زمانی که یک استدیو به سازندهای شناختهشده و صاحب سبک تبدیل میشود، مطمئنا بسیاری از طرفداران کنجکاو میشوند که بازیهای گذشته آن استدیو را نیز تجربه کنند و روند پیشرفت آنها را به خوبی لمس کنند. GrimGrimoire یکی از اولین ساختههای استدیوی Vanillaware است که اخیرا با عنوان 13 Sentinels سر زبانها افتاد و همینطور عناوین تحسینشدهای مانند Muramasa و Dragon’s Crown را نیز در کارنامه دارد. عنوان GrimGrimoire در دوران PS2 نتوانست چندان سروصدایی کند و حالا با نسخه بهبودیافتهای با نام OnceMore باری دیگر بازگشته است تا جادوی نهفته خود را نمایان کند. با نقد و بررسی این عنوان همراه گیمینگرویتی باشید.
در اولین نگاه بلافاصله سبک هنری خاص و دارای هویت این استدیو را میتوان در طراحی شخصیتها شناسایی کرد. انتخاب هوشمندانه رنگها و برجسته کردن زیباییهای شخصیتها و محیط همیشه نقطه قوت Vanillaware بوده است و در این عنوان نیز به وضوح قابل مشاهده است و در واقع اولین چیزی که شما را به ادامه ماجرا تشویق میکند، همین ظاهر خوشآمدگو است.
GrimGrimoire یک عنوان RTS دو بعدی است که داستان در آن تا حد زیادی به سبک عناوین رمان مصور روایت میشود و پر از شخصیتهای مرموز و عجیب است که در طول بازی و طی رویدادها میتوانید آنها را بشناسید. Lillet Blan شاگرد جدید یک مدرسه جادوگری است و برای یادگیری افسونهای جادویی اقدام کرده است اما با مواجه با پروفسورهای خاص و رابطههای پیچیده بین آنها، وارد ماجرایی حیرتانگیز و وابسته به زمان میشود.
ساختار روایت به دلیل زندانی شدن شخصیت اصلی در یک حلقه زمانی تکرارشونده از 5 روز، بسیار مرتب و هوشمندانه در بازی تعبیه شده است. هر روز به سه بخش تقسیم میشود که معمولا قسمت اول و سوم صرفا به دیالوگ شخصیتها و قسمت میانی به گیمپلی اختصاص داده میشود. به طور کلی از همان ابتدا بازی موفق میشود شما را با ماجرای خود همراه کند اما به دلیل اینکه بسیاری رویدادها خارج از دید مخاطب و صرفا با دیالوگ منتقل میشود، ممکن است کمی سردرگمی سراغتان بیاید. این مخصوصا در نیمه اول بازی و در هنگام معرفی شخصیتها بیشتر حس میشود.
دیالوگها با شوخطبعی و تبحر خاصی نوشته شدهاند و رابطه بین شخصیتها و کشف رازهای آنها یکی از اصلیترین جذابیتهای بازی است. با این حال برخی از صداپیشگیهای شخصیتها به طور مبتدیانهای انجام شده است و از آنجایی که در این نسخه بهبودیافته خبری از دیالوگها و صداپیشگی جدید نیست، تا حدی با استانداردهای فعلی صداپیشگی فاصله دارد و به تجربه بازی لطمه وارد میکند. این سهلانگاری را میتوان در صداگذاریهای داخل گیمپلی نیز مشاهده کرد که واحدهای روی صفحه، به فرمانها با تنوع دیالوگ بسیار کمی واکنش نشان میدهند و تکرار واکنش آنها در حین گیمپلی با پیشروی در بازی کم کم آزاردهنده میشود.
استراتژی در بازی به شناخت نقاط قوت و ضعف هر کلاس از نیروها مربوط میشود. مشابه به یک بازی سنگ کاغذ قیچی شما باید بدانید که کدام کلاس میتواند بهترین رویارویی را در مقابل کلاس دشمن داشته باشد و از این قوت باید به نفع خود استفاده کنید و قبل از اینکه دشمن بتواند نیروها یا Runeهای شما نابود کند، ماموریت خود را به سرانجام برسانید.
