در بخش اول مقاله تاریخچه دنیای افسانه زلدا از زمان خلقت جهان تا پایان دوره قهرمان زمان به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفت. از این نقطه به بعد داستان بازی به خطوط زمانی مختلف تقسیم میشود که ابتدا خط زمانی سقوط قهرمان بررسی میگردد. با گیمینگرویتی همراه باشید.
خط زمانی سقوط قهرمان
همانطور که گفته شد، این خط زمانی، هنگامی شکل میگیرد که لینک در نبرد با گانوندورف شکست میخورد. در این شرایط گانوندورف قطعات شجاعت و خرد تریفورس را از لینک و زلدا ربوده و هر ۳ قطعه را در کنار یکدیگر قرار میدهد. در نتیجه گانوندورف به شاه شیطانی گنون (Ganon) تبدیل میشود.
در این حالت شاهزاده زلدا به همراه دیگر قدیسان به عنوان آخرین راهکار گانوندورف و تریفورس را در جهانی که دیگر فاسد شده و اکنون «جهان تاریک» (Dark World) نام دارد، حبس میکنند.
نبرد ایمپروزونینگ (Imprisoning War)
پس از شکست گنون و گذر یک دوره صلح کوتاه، راه ورود به سرزمین مقدس دوباره باز شد. در نتیجه مردم برای دستیابی به تریفورس شروع به نبرد با یکدیگر میکنند؛ اما هیچیک از افرادی که به سرزمین مقدس پا میگذارند بازنمیگردند. بلکه به شیاطینی از لشگر گنون تبدیل شده به عنوان افراد وی برای حمله به هایرول از دروازه عبور میکردند. پادشاه هایرول به ۷ قدیس موجود در زمان خود دستور میدهد که هر چه سریعتر دروازه سرزمین مقدس را مهر و موم کنند. این افراد در نهایت موفق شدند مأموریت را تکمیل کنند؛ اما در این راه تقریباً تمام ارتشی که از آنها محافظت میکرد نابود شد. به علاوه این جنگ هزینههای جبرانناپذیر بسیاری به دنبال داشت و باعث شد تا هایرول به سرزمینی فقیر تبدیل شود. از این نبرد به عنوان «Imprisoning war» یاد میشود.
عصر روشنایی و تاریکی (Era of Light and Dark):
بازی The Legend of Zelda: A Link to the Past
پس از پایان نبرد Imprisoning، دوران روشنایی و تاریکی آغاز میشود. پادشاهی هایرول در این دوران برای چندین سال صلح را تجربه میکند؛ اما پس از مدتی زمین به یکباره دچار مجموعهای از گرفتاریها و بدبختیها میشود. شاه هایرول برای مقابله با این رویدادها جایزهای ارزنده را برای هر کسی که بتواند جلوی آنها را بگیرد تعیین میکند.
در این زمان جادوگر تاریکی «آگاهنیم» (Agahnim) پدیدار میشود. این جادوگر با استفاده از نوعی جادو که تاکنون هیچکس در مورد آن چیزی نشنیده بود، جلوی وقایع را میگیرد. در نتیجه لقب قهرمان به او اعطا شده و رتبه دوم قدیسان را از میان ۷ راهب به دست میآورد. آگاهنیم همچنین به عنوان مشاور ارشد و کشیش قلعه هایرول برگزیده شد. وی از این موقعیت برای شستشوی مغزی همه سربازان و برکناری پادشاه استفاده کرد. همچنین موفق شد ۶ فرزند دختر ۷ راهب مقدس را در دنیای تاریکی ناپدید کند.
آگاهنیم اقدامات یاد شده را به منظور از بین بردن طلسم گنون و آزادسازی وی انجام داد تا بتواند به صورت همزمان بر هر دو دنیای تاریکی و روشنایی فرمان روایی کند. آخرین قربانی وی شاهزاده زلدا بود. زلدا که در زندان منتظر سرنوشت خود بود، موفق شد به واسطه تله پاتی لینک را که با عموی خود در نزدیکی قصر زندگی میکرد با خبر کند.
