در سال 2017 انیمه‌ای به نام «Grimoire of Zero»  به نمایش در آمد و توانست طرفداران بسیاری را به سمت خود جلب کند. در حالی که همه طرفداران این اثر منتظر بودند تا فصل دوم آن ساخته شود، شرکت سازنده به یک‌باره اعلام کرد قصد دارد یک اسپین‌آف از این مجموعه تولید کند. این اسپین‌آف قرار است داستان شخصیتی جدید را در همان جهان سابق ادامه بدهد.

انیمه طلوع ساحره (Down of the Witch) بر اساس لایت ناولی پرطرفدار با همین نام، نوشته «کاکرو کباشیری» (Kakeru Kobashiri) تولید می‌شود. این مانگا همچنان در حال انتشار بوده و شرکت «Kodansha» این کار را برعهده گرفته است. به علاوه باید بدانید این انیمه دنباله‌ای غیر مستقیم برای  Grimoire of Zeroبه حساب می آید و در جهان آن رخ می‌دهد؛ اما تقریباً هیچ وابستگی نسبت به آن ندارد. این انیمه که توسط استودیوهای «TBS» و «Bit Grooove Promotion» در سبک اکشن ماجراجویی، کمدی و فانتزی توسعه یافته است در بهار 1401 در 12 قسمت منتشر شد. از دیگر آثار TBS می‌توان به «Clannad»، «K-ON»، «Fate/Stay night» و «Platinum End» اشاره کرد. به علاوه کارگردانی این اثر را کاواهاما ساتوشی (Kuwahara Satoshi) برعهده داشته است که آثار موفقی همچنون «Dororo»، «5-toubun no Hanayome»، «Detective Conan»  را در کارنامه خود دارد.

در انیمه‌های فانتزی تمرکز روی قدرت‌های جادویی و ماورالطبیعه، موجودات غیر واقعی، عناصر عجیب و مواردی است که توسط علم قابل توضیح نیست؛ اما در جهان داستان آن کاملاً عادی و رایج هستند. در ادامه قصد داریم انیمه طلوع ساحره را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم آیا موفق شده است دستاوردهای Grimoire of Zero را تکرار کند یا صرفاً باید آن را یک عنوان جانبی سطح پایین در نظر گرفت. با گیمین‌گرویتی همراه باشید.

خاطرات از دست رفته

انیمه Down of the Witch داستان نبردی را روایت می‌کند که بیش از 5 قرن در جریان بود. این جنگ بین راهبان کلیسا و جادوگران رخ داد و در نهایت به صلح انجامید. صلحی کوتاه مدت که به سرعت از بین رفت و از خاکسترهای جنگ قبلی شعله‌های جدیدی زبانه کشید.

داستان انیمه، زندگی پسری به نام «سابل» (Sable) را روایت می‌کند. کسی که به عنوان هنرجوی جدید آکادمی جادوی پادشاهی ونیاس پذیرفته می‌شود؛ اما همواره بدترین نمرات را کسب می‌کند. به علاوه سابل هیچ خاطره‌ای از پیش از حضور خود در مدرسه ندارد تا جایی که حتی در درک کوچک‌ترین مفاهیم انسانی و روابط میان آدم‌ها با مشکل مواجه می‌شود.

آلبوس، مدیر موسسه به همان دلیل بیان شده در بالا تصمیم می‌گیرد، سابل را به همراه چندین نفر دیگر برای گذراندن یک برنامه آموزشی ویژه به نقاط دور دست بفرستد. البته در این میان یک شرط وجود دارد که اگر شکست بخورند خاطرات فعلی سابل نیز به طور کامل پاک خواهد شد. این افراد هولت، دختری شاخ‌دار و کودو یک مارمولک انسان‌نما از نژاد «Beast Fallen» هستند. به علاوه روکس کریستاس (Roux Cristass)، معروف به جادوگر سپیده دم، به عنوان محافظ و مربی، آن‌ها را همراهی می‌کند. در میان راه یکی از قاتلین اجیر شده توسط کلیسا به آن‌ها حمله کرده و آسیبی جدی به گروه وارد می‌آورد. حال آن‌ها باید با کمک یکدیگر چالش‌های پیش رو را پشت سر بگذارند و پرده از راز حوادثی بردارند که رخ می‌دهد.

بازنویسی اطلاعات

مطالب این بخش ممکن است تا حد زیادی داستان انیمه Down of the Witch را برای کسانی که قصد دیدن آن را دارند فاش سازد؛ بنابراین اگر نمی‌خواهید چیزی از داستان یا تحلیل آن بدانید از خواندن این بخش صرف نظر کنید.

برای دیدن انیمه Down of the Witch هیچ نیازی به دیدن Grimoire of Zero ندارید و به خوبی مخاطبان جدید با دنیای آن آشنا می‌شوند. همان طور که گفته شده سابل شخصیت اصلی انیمه Down of the Witch حافظه خود را از دست داده است. همین موضوع باعث شد تا دست سازندگان در ارائه اطلاعات پیرامون جهان اثر کاملاً باز باشد. آن‌ها از همین ویژگی برای معرفی جهان، نبرد میان کلیسا و جادوگران، حوادث گذشته و عوامل آن، سیستم چهارگانه جادوگری، منشأ شکل‌گیری نژاد Beast Fallen، جادوگر سپیده‌دم و بسیاری موارد دیگر بهره گرفته‌اند. از طرفی این اطلاعات با سرعت بسیار بالایی به مخاطب داده می‌شود و تا جایی که می‌تواند کوچک‌ترین وقتی تلف نمی‌کند. حجم اطلاعات ارائه شده برای انیمه‌ای در سبک فانتزی کافی به نظر می‌رسد؛ اما به اندازه‌ای هم زیاد نیست که مخاطب را گیج کرده یا در دنیای خود غرق نماید؛ اما متأسفانه این مسئله تنها در چند قسمت اول رعایت می‌شود.

