همه بازی های فایتینگ یک قاعده کلی دارند که همشون ازش تبعیت میکنند، از مورتال کامبت پر خون و خونریزی گرفته تا Virtua Fighter به شدت واقعگرایانه. اونم اینه که شما باید در یک نگاه عاشق شخصیت ها بشید. برای هر کس یه سلیقه. یکی دوست داره یه نینجای خفن بشه اسکورپین، یکی دوست داره یه مبارز زاهد بی کله باشه ریو، یکی دوست داره یه بابا برقی نامیرا باشه هیهاچی، و به همین منوال میره جلو…. ما به این میگیم قاعده Rule of Cool. یعنی هر چی شخصیتتون در نگاه اول خفنتر به نظر برسه بیشتر مخاطب جذب میکنه. البته این جا یه سری استثناء وجود داره.
بعضی موقعها شما تو بازی های فایتینگ همیشه قرار نیست به شخصیتهای تو دل برویی برخورد کنید که بگید “واو چقدر خفن، من میخوام باهاشون بازی کنم” بلکه در مواردی برخورد شما با شخصیتهاییه که تو نگاه اول تنها واکنش تون اینه:
WTF!
شما خداوکیلی وقتی به Mokujin تو تکن نگاه میکنید نمیگید این از کجا اومده؟ تکن استاد این مدل شخصیتهاست. نمونههایی مثل Panda و Kuma و اون پروفسور پیره تو تکن 3 (اسمشو یادم رفته) اینا شخصیتهایی هستند که اصلا نگاهشون میکنید اولین چیزی که میگید اینه که اینا اصلا از کجا اومدن. کلیت مطلب این یادداشت هم در حقیقت در مورد همین شخصیتهاست که از Rule of Cool تبعیت نمیکنند و این جا خیلی با تکن کار نداریم بلکه سر و کارمون با مجموعهایه که هزارتوهای داستانی بسیاری دارد و شخصیتهاش واقعا نمونه مشابهی ندارد، شاهکار دایسکه ایشیواتاری، سری Guilty Gear.
گیلتی گیر خیلی خوب به قانون Rule of Cool واقفـه. همه شخصیت ها از سر تا پاشون استایله که میریزه و این به مووست و حرکات شون هم بسط پیدا میکنه. بالاخره یه دلیلی هست که یه چیزی مثل Potemkin Buster تو کل دنیای فایتینگ گیم ها نمونه نداره. چیزی که این جا حتی بهتره پیش زمینه شخصیت هاست. شاید گیلتی گیر با اختلاف یکی از عجیب غریبترین داستانهای کل تاریخ این ژانر رو داشته باشه و داریم در مورد ژانر فایتینگ صحبت میکنیم، ژانری که نویسنده هاش استاد درآوردن اشعار ناموزون از پشت گرامی شون هستند. تو گیلتی گیر شما یه کاراکتر داری مثل Chipp Zanuff که مثل یه نینجای کلاسیک با شما میجنگه و از اون جا که ژاپنی نیست به وضوح مشخصه یه آدم مدهوش تو فرهنگ نینجاها و شینوبیهاست. بعد که داستان اصلی شو میخونی میبینی این اصلا یه معتاد مقروض فراری بوده که یه نینجا نجاتش میده و تعلیماش میده. بعد که استادش میمیره Chipp میبینه که انتقام راه به جایی نمیبره…. برای همین تصمیم میگیره فا*ـینگ رییس جمهور شه! و کشور خودش رو تو یه جایی تو آفریقای جنوبی راه میندازه. شوخی نمی کنم این یارو رییس جمهور یه کشوره تو آفریقای جنوبی بعد به سبک نینجاها میجنگه و من دارم این وسط خیلی از پیچ و خمهای داستانی که به این نتیجه ختم شدند رو فاکتور میگیرم.
داستان گیلتی گیر به معنای واقعی نتیجه جنونـه و ریتم خاصی که ازش تبعیت میکنه کلا یه چیزیه که فقط از نزدیک میشه درکش کرد. ولی برگردیم یخورده عقب. گفتیم همیشه بازی های فایتینگ از Rule of Cool تبعیت نمیکنند و با احساسات مختلف دیگه ای سعی میکنند مخاطب رو مجذوب شخصیتهای خاصی از بازی کنند. شخصیتی مثل Faust که یک دکتر به شدت قدبلند و مرموز است و با ایجاد دروازه های پرتال شکل مبارزه میکند بیشتر از هر چیزی به خاطر کمدی و مرموز بودن مخاطب را مجذوب خود میکند. خیلی شخصیتها مثل May و Bridget هم کلا شخصیت های بانمک و نازی هستند که نمی توانید دوست نداشته باشیدشان.
