۰ میلادی را میتوان دوران طلایی بازیهای نقش آفرینی دانست. در این زمان بود که شاهکارهای متعددی در زیر سبکهای مختلف ژانرنقش آفرینی پا به عرصه وجود گذاشتند. از یک طرف نقشآفرینی ژاپنی با سری Final Fantasy به اوج خود رسیده بود و از طرف دیگر بازار نقشآفرینیهای غربی با عناوینی چون Fallout، Baldur’s Gate و Diablo داغ بود. به جرات میتوان گفت که سالهای پایانی این دهه، نقشی مهم در شکلگیری آینده بخشی از صنعت گیم داشتند.
بازی پیش روی ما، the revenant prince، اثری مستقل در سبک نقشآفرینی ژاپنی است که به گفته سازندگانش تلاش دارد تا تداعیگر بازیهای خارقالعاده دهه ۹۰ که در سبک مذکور قرار دارند، باشد. با ما همراه باشید تا ببینیم که استدیو سازنده چقدر در رسیدن به اهداف خود موفق ظاهر شده است.
داستان the revenant prince بسیار گنگ و تا حدودی بد آغاز شده و کم کم راه خود را پیدا میکند. شما در نقش پسری به نام Troy ظاهر میشوید که تلاش دارد تا متوجه هدف و وظیفه اصلی خود شده و وقایع پیرامون خود را درک کند. پس از نابودی خلقت برای اولین بار، آفریننده همه چیز را از نو پدید آورد. در این آفرینش نو همه در صلح به سر میبرند و یک امپراتوری برخاسته از آرامش، وظیفه اشاعه این صلح در جهان را بر عهده دارد…Troy نیز اهل یکی از روستاهای همین امپراتوری بوده و قرار است تا فردا برای خدمت سربازی اعزام شود. با رسیدن روز موعود و رسیدن Troy به پایگاه، وقایعی هولناکی رخ میدهند که همه چز را برای شخصیت اصلی زیر سوال میبرند و بدین گونه داستان آغاز میشود؛ داستانی که بر خلاف چیزی که ممکن است بعد از خواندن ابتدای آن تصور کنید، شخصیتر است و اگرچه در نهایت هدف اصلی نجات جهان بیان میشود، اما همه چیز حول محور Troy و تعامل او با اطرافیانش میچرخد…
به طور کلی داستان the revenant prince مثبت ترین نکته بازی به شمار میرود. اگرچه چند ساعتی طول میکشد تا همه چیز روی روال قرار بگیرد و اگرچه شخصیتهایی که در بازی هستند خیلی زود و به فراخور داستان حذف میشوند، اما داستان بازی به خودی خود آنقدر کشش دارد که مخاطب همواره کنجکاو را به دنبال خود بکشاند. در این میان کیفیت قابل قبول نویسندگی بازی نیز مزید بر علت شده، دنبال کردن داستان را سهل تر مینماید.
در زمینه گیمپلی، بازی مشابه با بازی های نقش آفريني ژاپنی قدیمیتر عمل میکند و مبارزات بازی کاملا به صورت تصادفی به وقوع میپیوندد. بدین صورت که با پیشروی در محیط به طور اتفاقی وارد صحنه نبرد میشوید. از ویژگیهای جالب بازی امکان تنظیم میزان مواجهه با دشمنان است که این امکان را به مخاطب میدهد تا با توجه به شرایط، به طور کامل از مبارزات صرف نظر کرده و یا حتی در صورت تمایل، در هر چند قدم با دشمنانی تازه مواجه شود. در مبارزات بازی که به صورت نوبتی اتفاق میافتند، سه سلاح مختلف، که از پیش قابل تغییر و تنظیم هستند، برای حمله و دفاع به بازیکن ارائه میشود. هر سلاح نوار مخصوص به خود را دارد که با انجام هر نوع حمله و با توجه به میزان قدرت آن، پر میشود و برای حمله مجدد میبایست تا خالی شدن دوباره آن صبر کنید. این موضوع دقیقا برای دشمنان نیز صادق است. با این حال نوار مربوط به دشمنان از ضربههای شما تاثیرپذیر بوده و میتوانید با حملات مکرر مانع حمله یک دشمن خاص شوید. در خارج از مبارزات میتوان کارهای معمول بازیهای نقشآفرینی مانند خرید و فروش آیتمها، ارتقا کاراکتر، تغییر تجهیزات و… را انجام داد. برای ارتقا کاراکتر میبایست به صفحه Sphere Grid، برگرفته از Final Fantasy X، مراجعه کنید. در اینجا میتوانید از سه دسته حمله، دفاع و ابزار یک صفحه انتخاب کرده و با توجه به امتیازات جمع آوری شده به پر کردن آن بپردازید. بدیهی است که انتخاب های انجام شده توسط بازیکن، تاثیر مستقیمی بر روی کاراکتر خواهد داشت.
