فیلم سینمایی US 2019

سالهای قبل، سالهای فیلمهای عالی در ژانر ترسناک و تریلر بود، ما در آن سالها شاهد فیلمهای بینظیری بعضاً حتیٰ از کارگردانهای جوان و فیلم اوّلی مثل آقای اری آستر(Ari Aster) بودیم که با فیلمهای خیلی خوبشان تعجب و شگفتی همه را به همراه داشتند؛ در این میان آقای جردن پیل هم بیکار ننشست و دومین فیلم بلند در این ژانر را به نام «ما» US راهی سینماها کرد. فیلمی دلهرهآور که در مورد دختر جوانیست به نام آدلاید، که در تابستان سال ۱۹۶۸، به همراه پدر و مادرش به سانتا کروز به تعطیلات می رود . در سواحل سانتا کروز ، او سرگردان و تنها وارد یک شهربازی می شود؛ جایی که در سالن آینهها با یک همزاد ( Doppelgänger) از خودش روبرو می شود و با ترس از آنجا فرار میکند. سال ها بعد، او بزرگ شده و همراه همسر و فرزندانش دوباره به آنجا نقل مکان میکند و آنجا با اتفاقاتی ترسناک روبرو میشوند.
فیلم Us ۲۰۱۹ نسبت به فیلمهای همسبکش به شدت فیلمنامه متفاوت و جسورانهای دارد و شما را با داستان عجیب و پیچیدهاش، خصوصاً در انتهای فیلم، ساعتها به فکر فرو میبرد. گرچه که مانند کار بینظیر قبلی آقای پیل یعنی Get Out 2017 موفق و خوشساخت نبود و نتوانست در گیشه و نمرات، پیروزمندانه مثل آن فیلم قبلی، ظاهر شود ولی با این تفاسیر پیشنهاد میکنم، اگر کارهای آقای پیل را میپسندید؛ این فیلم را از دست ندهید!

فیلم «ما»، فیلم خوبیست، پیچیدگی هایش مسحورکننده است و با داستان سورئالگونهاش از همان ابتدا سؤالات فراوانی را در ذهن مخاطب پدید میآورد که از قضا به زیبایی و با حوصله در نیمساعت پایانی فیلم به اکثر آنها پاسخ داده میشود. امّا در ترساندن مخاطب خصوصاً در مقایسه با فیلم قبلی آقای پیل چندان فائق نیست و به نسبت آن، صحنههای آزاردهنده و بعضاً اغراق آمیز کمتری دارد و کارگردان بیشتر تسلطش را در روایت و Narration فیلم خرج کرده و با فضاسازی ها و مفهومپردازیهای مناسب به قدری خوب عمل کردهاست که مخاطب پس از دیدن فیلم شاید مدّتها زمان ببرد که آن را فراموش کند!
در کل ارزیابی من از این فیلم مثبت است و پیشنهاد میکنم فیلم را حتماً ببینید.
فیلم سینمایی Raw 2016

طرفدار پروپاقرص سریالهای نوجوانپسندانه اید؟ خصوصاً سریال «۱۳ دلیل برای اینکه»؟ پس حتماً این متن را تا انتها بخوانید و فیلم سینمایی «خام» ۲۰۱۶ را اصلاً از دست ندهید، چون مخصوص خود شماست!
این فیلم ترسناک که محصول مشترک فرانسه و بلژیک است؛ در سال۲۰۱۶، سرو صداهای فراوانی کرد و نمرات خوبی را از منتقدین و مردم گرفت و در جشنواره فیلم سزار هم نامزد جوایز کثیری اعم از بهترین فیلمنامه اورجینال، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر زن جوان و بهترین فیلم اولی شد؛ گرچه در هیچکدام از این رشتهها برنده نشد و در نهایت در جشنواره فیلم لندن، برنده جایزه بهترین فیلم اولی با فیلمنامه اورجینال شد. فیلمیست در وصف جوانان و نوجوانانی که به خاطر دوران پرهیاهو، تغییرات روانشناختی و هورمونی بلوغ، به مسئله جنجالی «خودکشی» بسیار فکر میکنند و متأسفانه در نهایت، یا از جامعه گریزان میشوند و یا بدتر، اگر جسور و بیباک باشند، جامعهستیز و ترسناک میشوند! مثل داستان «جاستین»، دختر جوان و گیاهخواری که در روند طول فیلم با دوستان خطرناک و جامعه ستیزی آشنا میشود و خود نیز رفته به رفته هنجارشکن میشود و در نهایت مانند امثالی که در فیلم «هانیبال لکتر» و «سکوت برهها» دیده ایم، به آدمخواری و قتل و جنایت روی میآورد!

