این نقد بر اساس نسخهی ارسالی سازندگان برای سایت گیمینگرویتی نوشته شده است.
دو نسل پیش، در نسل هفتم بازیهای رایانهای، در برههای نسبتا طولانی با بازیهایی رو به رو بودیم که به طور کلی آسان تلقی میشدند وچالش چندانی پیش روی مخاطب قرار نمیدادند. در آن زمان این مشکل باعث ایجاد ناخرسندی عمومی در بین منتقدان و بازیکنان حرفهای شده بود. این مشکل به مرور زمان و با ریسیدن به اواخر نسل هفتم، رفع شد. شاید بتوان گفت که یکی از استدیوهایی که خواسته یا ناخواسته در حل این مسئله نقش داشت، استدیو ژاپنی From Software بود که با عرضه Demon’s Soul و سپس دنباله معنوی آن Dark Souls، روحی تازه به بازی های اکشن-نقشآفرینی دمید و زیر سبک تازهای را پایهگذاری کرد. از آن زمان تاکنون، بازی های ژانر Souls Like، محبوبیت بسیار بیشتری یافتهاند و امروزه شاهد عرضه شدن بازیهایی در این زیر سبک برای پلتفرمهای مختلف هستیم.
یکی از بازیهای Souls Like عرضه شده برای گوشیهای هوشمند، Pascal’s Wager است که به لطف کیفیت قابل قبول، توانست به مقبولیت خوبی در میان بازیکنان دست پیدا کند. به لطف همین محبوبیت و فروش مناسب بازی، سازندگان نسخه کامل این عنوان را با بهبودهای مختلف برای رایانههای شخصی، با پسوند Definitive Edition، عرضه کردند که در ادامه قصد بررسی این نسخه را داریم. با گیمینگرویتی همراه باشید.
در همین ابتدا لازم به ذکر است که Pascal’s Wager (به اختصار PW) چه در زمینه داستان و اتمسفر و چه در زمینه گیمپلی و طراحی مرحله، الهامات زیادی از سری سولز-بورن گرفته است؛ به مانند بازیهای سولزلایک دیگر، داستان در PW گنگ آغاز شده و ادامه می یابد و اگرچه بازی نسبت به بازیهای سری سولز کمتر گنگ است و اطلاعات بیشتری به مخاطب میدهد، با این حال جنبههای متعددی از آن حتی تا پایان بازی نیز نامعلوم باقی میمانند.
در جهان PW، مدتهاست که خورشید در دریا فرو رفته و تاریکی انبوهی جهان را فرا گرفته است. با این حال پس از سقوط خورشید، کلوسوس (Colossus) هایی سر بر آوردند که سبب بازگشت نور و روشنایی به جهان شدند. اگرچه روشنایی این کلوسیها به اندازه خورشید نیست، اما آنها تنها امید بشریت برای جلوگیری از فرو رفتن در تاریکی مطلق هستند.
شخصیت اصلی بازی فردی با نام Terrence است که همسرش، او را به سبب دروغی که به او گفته، رها کرده است و اکنون Terrence به دنبال یافتن دوباره اوست. لازم به ذکر است که Terrence با دختری به نام Viola همراهی میشود که او نیز به دنبال یافتن حقیقت درباره گذشته خود است. هر دو این افراد جزو گروه قاصدان (Couriers) به حساب می آیند؛ گروهی متشکل از افرادی که اغلب توسط کلیسا تکفیر شدهاند و یا دارای هیچ گذشتهای نیستند.
در زمان شروع بازی، شاهد این هستیم که کلوسیها یک به یک در حال سقوط هستند و اکنون Terrence و همراهش وظیفه بررسی دلیل وقوع این امر در یکی از مناطق جهان بازی را بر عهده دارند. این موضوع خود به مرور با گذشته Terrence و Viola ارتباط می یابد و در نهایت شاهد این هستیم که چگونه سرنوشت جهان بازی به این دو گره میخورد.
