بخش اول فصل یکم انیمه «جاسوس در برابر خانواده» (Spy X Family) در بهار 1401 پخش شد. این اثر توانست به مانند مانگای خود بازخورد مثبتی را در میان منتقدان و طرفداران آن به دست آورد. نویسنده و تصویرگر مانگای Spy X Family، تاتسویا اندو (Tatsuya Endo) نام داشته و انتشار آن از مارس 2019 تاکنون همچنان ادامه دارد. به علاوه مجله «Shōnen Jump» مسئولیت انتشار آن را بر عهده گرفته است. مانگا مورد بحث به حدی محبوب است که بر اساس آمار منتشر شده تا پایان سال 2022 بیش از 29 میلیون نسخه فروش داشته و اکنون در رده یکی از 10 محصول پرطرفدار این حوزه قرار دارد.
بخش دوم فصل اول Spy X Family نیز به تازگی و در پاییز 1401 به نمایش در آمد. این انیمه توسط ویت استودیو (Wit Studio) و کلاورورک (CloverWorks) در سبک فانتزی/کمدی/جاسوسی ساخته شده و یواچی فوکوشیما (Yuuichi Fukushima) کارگردانی آن را بر عهده گرفته بود. در کارنامه توسط ویت استودیو میتوان سه فصل اول Attack on Titan را مشاهده کرد. از طرفی کلاورورک نیز انیمه محبوب خانه سایهها (Shadow House) را تولید کرده است. همین کارنامههای درخشان امیدها را برای کیفیت بالای Spy X Family افزایش میدهد. در ادامه با نقد و بررسی بخش دوم فصل اول انیمه Spy X Family همراه گیمینگرویتی باشید تا بررسی کنیم که آیا نیمفصل مورد بحث توانسته انتظارات طرفداران خود را برآورده کند یا خیر.
جاسوس، قاتل، سرباز، بندزن
از آنجا که ممکن است نیمه اول انیمه Spy X Family را ندیده باشید، ابتدا اشارهای کوتاه به داستان آن میکنیم. در دنیای این اثر، دو کشور استانا و وستالیا وجود دارند که همواره احتمال میرود یک جنگ عظیم میان آنها رخ بدهد. در این میان ماهرترین جاسوس دنیا با نام لوید فورجر (Loid forger) و نام مستعار تویلایت (twilight) از سوی وستالیا مامور میشود تا با تشکیل یک خانواده جعلی خود را به مدیر یک موسسه آموزشی با نام دنوان دزموند (Desmond Donovan) نزدیک کرده و با جمعآوری اطلاعاتی خاص جلوی جنگ یاد شده را بگیرد. این خانواده جعلی را آنیا (Anya) در نقش دختر و یور برایر (Yur Briar) در نقش مادر برعهده میگیرند. برای موفقیت این ماموریت دو راه وجود دارد: تبدیل آنیا به دانشآموز ممتاز یا دوستی وی با دامیان دزموند (Damian Desmond) پسر مدیر مدرسه.
در شروع نیمه دوم، حال که آنیا با موفقیت به آکادمی ایدن (Eden Academy) وارد شده است، فاز دوم عملیات استریکس (Strix) آغاز میشود. آنیا همچنان برای موفقیت عملیات باید سعی کند با دامیان دوست شود و با کسب 8 مدال (در نیم فصل قبل یک مدال به دست آورد) به دانش آموزان ممتاز بپیوندد. از طرفی لوید برای افزایش انگیزه آنیا تصمیم میگیرد به عنوان جایزه یک سگ به نام بوند (Bond) برای وی خریداری کند. همچنین شخصیت جدیدی به نام فیونا فراست (Fiona Frost) به داستان اضافه میشوند که چالشهای کاری و خانوادگی تویلایت را چند پله افزایش داده و روابط را پیچیدهتر میکند.
در مجموع داستان نیمه دوم نیز به همان خوبی بخش اول، اما با سرعتی کمتر پیش میرود که در ادامه با جزئیات بیشتری به این مسئله میپردازیم. به علاوه تعدادی از شخصیتهای فرعی و اصلی گذشته نیز مانند یور برایر این بار فرصت بیشتری برای پرداخت پیدا میکنند.
آینده بین و ملکه یخی
اولین کاراکتر جدید و تأثیرگذاری که در نیم فصل دوم به Spy X Family اضافه میشود، سگ این خانواده است. از آنجایی که هیچ یک از اعضای خانواده فورجر در داستان انیمه مورد بحث یک موجود عادی نیستند، سگ آنها نیز باید قدرت یا مهارتی عجیب داشته باشد که در اینجا آیندهبینی است. تنها آنیا به علت توانایی ذهن خوانی از این قدرت خبر دارد و همین موضوع باعث میشود یک رابطه عاطفی عمیق میان وی و سگش ایجاد شود. از طرفی ترکیب این دو قدرت در داستان باعث میشود تا آنها در چندین نوبت برای نجات خانواده از بلاهای مختلف با یکدیگر همکاری کنند.