ماجرای عجیب فیلم از جایی شروع میشود که دخترک گیاهخوار و خامخوار ما به اصرار خانواده اش، همراه خواهرش در دانشکده دامپزشکی درس میخواند و به ناگاه برای اولینبار طعم گوشت را تجربه می کند و کم کم ذائقهاش عوض میشود و به گوشت و خون، خصوصاً گوشت خام(!) متمایل میشود. همین قضیه به او خوی درندگی میدهد و به همراه دوستانش در آنجا دست به خونریزی و جنایت میزند.
فیلمی به شدت دلهرهآور و ترسناک که اگر با شکم پر و خیال آسوده بخواهید چنین فیلمی را ببینید قطعاً سر از بیمارستانها درخواهید آورد.
پرداختی تمیز! و واقعگرایانه به مسئله آدمخواری و گوشتخواری این فیلم را به یکی از بهترین های ژانر خود بدل کرده است؛ صحنههای تهوعآور و خام، با فیلمبرداریهای ساده امّا دقیق که اجازه پاک شدن این صحنهها را از ذهنتان به همین راحتیها نمیدهد. گذشته از این، فیلم تا حد زیادی مدیون بازیگری درخشان بازیگر جوان فیلم، گارانس ماریلیر (Garance Marillier) است که حاضر شد با سن کمش، گوشت خام واقعی را به نیش بکشد و خونسردانه و مسلط نقش خود را بازی کند و آنقدر با حرص و ولع انگشت خونآلود انسان را میخورد که گویی اگر شما پیشش بودید هم دلی از عزا در میآوردید (!) و مشغول آدم خواری میشدید و از این منظر، بازی و اجرای او شایسته تمجید و تعریف است.

خون و شگفتی عنصر محوری داستان این فیلم است و با میزانسنی دهشتناک مسئله انسانخواری را به تصویر میکشاند؛ به جزییات ماهرانه توجه شده و همچنین با بازی خوب بازیگرانش، فیلم به واقعیت بسیار نزدیک است؛ گرچه با صحنههای Exagéré و اغراق آمیزش در دستهبندی سینمای شدت (نهایت گرایی) قرار میگیرد که در سینمای نوین فرانسه از توجه قابل قبولی برخوردار است؛ خصوصاً برای کارگردانهایی که به دنبال هنجارشکنی و خرق عادت در صحنهها هستند.
در کل فیلم، با اینکه دارای صحنه های دلهرهآور، خشن و سادستیک است، امّا با محوریت شخصیت زن داستان، نگاه ویژهای به دنیای فمینیست دارد و میکوشد با تابوشکنیها و داستان جسورانه اش، نظم دنیای مردسالار را برهم زند. اگر شما هم مایل به دیدن فیلم های هیجانی و تریلری هستید که علاوه بر خون و خونریزی و ترس، با مضمونش شما را به فکر فرو ببرد، فیلم «خام» را هم در لیست فیلمهای تماشای خود قرار دهید.
سریال BoJack Horseman
سریال انیمیشنی ‘بوجک هورسمن’ (به انگلیسی: Bojack Horseman) که از سال ۲۰۱۴ تا به کنون شش فصل آن، از شبکهی اینترنتی Netflix پخش شده، جزء محبوب ترین سریال های کارتونی اخیر بوده و اخیراً در نشریهی معتبر indiewire جزو پنج سریال اوّل دههی اخیر با رتبهی چهارم شناخته شده؛ این انیمیشن که بازپرداخته شدهی سریال قدیمی نهچندان معروف دههی نودیست که در آن شخصیت اصلی داستان یک بازیگر اسبنماست و حال پس از گذر بیست سال از آن دوران، او دچار افسردگی و ناراحتی های فراوانی شده و در جستجوی زندگی بهتریست و داستان هم با ماجراهای او در این مسیر شکل میگیرد.از صداپیشگان معروف این سریال میتوان “ویل آرنت” در نقش خود «بوجک» و “آرون پال” در نقش «تاد»، دوست و همخونهای او، نام برد.

سریال با این که پویانماییست، امّا به علت حضور صحنه های ۱۸+ و بعضاً استعمال مواد مخدر و استفاده از کلمات رکیک و… در ردهی سنی بزرگسال قرار گرفته؛ روایت زندگی بوجک هورسمن با اینکه فانتزی و خیالی است، امّا با جزئیات خیره کننده و کاراکتر هایی با خلقیات انسانی، بسیار به واقعیت روزمرگی ما نزدیک است. قصه سریال در دنیایی جریان دارد که انسانها و حیوانات که حشرات و ماهیها هم شامل آن میشوند، در کنار هم زندگی میکنند و کاراکتر اصلی قصه ی ما یعنی بوجک، پس از گذر چندین سال از دوران پرفروغ بازیگریاش در سیتکامی دهه نودی، به دنبال مفهوم و هدف زندگی خود است.

و در مسیر همین هدف، اتفاقات و ماجراهایی برای او و دوستان و اطرافیانش رخ میدهد، که هستهی اصلی داستان را رقم میزند، گرچه که در هر اپیزود گهگاهی به زندگی جداگانه هر کاراکتر پرداخته میشود؛ اما شخصیت اصلی داستان همان بوجک است. این سریال سورئال به واقع بسیار به روزمرگیهای واقعیت امروز جامعه ما شباهت دارد – خصوصاً واقعیت زندگی جامعهی ماشینی و غمگینی که اجینشده با درگیری انواع مشکلات، اختلالات و روزمرگی ها، از شادی و نشاط و هدف زندگی خود دور ماندهاند و بیشتر به زندگی این اسب افسرده حال داستان ما شباهت دارند. سریال به طرز ماهرانه و باورنکردنیای شما را به درون دنیای روانشناختی شخصیت اصلیاش، کاراکترهای فرعی و احساسات پرالتهاب، درد و رنجها و آرزوهایشان فرو میبرد، که این روزها از «بوجک هورسمن» به عنوان بهترین سریالی که در پرداختن به افسردگی رو دست ندارد، یاد میکنند.