به طور کلی با اینکه بازی امکانات گسترده و پیچیدگیهای عناوین شناخته شده سبک RTS را ندارد اما مدیریت واحدها، درگیریهایی که میتواند شکل بگیرد و مدیریت زمان و منابع در بازی بسیار درگیرکننده است و هیچوقت خستهکننده نمیشود. البته یکی از مشکلات آزاردهنده بازی، مراحل ابتدایی و آموزشی است که بسیار طولانی بوده و کنترل شما را میگیرد تا مواردی ابتدایی را به طرزی ناشیانه به شما یاد بدهد. به همین دلیل عبور از چند مرحله ابتدایی بازی میتواند سخت باشد و شما را از بازی دلسرد کند اما هر چقدر پیشروی کنید و به کلاسها و قابلیتهای بیشتر دسترسی پیدا کنید، لحظات گیمپلی بازی سرگرمکنندهتر میشود.
یکی از بهترین مواردی که در این نسخه بهبودیافته به بازی اضافه شده است، درخت مهارتها و قابلیت ارتقای کلاسها و واحدهایی است که میتوانید در مبارزات از آنها استفاده کنید. این مهارتها با اینکه چندان منحصربهفرد نیستند و حرکات جدیدی را در بازی آزاد نمیکنند اما از نظر قدرت واحدها و مخصوصا سرعت زد و خورد و جابهجایی واحدها میتوانند تا حد زیادی به ریتم بازی کمک کنند. البته هر موقع که احساس کنید بازی کند شده است، میتوانید از دکمه سرعت دادن به بازی نیز استفاده کنید و سریعتر به لحظات حساستر هر ماموریت برسید.
به طور کلی امکانات جدیدی که به بازی اضافه شده است تا حد زیادی گیمپلی را ارتقا داده است و به ندرت میتوان اثری از مشکلات و خصیصههای تاریخ مصرف گذشتهی دوران PS2 را در این نسخه بهبودیافته مشاهده کرد. بازی با تاکید بر سبک هنری منحصربهفردش و در اختیار قرار دادن نقاشیهای خیرهکننده از شخصیتها پس از پایان هر مرحله، در شخصیتپردازی و خلق یک دنیای خیالی جذاب پا را فراتر گذاشته است و حالا بهتر از هر زمانی برای تجربه GrimGrimoire محسوب میشود.
موسیقی در بازی نقش مهمی دارد و به طور موثری روند گیمپلی در بازی را بازتاب میکند و هیجان را افزایش میدهد. در لحظات سکون نیز به راحتی مخاطب را در لحظات دیالوگمحور همراهی میکند و به حال و هوای جادویی بازی میافزاید. رابط کاربری بازی نیز باهویت است و نه تنها مراحل را مانند کلاسهای درس و کتابخانهای برای افسونهای جادویی ارائه میکند، بلکه در حین گیمپلی نیز به خوبی اطلاعات لازم از واحدها را در اختیارتان قرار میدهد. البته انتخاب چند واحدی که در نزدیکی هم قرار گرفتهاند در ابتدا سخت است اما با یادگرفتن فرمانهای بازی میتوانید به خوبی آنها را مرتب کنید و تنها تعدادی که لازم دارید را انتخاب نمایید.
یکی از موارد ناامیدکنندهای که میتوانست مخصوصا در این نسخه بهبود بیشتری پیدا کند، ارزش تکرار بازی است. پس از به پایان رساندن بازی و رویارویی با غافلگیریهای داستان و پشت سر گذاشتن چالشهای گیمپلی، تقریبا چیزی باقی نمیماند که شما را جذب کند تا دوباره بازی را تجربه کنید. از آنجایی که در کمتر از 10 ساعت میتوان بازی را به پایان رساند، این میتواند برای افرادی که انتظار محتوای بیشتری دارند، ناامیدکننده باشد.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114