باز هم به فصل مورد علاقه گیمرها یعنی پاییز رسیدیم و مانند هر سال در کنار بازیهای بزرگ و کوچک زیاد این فصل، شاهد حضور نسخه جدیدی از بازی Call of Duty (ندای وظیفه) هستیم که این بار به نام Vanguard (به معنای پیشتاز یا طلایه دار) شناخته میشود. طبق رسم کمپانی اکتیویژن (Activision) نسخه امسال (2021 میلادی) توسط استدیو Sledge Hammer ساخته شده و توسعه دهندگان این استدیو تصمیم گرفتند تا حال و هوای آن را مانند نسخه قبلی ساخته خود، یعنی WWII در جنگ جهانی دوم نگه دارند. البته نباید فراموش کنیم که امسال این بازی یک رقیب جدی یعنی Battlefield 2042 را نیز دارد و به همین جهت برای موفقیت مسیر دشواری را پیش روی خود میبیند. در این مقاله قصد داریم به بررسی این بازی بپردازیم و ببینیم که آیا میتواند همانند MW 2019 تحولی بزرگ را در بین تکرارهای سالیانه این فرانچایز داشته باشد یا خیر. با ما در گیمینگرویتی همراه باشید.
جوخه 72 ملت
داستان بازی Call of Duty: Vanguard حول جوخهای شش نفره که متعلق به بخش سری ارتش انگلستان به نام S.O.E است جریان دارد. آرتور کینگزلی (Arthur Kingsley) فرمانده این جوخه بوده و افراد زیردست او از ملیتهای گوناگون نظیر روس و استرالیایی هستند. این جوخه دستور دارد تا از از طریق راه آهن به طور مخفیانه وارد برلین، قلب پایگاه نازیها، شده و درباره پروژهای سری به نام ققنوس (Phoenix) اطلاعات جمعآوری کنند. اما در آخرین لحظات، عملیات آنها لو رفته و به دست ژنرال هرمن فریزنگر (Hermann Freisinger) دستگیر میشوند. بعد از این اتفاق شاهد بازجوییهای پی در پی توسط فردی مخوف به نام جانیک ریشتر (Jannick Richter) هستیم. با آغاز روند بازجویی، برخلاف انتظار روایت داستانی تغییری اساسی میکند و به جای پرداختن به داستان آغاز شده و پروژه ققنوس به بازگویی زندگینامه هر یک از افراد جوخه کینگزلی میپردازد که اغلب این داستانها در طی بازجویی بیان میشوند. این موضوع تقریبا تا پایان بازی ادامه دارد و تنها بخش کوتاهی از انتهای بازی به ادامه روند داستان آغاز شده اختصاص پیدا میکند. اولین چیزی که در طول روایت خود نمایی میکند شخصیت پردازیهای نه چندان قوی است و از بین افراد حاضر در داستان شاید تنها پولینا پتروا (Polina Petrova) کمی اوضاع بهتری داشته باشد که آن هم مدیون سرگذشت متفاوت این شخصیت است.
سایر شخصیتها که حتی آرتور کینگزلی را هم شامل میشود، به شدت سطحی و تا حدودی نچسب هستند و امید چندانی به برقراری ارتباط بین بازیکن و آنها نیست. این نوع روایت و شخصیت پردازی ناخودآگاه من را به یاد نسخههای اخیر سری Battlefield انداخت که بخش داستانی بدون چهارچوب و نامتمرکز آن، صرفا جهت آموزشهای اولیه بازیکنان برای حضور در بخش چندنفره آنلاین بود و ارزش چندانی برای توسعه دهندگان و حتی برای طرفداران قدیمی نداشت. این موضوع در ونگارد هم به طور عجیبی تکرار شده و ما شاهد داستانی کاملا سطحی و بدون محتوا هستیم که توسط شخصیتهایی ضعیف بیان میشوند و به نوعی هدف آن نمایش ویژگیهای موجود در بازی است؛ تنها تفاوت این بازی با BF V ارتباط و همکاری شخصیتهای آن در یک جوخه واحد است. شاید این موضوع برای عنوانی مانند بتلفیلد که سالیان زیادی بر بخش داستانی تمرکز چندانی نداشته و تنها بر گسترش و پیشرفت در بخش چند نفره متمرکز شده مشکلی ایجاد نکند اما برای سری CoD چندان قابل قبول نیست. یکی از مهمترین نقاط قوت این مجموعه همیشه بخش داستانی بسیار خوب و جذاب آن بوده و حتی در برخی نسخههای ضعیفتر این مجموعه باز هم بخش داستانی همچنان در سطح قابل قبولی بوده است. به عنوان یکی از طرفداران قدیمی سری CoD بخش داستانی بازی Call of Duty: Vanguard را یک فاجعه میدانم که تنها به جز چند مرحله بسیار محدود عملا تجربهای به یادماندنی را برای مخاطب نخواهد داشت و از آن بدتر باید بگویم حتی ارزش یک بار تجربه کردن را هم ندارد.
