بدون هیچ مقدمهای، Arcane بهترین اثر اقتباسی از یک ویدیو گیم است که کل تاریخ به خود دیده است. سوالی که پیش میآید این است که چطور؟ برای چه؟ و به چه شکل این اتفاق بعد از این همه سال با بازی League of Legends و Arcane رخ داده؟ با گیمینگرویتی همراه باشید تا دلایل اهمیت این اثر تاریخی را با هم بررسی کنیم.
برای کسانی که آشنا نیستند League of Legends یک بازی در سبک MOBA است که در سال 2010 برای رایانههای شخصی منتشر شد و از همان زمان با سرعت سرسامآوری نه تنها به محبوبترین بازی ژانر خودش بلکه به یکی از پرطرفدارترین و پرمخاطبترین بازیهای ویدیویی حال حاضر نیز تبدیل شد. تا حدی که مسابقات بین المللی بازی هر سال رکورد تعداد مخاطبین در کل حوزه سرگرمیهای رقابتی را در هم میشکند. راستش خیلی مهم نیست چقدر برای شما از League of Legends تعریف و توصیف کنم؛ اولین نقطه قوت Arcane این است که با وجود ساخته شدن برمبنای League of Legends، هیچ و تاکید میکنم هیـــــچ الزامی ایجاد نمیکند تا مخاطبش حتما با منبع اقتباسش آشنا باشد یا آن را بازی کرده باشد. دلایلش نیز ساده است.
اساسا LOL عنوانی نیست که آن طور باید و شاید «داستان» داشته باشد. یک بازی مولتیپلیر که در آن دو گروه 5 نفره برای تصاحب برجهای یکدیگر به جان هم میافتند خیلی داستان خاصی نمیخواهد. کافی است شخصیتهایی که به شما میدهد طراحی جذاب و منحصر به فرد خود را داشته باشند تا شما از محیط و دنیای بازی خسته نشوید. LOL و 157 قهرمان خود با موفقیت از پس همچین وظیفهای بر میآیند. چه به لحاظ طراحی ظاهری، چه به لحاظ قابلیتهای گیم پلی، این شخصیتها عالی کار شده اند. عمده داستان بازی نیز از پیش زمینه این شخصیتها تشکیل میشود. البته که این داستانها طبق متون و توضیحات بازی بسیار ساده و کوتاه هستند و صرفا برخی وجهههای اخلاقی و سرزمینی که از آن بیرون آمدهاند را توضیح میدهد. عمیقتر که شویم نکات بیشتری در مورد هر کدام از این شخصیتها و روابطشان نسبت به هم پیدا میکنیم. ولی جریان بازی به گونهای نیست که بخواهد توجه شما را به این موارد جلب کند و حتی اگر تمامی سرنخها و صفحات Wiki هر شخصیت را نیز بخوانید نمیتوانید در نهایت داستان کاملی برای هیچ کدام متصور شوید، مخصوصا برای زمانی که هر کدام از این شخصیتها یک قهرمان با قدرتهای استثنایی نبودهاند.
این به نفع Arcane است. چرا که فضای به شدت بازتری برای یک اقتباس آزاد دارد. از چندین و چند میلیون نفری که LOL بازی میکنند تعداد خیلی کمی هستند که اطلاعات کاملی از داستان پشت شخصیتها داشته باشند و همان گونه که گفتیم همین داستانهای موجود در منابع بازی نیز اطلاعات کاملی از شخصیتها ارائه نمیدهند. سازندگان Arcane حسابی از این موضوع به نفع خود استفاده کردهاند تا حفرههای خالی داستانی این شخصیتها را با بهترین متریال ممکن پر کنند و آنها را به بهترین شکل به هم ربط دهند.
