یکی از ویژگیهای مهمی که سری اساسینز کرید (Assassin’s Creed) در طول عمر 15 ساله خود حفظ کرده اتکا و بهره گیری از وقایع واقعی تاریخی جهت روایت داستان در بستر آن است و همین موضوع را میتوان یکی از دلایل مهم موفقیت و ماندگاری این مجموعه دوست داشتنی دانست. با این حال طراحان و توسعه دهندگان این بازی چند سالی است تغییراتی را با نسخه Origins آغاز کردهاند که طی آن موجودات افسانهای و نیروهای جادویی کمکم راه خود را به این مجموعه باز کرده است و این روند در آخرین نسخه بازی یعنی والهالا (Valhalla) که در دوران وایکینگها جریان دارد نیز ادامه پیدا کرد. اما این پایان ماجرا نیست و یوبیسافت طی روزهای اخیر یک محتوای قابل دانلود (DLC) غیر رایگان جدید با نام Dawn of Ragnarok را برای این بازی عرضه کردهاند که بیش از پیش به افسانههای نورس (Norse) میپردازد. در این مقاله قصد داریم به بررسی این محتوای قابل دانلود بپردازیم، با ما در گیمینگرویتی همراه باشید.
به دنیای نورس خوش آمدید
بازی Assassin’s Creed Valhalla – Dawn of Ragnarok به عنوان سومین بسته الحاقی داستانی بازی اساسینز کرید والهالا است که در سبک اکشن-ماجراجویی و به صورت غیر رایگان – حتی برای دارندگان Season Pass – با قیمت 40 دلار عرضه شده است. برخلاف بستههای قبلی Dawn of Ragnarok شامل بخش داستانی گسترده و غنیتر بوده و مستقل از داستان ایور (Eivor) روایت میشود که این موضوع تا حدودی غیر رایگان بودن آن را توجیح میکند. اجرای Dawn of Ragnarok به دو روش امکان پذیر است؛ در روش اول بازیکن میتواند آن را به عنوان بخشی از رویاها و نجواهایی که توسط خدایان به ایور الهام شده را در روند بازی والهالا تجربه کند؛ در روش بعدی نیز میتوان آن را به طور مستقل و به صورت New Game اجرا کرد. در هر دو روش محتوای داستانی کاملا یکسان است اما در جهت شخصی سازیهای قدرتی و تسلط بر بازی توصیه میشود که این بسته در روند داستانی اصلی تجربه شود اما به هر دلیلی این امکان نبود نگران نباشید چون به هیچ عنوان اصل داستان را از دست نخواهید داد.
بازیکن در بازی Assassin’s Creed Valhalla – Dawn of Ragnarok در نقش اودین (Odin) خدای خدایان ازگارد (Asgard) قرار خواهد گرفت که در طول بازی بیشتر با نام هاوی (Havi) شناخته میشود. بازی از جایی شروع میشود که بالدر (Baldr)، فرزند هاوی و فریگ (Frigg)، توسط سوتور (Sutur) فرمانروای قلمروی موسپلهایم (Muspelheim) ربوده شده و هاوی به دنبال او به سرزمین سوارتآلفهایم (Svartalfheim) میرسد. تلاش اولیه او برای آزادی فرزندش به جایی نمیرسد اما پس از آن طی اتفاقاتی با دو دورف (dwarve) آشنا میشود که او را به پناهگاه سایر دورفها میبرند. به این ترتیب هاوی با جامعه بزرگ آشنا میشود که همگی بازماندگان حمله بزرگ موسپلها و یوتونها (Juton) هستند و همین موضوع باعث شده تا آنها از لحاظ روحی چندان در شرایط مناسبی قرار نداشته باشند. هاوی با دیدن اوضاع آشفته دورفها تصمیم میگیرد تا پیش از حمله و انتقام از سوتور ابتدا امید و حس مبارزه طلبی را به دورفها بازگرداند که البته در مسیر این موضوع هم اتفاقات جذابی در انتظار هاوی خواهد بود که شرایط و عزم انتقام از سوتور را استوارتر از گذشته میکند.