معمولا تحولات اساسی در فرانچایز CoD توسط استدیو خالق این مجموعه یعنی IW ایجاد میشود که در طول عمر 18 ساله این مجموعه تنها حدود 3 الی 4 بار شاهد تغییراتی واقعی و اساسی بودیم که منجر به تجربهای متفاوت از نسخههای قبلی شده است. آخرین تحول این مجموعه هم به 2 سال پیش و عرضه ریبوت MW باز میگردد. حال ونگارد را هم میتوان به عنوان بخشی از تکرارهای هر ساله CoD و سومین نسخهای دانست که از نظر گیمپلی و گانپلی دقیقا همان MW 2019 است که در حال و هوای جنگ جهانی دوم جریان دارد. کلیت بخش گیمپلی همچنان از استانداردهای اساسی سری CoD پیروی میکند؛ در بخش چندنفره هم راندها (Round) همچنان از نظر زمانی کوتاه اما سریع است و در صورتی که مخاطب درگیر آن شود جدایی از آن سخت خواهد بود. گانپلی اسلحهها هم هرچند با توجه به دوران جریان بازی (جنگ جهانی دوم) از واقعیت به شدت دور است اما برای یک بازی رقابتی چند نفره بسیار خوب طراحی شده و شباهتهای زیادی به MW 2019 دارد. خوشبختانه اغلب مشکلات موجود در نسخه بتا حل شده و بازی به طور کلی در وضع بهتری قرار دارد اما همانطور که اشاره کردم همچنان این نسخه از نظر نزدیکی به واقعیت چندان باورپذیر نیست و بیشتر میتوان آن را یک نسخه تاریخی-فانتزی دانست که سرعت گیمپلی آن متناسب با یک عنوان رقابتی چندنفره است. یکی از عجیبترین مواردی که باعث عدم باورپذیری این عنوان شده بحث شخصیسازی اسلحهها است. به طور باورنکردنی شما میتوانید بر روی برخی اسلحههایی که در دهه 1930 مرسوم بودهاند تا 10 مورد تجهیزات جانبی گوناگون متصل کنید و از آن علیه رقیبان خود استفاده کنید.
یکی از موارد مهمی که توسعه دهندگان پیش از عرضه بازی Call of Duty: Vanguard روی آن مانور میدادند، تعداد و تنوع بالای سلاحها و نقشههای بخش چندنفره در زمان عرضه بود و خوشبختانه این موضوع جزو موارد مثبتی است که اتفاق افتاده و ما شاهد نقشههای بسیار زیاد در کنار سلاحهای متنوعی هستیم که هر کدام تجربه متفاوتی را برای بازیکن به همراه خواهد داشت و علاوه بر آن طی به روزرسانیهای فصلی نقشهها و اسلحههای بیشتری نیز به این بازی اضافه خواهند شد. به طور کلی طراحی نقشهها کیفیت مناسبی دارد و استفاده از عناصر تخریب پذیر در بخشهای مختلف این نقشهها باعث شده حداقل یک نوآوری هر چند کوچک را در این عنوان ببینیم. همچنین درباره حالتها (Mode) باید بگویم در حال حاضر، 7 حالت مختلف در بازی وجود دارد که تنها یک مورد آن به نام Patrol جدید است و سایر موارد حالتهای پایهی سری CoD، مانند TDM، S&D، Domination و غیره را شامل میشود. در حالت Patrol که در واقع نسخه تغییر یافته حالت Hardpoint است یک نقطه در نقشه ظاهر میشود که به صورت مداوم در حال تغییر مکان و گردش در نقشه است و بازیکنان هر تیم با حفاظت از آن امتیازات لازم برای پیروزی را کسب میکنند. خوشبختانه درباره تنوع کلی حالتها تایید شده تا در به روزرسانیهای آینده این عنوان حالتهای جدیدی به بازی اضافه شود که باعث بهبود تنوع کلی میشود.
