امروزه احساساتی که در بازیها جای گرفته و به بازیکنان وارد میشود، با فیلم و سریال یا واقعیت تفاوت خاصی ندارد. از نمونه سبکهای بازی که مثال مناسبی برای این قضیه هستند میتوان به وحشت و بقا اشاره کرد. ترس و مدیریت بحرانی که از عناوین سبک ترسناک و بقا مشاهده میشود، در نوع خود بسیار گیرا و تاثیرگذار هستند. امسال نیز بازیهای مختلفی از این دو سبک منتشر شده که از لحاظ عملکرد، بیشتر آنها تا اکنون ضعیف و پایینتر از سطح انتظارات عمل کردهاند. در بین تمامی عناوین منتشر شده در این دو سبک، بازی Signalis توانسته پتانسیل خوب و مناسبتری را از خود نشان دهد. این بازی جذاب، با ویژگیها و داستانی که به نمایش میگذارد، ساعتها شما را در یک تجربه جالب از یک عنوان ترسناک و بقا همراهی میکند. در این نقد قصد داریم تمامی نکات بازی را بررسی کنیم و عملکرد کلی این عنوان را در سبکهایش زیر ذرهبین ببریم. با نقد و بررسی بازی Signalis همراه گیمینگرویتی باشید.
اثری مستقل و خلاقانه
بیایید کمی با این عنوان بیشتر آشنا شویم. بازی Signalis یک عنوان تک نفره (Single Player) است که همان طور که گفته شد، در دو سبک ترسناک و بقا ایجاد شده است. نکاتی که در رابطه با توسعه بازی وجود دارد، شگفتانگیز است. گروه Rose-Engine توسعه دهنده آلمانی این عنوان که از دو نفر تشکیل شده، تمامی مسئولیتهای توسعه بازی را به غیر از آهنگسازی انجام داده است. یوری استرن و باربارا ویتمن به گفته خودشان از سال 2014 تاکنون مشغول ساخت بازیهای دیجیتال بودهاند که اولین عنوان منتشر شده آنها، بازی Signalis است. البته که بیشتر توسعه بازی برعهده یوری استرن بوده و او کارهای زیادی به نسبت خانم ویتمن برای این بازی کرده است. همچنین این گروه، ساخت بازی را با موتور بازیسازی Unity انجام دادهاند و وظیفه انتشار را ناشرین نام آشنا Humble Games و Playism به ثبت رساندهاند. نکته قابل توجه در رابطه با این عنوان، منتشر نشدن بازی برای کنسول PS5 با توجه به دوران کنونی کنسولهای نسل نهم است. این تصمیم در نوع خود موضوع عجیبی بود؛ اما این عنوان برای کنسولهای نسل نهمی Xbox Series X/S عرضه شده است.
در همان لحظه آغاز ورود به بازی، با حسهایی که در سبک ترسناک این عنوان قرار گرفته روبه رو میشوید. در منوی ورود، یک موسیقی دلهرهآور قرار دارد که شما را برای شنیدن آثار جذاب دیگر آماده میکند. خلاقیت چشم دنبالکننده شخصیت اصلی با تغییر بر گزینههای دیگر منو نیز بسیار جالب است. همچنین تنظیمات هم در بهترین شرایط، گزینههای مختلف و زیادی را در اختیارتان میگذارد. به عنوان مثال حالت تصویر، درجه سختی، سطح نبرد با دشمنها و غیره را با سلیقه باب میل خود میتوانید قرار دهید. به طور کلی تنظیمات توانسته تمام اختیارهای انجام بازی را برعهده خود شما بگذارد که مشکلی از بابت هر موضوعی داخل این عنوان برایتان شکل نگیرد. مهمترین گزینهای که در تنظیمات وجود دارد و قبلتر به آن اشاره کردیم، درجه سختی است. سه حالت Easy، Normal و Survival برای درجه سختی بازی در نظر گرفته شده که هرکدام بازیکنان را در شرایط مختلفی میگذارد. دو حالت اول (Easy و Normal) برای لذت بردن از داستان گزینه مناسبی هستند؛ اما اگر که به دنبال چالش کشیدن خود، افزایش حس وحشت و یک تجربه بقا کامل هستید حالت Survival مورد مناسبی برای شما است.
