این بررسی بر اساس نسخهی ارسالی سازندگان برای وبسایت گیمینگ گرویتی نوشته شده است
شما هم حس نمیکنید این روزها ژانر سایبرپانک حسابی روی بورس است؟ حداقل در مدیوم ویدیوگیم که اوضاع این گونه است و به نظر بازیهای کوچک و بزرگ زیادی در آینده پیش رو مقلد سبک سایبرپانک برای پرداخت به دنیای خود هستند. منتها تا عرضه آنها فاصله زیادی مانده، لذا تا فرصت هست، بهتر است مروری بر یکی از عناوین کوچک و نسبتا قدیمی این ژانر بیندازیم. هر چند از عرضه Dex نزدیک ۴ سال میگذرد، حداقل پورت اخیر آن روی نینتندو سوییچ بهانه خوبی به ما برای بازگشت به آن میدهد. باید دید ماجراجویی کوچک هکر خرابکار ما آیا واقعا ارزش تجربه دارد یا خیر؟
Dex یک بازی اکشن ادونچر دو بعدی است که در فضای سایبرپانکی رخ میدهد. داستان با بیدار شدن شخصیت اصلی بازی، زنی به نام Dex، در آپارتمان خود آغاز می شود. طولی نمیکشد که او از فرد ناشناسی، پیغامی مشکوک میگیرد که وی تحت تعقیب است و باید بلافاصله از آپارتمان خود فرار کند. با چک کردن اطراف، دکس متوجه میشود که اوضاع جدی است و ظاهرا افرادی مسلح به دنبال او هستند. بعد از تعقیب و گریزی کوتاه و فرار از خرابههای فاضلاب زیرشهری و رسیدن به منطقه مسکونی فقیر نشین شهر، دکس موفق میشود تا با راهنمایی فردی مرموز همپیمانانی برای خود پیدا کند. آنها تصمیم میگیرند وارد ماجراجویی عظیمی شوند تا بفهمند چه کسی پشت این جستجوی سازمان یافته است، چرا به دنبال دکس هستند و چگونه میتوان جلوی آنها را گرفت.
داستان بازی به نسبت طول و اندازه دنیای آن داستان واقعا درگیرکننده و خوبی دارد. هیچ نکته خاص یا فکبراندازی در داستان وجود ندارد، ولی به عنوان یک اهرم برای جلو بردن بازی کار خود را کاملا درست انجام میدهد. تعداد شخصیتهای درگیر در داستان اصلی آنچنان زیاد نیستند و اکثرا شخصیت پردازی ساده ولی خوبی دارند. خود دکس به طرز عجیبی ترکیب ناموزونی از لینک (The Legend of Zelda) و گرالت (The Witcher) است. در ۹۰ درصد طول بازی، او از قاعده پروتاگونیستهای صامت تبعیت میکند که میتواند در قالب گزینههای انتخابی جواب NPCهای درون بازی را بدهد. اما در اندک کات سینهای بازی او کاملا صداگذاری دارد و اتفاقا شخصیتی شوخ طبع و تکه پرانش حسابی با حالت صامتاش در طی گیم پلی بازی در تناقض است. هر چند این وجه شخصیتی وی در دیالوگهای انتخابیاش نیز وجود دارند ولی به هیچ وجه به غلظت چیزی که احتمالا سازندگان بازی در مورد شخصیت خود تصور میکردند، از آب درنیامده است.
گیم پلی بازی به طور قطع بزرگترین نقطه ضعف بازی است. همان گونه که اشاره کردیم Dex یک بازی اکشن ادونچر دوبعدی است که هسته گیم پلی آن را گشت و گذار، مبارزات نزدیک، تیراندازی و مخفی کاری تشکیل میدهد. جدا از آن، بخشی اساسی از بازی نیز به هک کردن سیستمها و حتی دنیای واقعی در قالب AR اختصاص دارد که مشابه Nier:Automata شما طی مینی گیمهایی در سبک Shoot’em Up از این موانع قابل هک عبور خواهید کرد. مسئله این جاست که به استثنای بخش گشت و گذار، تمامی موارد هستهای گیم پلی به شدت معمولی، خسته کننده و بدقلق هستند. هر چند در مورد بخش هک بازی حتی گفتن کلمه معمولی نیز لطف در حق بازی است، چرا که بی شک این بخش بازی حسابی از لحاظ کیفی زیر خط فقر سیر میکند و عملا زیر حد معمول و «بد» است.
زیر تمامی هستههای گیم پلی بازی یکی سیستم RPG قرار داده شده که مشابه اکثر بازیهای موجود در این ژانر، بر اساس تجربه و XP کسب شده میتوانید درخت مهارتهای خود را رشد دهید. هر چند نبوغ و اتفاق ویژهای در این بخش بازی رخ نمیدهد ولی المانهای RPG بازی کاملا استوار، منطقی و جذاب هستند و در بهبود حس پیشروی در بازی کمک شایانی میکنند. تنوع مهارتهایی که دکس میتواند کسب کند به نسبت طول گیم پلی بازی عالی است و در کنار این موارد، اضافه شدن مکانیک پیوند اعضای مصنوعی در ادامه بازی باعث میشود برخی موانع در بازی قابل عبور شوند و بازی کمی حس مترویدوانیایی بودن بگیرد.
