شاید اگر الان به شما بگویم که می خواهم داستان مردی/زنی را برایتان تعریف کنم که 2000 سال به گذشته سفر کرده، با خود فکر کنید که لابد این هم از همان داستانهای تکراری و کلیشهای است که این روزها آنقدر مورد استفاده قرار گرفته که نخ نما شده. از همین جهت شاید با خواندن خلاصه داستان The Forgotten City هم دچار همین حس شوید، چرا که بازی در شهری نفرین شده در روم باستان جریان دارد، که کاراکتر اصلی طی اتفاقاتی و با سفر در زمان، وارد همان شهر شده است و حال باید معماهایی را حل کند که کلید خروج از شهر، و بازگشت به آینده را گرو خود دارند. اما The Forgotten City آن قصهی تکراری نیست. چیزی که Modern Storyteller خلق کرده کاملا نو، شوکهکننده، هیجان انگیز و البته جذاب است. در ادامه نقد و بررسی بازی شهر فراموش شده، با گیمینگرویتی همراه باشید.
اصلیترین بخش بازی بدون شک، داستان آن است؛ داستانی که پر شده از پیچ و خمهای در هم تنیده و معماهای جذاب، که روی ریتمی کاملا مناسب سوار شدهاند و همزمان با روایت عالی و بینقص، پیچیدگی خود را حفظ میکنند تا بازیکن وقتی گرههای معما را گشود، احساس شعف کند و از نتیجه کارش راضی باشد. انتقال همین حس و القای احساس زنده بودن، امری است که شاید در بازیهای زیادی شاهدش نباشیم، اما The Forgotten City در انجام این امر کاملا موفق است و استادانه ماموریتش را انجام میدهد.
شما در ابتدای بازی پیشزمینه کاراکترتان را مشخص میکنید، موضوعی که باعث میشود مخاطب با خود حسِ قرار گرفتن در یک دنیای RPG را داشته باشد، که گمان میکنم هوماژی بوده است به Skyrim. پس از خلق کاراکتر خود، وارد شهر میشوید و داستان از همانجا اغاز میگردد. این شهر نفرین شده حدودا 30 نفر شهروند دارد که تمامی آنها یک داستان مخصوص خود دارند و پرداخت کاراکترها نیز در بالاترین سطح قرار دارد. صحبت کردن با آنها به هیچ وجه تکراری نیست و جانبخشی به شخصیت بهقدری خوب بوده و دیالوگ نوشتنها هم آنقدر حرفهای بوده که به راحتی میتوان به قدرت بالای نویسندگی اثر پی برد. اما این شهر چرا نفرین شده و نفرینش چیست؟ شاید بتوان موضوع اصلی این نفرین را با مثال «تنبیه برای همه» توصیف کرد، چرا که خدای مسئول شهر، قانونی مقرر ساخته که اگر حتی یک شخص مرتکب گناه شود، تمامی اهالی شهر محکوم به فنا میشوند و وجودشان منقضی. حال در این پاد آرمانشهر، برخی افراد به دنبال ارتکاب جرم هستند و اگر موفق شوند، بازی از اول شروع میشود و شما مجبور به تکرار یک لوپ دیگر میشوید، تا جایی که اشخاص مایل به انجام گناه را پیدا کرده و جلویشان را بگیرید. البته داستان بازی بسیار پیچیدهتر از این حرف هاست و پلات توییستهایی دارد که مو به تن آدم سیخ میکند، اما برای جلوگیری از هر گونه اسپویل داستانی، نمی توانم به آنها اشاره کنم.
