مجموعهی Nier از سال ۲۰۱۰ تا به امروز نامی آشنا برای طرفداران بازیهای ژاپنی، خصوصاً نقشآفرینیهای ژاپنی است. بعد از انتشار اولین بازی از این مجموعه، سال ۲۰۱۶ عنوان Nier Automata منتشر شد و با فضاسازی و گیمپلی منحصر به فرد خود، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. تا اینکه Nier Replicant به عنوان نسخهی ریمستر ورژن ۲۰۱۰ در سال ۲۰۲۱ منتشر شد. در نظر داشته باشید که مجموعهی Nier حکم دنبالهی بازیهای Drakengard را دارد. اما مثالهایی که از آنها یاد شد، معرف تمامی عنوانهای این مجموعه نیست. کمپانی Square Enix سال ۲۰۲۱ عنوان دیگری از این مجموعه برای سیستمهای اندروید و IOS نیز منتشر کرد به نام Nier Reincarnation. با گیمینگرویتی همراه باشید تا با هم از زیر و بم این عنوان سر در بیاوریم و جایگاه Reincarnation را در سری بازیهای Nier مشخص کنیم.
Nier Reincarnation در ژانر نقشآفرینی ژاپنیِ نوبتی توسط کارگردان سری Nier و Drakengard، آقای Yoko Toro و همچنین به همراه آهنگسازی خاص آقای Keiichi Okabe ساخته شده است. تا به اینجا معرفیهایی که انجام شد میتواند انگیزهی مناسبی برای طرفداران مجموعهی Nier باشد اما قبل از اینکه بی مهابا به سراغ این عنوان موبایلیِ منتشر شده توسط Square Enix بروید، کمی صبوری کنید تا با هم در دو بخش، ابعاد مختلف Nier Reincarnation را بررسی کنیم.
قبل از اینکه به نقد و بررسی این عنوان بپردازیم لازم میدانم ذکر کنم که پیدا کردن عنوانی تک نفره، با داستانی مناسب که تجربهای نسبتاً منحصر به فرد بدست دهد، در این بازار پر هرج و مرج عناوین اندروید و IOS کار آسانی نیست و من به عنوان منتقد این موضوع را در نوشتن این مطلب مد نظر گرفتهام. پس از ابتدای امر، نکات مثبت عنوان را تحلیل میکنیم تا حسن نیت نویسنده آشکار شود.
صداگذاری و موسیقی:
آقای Okabe به طور خاص، جدا از الهاماتی که پروژههای قبلی برای وی به همراه داشته، بیست قطعهی منحصر به فرد صرفاً برای این عنوان موبایلی آهنگسازی کرده است. حتی با فضای تکراریای که موسیقی متن این عنوان نسبت عنوانهای اصلی و سابق مجموعهی Nier دارد، بار دیگر در انجام وظیفهاش موفق بوده و در طول بازی و در کل سیر دراماتیک این عنوان، موسیقی در انتقال و تفهیم بهترِ احساس به کاربر اثر گذار بوده و اصلاً و ابداً نمیتوان این امر را نادیده گرفت. در چند ساعت اولیهی تجربهی بازی، لحظههایی بود که باورم نمیشد این موسیقی برای یک عنوان موبایلی است. ریتم پر تلاطم و غمناکِ درام روایت به همراه موسیقی آقای Okabe بدون شک در تمایلم به ادامهی بازی در صفحهی کوچک تلفن همراهم بی تاثیر نبود. لازم به ذکر است که منتقد، جدا از این عنوان با موسیقی آقای Okabe آشنایی دارد و از آن در هر لحظهای لذت میبرد. اما اینجا فقط موسیقی نیست که در مبحث صدا به طور کلی ایفای نقش فوقالعادهای دارد. بالغ بر ۹۰٪ بازی کاملاً دارای صداپیشگی خوب و محلی شده دارد به این معنا که جدا از هنرنمایی صدا پیشهها، ترجمهی مناسبی نیز برای مصرفکنندهی غربی انجام شده است. جلوتر به این موضوع خواهم پرداخت که کلیت Nier Reincarnation بیشتر ماهیت یک ویژوال ناول دارد تا ویدیوگیم، اما شیوهی انتقال روایت خاص و دراماتیک مجموعهی Nier حتی در این دنبالهی خاص موبایلی هم موجود دارد و با اینکه بازی به صورت رایگان در دسترس است، این موضوع که بازی همراه صداپیشگی حرفهای است، مرا در وهلهی اول متعجب و بدون شک کمک شایانی به من برای ادامهی روند بازی کرد. زیرا همانطور که مفصل به آن خواهم پرداخت گیمدیزاین و گیمپلی لوپ بازی به شدت زننده است.