لینک در نیمهشب از خواب بیدار شده و متوجه میشود عمویش در حالی که زره و شمشیر خود را به همراه دارد قصد دارد خانه را ترک کند. لینک با وجود هشدارهای عمویش در رابطه با ماندن در خانه، مسیر تعیین شده توسط تله پاتی را دنبال کرده و در میانه مسیر عموی خود را در حال مرگ میبیند.
عموی لینک پیش از مرگ شمشیر و سلاح خود را به وی داده و میگوید که در واقع یکی از شوالیههای هایرول است. لینک به قلعه حمله کرده و موفق میشود زلدا را نجات بدهد. سپس زلدا را به یک پناهگاه میبرد تا تحت مراقبت کشیش قرار گیرد. این کشیش از لینک درخواست میکند به جستجوی « ساهاسراهلا» (Sahasrahla)، رییس روستای «کاکاریکو» (Kakariko Village) بپردازد.
وی موفق به یافتن ساهاسراهلا میشود؛ اما رییس کاکاریکو از وی میخواهد به منظور پیدا کردن محل اختفای مستر سورد در جنگ فراموش شده (Lost Wood)، ۳ شیء باستانی به نام «Pendants of Virtue» را پیدا کند. لینک در نهایت شمشیر افسانهای را به دست میآورد؛ اما به طور همزمان آگاهنیم به پناهگاه حمله کرده و زلدا را میرباید.
لینک برای نجات زلدا دوباره به قلعه هایرول حمله میکند؛ اما متأسفانه دیگر دیر شده و زلدا در مقابل چشمانش به سرزمین تاریکی منتقل میگردد. در هر صورت لینک موفق میشود آگاهنیم را شکست دهد؛ اما وی با آخرین توان جادویی که برایش باقیمانده است، لینک را نیز به سرزمین تاریکی منتقل میکند.
جهان تاریکی یک بعد در هم تنیده شده است که بازتابی از خود واقعی هر فرد را نشان میدهد؛ بنابراین لینک در جهان تاریکی به یک خرگوش صورتی تبدیل میشود. او با جستجوی محیط و تنها با کمک جواهری به نام مروارید ماه (Moon Pearl) دوباره حالت انسانی خود را به دست میآورد. لینک در زمان به دام افتادن در جهان تاریکی یک آینه جادویی پیدا میکند. این آینه امکان جابهجایی بین دو دنیا را به وی میدهد. لینک به کمک همین قابلیت موفق میشود فرزندان ربوده شده را نجات بدهد.
لینک در طول سفر خود متوجه میشود آگاهنیم تنها یک واسط و قربانی است؛ بنابراین به منظور متوقف کردن وی به بالای برج گنون (Ganon’s Tower) رفته و یک بار دیگر آگاهنیم را شکست میدهد. با وجود این در آخرین لحظه گنون در بدن آگاهنیم تناسخ پیدا کرده، زنده شده و مشخص میشود که وی در واقع نفس دگرگون شده گنون بوده است.
گنون موفق میشود از دست لینک فرار کرده و به «هرم قدرت» (Pyramid of Power) در مرکز جهان تاریکی میرود. لینک و گنون در بالای هرم به مبارزه با یکدیگر میپردازند و لینک پیروز میدان میشود. پس از شکست گنون، لینک تریفورس را در داخل هرم پیدا میکند. سپس آن را لمس کرده و آرزو میکند هایرول بار دیگر به صلح و آرامش بازگردد. خواسته وی برآورده شده، هایرول آرامش پیدا میکند. همچنین شاه و عموی وی دوباره زنده میشوند. لینک به دنیای خود بازگشته و تریفورس را در اختیار خاندان سلطنتی قرار میدهد.