و در نهایت اصل مطلب قرار دارد… Bedman. چگونه یک تخت… فا*ـینگ تخت میتواند یک شخصیت در یک بازی فایتینگ باشد و به نحوی مخاطب را جذب خود کند. بهتره باز کنیم مطلب رو. Bedman شخصیتی است که در Guilty Gear Xrd Sign به این سری اضافه شد و اساسا دیزاین او به این شکل است که او یک مرد مو بنفش است که روی یک تخت به شدت الیاف فشرده پیشرفته خوابیده و این تخت و بازوهای مکانیکی آن است که کار مبارزات را برای او انجام میدهد. کانسپت عجیبی داره قبول دارم ولی نحوه برخورد گیلتی گیر با داستان این شخصیته که باعث شده من این قدر مجذوب این شخصیت شم.
Bedman طی داستان Guilty Gear Xrd و دنباله اش Guilty Gear Xrd Revelator شخصیتی سرد، بی احساس، به شدت حسابگر و باهوش معرفی میشود که حواسش به همه چیز هست، هراسی از کسی ندارد و همه حرکاتش را به صورت حساب شده انجام میدهد و برای کارفرمایش حاضر است هر کاری انجام دهد (که از قضا این کارفرما شخصیت منفی اصلی Xrd است) همه این موارد جلو میرود تا در یک چهارم انتهایی داستان Xrd Revelator متوجه میشویم چرا Bedman این گونه رفتار میکند. او و خواهرش دچار وضعیتی هستند که به خاطر قوه ذهنی فوق العاده بالایشان نمیتوانند از یک حدی بیشتر بیدار باشند، وگرنه رسما میمیرند. خود Bedman به واسطه قوه ذهنی قوی و تکیه ای که بر تختش دارد میتواند با خواندن ذهن افراد زنده اطرافش به حالت نیمه روشنی بیداری را در عین خواب تجربه کند اما خواهرش کماکان در خواب ابدی است و این جاست که تنها نقطه گرم شخصیتی Bedman مشخص میشود، خواهرش. او حاضر است برای خواهرش دنیای بینقصی را خلق کند که او بتواند در آن بیداری را تجربه کند و تمام وحشیگری هایش طی داستان Xrd برای همین هدف است. اما نهایتا طی یک پیچ و خم تلخ، دقیقا در انتهای داستان Xrd به او توسط کارفرمایش خیانت میشود و علی رغم تلاشش تخت او منهدم شده و خودش نیز کشته میشود.
این جا میتوانست پایان شخصیت Bedman باشد، شخصیت عجیب و غریبی که همیشه طی مبارزات خواب است و این تخت اوست که مبارزات را برای او جلو میبرد. طی دورانی که Xrd عرضه شده بود هیچگاه Bedman در مقابل دیگر شخصیت های گیلتی گیر آن قدر محبوب نبود، خود من هم به او خیلی علاقهای نداشتم. به نظر هم نمی آمد کسی خیلی به خاطر مرگش ناراحت شده باشد. بالاخره در ابعاد کلی داستان Xrd او تنها یکی از شخصیت های فرعی بود که روبروی شخصیت های اصلی داستان قرار گرفته بود و سال ها بعد که Guilty Gear Strive عرضه شد و Bedman در بین شخصیت های قابل بازی نبود، دیگر میشد با اطمینان گفت پرونده این شخصیت عجیب و غریب بسته شده. تا این که سومین موج DLC برای Strive عرضه شد و پای Delilah به میدان باز شد و همه چیز تغییر کرد.
داستان Guilty Gear Strive به طور عجیبی از خیلی از شخصیت های محبوب این سری استفاده نمیکند و متمرکز بر روی شخصیت Sol Badguy و I-no است (و شخصیتهای جدید این نسخه) در هر صورت این مشکلی نیست چرا که هنگام عرضه وعده داده شده بود که یک سناریوی داستانی دیگر نیز در قالب DLC برای بازی عرضه خواهد شد (مشابه MK11 Aftermath) و وقتی این DLC عرضه شد، مخاطبان این سری با داستانی روبرو شدند که در آن واقعا شخصیت های محبوبی نظیر Sin، Baiken، May و Ramlethal در آن نقش کلیدی داشتند ولی سورپرایز ماجرا جایی بود که کلیدیترین شخصیت این داستان دختر کوچکی بود که تا به حال در این سری حضور نداشته. اسپر کوچک و مضطربی به نام Delilah (دلایلاه) که پشت سرش یک تخت خواب متحرک بسیار وحشتناک به عنوان فرشته نگهبان ایستاده. درسته! این شما و این هم خواهر Bedman مرحوم که بعد از مرگ برادرش از خواب ابدی بلند شده و الان تو فکرش فقط یه چیزه: انتقام!
