این نقد بر اساس نسخه ارسالی سازندگان برای سایت گیمینگرویتی نوشته شده است
همواره برای آن دست از سازندگانی که تلاش میکنند تا عنوانی را روانه بازار نمایند که شبیه سایر بازیها نباشد و «منحصر به فرد بودن» را هدف خود تعیین میکنند ارزش و احترام خاصی قائل هستم. عناوین ساختارشکن معمولا دوگانگی را در طرفداران به وجود میآورد و عدهای با گارد به مقابله با آنان میپردازند و عدهای دیگر با آغوش باز از آن استقبال میکنند. Ghostrunner یکی از همین بازیهاست. عنوانی منحصر به فرد و البته چالش برانگیز که تلاش میکند طیف خاصی از علاقمندان را به سمت خود بکشاند. با گیمینگرویتی همراه باشید.
حرکت روی لبهی کاتانا
در Ghostrunner تمامی تعاریف ساده هستند؛ یک عنوان پلتفرمر با نمای اول شخص و حرکات پارکور، که تمامی دشمنان با یک ضربه از پا در میآیند و متقابلا آنها نیز شما را وان-شات میکنند. شما در نقش یک نینجای سایبرپانکی قرار دارید که با شمشیر خود، دشمنان را سلاخی میکند و با سرعت هرچه تمامتر میدود، از روی دیوارها و لبه ها میپرد و تلاش میکند حاکم مستبد شهر را نابود کند. مجموعهی اینها در کنار یکدیگر اما، یک خروجی پیچیده را ساخته که مواجه شدن با آن بسیار دشوار است و دقیقا نمیتوان احساس خود را نسبت به بازی حلاجی کرد. لحظهای از بازی متنفر و لحظهی دیگر عاشقش میشوید.
نینجا، دونده، سایبرپانک…
داستان بازی گوسترانر بسیار کلیشهای و ساده است. شما در نقش Ghostrunner قرار دارید و توسط صدای فردی به نام «معمار» بیدار و هدایت میشوید تا ابتدا به خاطر آورید که چه کسی هستید، چه هدفی دارید و تواناییهایتان چیست. در طول و با پیشروی در بازی با افراد دیگری از جبههی مقاومت آشنا میشوید که شما را در این مسیر همراهی و هدایت میکنند.
از منظر استایل هنری، بازی تماما کلیشههای سایبرپانکی را رعایت کرده است. یک تباهشهر یا پادآرمانشهر که تماما برضد شماست و لامپهای خیرهکنندهی نئونی که تاریکی شب را بر هم زده اند و این، دقیقا همان چیزی است که از یک دنیای سایبرپانکی انتظار دارید.
تنها بخش بازی گوسترانر کمپین داستانی آن است که میتوانید آن را در حدود ۱۲ تا ۱۵ ساعت بسته به مهارتتان به اتمام برسانید و پس از آن به لحاظ معنایی، این حس را نخواهید داشت که اثری فلسفی و بکر را تجربه کرده اید. اما این موضوع فقط معطوف به قصهی بازی بوده و در بخش گیمپلی و سایر قسمتها قضیه کاملا متفاوت است.
