جریانی که پس از عرضه دموی پرسروصدای عنوان نافرجام Silent Hills با نام P.T. در دنیای عناوین ترسناک روانشناسانه ایجاد شد، هنوز با قدرت در تکاپو است. در سالهای پس از 2014، شاهد عناوین الهامگرفتهی بسیاری بودیم که سعی داشتند موفقیت P.T. را تکرار کنند. در غفلت شرکتهای بزرگ، این استدیوهای تازه شکل گرفتهی مستقل هستند که این مشعل را در تاریکی روشن نگه داشتهاند و عنوان MADiSON از استدیوی BLOODIUS Games نیز توانسته توجه بسیاری از طرفداران این سبک را به خود جلب کند. با نقد و بررسی این عنوان همراه گیمینگرویتی باشید.
در MADiSON کنترل یک پسر 16 ساله به نام Luca را بر عهده میگیرید که بیخبر از اتفاقات شیطانی پیرامون خود و خانوادهاش، درگیر طلسمی میشود که قدمتش به سالها قبل بازمیگردد. به دلیل سن کم و همینطور بیدفاع بودن Luca، در همان بدو ورود به بازی، ترس به راحتی در شما رخنه میکند و قدمهای خود را با شک و تردید در راهروهای خانه قدیمی پدر و پدربزرگ Luca برخواهید داشت. بازی با ریتم مناسبی سعی میکند داستان وحشتناک خود را روایت کند و به تدریج با ارائه اطلاعات کم از طریق آیتمهای نوشتاری و نوارهای صوتی و همینطور دیالوگهای خود Luca، سعی میکند کاری کند خودتان تکههای پازل را در کنار هم قرار داده و تصویر کلی شرایط هولناکی که در آن قرار گرفتهاید را ببینید.
بازی بدون شک در این کار موفق میشود و به اندازه کافی کنجکاوتان میکند تا به طور مداوم دنبال سرنخهای بیشتر باشید و همینطور با سَبُک نگه داشتن اطلاعات از خستهکنندهشدن روایت جلوگیری میکند. درونمایه داستان با اینکه عنصر منحصربفردی را شامل نمیشود اما شاهد روایت شدن آن از دید تازهای هستیم. تنها عنصر مهمی که میتوانست تجربه داستان بازی را به طور قابل توجهی ارتقا دهد، توجه بیشتر به شخصیت اصلی و دیالوگهای او است. نه تنها دیالوگهای Luca در بسیاری از مواقع به حس واقعگرایی بازی ضربه وارد میکند و با توصیف کردن چیزی که نیاز به توصیف ندارد شما را از بازی بیرون میکشد، همینطور صداپیشگی مصنوعی او مخصوصا در مقایسه با دیگر صداپیشگان، تعادل کیفی روایت بازی را از بین میبرد. البته با توجه به مستقل بودن بازی و بودجه محدود آن، چنین ضعفی تا حدودی قابل درک است.
با در نظر گرفتن این موارد، چیزی که در یک عنوان ترسناک مهم است، پتانسیل بازی در ترساندن و شناخت عناصر آن است. MADiSON با اینکه ترس ناگهانی (جامپ اسکیر) را به عنوان ابزار اصلی ترس انتخاب کرده است اما بدون شک در استفاده از آن مهارت بالایی از خود نشان میدهد. با وجود جامپ اسکیرهای فراوان در طول بازی، خیلی کم پیش میآید که این غافلگیریهای شوکهکننده اثرگذار نباشند. بنابراین بازی مخاطب خود را میشناسد و به خوبی میتواند اون را محاصره کرده و بترساند.
البته درونمایه داستان بازی و اتفاقاتی که از گذشته برای Luca روایت میشود نیز با صداگذاری حرفهای و استفاده از موسیقی مناسب، اتمسفر ترسناکی را ساخته است و ترس بازی فقط به غافلگیریهای آن مربوط نمیشود و حس دلهرهی مواجهه با موجودات هولناک، در سرتاسر بازی همراه شما است. از آنجایی که خبری از مبارزه در بازی نیست، موجودات ترسناک محدودی در بازی شما را میترسانند. با این حال به هر کدام از این دشمنان به خوبی در طول داستان پرداخته میشود و کاملا درک خواهید کرد که هدف و انگیزه آنها از دنبال کردن و آزار رساندن به شما چیست و چگونه میتوان از آنها دوری کرد. از آنجایی که بیشتر اتفاقات در طول بازی با دلیل رخ میدهد و شخصیتها دارای پیشینه قابل درکی هستند، کم پیش میآید که سردرگم شوید.