به خاطر ضعف در ساختار مبارزات دور و نزدیک و وضعیت فاجعه بار مینی گیمهای هک کردن، خسته کننده و ملال آورترین بخشهای بازی، قسمتهای خطی آن هستند. این جاست که باید خدا را شکر کرد، چون اگر با یک بازی تمام خطی روبرو بودیم حداقل من به شخصه مطمئن بودم نمرهای بالاتر از ۵ لیاقت بازی نیست. منتها بازی با وجود دوبعدی بودن در یک محیط گسترده با تنوع مکانی به شدت بالا رخ میدهد. این جاست که بازی بزرگترین نقطه قوت خود یعنی شهر سایبرپانکی را به رخ میکشد. برای شروع بهتر است اشاره کنم برخلاف غالب بازیهای این سبک، Dex هیچ عقیدهای به بازیافت کردن دشمنان محیطی خود ندارد. اگر گنگ یا افراد حاضر در منطقهای را از بین ببرید آنها دوباره ظاهر نمیشوند. با توجه به این که یکی از بهترین و به صرفه ترین منابع XP در بازی، از بین بردن دشمنان است، این موضوع ارزش زد و خوردهایی را که در بازی با آن روبرو میشوید به شدت افزایش میدهد. در نتیجه ناخودآگاه در بازی شما همیشه به دنبال پیدا کردن دشمنان باقی مانده در محیط هستید. حال این موضوع را با این حقیقت که سیستم ماموریتهای فرعی پیاده سازی فوق العادهای دارند ترکیب کنید تا بفهمید چرا میگویم بخش گشت و گذار بازی این قدر جذاب است.
در مورد Dex زیاد بد گفتیم، ولی مایلم اقرار کنم بازی در ابعاد کوچک خودش، از لحاظ سطح کیفی ماموریتهای فرعی واقعا در سطح دیگری به نسبت خیلی از بازیهای این ژانر قرار دارد. برای من به شخصه ساختار ماموریتهای Dex یادآور The Witcher 3 است. اکثر ماموریتهای فرعیای که در Dex با آن مواجه میشوید از طرف شخصیتهایی است که نقششان در داستان اصلی تمام شده است. همین به تنهایی باعث میشود دنیای بازی ضربان بهتری داشته باشد. هدف ماموریتها و جریانشان، تک به تک با یکدیگر تفاوتهای اساسی دارد، داستان بیشتر آنها جذابیت فوق العادهای در ازای طول کوتاهشان داشته و انتخابهای شما میتواند باعث شود پیامد نهایی آنها به صورت شگرفی تغییر کند. به علت ساختار دو بعدی بازی و دنیای کوچک آن نیز این ماموریتها ساختار نشانهگذاری روی نقشه ندارند، در عوض حتی باعث میشوند شما با پای خود وارد نقاط مخفی و دست نخوردهای از دنیای بازی شوید که در داستان اصلی از آن عبور نمیکنید و نقشه بازی نیز هیچ اطلاعاتی از آن به شما نمیدهد. از لحاظ پاداش نیز انجام بیشتر آنها به وقتی که به جای داستان اصلی میگذارید کاملا میارزد. دروغ نیست اگر بگویم بیشتر وقتم در بازی صرف انجام ماموریتهای فرعی بازی شد تا داستان اصلیاش.
از لحاظ گرافیکی نیز بازی مشابه اکثر المانهای بازی حرف خاصی برای گفتن ندارد. گیم پلی بازی کاملا از سبک بصری پیکسلی برای نمایش آبجکتهای خود استفاده میکند، اما در اسپرایتها و کات سینهای نقاشی شده، بازی تلاش بسیار زیادی برای نزدیک شدن به رئالیسم دارد که در نهایت به نتیجه کاملی نمیرسد و تا حدودی بدون استایل و هویت باقی میماند. این موضوع در مورد موسیقی بازی نیز صادق است و بعید است هیچ ساندترکی از بازی را به خاطر بسپارید (مگر ساندترکهای بخش هک کردن، از بس در آن بخش کفری میشوید). دوبله و صداگذاری بازی نیز اجرای ماندگاری ندارد ولی به خوبی از پس انتقال شخصیت و دیالوگهای افراد مختلف شهر برمی آید که با توجه به صداگذاری همه دیالوگهای بازی، دستاورد خوبی است. به هر صورت از نظر کیفیت ارائه، Dex به هیچ عنوان اثر بدی نیست، منتها در نهایت از پس داشتن پا قدمی که امضای خود را داشته باشد بر نمیآید و از این نظر بسیار فراموش شدنی است.
به صورت کلی میتوان با اطمینان گفت که من از زمانی که پای بازی گذاشتم حسابی لذت بردهام. Dex به هیچ وجه بازی بدی نیست. منتها در آن دسته از بازیها قرار میگیرد که به محض خارج شدن، هیچ چیز خاصی از آن در خاطرتان باقی نمیماند. اگر چیز خاصی و خوبی نیز از بازی با خود به یادگار برده باشید به احتمال زیاد یک چیز خاص و بد نیز همراهش عایدتان شده است. نمیدانم اگر بازیهای سایبرپانکی بهتری در این ابعاد و قیمت در حال حاضر وجود داشته باشند، اما اگر هر جور شده نیاز به یک عنوان سایبرپانکی خوب دارید، Dex گزینه کم خطر و قابل اطمینانی است. فقط انتظاراتتان را خیلی بالا نبرید.
بازبینی تصویری
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114