داستانهای اساطیر نورس به حدی جامع و هیجان انگیز هستند که به خودی خود طیف زیادی از مخاطبان را به خود جذب میکنند؛ Dawn of Ragnarok نیز با بهره گیری از چهرهها، مکانها و داستانهای مهم دنیای نورس نظیر اودین، لوکی، سوتور، سوارتآلفهایم و غیره در بخش داستانی بسیار موفق عملکرده و ما شاهد یک روایت قوی و جذاب هستیم که تا آخرین لحظه مخاطب را در کنار خود نگه خواهد داشت. البته باز هم ناگفته نماند که سری اساسینز کرید از گذشته در بستر تاریخ واقعی روایت شده است اما پس از نسخه Origins شاهد ورود افسانهها به بازی نیز بودهایم که چندان باب میل اغلب طرفداران قدیمی این مجموعه نیست، از این جهت شاید Dawn of Ragnarok هم به مذاق طرفداران قدیمی خوش نیاید اما به نظرم پرداخته شدن به این حوزه در یک بسته الحاقی بزرگ و مستقل از خط داستانی اصلی میتواند یک امتیاز مثبت برای بازی تاریخی نظیر اساسینز کرید باشد؛ Dawn of Ragnarok هم از این فرصت به خوبی استفاده کرده و داستانی کاملا افسانهای را با موفقیت روایت میکند.
اساسینی از جنس خدایان
شاید حضور اودین به عنوان یک ابر قهرمان یا خدا که در هیبت شخصیت اصلی ظاهر شده است توقع تغییر و تحولات فراوانی را در گیمپلی بازی ایجاد کرده باشد اما در واقع اینطور نیست؛ Dawn of Ragnarok همچنان یک محتوای قابل دانلود برای نسخه والهالاست و از همان چهارچوب برای بخش گیمپلی استفاده میکند. مهمترین تفاوتی که میتوان در بازی Assassin’s Creed Valhalla – Dawn of Ragnarok دید اضافه شدن بخشی به عنوان قدرتهای خاص است که به نام Hugr-Rip شناخته میشود. در این بخش شما میتوانید 2 قدرت خاص از بین 5 قدرتی که در جهان بازی وجود دارد را انتخاب کرده و از آن در طول بازی یا مبارزات استفاده کنید. به عنوان مثال با انتخاب قدرت موسپلهایم (Power of Muspelheim) هاوی برای مدت زمان محدودی تبدیل به موسپلها میشود و میتواند بدون جلب توجه بین آنها قدم بزند و حتی بدون اینکه آسیب ببیند بر روی گدازهها راه برود یا با انتخاب قدرت کلاغ (Power of the Raven) تبدیل به پرنده شده و مسافتهای طولانی را پرواز کند و موارد دیگر؛ البته این نکته را هم اضافه کنم که این قدرتها از نظر زمانی محدود بوده و تا زمانی که شارژ آنها به پایان برسد قابل استفاده است و پس از آن باید با روشهای خاص این قدرتها را شارژ کنید.
گیمپلی کلی بازی نیز خوشبختانه متعادل است و به هر کدام از بخشهای مبارزات و ماجراجویی بیش از دیگری پرداخته نشده است که در نتیجه آن ایجاد حس تکراری شدن و یکنواخت شدن را بدهد. یکی دیگر از نقاط قوت بخش گیمپلی نیز میتوان به جهان پویا و متنوع بازی اشاره کرد که با استفاده از آن علاقهمندان به بازی میتوانند برای ماجراجویی و کسب امتیازات بیشتر به راحتی در دنیای بازی به گشت و گذار پرداخته و معماهای مختلف را حل کنند یا با باس فایتهای (Boss Fight) مختلفی که در نقاط مختلف نقشه قرار گرفتهاند به مبارزه بپردازند. به طور کلی جهان سوارتآلفهایم از نظر وجود محتوای سرگرم کننده عملکرد قابل قبولی داشته و بازیکن میتوان تا ساعتها در این جهان به گشت و گذار و سرگرمی بپردازد و درخت قدرت هاوی را که نسبت به نسخه اصلی (مربوط به شخصیت ایور) کمی بزرگتر شده را ارتقاء ببخشیده و بر تجربیات خود بیافزاید.