از بیدفاع بودن پروتاگونیست بازی گفتیم. در واقع تنها ابزار فعالی که در بازی در اختیار دارید، دوربین عکاسی است. با استفاده از دوربین میتوانید معماهای مختلف را حل کنید، تغییراتی در محیط ایجاد کنید و در مواقع محدودی خطر را از خود دور کنید. ایده جذابی که در معماهای بازی به خوبی گنجانده شده است اما استفاده از آن حس خوبی را منتقل نمیکند. روند تصویربرداری و ظاهر کردن تصویر با دوربین کند است و باعث میشود چندان علاقهای به استفاده از آن و آزمون و خطا با آن نداشته باشید. همینطور استفاده از قابلیتهای کنترلر DualSense نیز به صورت مبتدیانه صورت گرفته است و انتقال حس گیمپلی به مخاطب را ارتقا نمیدهد.
در واقع میتوان گفت این بخشی از یک مشکل بزرگ است که کنترل کل بازی را در بر گرفته است. باز کردن دربها و تعامل با اشیای مختلف در بازی اصلا ساده نیست و در اکثر مواقع باید حداقل دو بار تلاش کنید تا آنالوگ را در جهت مناسب حرکت دهید تا درب موردنظر باز شود یا اینکه بتوانید با یک آیتم تعامل کنید. از طرفی دیگر رابط کاربری بازی نیز خیلی مینیمال و بیروح است و کمکی به مدیریت آیتمها و حل معماها نمیکند.
این در حالی است که خود معماها با هوشمندی طراحی شدهاند و اکثر آنها دارای مضمون متفاوت و جذابی هستند و بعضا میتوانند شما را شگفتزده کنند. معماها بدون شک با الهامگیری از سری کلاسیک Resident Evil طراحی شدهاند و برای حل آنها میتوانید از چند بعد به قضیه نگاه کنید. ممکن است آیتمی در ابتدای بازی دریافت کنید که تا پایان بازی لازمتان نشود و باید آن را ذخیره کنید و مدام توجه داشته باشید که جای کافی برای آیتم بیشتر داشته باشید. این چالش مناسبی به گیمپلی ساده بازی که صرفا حل معما و تعامل با اشیای صحیح است، اضافه میکند. تنها معمایی که دارای طراحی به شدت سطحی است، مرحلهای با ساختار یک مارپیچ است که اولین بار تنها با آزمون و خطا و شانس میتوانید به مقصد برسید و ممکن است تا مدت زمانی طولانی در آن گرفتار شوید که ضربه مهلکی به روند بازی وارد کرده است.
بیشتر رویدادهای بازی تنها در یک خانه رخ میدهد که دارای درهای بسته بسیاری است و به مرور در بازی میتوانید به مناطق بیشتری از خانه دسترسی پیدا کنید. با اینکه محیطهای متنوعی در بازی دیده نمیشود اما مرموز بودن نقاط مختلف خانه کافی است که در تجربه 6 تا 8 ساعته بازی، خستهکننده نشود. با این حال از نظر بصری MADiSON دارای مشکلاتی است که مستقیما بر لذت بردن از بازی تاثیر میگذارد. حتی به عنوان یک بازی مستقل، شاهد کاستیهایی هستیم که در اکثر بازیهای این سبک دیده نمیشود.
در جای خالی بسیاری از تنظیمات گرافیکی و کنترلی، یکی از بزرگترین مشکلاتی که توجه را جلب میکند و میتواند بسیار آزاردهنده باشد، عدم وجود هیچ تنظیماتی مربوط به تنظیم نور و کنتراست است که در یک عنوان ترسناک مبتنی بر اتمسفر، مشکلی نادر است. از این رو ممکن است خروجی شما تصویر بهینهای ارائه ندهد و راهی برای حل آن پیدا نکنید. بنابراین با این وضعیت نباید انتظار داشته باشید که بازی دارای تنظیمات و مودهای گرافیکی مختلفی باشد. البته توجه داشته باشید برای این عنوان روی کنسول PS5 مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و ممکن است نسخه پلتفرمهای دیگر وضعیت متفاوتی داشته باشند.
در یک نگاه کلی به بازی، MADiSON هسته قدرتمندی دارد و در هدف ارائه یک داستان درگیرکننده و هولناک و همینطور ترساندن مخاطب خود موفق است. اما مواردی که این هسته را احاطه کردهاند، در بسیاری از موارد سطحی بوده و اجازه نمیدهد بازی به پتانسیل کامل خود برسد. با این حال اکثر این موارد میتوانند با بهروزرسانیهای آینده برطرف شوند. از نظر مهمترین جنبههای یک عنوان ترسناک روانشناسانه، استدیوی BLOODOUS Games توانسته یک عنوان تاثیرگذار و بهیادماندنی را خلق کند که حتی ممکن است پس از پایان بازی، به کابوستان تبدیل شود!
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114