البته ساختار LOL یک کمک دیگر نیز به سازندگان این سریال برای ساخت یک اقتباس بهتر میکند؛ آن کمک در ساختار MOBA بودنش است. بازیهای فایتینگ زیادی وجود دارند که آثار اقتباسی موجود از آنها چندان توفیری نمیکنند و بعضا حتی با سر شکست میخورند. این بازیها با وجود داشتن مجموعه عظیمی از شخصیتهای رنگارنگ، خاص و متنوع که مشابه LOL هر کدام پر از حفرههای داستانی برای پر کردناند، نمیتوانند در اقتباسهایشان آن قدر جذاب عمل کنند. دلیلش این است که هر کدام از این بازیهای فایتینگ شخصیتهای اصلی«تر» نسبت به کل شخصیتهای دیگر بازی و داستان دارند و به دنبال آن یک خط داستانی اصلی و مرکزی دارند که باید آن را دنبال کنند. این باعث بسته شدن دست و پای سازندگان و بالا رفتن انتظارات مخاطبان میشود. از آنجا که داستان بازیهای فایتینگ به خودی خود اصولا داستانهای خوبی نیستند و مخاطبان نیز انتظار داستان و حضور شخصیتهای خاص مطابق خود بازی را دارند در نهایت با آثار زرد و بیارزشی روبرو میشویم که چندان چیزی به منبع اقتباس خود اضافه نمیکنند. تازه این در صورتی است که اقتباس این آثار دست افراد کاردرست بیفتد. به دست ناکار که نتیجهاش میشود فاجعه فیلم Mortal Kombat سال گذشته.
LOL این مشکل را ندارد چون در وهله اول هیچ خط داستانی اصلیای ندارد و در وهله دوم هیچ کدام از 157 شخصیت بازی، «شخصیت اصلی» بازی نیستند. طبیعتا برخی از آنها نسبت به بقیه محبوبیت بیشتری دارند و به تبعیت از این قضیه محتواهای تبلیغاتی بیشتری از بازی شامل آنها میشود و شما بیشتر خارج از بازی آنها را میبینید. ولی نکتهای که Riot Games (و دیگر سازندگان بازیهای MOBA) رعایت میکنند این است که هیچ وقت خود بازی League of Legends به طور کامل با یکی یا دو تا از این شخصیتها تعریف نشود؛ بلایی که سازندگان آثار اقتباسی از مورتال کامبت همیشه باید به خاطر اهمیت بیش از حد اسکورپین و ساب-زیرو درگیرش باشند. به همین خاطر Arcane لزومی نمیبیند که حتما برای روایت داستانش سراغ گزینه درست برود. مجبور نیست هر 157 شخصیت بازی را وارد داستان کند و به خاطر ساختار سریالی مجبور نیست همه چیز را به صورت ناگهانی وسط زمین بریزد. Arcane فرصت زیادی برای پهن کردن سفره دنیای LOL دارد و بهتر است باور کنید؛ این سریال از تک تک این فرصتها نهایت استفاده را میبرد. تا جایی که تصورش سخت است اگر فصلهای بعدی بخواهد گستردهتر شود با چه دنیای تخیلی غنیای قرار است طرف باشیم.
Arcane طی جریان خود تنها از هشت نفر از قهرمانان بازی به عنوان شخصیتهای داستانی خود استفاده میکند و به چهار، پنج تای دیگر نیز اشارههای به شدت کوتاهی میکند. شخصیتهای اصلی داستان نیز Vi و Jinx (که در این جا اسمش پاودر است) هستند و روایت داستان به مدتها قبل از تبدیل شدن این دو خواهر به شخصیتهایی که هم اکنون در LOL میشناسیم میپردازد. خواهرانی که تحت حمله شهر Piltover به شهر زیرزمینی (که در LOL به کشور Zaun معروف است) پدر و مادر خود را از دست میدهند و تحت حمایت مردی به نام وندر قرار میگیرند.
داستان با روایت قصه این دو خواهر شروع میشود و رفته رفته خطوط داستانی گستردهتری را تشکیل میدهد. داستان جیس تالیس که با اختراعات خود قصد بهبود شرایط پیلت اور را دارد اما شرایط سیاسی، فساد، شک و آرمانهای خود پیلت اور به طرز شدیدی برای وی مانع تراشی میکنند. داستان کیتلین که برای پیدا کردن ریشه حملات تروریستی تمام تلاش خود را میکند، اما به خاطر شرایط خانوادگیاش و فساد افسر ارشدش نمیتواند راه به جایی ببرد و در نهایت بهترین خط داستانی که برای سیلکو است. مرد زخم خوردهای که حاضر است برای رویای تبدیل شدن شهر زیر زمینی به کشور زوآن به هر کسی که میتواند زخم و آسیب برساند. تمامی این خطوط داستانی تا انتهای فصل به یک یا چند شکل به هم مرتبط میشوند و روایت پر فراز و نشیبی را تشکیل میدهند که قسمت به قسمت شما را بیشتر مجذوب خود میکند.