سرعت، کاتانا، خونریزی…
Ghostrunner بازی بسیار سریعی است. همه چیز در کسری از ثانیه و به سرعت نور (با کمی اغراق!) اتفاق میافتد. گوسترانر یک نینجای قاتل است که با کاتانا دشمنان بازی را نابود میکند، شما دائما در حال دویدن و فرار کردن هستید و برای رد کردن هر چکپوینت بازی اجازهی انجام یک اشتباه هم ندارید زیرا دشمنان، با تنها یک گلوله شما را از پای در میآورند. این اما کاملا منصفانه است! وان شات در مقابل وان شات… شما نیز میتوانید با یک ضربه دشمن را از پای در بیاورید و البته برای این منظور بایستی به محدودهی یکی دو متری دشمنان بازی برسید. چیدمان تلهها و مسیرهای بازی و به طور کلی لول دیزاین آن، قابل قبول است. جای دشمنان بازی نیز ثابت است و با یک الگوریتم از پیش تعیین شده به سمت شما نشانهروی میکنند. این بدان معناست که هرچقدر هم کلیت بازی سخت باشد، با تمرین و تمرین و تمرین، و تکرار و تکرار و تکرار قادر خواهید بود هر قسمت را به سلامت رد کنید. گوسترانر علاوه بر مهارتهای شما در بخش پلتفرمینگ که بینهایت بیرحم و دقیق طراحی شده است، و کمی هم اکشن و مبارزات (که این بخش بسیار ساده است) مهارت ذهنی و استقامتی پلیر را نیز به چالش میکشد. اجازه بدهید یک چیز را همین اول کار عرض کنم که در Ghostrunner قرار است به تعداد بیشمار مرتبه بمیرید! هر حرکت اشتباهی مساوی مرگ است. اصلا یادم نمیآید که آخرین باری که در یک بازی این تعداد مرتبه مجبور به بازی کردن مجدد یک چکپوینت شدم کی و چه زمانی بود. (اگر ذهنتان به سمت سری سولز رفت راه را اشتباه رفته اید!)
خوشبختانه این مردنهای زیاد، با چکپوینتهای فراوان و البته صفحات بارگذاری بسیار سریع (تقریبا بی درنگ بعد از مرگ مجددا Spawn میشوید و میتوانید مجددا تلاش کنید) ترکیب شده است و تنها چیزی که نیاز دارید، صبر و پشتکار و دقت است.
در هر قسمت بازی چه شامل مبارزات باشد و چه پلتفرمینگ خالص، آزمون و خطا حرف اول را میزند. چیدمان دشمان عموما معقولانه است و با توجه به اینکه این دشمنان تقریبا در جای خود ساکن هستند به خاطر سپردن مکان آنها امری ضروری و مهم است. برخی از دشمنان بازی دارای سپر الکتریکی هستند و برای نابودی آنها ابتدا بایستی منبع تغذیهی آن را پیدا و نابود کنید تا بتوانید به آن دشمن مورد نظر آسیب برسانید. حرکات پارکور و مکانیزم پرش بازی همانطور که پیشتر اشاره شد بسیار دقیق و بی نقص است. پرش های شانسی و بی دقت قطعا نتیجه ای جز مرگ به همراه نخواهد داشت؛ قطعا باید با استراتژی و از همه مهمتر نگاه دقیق و تمرکز بالا، ابتدا بدانید که قرار است چه کار کنید و سپس آن را پیاده سازی کنید. (البته در طی این فرایند مسیر قطعا چند باری خواهید مرد!) نکتهی بسیار مهم بازی در این بخش خوشسلیقگی تیم سازنده در چیدمان دکمه های بازی است. درست همانند خواهر بزرگتر خود یعنی Mirror’s Edge، عموم کلیدهای پریدن، آهسته کردن زمان و سر خوردن به L1، L2، R1 و R2 واگذار شده است. این کار باعث میشود هر دو انگشت شست شما آزاد باشد و بتوانید همزمان هم دوربین بازی را بچرخانید، هم بدوید و حرکات پارکور فرابشری انجام دهید!
ماموریتهای بازی عموما تکراری و یک شکل هستند و مراحل بازی نیز خطی است. در این میان اما رنگ بندی و لوکیشن های متفاوت بازی، و البته سکوبازی جدید تر و پیچیده تر در هر قسمت کمک کرده است تا نهایتا Ghostrunner عنوانی تکراری و خسته کننده نباشد.
تقریبا چند ساعتی زمان میبرد که خود را با سیستم بازی همسان کنید، اما اطمینان دارم که تجربهای لذت بخش را پیش روی خواهید داشت.