به دنبال شریک گمشده
داستان بازی Signalis دارای جزئیات زیادی در خود بوده که همین موضوع باعث جذابیت آن شده است. هر لحظه از تجربه این عنوان نکته جدیدی به داستان اضافه میکند و پیشنهاد میشود که در انجام این بازی دقت زیادی بر داستان داشته باشید. در غیر این صورت باعث مشکلاتی در فهمیدن موضوعهای مختلف درون آن میشود. همچنین داخل داستان، اصطلاحات و ویژگیهای گوناگونی از کشور توسعه دهندگان یعنی آلمان مشاهده میشود که اگر به فرهنگ و زبان این کشور تسلط داشته باشید تجربه جذابی برای شما رقم میخورد. علاوه بر تمامی این موارد، داستانی که در مقابل شما قرار دارد یک ماجراجویی علمی تخیلی است و انتظار دیدن صحنههای معمولی را از این عنوان کوچک نداشته باشید.
ماجرا از داخل یک شاتل فضایی شروع میشود. شخصیت اصلی Elster (LSTR) پس از به هوش آمدن داخل یک محفظه، به دنبال همکار خود آریان میگردد. او داخل شاتل هر چه گشت میزند، چیزی از آریان نمییابد و به همین خاطر تصمیم میگیرد به بیرون از شاتل برود و دنبال او بگردد. سیاره Rotfront که شاتل آنها بر آن قرار دارد، یخی و دورافتاده است. الستر پس از تلاش در میان برف سنگین، به یک مکانی مشابه با تاسیسات زیرزمینی با نام Sierpinski-23 میرسد و به داخل آن میرود. البته که این تاسیسات، پایگاه سیستمی که الستر برای آن کار میکند، در این سیاره تلقی میشود. ورود الستر به این تاسیسات آغازگر داستان جذاب بازی است. او پس از مدتی متوجه میشود که بیشتر کارکنان این مکان مردهاند. از طرفی افراد مانند خودش که به نام مامورین Replika معروف هستند به موجوداتی شیبه زامبی تبدیل شدهاند. آنها هیچگونه کنترلی بر جسم خود ندارند و بیامان به سمت الستر هجوم میآورند. اکنون الستر علاوه بر پیدا کردن شریک خود، قصد دارد بفهمد که چه چیزی باعث شده این بلا بر سر افراد درون تاسیسات رخ دهد. در ادامه ماجراجویی او، به تمامی پاسخهای خود در داستان میرسید و سرانجام الستر را خواهید دید.
نکات جذابی که در داستان این عنوان دیده میشود، بسیار تاثیرگذار هستند و از یک بازی با حجم کمتر از 2 گیگ انتظار این حجم از جذابیت داخل داستان نمیرفت. آغاز داستان با یک ریتم آهسته شروع میشود و هرچه جلوتر میرود، این ریتم بیشتر و بیشتر میشود. پرداختن درست به روایت باعث شده هیچ سوالی از قبل اتفاقها و بعد آنها برای شما پیش نیاید و این موضوع واقعا عالی است. البته همانطور که پیشتر گفته شد، فهم کامل داستان کنونی الستر و رخدادهای مربوط به ریشه داستان نیاز به دقت کافی در انجام بازی دارد و باید مکانهای مختلف بازی را زیر و رو کنید تا به سرنخهای مهم ماجرا برسید. با تغییر موقعیتها و شروع بخشهای بعدی نیز ریتم مناسب روایت داستان متوقف نمیشود و با ارزشهایی که از خود تا پایان نشان میدهد، شما را راضی نگه میدارد. پایان این عنوان نیز در نوع خود جالب و شگفتانگیز است. عنوان Signalis دارای 4 پایان است که هرکدام به نحوه بازی شما مربوط میشود. هر پایان، داستان را به شیوههای متفاوتی به اتمام میرساند که از نظر کلی برای انتخاب هرکدام آنها با سلیقه خودتان، بهتر است در نحوه اتمام بازی از اول تا اخر حواس خود را خوب جمع کنید. در غیر این صورت سرنوشت الستر را به شکلی که دوست نخواهید داشت رقم میزنید.