رؤیای مرموز (A Mysterious Dream):
بازی The Legend of Zelda: Link’s Awakening
لینک پس از شکست گنون بلافاصله یک سفر طولانی را برای آموزش و تقویت تواناییهای خود آغاز میکند تا بتواند به مقابله با بلایای آینده بپردازد. وی زمانی که قصد داشت در طی یک سفر دریایی به هایرول بازگردد گرفتار طوفانی عظیم شده و قایقش در هم میشکند.
بر اثر طوفان لینک از هوش رفته و در ساحل جزیرهای به نام کوهولینت (Koholint) بیدار میشود. وی توسط زن جوانی به نام مارین (Marin) نجات پیدا میکند که شباهت بسیار زیادی به زلدا دارد.
بلافاصله لینک تصمیم میگیرد جزیره را ترک کند؛ اما اهالی آن اصرار دارند که سرزمینی در آن سوی دریاها وجود ندارد. وی متوجه میشود که تنها راه ترک جزیره جمعآوری ۷ ساز مقدس است. وی باید با استفاده از این سازها «ویند فیش» (Wind Fish) را که در تخممرغی در بالای کوه خوابیده است بیدار میکرد.
لینک بعد از جمعآوری سازها بلافاصله به بالای کوه میرود تا موسیقی مورد نظر را بنوازد. وی در این زمان مجبور میشود با موجودی به نام «کابوس» (Nightmare) مبارزه کرده و وی را شکست دهد؛ اما متوجه میشود با بیدار شدن ویند فیش جزیره به همراه تمام ساکنان آن ناپدید میشوند؛ زیرا این محیط تنها براثر یکی از خوابهایی که ویند فیش میبیند به وجود آمدهاند.
با وجود این لینک کابوس را شکست داده و ویند فیش را بیدار میکند. در نتیجه این کار تمام جزیره ناپدید شده و لینک بر روی قطعات چوبی قایق شکسته خود و در میانه دریا به هوش میآید. سپس لینک به سوی مقصدی نامعلوم حرکت میکند.
نقشه توینروا (Twinrova’s Plan)
پس از آخرین شکست گنون، دو جادوگر به نامهای کوتاکه (Kotake) و کائومی (Koume) -که از آنها به عنوان توینروا یاد شده و خود را مادران گنون معرفی میکنند- تصمیم به احیای مجدد وی میگیرند. آنها برای این کار به ۳ شعله به نامهای نابودی (Flame of Destruction)، غم (the Flame of Sorrow) و ناامیدی (Flame of Despair) و یک قربانی انسانی نیاز دارند.
توینروا برای پیدا کردن شعلهها مینیونهای خود با نامهای «اناکس» (Onox) و وِران (Veran) را به ترتیب به سرزمینهای «هولودرام» (Holodrum) و لابرینا (Labrynna) ارسال میکنند.
از طرفی لینک که زمانی هایرول را نجات داده است به قلعه هایرول فراخوانده شده و ندایی وی را به محل نگهداری تریفورس هدایت میکند. لینک با مشاهده تریفورس آن را لمس کرده و ناگهان به هولودرام منتقل میشود.
ماجراجویی در هولودرام
بازی Oracle of Seasons
زمانی که لینک در هولودرام از خواب بیدار میشود، با گروهی از مسافران ملاقات میکند که در حال تماشای رقص فردی به نام دین (Din) هستند. لینک شروع به رقصیدن با دین میکند؛ اما ناگهان گردبادی ظاهر شده و دین در آن گرفتار میشود. دین در واقع همان اوراکل فصلها است و توسط اناکس دزدیده میشود. همین موضوع فصول در هولودرام را به هرج و مرج میکشد.
لینک متوجه میشود تنها راه برای برقراری مجدد تعادل میان فصول مختلف پیدا کردن ۸ آیتم معروف به «جوهرههای طبیعت» (Essences Of Nature) است که در اطراف جزیره پراکنده شدهاند. لینک در زمان جمعآوری جوهرهها، «عصای فصول» (Rod of Seasons) را به دست میآورد. این شی جادویی امکان تغییر فصلها مطابق با میل لینک را به وی میدهد. لینک برای شکست اناکس از این قدرت استفاده کرده، دین را نجات میدهد و فصلها به حالت طبیعی بازمیگردند. سپس به صورت جادویی به سرزمین لابرینا منتقل میشود؛ اما با وجود شکست و مرگ اناکس اقدامات او باعث شدهاند شعله نابودی روشن گردد.