در طی بازی و با پیشروی در آن، دو شخصیت دیگر نیز به گروه دو نفره ما اضافه میشود. تعامل این ۴ نفر با npc های بازی است که داستان را می سازد و آن را به پایان میرساند.
در طی بازی و در هر مرحله، ماموریت هایی جانبی نیز وجود دارند که انجام دادن آن ها، تاثیر خود را بر اتفاقات آن مرحله خواهد داشت. برای مثال در یک مرحله ممکن است شی درخواستی یک npc را به او ندهید و در ادامه او به عنوان یک باس رو به روی شما بیایستد.
با توجه به این مطلب که این اثر در واقع برای گوشیهای هوشمند عرضه شده است، داستان PW را میتوان خوب ارزیابی کرد. در اینجا شاهد داستانی به وسعت بلادبورن یا سری سولز نیستیم؛ اما سازندگان در خلق جهانی رو به نابودی موفق عمل کردهاند و توانستهاند شخصیتهایی را به وجود آورند که کمابیش مخاطب را به ادامه بازی ترغیب کنند. با این حال موردی که سبب میشود تا بازی در بخش داستان نمره کامل را نگیرد، گنگ بودن کامل قسمتهایی از آن است؛ به طوری که اگر به اینترنت (بخوانید دیسکورد رسمی بازی) مراجعه نکنید، به هیچ وجه از بخشهایی از داستان سر در نخواهید آورد.
در نهایت باید گفت که در زمینه اتمسفر، بازی ترکیبی از سری سولز و بلادبورن است، با این حال به طور کلی میتوان آن را به بلادبورن نزدیکتر دانست. این مورد نه به خاطر دلهره آور بودن محیطها ( در حقیقت تقریبا هیچکدام از محیطهای بازی تاثیر سنگین بازیهای سولز-بورن را بر مخاطب نخواهند داشت)، بلکه به خاطر طراحی آنها و موجودات بازی است؛ به گونهای که حتی یکی از باسهای بازی، کپی مستقیمی از آمیگدلاهای بازی بلادبورن به شمار میرود.
در زمینه گیمپلی و طراحی مراحل، بازی همانطور که انتظار میرود، از الگو عناوین سولز لایک پیروی میکند. در اینجا به جای کلاسهای مرسوم، چهار کاراکتر وجود دارد که هر کدام سلاح و سبک مبارزه منحصر به فرد خود را داراست. خوشبختانه تفاوت مشهودی نیز میان تواناییها و نحوه نبرد با هر کدام از کاراکترها حس می شود و از این نظر سازندگان توانستهاند تا به هدف مورد نظر خود در زمینه تنوع بخشیدن به بازی دست پیدا کنند.
در بازی برای ارتقا کاراکترها سه روش وجود دارد. اولین مورد Altar هایی هستند که حکم چک پوینتهای مرسوم عناوین سولز بورن را داشته و با ارتقا آنها میتوان امتیاز لازم برای بالا بردن لول کاراکترها را کسب کرد. مورد بعدی درخت ارتقا تواناییهاست که با یافتن کریستالهای مختلف در طی بازی، می توان گرههای بیشتری از آن را باز کرد. مورد سوم نیز Trophy هایی است که با کشتن دشمنان یا جست و جو در محیط به دست میآید. این تروفیها خود نیز قابل ارتقا بوده و میزان خط سلامتی، قدرت ضربات، سطح هوشیاری و مواردی از این دست را افزایش میدهند.
صحبت از سطح هوشیاری شد، در بازی با کشتن هر چه بیشتر دشمنان، هوشیاری کاراکتر کاهش می یابد. برای رفع این مشکل باید از معجونهای مخصوص قابل تهیه در بازی استفاده کرد. با رسیدن سطح هوشیاری هر کاراکتر به صفر، شخصیت وارد فاز دیوانهوار میشود. در این حالت و در محیط عادی، دشمنان نسبتا جان سختی ظاهر میشوند که بازیکن مجبور به کشتن آنها خواهد بود. در زمان مبارزه با باسها نیز در صورت به پایان رسیدن سطح هوشیاری در میانهی نبرد، باس وارد فاز دوم خود میشود که اغلب دشوارتر از فاز اول آنهاست.