در بخش زامبیها هم شاهد تغییرات چندان اساسی نیستیم اما به طور کلی عنصر تخیلی بازی کمی بیشتر شده و همین موضوع شاید به مذاق طرفداران قدیمی بخش زامبیها چندان خوش نیاید. اما مشکل اصلی این بخش تکراری شدن سریع است. در واقع بعد از حدود نیم ساعت عملا این بخش چیز جدیدی را برای ارائه نخواهد داشت و تنها تغییر ایجاد شده سخت جانتر شدن زامبیها در هر راند است و خبری از محیطها یا دشمنان متنوع نیست.
جهان در آتش جنگ
پس از ارتقاء اساسی موتور گرافیکی سری Call of Duty در سال 2019 شاهد تحولی اساسی در مبحث گرافیک این مجموعه بودیم به طوری که میتوان گفت در حال حاضر دو نسخه MW 2019 و Black Ops Cold War یکی از پر جزئیاتترین گرافیکها در بازیهای تیراندازی اول شخص هستند و این موضوع خوشبختانه در ونگارد هم ادامه پیدا کرده است. همانطور که پیش از این اشاره کردیم داستان ونگارد در نقاط مختلف جهان روایت میشود و همین امر باعث شده تا با محیط گوناگونی مواجه شویم که هر کدام به لطف موتور گرافیکی جدید IW بسیار زیبا و چشم نواز به نظر میرسند. در بخش داستانی گاهی اتفاقات به نحوی رقم میخورد که حال و هوای موجود در روند بازی به طور کلی تغییر میکند و درست در این نقاط است که قدرت گرافیک بازی خود را نمایان میکند. به طور مثال در یکی از مراحل شما شاهد شهری آرام، پویا و رنگارنگ هستید اما با حمله بمب افکنها به شهر در عرض چند دقیقه شما با شهری متفاوت و ویران شده مواجه خواهید شد که به نظرم این تغییر بسیار زیبا و پر جزئیات صورت گرفته و به نوعی قدرت طراحی این عنوان را به رخ میکشد.
به طور کلی در بخش گرافیک شاهد کیفیت خوبی هستیم و از سمتی مشکلات و باگهای چندانی هم به چشم نمیخورد و همین امر باعث شده تا علی رغم داستان نه چندان جالب و گیمپلی تکراری همچنان بازی تا حدودی جذاب و زیبا به نظر برسد.
البته در بخش موسیقی و صداگذاری بحث کمی متفاوت است. موسیقی متن ونگارد به لطف حضور آقای بیر مککری (Bear McCreary) یک اثر خوب و به یادماندنی است. البته نمیتوان این اثر را در حد و اندازه کار قبلی آقای مککری یعنی God of War دانست اما همچنان فضا سازی و جذابیت موسقی متن در سطح خوبی قرار دارد و کلیت فضای حاکم در بازی را به خوبی به بازیکن منتقل میکند. در کنار این موضوع بازیگری و صداگذاری شخصیتهای حاضر در بازی علی رغم ضعف در بخش شخصیت پردازی، همچنان خوب کار شده و میتوان آن را به عنوان یکی از بخشهای مثبت بازی دانست. اما در مقابل صداگذاری اسلحهها با وجود تنوع بالا چندان طبیعی به نظر نمیرسد و در واقع آن را باید در راستای موارد مانع باورپذیر شدن بازی دانست که تا حدی از ایجاد هیجان مضاعف به خصوص در بخش چند نفره جلوگیری میکند.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114