داستان گاهی اوقات به سرعت پیش می‌رود و در بعضی مواقع روندی بسیار آهسته به خود می‌گیرد؛ بنابراین ممکن است بر خلاف 2 قسمت اول، در درک وقایع داستانی کمی گیج شوید. از طرفی مشکل اصلی بعدی انیمه خود سابل است. سابل به عنوان شخصیت اصلی Down of the Witch و قهرمان آن معرفی می‌شود؛ اما حضوری بسیار کمرنگ در داستان از خود نشان می‌دهد. در واقع ویژگی فراموشی وی که سازندگان در ابتدا از آن به خوبی استفاده کرده‌اند به مانند یک شمشیر دو لبه، ضربه مهلکی به وی وارد آورده است. سابل شخصیتی کاملاً منفعل دارد و تقریباً هیچ نقشی در پیش برد فرایند داستانی –حتی در حساس‌ترین نقاط آن- بر عهده وی نیست. به علاوه شاید اشتباه نباشد که بگوییم تعداد دقایقی که در انیمه حضور دارد یا حتی وظیفه‌ای بر عهده می‌گیرد کمتر از دیگر شخصیت‌ها باشد. درست است که سابل حافظه‌اش را از دست داده؛ اما تا این حد انفعال و کنار گذاشته شدن از وقایع نیز منطقی به نظر نمی‌رسد. این در حالی است که حتی بعد از بازگشت خاطراتش هم همچنان در درک موضوعاتی مانند روابط انسانی مشکل دارد. همچنین سابل توانایی اجرای جادو ندارد؛ اما عظیم‌ترین ظرفیت جادویی را در میان مردم نسل خود دارد. این موضوع تقریبا هیچ انگیزه‌ای برای تلاش وی نیز ایجاد نمی‌کند و صرفا تبدیل به یک منبع انرژی برای دیگران می‌شود.

در مقابل هولت و کوبو شخصیت‌های مکمل داستان فعالیت بیشتری. هولت نقش معشوقه‌ای را برای سابل ایفا می‌کند که نادیده گرفته شده، دست و پا چلفتی است. از طرفی کوبو بار طنز انیمه را به دوش می‌کشند و بهترین شخصیت پردازی را در میان هر 3 شخصیت دارد. از طرفی دیگر شخصیت‌های داستان ساختار مناسبی ندارند. برای مثال تایرنت، فردی که به خون جادوگران تشنه است و مثل آب خوردن آدم می‌کشد، به یک‌باره تغییر هویت داده و به محافظت از اهداف کشتار خود و کودکان روی می‌آورد. این مسئله و تغییر موضع‌های نگهانی چندین بار تا انتهای داستان برای بعضی افراد رخ می‌دهد.

نقاط ضعف یاد شده شاید به چشم افرادی که Grimoire of Zero را ندیده باشند نیامده و از داستان آن لذت ببرند؛ اما ممکن است تو ذوق طرفداران انیمه یاد شده بزند؛ زیرا شخصیت‌های محبوب آن‌ها دیگر آن طراحی کامل گذشته را ندارند و به حاشیه کشیده شده‌اند.

دنیای تغییر یافته:

از نظر کیفیت طراحی‌ها، انیمه Down of the Witch در سطحی استاندارد قرار دارد و با حرکاتی نرم و روان مواجه هستیم. هر چند این انیمه نمی‌تواند با دیگر سریال‌های هم‌زمان خود مانند Spy x Family و Kaguya sama رقابت کند. با وجود این طراحی‌ها روان هستند و شخصیت‌ها طراحی خوب، ولی کم جزئیاتی دارند. از طرفی افرادی که Grimoire of Zero را دیده باشند متوجه تغییر نسبتی در طراحی کاراکترهای محبوبشان و شخصیت پردازی آن‌ها خواهند شد که گاهی خوش آیند به نظر نمی‌رسد.

مسئله‌ای که ممکن است توی ذوق بزند، تأکید بیش از حد سازندگان و زاویه دوربین روی مسائل جنسی است. به نظر می‌رسد. هر چند زاویه دوربین در بسیاری مواقع مناسب به نظر می‌رسد؛ اما به نظر می‌رسد آن‌ها قصد داشته‌اند نقاط ضعف محصول خود را از این طریق مسائل بپوشانند و به افزایش فروش خود کمک کنند.

صداگذاری شخصیت‌ها نیز از جیغ و دادهای یک کودک 300 ساله تا سابل شخصیت اصلی داستان تقریباً به خوبی انجام شده‌اند؛ اما به یادماندنی نیستند. در مقابل تیتراژ ابتدایی و انتهایی آن به خوبی پیاده‌سازی شده‌اند و گروه موسیقی کار خود را به خوبی انجام داده است. حداقل از دیدگاه نگارنده تیتراژ ابتدایی آن می‎تواند یکی از بهترین نمونه‌های فصل بهار باشد.