کاش بجای بازی کردن میشد قصه را شنید:
غمانگیز بودن و درام در مجموعهی Nier جز شاخصههای اصلی این سری عنوانها بوده است و Nier Reincarnation از این رویه مستثنی نیست. قهرمان اولیهی داستان دخترکی است که به دلیلی نامعلوم در ابتدا صدایش را از دست داده و ناخواسته وارد مکانی شده که از آن با نام «قفس» یاد میکنند و در اصل سرزمین رویاها است. لازم به ذکر است به توجه به تحقیقاتی که انجام دادم این Cage یا قفس در دنیای Nier، مکانی حقیقی است. این نکته برای طرفدارانی که به دنبال دیدی رتروسپکتیو به مجموعه هستند، ممکن است جالب باشد.
در اولین تقابلش، دخترک با شبحی روبرو میشود که به طرز عجیبی خودش را مادرِ دختر معرفی میکند و بعد از اینکه از مشکل دخترک با خبر میشود راه را برای بازیابی صدایش شرح میدهد و بیان میکند که باید وارد رویا و کابوسهای انسانهای دیگر شوند و با مشاهده و تجربهی مشکلات و دغدغههای آنها یک به یک، عواطف و یا به زبان بازی «صدایش» را باز پس بگیرند. پس با هم در قفس سفرشان را شروع میکنند. کابوسها در قالب مترسکهایی حضور دارند و دخترک با لمس آنها وارد کابوس یا به زبانی دیگر خاطرات بد انسانهای دیگر شده و از داستان آنها و درد و رنجی که آدمهای مختلف متحمل شدهاند خبردار میشود. داستانی که هر مترسک، خصوصاً در قسمت اول بازی روایت میکنند، همانطور که انتظار میرود غمانگیز و تاثیر گذاراند. بدون اینکه داستان بازی را برای شما کامل آشکار کنم، این سیر تکاملی که روایت برای دخترک طراحی کرده، قدمهایی است که برای انسان کامل بودن لازم و یادآور طعم زندگانی است. در انتهای قسمت اول بازی به نتیجهگیری بهتری خواهید رسید که برداشت از آن را به مخاطب بازی میسپارم.
کلیت روایتی که بازی قصد شرح آن را دارد اگر صرفاً به عنوان یک ویژوال ناول یا اینتراکتیوناول منتشر میشد، محشر میشد. گشت و گذار در دنیای قفس کاملاً بیاهمیت و فرسایشی است، تا این حد که خود سازندهی بازی برای طی کردن مسافتهای بین هر مترسک دکمهای برای حرکت اتوماتیک کاراکتر بازیکن تعبیه کرده است. بعد از تکمیل داستان سهگانهی هر شخصیت مترسک، کاراکتر داخل رویا به عنوان یکی از اعضای تیم مبارزهای شما در خدمتتان قرار میگیرد.
همانطور که ابتدای مطلب اشاره کردم، بازی در ژانر Turn Based Rpg است. اما مبارزه کاملاً اتوماتیک انجام میشود و صرفاً در لحظههای خاص با فشردن دکمهای توانایی خاص کاراکتر مورد نظرتان را فعال میکنید و اگر حتی کاری نکنید، خود کاراکترها به مبارزه ادامه خواهند داد و صرفاً از تواناییهای خاصشان استفاده نمیکنند. در اصطلاح گیمینگ به این مدل از مبارزهی اتوماتیک، «World Cool Down Skills» میگویند. با اضافه شدن به کاراکترهایتان میتوانید، تیمهای ۳ نفره برای روند بازی خود بچینید.. هر آیتم و کاراکتر توانایی خاصی دارد که با جزییات زیاد در بازی در اختیار کاربر قرار دارد. اما نوشتهها چنان ریز هستند که خواندنشان به شدت کار سختی است در مقابل اما فشردن دکمهی «Auto» که بار دیگر توسط طراح در اختیار قرار گرفته کار را راحت میکند. در طول روند تجربهی شخصیام فقط باسهای آخر هر دو بخش من را مجاب کرد تا کمی با دقت دست (Deck) خود را بچینم و به توضیحات آیتمها دقیق شوم. این طراحی لوپ گیمپلی به شدت کسل کننده و فرسایشی است. بعد از پایان هر مبارزه، خرواری از جایزه و پاداش به شما تعلق میگیرد که باعث میشود بدتر گم گشته شوید. آیتمها برای لِول آپ کردن و قویکردنکاراکترها و سلاحهایشان استفاده میشود. اما از نظر ظاهری شبیه به هم طراحی شدهاند که تشخیص دقیق هر کدام از آنها کار طاقت فرسایی بود، جالب اینکه حتی اینجا هم طراح دکمهی «Auto» را در اختیار بازیکن گذاشته تا به راحتی کاراکترها و آیتمهایتان را قوی کنید. حضور این سطح از پیچیدگی در عین وجود دکمهای تحت عنوان «Auto»، گیم پلی بازی را به فشردن چند دکمه تقلیل میدهد. و دلیل اصلی من برای این نظر که Reincarnation ویدیوگیم نیست همین موضوع است.