این روزها تو بازیهای فایتینگ، چالشی که خیلی وجود داره اینه که چطوری یه شخصیت رو از یه نسخه برداریم و هم تو مووست و هم تو نقش اش تو داستان تغییراتی ایجاد کنیم که نماد رشد و تحول تو اون سری باشه. مورتال کامبت، تکن، استریت فایتر و هر بازی فایتینگی که خط داستانی منسجم خودش رو داره درگیر این چالش هستند تا چگونه شخصیتهای خودشون رو ضمن متحول کردن جذاب نگه دارند. این جاست که حضور دوباره Bedman برای من واقعا شگفت انگیزه.
برخلاف برادرش که شخصیتی گستاخ، شکست ناپذیر و به شدت حسابگر به نظر میرسید، Delilah کاملا شخصیتی شکننده، مضطرب و احساساتیه. اینها مشخصههاییاند که ما اصولا نمیتونیم تو یه شخصیت بازی فایتینگ که باید رقیب شو له و لورده کنه داشته باشیم. این جاست که دوباره تخت خواب متحرک Bedman وارد داستان میشه. مشابه Bedman تو Xrd، این جا هم این تخت خوابه که کار نبرد رو میبره جلو ولی این بار به وضوح تفاوتهایی وجود داره که جذابش میکنه.
تخت خواب فلزیای که تو Xrd نماد شکست ناپذیری و استحکام بود این جا تو Strive به وضوح خیلی درب و داغون تر به نظر میرسه و بیشتر از هر چیزی تا این که یه ماشین باشه بیشتر شبیه یه هیولای مکانیکیه. توی داستان توضیح داده میشه که همزمان با این که Delilah دنبال قاتل برادرشه، تخت خواب مکانیکی برادرش نه تنها هنوز کار میکنه بلکه صرف اراده خالص حاضره هر کاری کنه تا بلایی سر Delilah نیاد و من عاشق این کانسپت ام. هیچ تروپ و کلیشه ای تو مدیا منو اندازه موجودات ضد مرگ ذوق زده نمیکنه. کسایی که صرف اراده میتونن مرگ رو پس بزنن و به زندگی به یه نحوی چنگ بندازن و Bedman مصداق این قضیه است.
بهترین مورد درباره کل این قضیه برمیگرده به آهنگ تم جدید Bedman. به صورت کلی Strive خیلی دوست داره تا یه بخشی از داستان و احساسات شخصیتها رو تو قالب موسیقی متن شون به مخاطب منتقل کنه و به نظرم The Circle که موسیقی متن Bedman باشه یکی از بهترین تمها رو در این مورد داره. لیریکهای موسیقیاش به طرز عجیبی احساسات Bedman در مورد Delilah و گیری که بین دو راهی مرگ و زندگی توش افتاده تا بتونه از خواهرش محافظت کنه رو به مخاطب منتقل میکنه و یکی از احساساتی ترین موسیقیهای بازی ـه اونم تو Strive که کم از این موسیقیها نداره.
و در نهایت مووست و گیم پلی Bedman تو Strive ـه که این ترکیب رو تکمیل میکنه. برخلاف Xrd که توش Bedman همیشه خواب بود و تخت خواب مثل یه غول مکانیکی توقف ناپذیر میجنگید این جا Delilah همیشه بیداره و کنار تخت وایساده و حقیقتا هیچ نقشی تو نبرد نداره. یعنی اگه بخوایم کامل به لحاظ تکنیکی به گیم پلی Bedman نگاه کنیم دلیلی نیست که Delilah تو صفحه باشه؛ ولی هست و این بینظیره. کل مووست Bedman حول این محور میچرخه که تخت خواب معیوب و خرابه ولی به وحشیانه ترین شکل ممکن میجنگه و این کاملا چیز متفاوتی نسبت به ظاهر Bedman تو Xrd ـه. Guilty Gear گرفته شخصیت سرد و بی روحی که تو Xrd معرفی کرده بود رو تو Strive به یکی از احساساتی ترین شخصیتهای کل مجموعه تبدیل کرده و این به نظرم یکی از بهترین نمونههای تحول یه شخصیت تو طول داستان یه سری بازی فایتینگه.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114