لامپ، رنگهای غلیظ، نئون…
در حالی که عنوان مورد انتظار Cyberpunk 2077 مدام با تاخیر مواجه میشود، تشنگان فضاسازیهای سایبرپانکی میتوانند عطش خود را در Ghostrunner کاهش دهند. مدلسازی و طراحی هنری در گوسترانر خوب و قابل قبول است. بسیار تلاش شده است که lvl Design بازی متنوع و سرپا باشد که تلاش سازنده بسیار ثمربخش است. رنگ بندی های بسیار زیبا و اغراق شده، به همراه نور لامپهای نئونی و رنگارنگ بنفش تیره، صورتی و فسفری تم رنگی بازی را تشکیل میدهند و چشم مخاطب را به خود جلب می کند. تنوع تله ها، محیطها، سکوها، و لوکیشنها نیز باعث تنوع محیطی بازی شده است. البته در فاکتور تکنیکی بازی حرف خاصی بر ای گفتن ندارد و عموم مدلسازی های بازی کاملا ساده و متوسط هستند، اما برای یک عنوان در این سبک همه چیز کافی و مناسب است. تنها ایراد مربوط به Anti Aliasing متوسط نسخهی کنسولی بازی (مربوط به کنسول PS4 Pro) است که لبههای صاف و صیقل داده شدهای را در بازی شاهد نیستیم؛ به خصوص در دوردست این مساله بیشتر جلب توجه میکند. همچنین خیلی بهتر میشد اگر Ghostrunner از تکنیک HDR نیز استفاده میکرد تا این رنگها و نورهای زیبا را، زیباتر و چشمنواز تر میدیدیم. نرخ فریم بازی نیز بسیار پایدار است و افتی را شاهد نیستیم. به این مجموعه صفحات بارگذاری بسیار سریع را نیز اضافه کنیم تا مجموعا گرافیک گوست رانر را «راضیکننده» و کافی تلقی میکنیم.
موسیقی ترنس، ریتم، حرکات موزون پارکوری!
به طرز شگفت انگیزی موسیقی بازی با حرکات پارکور گوسترانر همخوانی دارد! قطعات بسیار زیبا و هیجانی موسیقی الکترونیک و ترنس هیجان را در لحظه لحظهی بازی تزریق میکند و شما را به وجد میآورد. این امر آدرنالین را در خون بالاتر میبرد تا بهتر و با انگیزهی بیشتری بتوانید به بازی بپردازید. بدون اغراق موزیکهای بازی یکی از عوامل انگیزشی گیمپلی بازی است که بسیار درست و دقیق کار میکند؛ از این رو کار تیم صداگذاری و مخصوصا موسیقی بازی بینهایت تحسینبرانگیز است.
دیالوگهای و صداگذاری شخصیتها نیز با این که نکتهی خیلی منحصر به فردی ندارد اما مجموعا رضایتبخش است و احساس کمکاری یا نقصانی را نخواهید کرد.
Deprecated: پروندهٔ پوسته بدون comments.php از نگارش 3.0.0 که جایگزینی در دسترس نداردمنسوخ شده است. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهٔ خود قرار دهید. in /home/gamingravity/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
10 پاسخ به “بررسی بازی Ghostrunner | ارواح سایبرپانکی”
من بازی رو تا انتها بازی نکردم یعنی زیاد خوشم نیومد
به شخصه علاقه ای به بازی هایی که با یه ضربه کشته میشی ندارم و همه چیز بازی عالی بود به جز این یه مورد
من بازی رو تا انتها بازی نکردم یعنی زیاد خوشم نیومد
به شخصه علاقه ای به بازی هایی که با یه ضربه کشته میشی ندارم و همه چیز بازی عالی بود به جز این یه مورد
کیوان جان خته نباشی
?
کیوان جان خته نباشی
?
کیوان جان نقدات مثل همیشه عالی بود اگه جیب مبارک اجازه بده حتما این بازیو پلی میدم
نظر لطفته فرشید جان. تخفیف میخوره ارزون میشه حتما. همین الان هم تو آفه.
کیوان جان نقدات مثل همیشه عالی بود اگه جیب مبارک اجازه بده حتما این بازیو پلی میدم
نظر لطفته فرشید جان. تخفیف میخوره ارزون میشه حتما. همین الان هم تو آفه.