The Forgotten City علاوه بر معماهای جذابش که راه حلهای مشخص دارند، شما را در چالشهای اخلاقی بسیار قرار میدهد. بازی با طرح سوالاتی که جوابشان کاملا بستگی به شخصیت خود بازیکن دارد، تعامل شما با دنیای خود را بیش از پیش میکند و بهگونهای در طرح سوالاتش موفق است، که حتی بعد از بستن بازی هم به آنها فکر خواهید کرد، چرا که مسائلی که The Forgotten City به آنها پرداخته محدود به همان چند ساعت تجربهتان نیست و پای خود را فراتر از آنها میگذارد. نویسنده بازی دقیقا مثل یک فیلسوف سوفسطائی، از طریق دیالوگها با شما بحث و جدال میکند، و هر بار که فکر میکنید جوابی پیدا کردهاید، با سفسطهای جدید به افکارتان حمله میکند. قطعا این، ایراد نیست و به جذابیت و کشش بازی میافزاید، و باعث درگیری بیشتر شما با بازی میشود که به شخصه در عناوین انگشت شماری شاهد چنین در هم تنیدگی داستانیای بودم.
اگر بخواهم از کیفیتِ خود داستان، روایتش، و دیالوگهای بازی حرف بزنم سخن به اطناب خواهد کشید، پس در کلامی خلاصه میگویم: اگر دلتان یک داستان جنایی، همراه با حل معما، آغشته به بحثهای فلسفی میخواهد، The Forgotten City مخصوص خودتان ساخته شده.
گیمپلی بازی هم برای عنوانی که توسط 3 نفر توسعه یافته خوب است و چندان جای اعتراض ندارد. شما میتوانید بازی را تماما بدون خشونت جلو ببرید و به فعالیتهایی مثل دویدن و پریدن اکتفا کنید، یا هم با استفاده از تیر و کمان کارتان را جلو ببرید. روح گیمپلی همچنان وامدار Skyrim است و حتی فیزیک بازی هم به تبعیت از TES V پرداخته، که حقیقتا جای اعتراض دارد، چرا که شاید بتوانیم از فیزیک بد Skyrim که مال 10 سال پیش است دفاع کنیم، اما برای عنوانی که الان و در 2021 منتشر میشود، جای دفاعی نیست. ای کاش سازندگان دقت بیشتری روی این موضوع داشتند و بیشتر کار میکردند، تا عنوانی تقریبا بینقص داشته باشیم.
حقیقت امر این است که چیز زیادی برای گفتن در خصوص گیمپلی The Forgotten City نداریم، چرا که مشخص است این بخش از بازی صرفا برای حمل داستان و جلو بردن آن توسعه یافته، و توسعه دهنده به دنبال این نبوده که با «گیمپلی شگفتانگیز» شما را به تحسین وا دارد.
اما برای عنوانی که تمام قوای خود را برای داستان و دیالوگ گذاشته، قاعدتا داشتن صداگذاری و صد البته صداپیشگی حرفهای الزامی است. خوشبختانه صداپیشگیها در سطح بالایی قرار دارند و به جز چند مورد، بیشتر کاراکترها از ویس اکتینگ خوبی بهره میبرند و به زندهتر ساختن کاراکتر خود کمک میکنند. صداگذاریها اما جای شبهه دارد، چرا که برخی افکتهای صوتی اصلا جالب نیستند و انگار صرفا برای رفع تکلیف و با استفاده از ابزار ساخت فیلمهای بسیار قدیمی توسعه یافتهاند.
محیط و اتمسفر بازی نیز کاملا با داستان عجین شده، و همان حس مرموز بودن قصه را در خود دارد و عین پوششی برای آن عمل میکند. پوششی که وقتی کنارش میزنید و به انتهای قصه میرسید، پی میبرید که تمام این مدت چرا با چنین اتمسفری رو به رو بودهاید و به واقع، خود شهر، یکی از کاراکترهای اصلی بازی بوده!
گرافیک هنری بازی بسیار چشم نواز است و میتواند شما را تا مدت زیادی، مشغول استفاده از حالت Photo Mode کند. گرافیک فنی ولی جای کار دارد اما خب، باز هم به نسبت تعداد توسعه دهندگان بازی و بودجهای که در اختیار داشتهاند، نمیتوان چندان خرده گرفت و انتظار جلوههای بصری یک بازی AAA را داشت. موسیقی نیز کاملا اتمسفر بازی را همراهی میکند و از نواهای باستانی رومی برای ایجاد تنش و ترس و اضطراب بهره میبرد.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114