داستان علمی تخیلی و ترسناک بازی Signalis فقط به روایت ماجرایی که در این عنوان رخ میدهد، بسنده نمیکند؛ بلکه موضوعهایی در بطن داستان و رخدادها قرار گرفته که معانی زیادی را از خود به نمایش میگذارند. ترسناک بودن روایت نیز تحت تاثیر دشمنان و محیط، بیشتر خود را نشان میدهد؛ اما جالبتر از آن، جواب سوالهایی است که در داستان به دست میآورید. البته بخشی از ترس روایت در باطن داستان است و برای فهمیدن و حس کردن این موضوع باید به اتفاقهای درون داستان بیشتر فکر کنید. بقا نیز در وجود ماجرا، خود را در همه جا به تصویر میکشد و در تکاپوی اتمام بازی این قضیه را کاملا حس میکنید. نکته قوتی که در جمعبندی سبک داستان بازی Signalis قرار گرفته، یک میزان بودن ترس، تخیل نویسنده و تلاش برای زنده ماندن است. این مورد باعث شده که از هر سه موضوع در داستان لذت ببرید و تحت تاثیر آنها در روایت کنونی بازی قرار بگیرید. همچنین کمی عناصر سبک سایبرپانک نیز باتوجه به مسئلهی هوشمند بودن مامورین Replika نشان داده میشود؛ اما بیشتر این موضوع تحت عنوان تخیلی بودن مطرح شده و نمیتوان به طور کامل گفت که این عنوان سایبرپانک است. علت آن هم وجود سبکهای مهم و ارزشمندتری است که در داستان نشان داده میشود.
شخصیتپردازی بازی نیز مانند داستان از نکات زیادی برخوردار است و ارزشهای زیادی از تمامی شخصیتهای اصلی درون داستان مشاهده میشود. شخصیت اصلی، الستر در داستان به شکلهای متفاوتی از شخصیت درونی خود در میآید. در آغاز او یک کاوشگر و ماموری ویژه در یک سیستم بزرگ نشان داده میشود. در ادامه وقتی وارد تاسیسات میشویم، شخصیت او شبیه به کارگاه میشود. با حل پازلهای درون بازی که در ادامه بیشتر به آنها میپردازیم، هوش الستر به یک نخبه شبیه میشود و تا پایان نیز او در نقشهای موثری مانند جنگجو، قهرمان و یک دوست وفادار به خوبی عمل میکند. همچنین در کنار نقشهای زیاد الستر در داستان، احساسات گوناگونی نیز از او میبینیم. این احساسات به دو دسته خوبی و بدی به نمایش گذاشته شده و از موارد مهم آن میتوان به درماندگی، ناامیدی، کنجکاوی و شجاعت او اشاره کرد. شاید در ابتدا با الستر به خاطر نبود هیچگونه ایده خاصی در رابطه با داستان، ارتباط برقرار نکنید ولی در ادامه شیفته او میشوید. در کنار الستر، روایت وابستگی زیادی نیز از خود به شخصیت آریان (شریک گمشده الستر) نشان میدهد. با اینکه آریان را در ماجرا زیاد نمیبینیم ولی او نقش مهمی بر داستان دارد و کلید بزرگی در روایت است. همچنین همانطور که گفته شد، شخصیتهای زیادی در بازی قرار دارند که با تعاملهایی که بین آنها و الستر شکل میگیرد، هرکدام تصویر متفاوتی از خود به نمایش میگذارند.