ماجراجویی در لابرینا
بازی Oracle of Ages
پس از اینکه لینک در لابرینا بیدار میشود، ایمپا (Impa) را که چندین هیولا به وی حمله کردهاند، مشاهده میکند. وی در شکست دادن هیولاها به ایمپا کمک میکند. سپس آنها به ملاقات «نایرو» (Nayru) میروند که در حال آواز خواندن برای حیوانات است؛ اما ناگهان یک سایه از ایمپا بیرون آمده و نایرو را که در واقع اوراکل اعصار است تسخیر میکند. این سایه همان وِران است که به منظور فریب لینک از بدن ایمپا استفاده کرده بود.
سپس وران از قابلیتهای سفر در زمان نایرو استفاده کرد تا به گذشته سفر کرده و آن را تغییر دهد. به همین منظور آمبی (Ambi)، یکی از ملکههای گذشته لابرینا را آلوده و او را مجبور میکند تا «برج سیاه» (Black Tower) را بسازد. لینک با استفاده از یک شی جادویی به نام «Harp Of Ages» موفق میشود بین زمان حال و گذشته سفر و ۸ شیء باستانی را به منظور اصلاح هرج و مرج زمانی جمعآوری کند. لینک در نهایت موفق میشود وران از درون بدن ملکه بیرون کشیده و وی را شکست دهد؛ اما دیگر دیر شده بود؛ زیرا شعله غم نیز روشن میشود.
احیای گنون
برای روشن کردن آخرین شعله، توینروا شاهزاده زلدا را که به سرزمین لابرینا وارد شده است، میدزدند؛ اما لینک که اکنون قدرتهای دین و نایرو را در اختیار دارد به مقابله با توینروا میپردازد و زلدا را نجات میدهد. در نتیجه نجات زلدا، تیونروا تصمیم میگیرد خود را قربانی کند؛ اما از آنجایی که مراسم احیای گنون ناقص انجام گرفته است، گنون به عنوان یک موجود بدون هوش احیا میشود. لینک با شکست گنون باری دیگر صلح را به هر دو سرزمین هولودرام و لابرینا باز میگرداند.
جداشدن قطعات تریفورس از هم
مدتی پس از فاجعه عظیم (Great Cataclysm) –که توسط ۷ راهب مقدس پیشبینی شده بود و به حوادث link to the past اشاره دارد-، شکست گنون و نجات سرزمینهای هولودرام و لابرینا، قطعات تریفورس از یکدیگر جدا میشوند. قطعه قدرت که در اختیار گنون قرار دارد همراه با وی در سرزمین تاریکی مهر میشود؛ اما هیچکس از محل قطعه خرد خبر ندارد. با وجود این شایعات بیان میکنند که این قطعه در قلب قهرمان ابدی، پنهان شده است.
گرفتار در میان جهانها
بازی The Legend of Zelda: A Link Between Worlds
قرنها از شکست گنون و بازگشت صلح به هایرول میگذرد که ناگهان جادوگر مرموزی به نام یوگا (Yuga) ظاهر شده و با استفاده از جادوی خود از جهانی دیگر به هایرول حمله میکند. وی در تهاجم خود موفق میشود ۷ قدیس زمانه را در تابلوهای نقاشی زندانی کند.
لینک که در آن زمان یک کارآموز آهنگری است به مقابله با یوگا میپردازد؛ اما در این راه شکست خورده و شاهزاده زلدا نیز در تابلو نقاشی گرفتار میشود. سپس یوگا به سرزمین خود با نام لارول (Lorule) بازمیگردد. لینک نیز به کمک دستبندی که از یک دستفروش مرموز به نام «راویو» (Ravio) دریافت میکند توانایی سفر به لارول و تعقیب یوگا را به دست میآورد؛ اما دیگر دیر شده است.
