این نقد بر اساس نسخهی ارسالی سازندگان برای سایت گیمینگرویتی نوشته شده است.
در میان بازار شلوغ و پرزرق و برق بازیهای رایانهای، گاه عناوینی پیدا میشوند که ایدههایی ساده را تبدیل به تجربههایی لذت بخش کردهاند؛ تجربههایی که شاید نتوان آنها را فوقالعاده و یا بینقص خواند، اما سبب میشوند تا مخاطب اندکی از زرق و برق دیگر بازیها فاصله گرفته و با خیالی آسوده، مشغول به پرداختن به آنها شود. Sir Lovelot یکی از آثاری است که در دسته مذکور جای میگیرد. عنوانی راحت، بامزه و دلپذیر که ایده استفاده شده برای ساخت آن، برگرفته از داستانهایی است که در کودکی و نوجوانی، نمونههای بسیاری از آن را خواندهایم. در ادامه با نقد این بازی با گیمینگرویتی همراه باشید.
داستان Sir Lovelot درباره شوالیهای است که به دنبال عشق زندگی خود میگردد. با این حال مسئله ای که در رابطه با شوالیه ما وجود دارد، این است که همانند اسمش زیاد عاشق میشود! اما هر بار با شاهزاده خانم مورد نظر به مشکل خورده و مجبور میشود تا کوله بارش را بر روی دوش گذاشته و در مسیر زندگی به دنبال عشق بعدی (و شاید نهایی!) خود برود. در این مسیر نیز میبایست از ۴ اقلیم عبور کند.
داستان بازی را میتوان به همین سطور خلاصه کرد و مورد مهم قابل ذکری در رابطه با آن وجود ندارد. این مسئله به خودی خود، برای یکی بازی مستقل کوتاه، بد محسوب نمیشود اما خردهای که میتوان به سازندگان گرفت این است که شاید بهتر بود به جای تکرار بیش از چهل بار یک اتفاق تا پایان بازی، کمی تنوع به آن میدادند تا شاهد جذابیت بیشتر بازی میبودیم. علی ای حال، Sir Lovelot در هیچ زمینهای خود را جدی نمیگیرد و خب میتوان گفت نیازی به این مهم نیز ندارد.
در زمینه گیمپلی، با عنوانی در سبک پلتفرمر دو بعدی طرف هستیم که از مکانیکهای بسیار سادهای بهره میبرد. حرکت به طرفین، پرش، Dash و تیر زدن (درست خواندید! شوالیه ما به جای استفاده از سپر و شمشیر تیر میزند!)، تمام کارهایی است که در بازی میتوان انجام داد. هدف هر مرحله در ابتدا پیدا کردن گلی است که باید به شاهزاده خانم آن مرحله داده شود. با پیشروی در بازی، علاوه بر گل میتوان انگشتر طلا و آب نبات(!) نیز به شاهزاده خانمها هدیه داد. در طی مراحل علاوه بر موارد ذکر شده، سکهها، تخم غازهای طلا و الماسهای مخفی نیز وجود دارد که با پیدا کردن آنها میتوانید درصد تکمیل هر مرحله را بالا ببرید. در پایان هر مرحله نیز درصد کامل شدن آن به همراه زمانی که برای اتمام آن صرف کردهاید به نمایش در میآید. خوشبختانه، همانطور که انتظار میرود، امکان تکرار مراحل نیز وجود دارد که این مسئله به بازیکنانی که تمایل به %۱۰۰ همه مراحل را دارند، کمک خواهد کرد. از نکات منفی بازی میتوان به تنوع کم دشمنان اشاره کرد. به گونهای که در طی چهل و چند مرحله ی بازی، تنوع دشمنان از تعداد انگشتان دو دست فراتر نمیرود و جا داشت تا سازندگان، بیشتر بر روی این موضوع وقت میگذاشتند.
با پیشروی در بازی و تا انتهای آن، ساختار مراحل پیوسته پیچیدهتر میشود اما این پیچیدگی به هیچ وجه دشوار و یا آزاردهنده نبوده و کاربر میتواند با خیالی کامل راحت بازی را به اتمام برساند.
از جمله کمبودهای بازی میتوان به عدم وجود باس فایت در بازی( به جز در آخرین مرحله) اشاره کرد. وجود این مورد، حداقل در مراحل پایانی هر کدام از چهار اقلیم، می توانست تنوع بیشتری به بازی بدهد و آن را از یکنواختی خارج کند. البته همانطور که پیشتر ذکر شد، Sir Lovelot اثر کوتاهی است و خیلی قبلتر از آن که یکنواختی آن مخاطب را زده کند، به پایان میرسد.
در زمینه گرافیک، با عنوانی پیکسل آرت رو به رو هستیم که تمام مراحل آن با به زیبایی و با دست طراحی شدهاند. هر محیط دارای جزئیاتی کافی است و تلاش سازندگان برای چشم نواز و صد البته بامزه بودن بازی، کاملا موفقیتآمیز بوده است. هرکدام از چهار اقلیم دارای تم رنگی خاص خود است که به خوبی در هر مرحله به نمایش در آمده و المانهای هر مرحله، اکثرا با توجه به اقلیم آن طراحی شدهاند.
در نهایت باید گفت Sir Lovelot عنوانی دلپذیر و کوتاه است که در آن با چالش چندانی رو به رو نخواهید شد. Sir Lovelot به هیچ وجه خود را جدی نمیگیرد و انتظاری هم از مخاطب ندارد. در اینجا هدف، صرفا بازی کردن، آسودن و لذت بردن است و اگر با این دید به این عنوان نگاه کنید، پس از پایان آن، تبدیل به خاطره ای کوچک و بامزه برای شما خواهد شد.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114