طبقات وحشت
جنبه منفی داستان بازی Signalis خودش به تنهایی یک معمای بزرگ در روایت محسوب میشود که در انتها به جواب آن میرسید. در این ماجرا نیز شخصیت منفی به عنوان یک شرور اصلی معرفی نمیشود؛ بلکه با اتمام بخشهایی از داستان، متوجه میشوید که سیستم و حکومت حاکم بر مردمان این عنوان، روی بد داستان هستند. ملت Eusan و کل منظومه شمسی شکل حکومتی Totalitarianism به خود گرفتهاند. یا بهتر است بگوییم دیکتاتورهای ظالم بر ایجاد این شکل در حکومت نقش داشتهاند. اگر بخواهیم مثالی برای درک بیشتر این موضوع ارائه دهیم، نوع حکومت به نمایش گذاشته شده شبیه دیکتاتوری هیتلر و جوزف استالین در گذشته است. این ایده برای شکل منفی داستان بسیار جالب و جذاب بوده و توانسته تخیل نویسنده را تا حد زیادی به طور واقعی نشان دهد. همچنین از شخصیتهای منفی که برپایه این حکومت قرار گرفتهاند نیز نمیتوان گذشت. شخصیت Adler مانند یک فردی که تمامی ذهنیتش تحت کنترل دیگران است، به خوبی نقش نوکر این سیستم پلید را اجرا میکند. به علاوه وی، با باس فایتهایی طرف است که در نوع خود شگفتانگیز هستند. برخی از آنها به عنوان سلاح مخفی حکومت در داستان نشان داده میشوند و بعضی دیگر صرفا به عنوان نگهبان بخشهایی که ورود دیگران به آنها غیر مجاز است، نقش ایفا میکنند. مبارزه با آنها چالشهای جالبی در نوع خود دارد و نحوه شکست هرکدام نیز تقریبا با یکدیگر فرق دارد. همچنین مامورین Replika که شبیه به زامبیهای هوشمند هستند و دیگر دشمنان هم سطح آنها، تنوع متناسبی در بخشهای مختلف داستان دارند. به علاوه این موضوع، شکست دادن آنها نیز سخت است و دست کمی از شکل واقعی و عادی خودشان ندارند.
گیمپلی بازی Signalis دارای عناصر تیراندازی سوم شخص و زاویه دید 2.5 بعدی (از بالا به پایین) است. بزرگترین ملاک گیمپلی این بازی بخش حل معما است. با اینکه سبک بازی چیز دیگری است؛ اما در گیمپلی برای ادامه دادن روند داستان باید پازلهایی را حل کنید که خارقالعاده هستند. هرچه داستان جلوتر میرود، معماها بیشتر و سختتر میشوند و حلکردن آنها به مرور به یک چالش ذهنی تبدیل میگردد. به عنوان مثال الستر یک ویژگی در خود دارد که میتواند امواج رادیویی اطراف خود را تشخیص و پخش کند. این ویژگی درون الستر، به تنهایی خودش جواب برخی پازلهای مهم گیمپلی به حساب میآید. علاوه بر آن، الستر مدارک و چیزهایی مختلفی که در داستان پیدا میکند و آنها را میخواند، در ذهنش به یاد میسپارد. اگر که دوباره قصد مراجعه به تمامی آنها برای حل معماها را داشتید، در بخش منو داخل بازی (منو Pause) در کنار قسمت کنترل امواج رادیویی، میتوانید از آنها استفاده کنید. همچنین در سمت راست این قسمت نیز میزان جراحت الستر در بخشهای مختلف اندامش نشان داده میشود که خیلی مورد استفاده نیست.