یوگا با استفاده از جادوی خود و قدیسان زندانی شده گنون و تریفورس قدرت را آزاد میکند. سپس یوگا و گنون با یکدیگر ترکیب و آماده میشوند هدف نهایی خود را یعنی تصرف و نابودی هر دو سرزمین لورول و هایرول به اجرا در آورند.
لینک در میانه نبرد با گنون توسط هیلدا (Hilda) –شاهزاده لورول و همتای تاریک زلدا– نجات پیدا میکند. سپس هیلدا از لینک میخواهد تا در سراسر لورال سفر کرده و ۷ قدیس را نجات بدهد. لینک با راهنماییهای هیلدا در انجام این کار موفق میشود و با استفاده از قدرت آنها تریفورس شجاعت را در خود بیدار میسازد.
لینک برای مقابله با یوگا و شکست گنون به قلعه لورال حملهور میشود. اما مشاهده میکند که هیلدا در اتاق تاجوتخت منتظر وی است. هیلدا در این لحظه پرده از چهره واقعی خود برداشت و بیان میکند که یوگا به دستور وی ۷ قدیس را دزدیده و شاه شیاطین را آزاد کرده است.
هیلدا در حالی که تریفورس خرد را از تابلو زلدا استخراج میکند، تاریخچه لورول را برای لینک توضیح میدهد. این سرزمین زمانی تریفورس مخصوص به خود را داشت؛ اما یکی از اجدادش به منظور متوقف کردن جنگهای بیپایان بر سر تصاحب تریفورس لورال، آن را نابود کرد؛ اما این کار نتیجه عکس داده، لورال به تباهی کشیده میشود و تمام سرزمین در تاریکی فرو میرود. پس از این که هیلدا از وجود یک تریفورس دیگر در سرزمین هایرول مطلع میشود. یوگا را برای تصاحب آن میفرستد؛ اما با توجه به نامشخص بودن محل تریفورس شجاعت، به گونهای صحنهسازی میکند که اقدامات لینک باعث پدیدار شدن آن گردد.
حال که حقیقت آشکار شده است، هیلدا از یوگا میخواهد که تریفورس شجاعت را از لینک بگیرد. نبرد سنگینی میان لینک و یوگا رخ میدهد و لینک با تمام قوا به مبارزه پرداخته، یوگا را شکست میدهد. هیلدا که شکست یوگا را میبیند به یوگا دستور میدهد تا تریفورس قدرت را تسلیم وی کند؛ اما یوگا از اجرای فرمان سرباز زده با حمله به هیلدا وی را به یک تابلو نقاشی تبدیل میکند. سپس تریفورس خرد را تصاحب کرده، با قدرتی بیشتر از قبل به لینک حمله میکند. در نبرد نهایی لینک با راهنماییهای زلدا موفق به شکست یوگا میشود و در نتیجه طلسم زلدا و هیلدا شکسته شده، به حالت طبیعی خود بازمیگردند. با وجود این هیلدا همچنان میخواهد به منظور بازسازی سرزمین خود تریفورس را تصاحب کند.
در این لحظه راویو ظاهر شده و مشخص میشود که همتای لینک در سرزمین لورول است. همچنین راویو زمانی به خاندان پادشاهی هیلدا خدمت میکرده است. راویو به لینک و زلدا کمک میکند تا همراه با تریفورس به سرزمین خود بازگردند. هیلدا نیز که این نبردهای بیمعنی را مشاهده میکند در نهایت قانع شده و به لینک و زلدا در بازگشت به سرزمینشان کمک میکند.