یکی از نکات منفی مهم بازی، چالش برانگیز نبودن آن است؛ به گونه ای که شاید بتوان PW را آسانترین عنوان سولزلایک موجود دانست. جدای از وجود درجه سختی آسان، امکان آسانتر نمودن بازی حتی در درجه سختی نرمال نیز وجود دارد. با این حال این تنها مسئله موجود نیست. به سبب اینکه این اثر در اصل برای گوشیهای هوشمند توسعه یافته است، شاهد محدودیتهای مختلفی در آن هستیم. برای مثال دشمنان بازی به هیچ وجه جان سخت نبوده و به سادگی و با قدری تمرکز میتوان الگو حملات آنها را فهمید. این مورد در رابطه با باسهای بازی نیز صادق است. در مورد باسها اما، موردی که سبب آسانی زیاد آنها شده است، بزرگی بسیار زیاد و بیخطر بودن محیط مبارزه با آنها است؛ به گونهای که به راحتی در میانهی نبرد میتوانید از باسها فاصله گرفته و نفسی تازه کنید!
ازنظر طراحی مرحله، میتوان نمره قبولی را به سازندگان داد. در اینجا ما شاهد جهانی تقریبا خطی اما با محیطهای بهم پیوسته هستیم که میانبرهایش، به خوبی نقاط مختلف آن را به هم متصل میکنند.
از گیمپلی که گذر کنیم، به گرافیک نسل هفتمی بازی میرسیم که مسلما به مذاق عده بسیاری خوش نخواهد آمد. اگرچه شاهد بهبودهای متعددی نسبت به نسخه گوشیهای هوشمند هستیم؛ اما این موارد در حدی نیستند که بازی بتواند با سایر عناوین روز قابل قیاس باشد. همچنین مدلسازیها و انیمیشنهای کاراکترها، در سطح ناامید کنندهای قرار دارد که مسلما مخاطب امروزی را راضی نخواهد کرد. از نظر هنری اما، با اثر چشمنوازی روبر هستیم که حس و حال مردگی دنیای آن، به خوبی به مخاطب منتقل میشود.
جدای از همه موارد فوق، باید به فیزیک بسیار بد بازی نیز اشاره کنیم که کاملا بر گیمپلی تاثیرگذار است. برخورد نکردن ضربات شخصیتهای اصلی به دشمنان، به کرات سبب خورد شدن اعصاب بازیکن خواهد شد.
در زمینه صدا و موسیقی، شاهد عملکرد دو گانه سازندگان هستیم؛ به گونه که هر چقدر موسیقی های بازی خوب هستند، به همان اندازه صداگذاریها بد یا متوسط انجام شدهاند و نمیتوان آنها را راضیکننده دانست.
در نهایت باید گفت که PW عنوانی است که در بسیاری از زمینهها متناقض عمل میکند. تقریبا در تمامی موارد قابل بررسی، در ازای نکات مثبت بازی، نکاتی منفی وجود دارند که به تجربه مخاطب آسیب میرسانند و مانع از این میشوند که بازی بتواند خود را به عنوان یک اثر کمنقص در ذهن مخاطب بر جای بگذارد.
با این حال اگر از طرفداران عناوین سولزلایک هستید و از تجربه چندین و چند باره بازیهای موجود خسته شدهاید، PW مسلما ارزش یک بار تجربه را خواهد داشت. به خصوص که بازی از محتوای قابلقبولی نیز بهره میبرد و میتواند تا حدود ۳۰ ساعت مخاطب را سرگرم کند.
بازبینی تصویری

NPCهای مختلفی در سرتاسر بازی وجود دارند

مه تاریک، اصلی ترین منبع تاریکی…

با هدیه دادن به این موجودات، جوایز خاصی بدست میآورید

آمیگدلا؟… نه، Newborn of Edith

در کالسکه می توانید همراه خود را انتخاب کنید