مهمترین مورد درون گیمپلی این عنوان، آیتمها و چگونگی استفاده از آنها است. آیتمها به سه دسته اسلحهها، افزایش مقدار جان و موارد مخصوص برای حل پازلهای داخل گیمپلی، تقسیم میشوند. اسلحهها و مهمات تنوع مناسبی دارند؛ اما در استفاده و نگهداری از آنها مشکلاتی دیده میشود. الستر در بخش آیتمهای خود میتواند حداقل 6 آیتم را با خود حمل کند. سایر آیتمها را در داخل یک جعبه میتوانید نگه دارید و در مواقع استفاده، به سراغ آنها بروید. داخل نقشه هر مکان، یک اتاق مخصوص برای جعبه آیتمها و ذخیره بازی شکل گرفته که خیلی جذاب هستند. اسلحهها و مهمات به دو آیتم مجزا تقسیم میشوند و به همین خاطر نگهداری و استفاده از آنها به خصوص در حالت سختی Survival، دشوار است. البته که این مورد سبک بقا را نشان میدهد؛ اما کمی پرداختن به آنها میتوانست بهتر باشد. به عنوان مثال اگر الستر آیتمهای بیشتری با خود حمل میکرد و استفاده از اسلحهها و مهمات در درجه سختی Survival راحتتر میبود، دیگر نیازی به رفت و آمد طولانی برای گذاشتن آیتمهای اضافی به داخل جعبه وجود نداشت. استفاده از اسلحهها نیز دارای ضعف است. شما با هدف گرفتن دشمنان به آنها شلیک میکنید؛ اما نوع هدفگیری که برای شلیک اسلحه به کار گرفته شده، مناسب نیست. وقتی فاصله دشمنان کم میشود، دقت تیراندازی نیز به طور عجیبی پایین میآید و برای به دست آوردن دقت کافی باید فاصله مناسبی با آنها داشته باشید. این مورد برای یک بازی با سبک ترسناک و بقا زیاد خوب نیست. آیتمهای افزایش جان در مواقعی که الستر آسیب میبیند، استفاده میشود. تنوع آنها در شکل و استفاده، در کنار نگهداری تعداد مناسبی از هرکدام، باعث شده این نوع آیتم ضعفی از خود در گیمپلی نشان ندهد. در آخر نیز آیتمهای مخصوص برای حل پازلها وجود دارند. با پیداکردن این نوع آیتم در گوشه و کنار محیط بازی، زمینه حل کردن معماها فراهم میشود؛ اما با توجه به محدودیت حمل آیتم برای الستر، روند انجام معماها به واسطه آنها طولانی میشود.
استودیو کوچک Rose-Engine در طراحی بازی Signalis کار زیادی به تنهایی انجام داده، به همین دلیل در کنار موارد خوبی که از این بخش دیده میشود، ضعفهایی نیز به چشم میآید. محیطهای بصری و نقشههای کلی این عنوان با دقت مناسب و جزئیات عالی طراحی شده و اصلا حس تکرار و بیروح بودن در تمامی آنها به شما دست نمیدهد. همهی اجزای محیطها با داستان و سبک بازی، ارتباط مستقیم دارند و حس و حال جذابی از خود به نمایش میگذارند. یک نکته جالب دیگر در بازی، قسمتهایی از داستان است که به حالت اول شخص تبدیل میشود. این نکته متاسفانه خیلی پرفروغ نشان داده نشده و صرفا برای ایجاد تنوع به وجود دارد؛ ولی اگر بیشتر به این مورد پرداخته میشد، جذابیت بازی نیز افزایش مییابد. طراحی گرافیک، کات سینها و انیمیشنها نیز در نوع خود جالب هستند. گرافیک حالت مطلوبی دارد و در صورت مشکل با گزینههای مختلفی که در تنظیمات برای این مورد قرار گرفته، میتوان به شکل دلخواه تنظیمات آن را انجام دهید. میان پردهها دو دسته هستند. برخی کات سینها شکل انیمیشنی و تعدادی نیز پیکسلی هستند. این دو دستگی باعث تفاوت و ایجاد تنوع در این عنوان شده است. انیمیشنهای حرکت الستر و دشمنان یک مورد عجیبی دارند. در حرکت آنها موضوع بدی وجود ندارد ولی انگار پا ندارند و طراحی پاهای آنها به خوبی ایجاد نشده است. همچنین بعضی مواقع باز شدن درها به واسطه حرکت به سوی آنها به مشکل میخورد و درها دیر و یا اصلا باز نمیشوند. در پایان نیز میتوان به موسیقیهای جذاب و دلهرهآور بازی اشاره کرد. البته تعداد موسیقیها زیاد نیست و بعضی مواقع یک موسیقی مدام تکرار میشود؛ اما این مورد، نقطه ضعف محسوب نمیگردد. علت آن هم تجربه متوسط بازی است و همین تعداد موسیقی به نسبت تجربه نخست این عنوان، کافی است.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114