گل سرسبد این خطوط داستانی مربوط به سیلکو است. شخصیتی که چه از نظر طراحی چه از نظر عملکردش در داستان نزدیکترین چیزی است که Arcane به یک شخصیت منفی کلاسیک دارد. نوع ورود او به دنیای داستان، شخصیت پردازی عمیق وی و اتفاقاتی که او در داستان تجربه میکند در نهایت سیلکو را به واقعیترین شخصیت داستان تبدیل میکند. شخصیتی که علی رغم تمام افکار و اعمال منفیاش، فردی است که مخاطب بیشترین ارتباط را با او میگیرد و میدانید بهترین وجهه این شخصیت چیست؟ او اصلا جزو راستر LOL نیست و شخصیت اورجینال Arcane به حساب میآید. این که بهترین شخصیت یک سریال اقتباسی از ویدیو گیم به خودش اجازه داده از بین 157 شخصیت موجود، بهترین شخصیتاش یک شخصیت اورجینال باشد خودش شهامت سازندگان در خلق اثری به یاد ماندنی را نشان میدهد. البته که مابقی شخصیت های Arcane نیز به لحاظ شخصیتپردازی دست کمی از سیلکو ندارند. مخصوصا ویکتور و جینکس. کاری که سریال با شخصیت این دو و پیش زمینه داستانیشان میکند در یک کلام غیر منتظره و شگفت انگیز است.
تا جایی که به داستان مربوط میشود همه چیز فوق العاده است. طبیعتا با بهترین داستان تاریخ سریالهای اکشن استیم پانکی روبرو نیستیم، ولی میتوان گفت Arcane به لحاظ داستانی یکی از بهترین روایتهایی است که میتوانید امسال بین تمام آثار منتشر شده پیدا کنید. اما وقتی نوبت به انیمیشن و موسیقی میرسد. اوه نه! این جا واقعا با یکی از بهترین کارهای تاریخ انیمیشنهای سریالی روبرو هستیم.
کاری که استدیوی فرانسوی Fortiche با آرت استایل Arcane کرده خارقالعاده است. سریال کاملا از مدلهای سه بعدی و بکگراندهایش 70 درصد بک گراندهای سه بعدی با پس زمینههای دورتر به صورت دو بعدی هستند. ویژگی عجیب این آرت استایل در مدل سه بعدی شخصیت هاست که جنس تکسچر و رنگ آمیزیشان به صورت رنگ روغنی شده و اغراق آمیزی حس یک انیمه ژاپنی را میدهد تا یک انیمیشن غربی و در عین حال به شدت به استایل طراحیهای خود LOL و تریلرهای سینماتیک آن نزدیک است. این در ترکیب با افکتهای دوبعدی که بعضا هنگام انفجار، بلند شدن دود و بخار و فریمهای ساکوگای دو بعدی که بعضا هنگام مبارزات میبینیم باعث شدهاند به لحاظ ظاهری Arcane حساب خود را از همه سریالهای انیمیشنی پیش از خود جدا کند.
و این تازه فقط در مورد آرت استایل است. انیمیشن ها، کارگردانی، انتخاب صحنه و نورپردازی و تدوینی که صورت گرفته در حدی خوب است که از هر سکانس انیمه یک عکس بگیرید میتوان قاب کرد و گذاشت روی دیوار. بعضی از این بکگراندها و نحوهای که این مدلهای سه بعدی شخصیتها در آن حل شده واقعا باورنکردنی است. به همه اینها موسیقی متن شگفت انگیز و اوپنینگ گروه Imagine Dragon و J.I.D را اضافه کنید و تا متوجه شوید از لحاظ سمعی بصری با چه معجون بینظیری طرف هستید.
Arcane فقط بهترین اثر اقتباسی از ویدیو گیم نیست. بلکه کاری است که به نظرم با محبوبیت فوق العادهاش دوباره ثابت میکند فرانسه چطور هنوز یکی از قطبهای درخشنده در صنعت انیمیشن است. کاری که Fortiche و تیم Riot Game با Arcane کردهاند خارق العاده است و نکته ترسناک این است که چقدر این دنیا هنوز پتانسیل دارد و ما شاید گوشهای از چیزی که Arcane میتواند به آن منجر شود را دیدهایم. پروژههای مختلف زیادی برای LOL در حال اجراست. از بازی فایتینگی که اخیرا ازش یک تریلر معرفی منتشر شد تا بازی سبک ریتمیک برای موبایل، کنسرتهای مختلف و غیره. مدیریت یک IP و گسترش آن در زمینههای مختلف، در نوع خود یک هنر و مهارتی استثنایی است و به نظر میآید LOL و خالقان آن با Arcane ثابت کردهاند در این زمینه حداقل در این صنعت بیرقیب هستند.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114