در کل در بخش گیمپلی نباید انتظار چیز جدیدی را داشته باشید اما در صورتی که از گیمپلی نسخه پایه (یعنی والهالا) لذت بردهاید از گیمپلی این بازی هم قطعا لذت خواهید برد.
به زیبایی ازگارد
جهان سوارتآلفهایم در Dawn of Ragnarok را میتوان ترکیبی از رنگهای گوناگون دانست. طبیعت سبز و چشم نواز، کوهستانهای طلایی و حیات وحش پویا مناظر بسیار زیبایی را خلق کرده است. البته در نقاط مختلف آثار و ناهنجاریهایی از دنیای موسپلهایم و یوتنهایم دیده میشود که به نظرمم وجود آنها هم بر زیبایی محیط بازی بیتأثیر نبوده و در حداقلیترین حالت تنوع محیطی را افزایش داده است. اما در کنار این موضوع گرافیک کلی بازی هم عملکرد قابل قبولی را از خود نشان داده که از طریق آن نمایش زیباییهای محیطی میسر شده است. البته با این حال نمیتوان بخش گرافیکی بازی را بی نقص و یک گرافیک نسل نهمی دانست که این موضوع هم بخش عمده مربوط به این موضوع میشود که Dawn of Ragnarok یک بسته الحاقی برای نسخه والهالاست و قرار نیست گرافیکی متفاوت را نسبت به این بازی ارائه کند. همانند نسخه اصلی Dawn of Ragnarok هم در بخش گرافیکی عملکرد تقریبا نسل هشتمی را ارائه کرده و طراحی شخصیتها هم با تمام پیشرفتهایی که نسبت به نسخههای قبلی داشته اما همچنان نسبت به سایر عناوین روز عملکردی متوسط را ارائه کرده است.
با توجه به اینکه این بازی بر روی پلتفرم PC تجربه شده است باید بگویم که در نسخه زمان انتشار والهالا عملکرد این بازی کمی سنگین بود و فریمدهی متوسط رو به ضعیفی را ارائه میکرد اما بعد از گذشت حدود یک سال و نیم از زمان انتشار یوبیسافت با ارائه آپدیتهای مختلف عملکرد کلی بازی را تا حدودی بهبود بخشیده و در حال حاضر شاهد افزایش نسبی فریم دهی بازی Assassin’s Creed Valhalla – Dawn of Ragnarok نسبت به نسخه اولیه هستیم اما با این حال وجود قفلهای متعدد امنیتی، همچنان مانع عملکرد تمام و کمال این بازی بر روی سختافزارهای متوسط و تا حدودی ضعیف میشود. همچنین یکی دیگر از نکاتی که همچنان جای خالی آن در این بازی حس میشود عدم پشتیبانی از تکنولوژیهای جدید گرافیکی نظیر ریتریسینگ (Ray Tracing)، DLSS و همچنین FidelityFx است. استفاده از DLSS یا FidelityFx میتوانست اثر کاهنده عملکرد فریم که قفلهای امنیتی بر اجرای بازی تحمیل میکرد را به راحتی خنثی کند.
و در نهایت هم بخش صداگذاری و موسیقی متن بازی هم عملکرد مناسبی را از خود ارائه کرده و شاهد موسیقیهایی متناسب با فضای بازی هستیم که باعث میشود با بازی به یادماندنیتری طرف باشیم.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114