پس از بازگشت لینک و زلدا از لورال آنها متوجه میشوند که تریفورس دوباره کامل شده است. در این لحظه لینک یک دوران پر از شکوه و درخشان را برای هر دو سرزمین هایرول و لورول آرزو میکند. در نتیجه تریفورس لورال بازیابی شده و این سرزمین شکوه گذشته خود را پیدا میکند.
همچنین در نتیجه این آرزو، عصر طلایی (Golden Era) آغاز شده و برای چندین نسل پادشاهان هایرول با بیشترین قدرت خود و استفاده از تریفورس یکپارچه تمام سرزمین را زیر یک پرچم با یگدیگر متحد میکنند.
قهرمانان تریفورس
بازی The Legend of Zelda: Tri Force Heroes
چندین سال پس از ماجرای لورال، لینک هایرول را به منظور سفر و تجارت به پادشاهی هیتوپیا (kingdom of Hytopia) ترک میکند. همچنین به منظور پنهانسازی هویت واقعی خود یک لباس مبدل خرس (Bear Minimum Outfit) میپوشد. با وجود این به دلیل شباهت پوشش وی به یکی از قهرمانهایی هیتوپیا مردم این سرزمین او را با شخصی دیگر اشتباه میگیرند. همین موضوع باعث میشود تا به وی مأموریت دهند یک جادوگر شیطانی به نام «بانو مائود» (Lady Maud) را که شاهزاده استالیا (Styla) را نفرین کرده است، شکست دهد. این نفرین باعث شده بود استالیا کهنهلباسی قهوهای رنگ به تن کرده و نتواند آن را در آورد.
عصر انحطاط (Era of Decline): تراژدی شاهزاده زلدا
بازی The Legend of Zelda
سالها از دوران طلایی میگذرد و شاه فعلی قصد دارد پیش از مرگ خود فرد مناسبی را پیدا کند تا تریفورس را به دستان وی بسپارد؛ زیرا نگران است اگر دست فرد اشتباهی به آن برسد شیاطین و تباهی، هایرول را فرابگیرد. اما متأسفانه وی موفق نشد در طول دوران زندگی خود چنین فردی را پیدا کند. به علاوه از آنجایی که معتقد بود پسر خودش لیاقت داشتن این شی ارزشمند را ندارد، آن را مجدداً به سه تریفورس جداگانه تقسیم کرد.
در نتیجه پس از مرگ پادشاه، شاهزاده تنها قطعات قدرت و خرد را به ارث برد. شاهزاده با عصبانیت شروع به جستجوی تریفورس شجاعت کرد؛ اما نتوانست در هیچ مکانی آن را پیدا کند. سپس جادوگری ناشناس نزد وی آمده و به او میگوید که خواهر کوچکترش زلدا از محل آن اطلاع دارد. شاهزاده از زلدا درخواست کرد محل اختفای شی آخر را به او بگوید؛ اما زلدا از این کار امتناع کرد. در نتیجه این موضوع جادوگر زلدا را به یک خواب ابدی فرو برد و خودش نیز در این راه جانش را از دست داد.
غم و اندوه زیادی شاهزاده را پس از این ماجرا در بر گرفت؛ بنابراین دستور داد خواهرش زلدا را در قطعه شمالی مهر و موم کنند. همچنین از این پس تمام فرزندان زن سلطنتی نژاد هیلیان باید زلدا نام میگرفتند. از آنجایی که زلدا تنها فردی بود که از محل تریفورس شجاعت اطلاع داشت، این یادگار برای همیشه از دست رفت. به دنبال آن خاندان سلطنتی دیگر قادر نبود همه سرزمینها را متحد نگه دارد و قدرتش کاهش یافت. در نتیجه به مرور سرزمین هایرول به پادشاهیهای کوچکتر تقسیم شده و دوران انحطاط آغاز گشت.
تهاجم گنون (Ganon’s Invasion):
چند سال پس از وقوع تراژدی زلدا، ارتشی از شیاطین به پادشاهی کوچک شده هایرول حمله کرد و تریفورس قدرت را به سرقت برد. این ارتش توسط گنون، شاه شیاطین هدایت میشد. موجودی که دوباره احیا شده بود تا جهان را در ترس و تاریکی از حکمرانی خود فرو ببرد.