در نهایت میتوان گفت که مکانیکهای گیمپلی بازی به خودی خود خوب عمل میکنند. مبارزات بازی دارای عمقی قابل قبول هستند و بازیکن را به خوبی درگیر میکنند و اگرچه پیچیدگی بالایی ندارند، اما به لطف مکانیکهای دفاع و حمله و نیاز به استفاده درست آنها، نبردهای بازی را نمیتوان ساده یا کسل کننده خواند. در خارج از میدان نبرد نیز تنوع فعالیتهای در دسترس کافی بوده و اگر از پیادهرویهای مکرر صرف نظر کنیم، وقت مخاطب کمتر صرف موارد زاید میشود. نکته تا حدودی منفی بازی در بخش گیمپلی، سادگی نسبی Sphere Grid است؛ به گونهای استدیو سازنده میتوانست در دسترس قرار گرفتن تواناییهای جدید را نیز در این بخش مد نظر داده و صرفا به افزایش خط سلامتی و پارامترهای مربوط به دفاع و حمله کاراکتر اکتفا نکند. وجود این مهم در بازی مسلما میتوانست عمق بیشتری به گیمپلی بازی ببخشد.
جدای از گیمپلی، گرافیک و صداگذاری بازی نکته چندان خاصی را در بر نداشته و به طور کلی معمولی ظاهر میشوند. متاسفانه شاهد هیچ گونه صداگذاری خاصی در طی بازی و برای هیچکدام از شخصیتها نیستیم که این موضوع تا حدودی ناامیدکننده است. برای توصیف گرافیک بازی نیز صرفا میتوان به لفظ قابل قبول اکتفا کرد. طراحی دشمنان و همچنین محیطهای بازی در سطحی مناسب قرار دارند اما نکته ای خارقالعاده در مورد آنها وجود ندارد.
تا به اینجای نقد ممکن است این تصور برای خواننده به وجود آمده باشد که با یک بازی نقشآفرینی حداقل خوب طرف هستیم. متاسفانه واقعیت در تضاد با این مطلب است و دلیل آن نیز یک چیز بیش نیست: مشکلات تکنیکی! مشکلات تکنیکی در the revenant prince بیداد میکند. این موضوع شامل کرشهای گاه و بیگاه ، بسته شدن ناگهانی بازی، سیاه شدن صفحه و… است که لطمه شدیدی به تجربه مخاطب میزند. به همه اینها عدم وجود ذخیره خودکار در بازی را نیز اضافه کنید تا عمق فاجعه برایتان ملموستر شود! مسلما اگر این موارد در بازی وجود نداشتند، امکان قرار دادن the revenant prince در زمره بازیهای نقشآفرینی خوب وجود داشت، اما در حال حاضر این عنوان یک بازی کاملا ناقص است که مشکلات تکنیکی آن مانع لذت بردن درست مخاطب از آن میشود.
به عنوان سخن آخر میتوان گفت که the revenant prince عنوانی زیباست که اسیر مشکلات تکنیکی خود شده است. به عنوان یک بازی مستقل، بازی در زمینه های مختلف عملکرد خوبی را از خود نشان میدهد اما کرشها و ارورهای گاه و بیگاه، عدم وجود ذخیره خودکار و مواردی از این دست، سبب عدم لذت بردن کامل مخاطب و ارایه تجربهای ناقص و حتی در مواردی اعصاب خوردکن به بازیکن میشود. با وجود همه این موارد اما، اگر با این مسائل کنار بیایید، the revenant prince ارزش یک بار تجربه کردن را دارد.
بازبینی تصویری
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114