شخصیت جدید بعدی فیونا فراست است. فیونا مستقیماً زیر نظر فورجور آموزش دیده و جاسوسی کارکشته و به ظاهر سنگدل است؛ اما در واقع به شدت به تویلایت علاقه دارد. در واقع اگر هنگام شروع عملیات استریکس در مأموریت نبود به جای یور، وی نقش زن فورجر را ایفا مینمود. از طرفی فیونا مأموریتهایش پایان یافته و حال باید در ادامه با فورجر همکاری کند. این مسئله باعث میشود میان یور و فیونا یک رقابت زنانه جالب ایجاد شود که تویلایت در میان آن گرفتار میشود. در نتیجه مشکلات خانوادگی بسیاری برای وی ایجاد شده و اکنون باید همه تلاش خود را برای برقراری تعادل و حفظ آن به کار بگیرد که این لحظات بار طنز انیمه را به دوش میکشند.
از طرفی میدانیم یور یک قاتل حرفهای و اکنون مادر یک فرزند است؛ اما تاکنون به طور مفصل به شخصیت یور، مهارتهای قتلش و نحوه بچهداریاش پرداخته نشده بود؛ اما با ورود فیونا این فرصت نیز تا حدود به یور داده شد تا در هر چند کم، اما بیش از گذشته خودی نشان بدهد و عمق بیشتری پیدا کند. به علاوه لوید به مرور زمان از آن شخصیت خشک و جاسوس خود فاصله گرفته و آرام آرام در حال تبدیل شدن به مردی خانواده دوست است. تا جایی که هنگام گزارش دادن به رییس خود به جای ارائه میزان پیشرفت عملیات از پیشرفت طناب زنی و مهارت خواندن و نوشتن آنیا حرف میزند. در مجموع در نیم فصل دوم توسعه روابط میان افراد در اولویت قرار دارد.
از طرفی در نیم فصل اول در کنار روند پیشرفت مأموریت استریکس، داستانهای جانبی و ریزی نیز برای تنوع به نمایش در آمد که روایت اصلی در دل آنها بیان میشد. این مسئله در نیمفصل دوم نیز وجود دارد؛ اما به نظر این بار سازندگان زیادهروی کرده باشند. درست است که این مسئله به شخصیتپردازی بیشتر افراد کمک میکند؛ اما تعداد این خورده روایتها به اندازهای زیاد است که گاهی حس میکنید، بخشی از آنها بیدلیل به وجود آمده و تنها باعث از بین رفتن تمرکز روایی داستان میشود. هر چند در نهایت فورجر با مدیر آکادمی یک دیدار کوچک داشته و شرایط را برای شروع فصل دوم آماده میکند. در مجموع با وجود بالا بودن کیفیت داستان، در این نیمه چیزی از عملیات قتلهای یور نمیبینیم و بخش جاسوسی هم کاهش پیدا کرده است که یک عقب گرد نسبت به قبل حساب میشود. این نکته را هم باید اضافه کرد که کاهش موارد شغلی یاد شده و تداخل آنها با خانواده، باعث میشود تا به نظر برسد با یک خانواده واقعی مواجه هستیم و جنبه جعلی آن کم رنگتر شود. هر چند این موضوع را میتوان به عنوان افزایش وابستگی اعضای خانواده به یکدیگر و نزدیکی بیشتر آنها به هم به حساب آورد.
افزیش بودجه سازمان جاسوسی
به نظر میرسد شرکتهای ویت استودیو و کلاورورک با توجه به موفقیت نیم فصل اول Spy X Family بودجه ساخت آن را افزایش داده و با اطمینان بیشتری به آن پرداختهاند. در نیمه دوم کیفیت همهچیز به میزان مختلف افزایش پیدا کرده است. این مسئله را میتوان از طراحی با جزئیات تر محیطها و انیمیشن شخصیتها و همان حالات طنز صورت برای انتقال احساسات مشاهده کرد. به علاوه کارگردانی صحنهها همچنان با همان کیفیت سابق انجام شده و مخاطبان از آن لذت خواهند برد. در این نیم فصل نیز مناظر و اکشنهای عالی وجود دارند که میتوانند مخاطب را به وجد بیاورند. برای نمونه میتوان به دعواهای میان یور و فیونا یا مسابقه تنیس اشاره کرد.
صداپیشگان نیز به خوبی از عهده وظیفه خود برآمدهاند و در این زمینه کمبودی مشاهده نمیشود. به خصوص که به بهترین شکل ممکن احساسات را به مخاطب منتقل میکنند. بهبود کیفیت یاد شده در بالا را میتوان در تیتراژهای ابتدایی و انتهایی انیمه نیز به خوبی مشاهده کرد. موسیقی تیتراژ ابتدایی و انتهایی انیمه به ترتیب «Souvenir» و «Shikisai» نام داشته و گروههای «Bump The Chicken» و «Yama» ساخته شدهاند. این آهنگها نسبت به نیمه اول جذابتر و به یادماندنیتر هستند. به علاوه تصاویر به نمایش در آمده در تیتراژهای بهتر از گذشته ظاهر شدهاند.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114