شاهزاده زلدا فعلی از ترس این که تریفورس خرد نیز از دست برود، آن را به ۸ قسمت تقسیم و در سرتاسر سرزمین پنهان کرد. سپس از خدمتکار وفادار خرد ایمپا خواست مخفیانه از هایرول فرار کرده و مردی را پیدا کند که شجاعت مقابله با گنون را داشته باشد. این اقدامات زلدا، گنون را عصبانی کرد و باعث شد توسط شیطان دزدیده شود؛ اما در آخرین لحظه ایمپا فرار میکند.
ایمپا در حال فرار از سربازان گنون جنگل و کوهها را پشت سر گذاشت و به حد توان خود رسید. در حالی که دیگر امیدی در وی وجود نداشت و توسط شیاطین محاصره شده، ناگهان یک پسر جوان به نام لینک ظاهر شده و تمام شیاطین را شجاعانه از بین میبرد. لینک پس از شنیدن داستان ایمپا به هایرول رفته تمام قطعات تریفورس خرد را جمعآوری میکند. سپس به کوهستان مرگ (Death Mountain) میرود و موفق میشود در یک نبرد سهمگین شاه شیاطین را از بین برده، زلدا را نجات دهد و تریفورس قدرت را نیز به دست آورد.
یکپارچهسازی مجدد تریفورس
بازی The Legend of Zelda II: The Adventure of Link
با وجود این که لینک موفق به شکست گنون شد؛ اما افراد وفادار به وی همچنان زنده بوده و به ایجاد هرج و مرج در هایرول ادامه میدادند تا فرمانده آنها به زندگی بازگردد. خون لینک کلید بازیابی گنون بود. شیاطین برای احیا فرمانروای خود باید لینک را قربانی میکردند و خون وی را روی خاکستر گنون میریختند.
از طرفی لینک نیز در پادشاهی هایرول باقی ماند و به خاندان سلطنتی در بازسازی این سرزمین کمک کرد. مدتی به این صورت گذشت؛ اما در نزدیکی تولد ۱۶ سالگی لینک اتفاق عجیبی رخ داده و نشانی شبیه به تاج پادشاهی در پشت دست وی ظاهر شد. لینک برای پیدا کردن علت این موضوع نزد ایمپا رفت. مشاور زلدا با دیدن این نشان شوکه شده و لینک را به قلعه شمالی برد. سپس تراژدی زلدای قبلی را برای وی تعریف کرد.
به منظور شکست طلسم زلدای به خواب رفته، ایمپا ۶ کریستال و یک طومار را به لینک داد تا بتواند با استفاده از آنها تمام قطعات تریفورس را دوباره در کنار یکدیگر قرار بدهد. این طومار محل اختفای تریفورس شجاعت را مشخص میکرد. در نتیجه لینک برای به دست آوردن آن مجبور شد به «دره مرگ» (Valley of Death) سفر کند.
لینک به محل تعیین شده سفر کرد و با استفاده از ۶ کریستال ایمپا تمامی نگهبان و فرم سیاه خود را شکست داد. وی در نهایت موفق شد تریفورس شجاعت را به دست آورده و شاهزاده زلدا را از خواب خود بیدار کند. پس از بیدار شدن زلدا، قطعات تریفورس یکبار دیگر کنار هم قرار گرفت و از قدرت آن برای متوقف ساختن گنون استفاده شد و صلح و آرامش به سرزمین هایرول بازگشت.
در این نقطه خط زمانی سقوط قهرمان به پایان میرسد. در قسمت بعدی مقاله، خط زمانی کودکی شرح داده میشود.
0 پاسخ به “در هایرول چه میگذرد؟ | خط زمانی حوادث بازی افسانه زلدا (قسمت دوم)”
عالیه ، خسته نباشید .
عالیه ، خسته نباشید .