همانطور که اشاره کردم این عنوان ماهیت «Live server» دارد و رایگان است. شاید به همین دلیل است که بخش کمپین بازی تا این حد از منظر گیمپلی کسل کننده است. اما بازی تلاش نمیکند که سریع از داستان بازی بگذرید و به محتوای پایان بازی برسید. که این امر را به حساب سلیقهی شخصی و اهمیت به روایت کارگردان مجموعه آقای Yoko Toro میگذاریم. لازم به ذکر است المان ریز تراکنش (microtransactions) در بازی وجود دارد و شما میتوانید با هزینه کردن مبلغی، کاراکترهای خود را قویتر کنید. دلیل این امر میتواند محتوای پایانی بازی باشد، که از مراحل هفتگی و دانجنهای مناسبتی تشکیل شده و البته آرنا که در آن میتوانیدبا بازیکنها دیگر مبارزه کنید. اما به عنوان طرفدار مجموعهی Nier به هیچکدام از این المانها اهمیت نمیدهم، چرا که من Nier را به واسطهی روایت و داستانش بازی میکنم. از طرف دیگر اما نکتهی مثبت این امر آپدیتهای پی در پی بازی در راستای جذاب نگه داشتن بازی است. در طول چند ماهی که بازی را در اختیار داشتم، مدام کاراکترهای جدید از فرنچایزهای دیگر گرفته تا خود مجموعهی Nier به عنوان کاراکتر قابل استفاده در اختیار شما قرار میگیرد اما باید به اصطلاح Grind فراوانی برای بدست آوردن آنها انجام دهید که خب میشود به احتساب ماهیت MMORPG بازی گذاشت و یا شاید تلاش نافرجام Square Enix برای ورود به بازار بازیهای موبایلی و سواستفاده از اسم Nier برای رسیدن به این هدف دانست. به عنوان نکتهی آخر این بخش، برخلاف انتظارم سرورها به اندازهی مناسب شلوغ بود.
از منظر اجرایی با اینکه بازی را روی تلفن همراهِ سادهای تجربه کرد، مشکلی وجود نداشت، بهتر بگویم زمانهای زیادی پیش میآمد که نرخ فریم زیر ۲۰ میرسید اما خوب از طرفی اتفاق خاصی رخ نمیداد که نیازمند آن باشد که عکسالعمل سریع نشان بدهم. نکتهی منفی دیگر بازی در همین راستا، صفحات بارگذاری بود که ذره به ذره در هر کدام حجمی از دیتا را دانلود میکرد و نیاز به یک سرویس اینترنت حداقلی لازهی بازی است.از هر ۱۰ بار که به صفحهی بارگذاری بر میخوردم ۹ بار آن از من اجازهی دانلود حدود ۱۲۰Mb را میگرفت.
قبل از اینکه به جمعبندی مطلب برسیم، در ارتباط با طراحی هنری بازی میتوان گفت چکیدهای از همهی عناصری که در عنوانهای اصلی مجموعه دیده بودید را بار دیگر میبینید. که لزوماً نکتهی بدی نیست، چرا که به عنوان طرفدار مجموعه، مشکلی با طراحی و کارگردانی هنری بازی ندارم. اما انتظارات خود را در حد یک بازی اندروید/IOS پایین بیاورید.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114