گیمینگرویتی

ثبت نام

نقد و بررسی بازی Amnesia: The Bunker | جایی برای قایم شدن نیست

استودیوی سوئدی Frictional Games را می‌توان یکی از اساتید بی‌چون و چرای سبک ترس دانست و عناوین منتشر شده از سوی این استودیو که غالبا با تحسین منتقدین و بازیکنان همراه بوده، گواهی بر این ادعا است. اینکه بازیکنان همواره در موضع ضعف بوده و شرایطی که بعضا ناعادلانه هستند به او تحمیل می‌شوند، ویژگی کلیدی عناوین ساخته شده توسط FG است. خواه لوکیشن بازی قلعه‌های قرون وسطی‌ای باشد، خواه اعماق تاریک دریا یا بیابان‌های سوزان الجزایر، در هر صورت استودیوی FG کاملا در کار خود خُبره بوده و به قولی رگ خواب بازیکنان در دستانش است و می‌داند که از پتانسیل نهفته شده در هر لوکیشن خاص، چگونه برای میخکوب کردن مخاطبین خود استفاده کند. حال پس از لوکیشن‌های ذکر شده، این‌بار به سراغ یکی از هوشمندانه‌‌ و خاص‌ترین مکان‌های موجود می‌رویم، جایی که هیچ‌کس در فریاد‌رس شما نیست و با وجود اینکه تنها چند گام کوتاه تا فرار از مشکلات و چنگ زدن به آزادی دارید، اما در واقعیت مسیر بسیار سخت‌تر و دردناک‌تر از آن‌چه که فکر می‌کنید است. به تاریک‌ترین جان‌پناه زیرزمینی خوش آمدید.

 

در ادامه با گیمین‌گرویتی همراه باشید.

 

 

این بار در نقش هنری کلمنت، سرباز فرانسوی جنگ جهانی اول قرار می‌گیریم که در بحبوحه‌ی جنگ میان ارتش فرانسه و آلمان نازی و در خطوط مقدم در حال جنگیدن است. پس از مقدمه‌ای کوتاه که عمدتا برای یادگیری کنترل شخصیت اصلی و قابلیت‌های مختلف است، داستان شروع می‌شود. هنگامی که یکی از سربازان از گشت شبانه خود برنمی‌گردد، هنری ماموریت پیدا می‌کند که او را پیدا کرده و به گروهان بازگرداند. پس از پیدا کردن او که مجروح در گودالی در میانه‌ی جبهه‌ی جنگ افتاده است، هنری تلاش می‌کند تا او را با خود به دوش بکشد اما ناگهان مورد شبیخون آلمانی‌ها قرار گرفته و زخمی و بی‌هوش می‌شود. این اتفاق دلیل خوبی برای معنی پیدا کردن نام بازی است؛ چرا که هنری پس از بیدار شدن در جان‌پناه، هیچ‌گونه خاطره‌ای در ذهن نداشته و این‌که چگونه از شبیخون جان سالم به در برده و چه کسی او را به جان‌پناه آورده است، در هاله‌ای از ابهام قرار دارند. اما این قسمت ترسناک قضیه نیست؛ چرا که به سرعت متوجه خواهید شد که جان‌پناه کاملا خالی بوده و خبری از همرزمان و مافوق‌ها نیست و سکوت گوش‌خراش و تاریکی دلهره‌آوری بر جان‌پناه سنگینی می‌کند.

گیرایی اتمسفر قدرتمند بازی در همین ثانیه‌های ابتدایی نمود پیدا کرده و روح و روان بازیکنان را تسخیر می‌کند. تنهایی به شدت هراس‌انگیزی که به جرأت می‌توان گفت نظیر آن را ندیده‌اید، چنان به شما مستولی می‌شود که شاید ترجیح دهید عطای بازی را به لقایش ببخشید و از بازی خارج شوید. البته که سازندگان نیز پیش‌بینی چنین موردی را از قبل کرده‌اند و اگر شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که قلب ضعیفی دارند و با اولین نشانه‌های بروز خطر، از بازی خارج می‌شوند، مثل همیشه اچیومنت خاصی در همین رابطه به شما اهدا می‌گردد.

 

 

با پیدا کردن دست نوشته‌های گوناگونی که در مسیر پیشروی قرار دارد، رفته رفته موارد مختلفی روشن شده و از وقایع اطلاع پیدا می‌کنید. متوجه خواهید شد که موجود مرموزی راه خود را به سمت جان‌پناه گشوده است و یک به یک به شکار افراد مشغول است. به همین خاطر آن‌هایی که توانسته‌اند فرار کنند، راه خروج از جان‌پناه را در پشت سر خود نابود کرده و هنری را تک و تنها در داخل جا گذاشته‌اند تا به سرنوشت سیاه و اجتناب ناپذیر خود دچار شود. افراد باقی‌مانده که متاسفانه هیچ‌یک موفق به فرار نشده‌اند، توسط هیولا به بدترین روش ممکن سلاخی شده‌اند. دست نوشته‌ها عمدتا از جانب این سربازان و مافوق‌ها بوده و هر کدام قسمت متفاوتی از ماجرا را بازگو می‌کنند. این‌که تا روزهای قبل از پیدا شدن هیولا چه اتفاقاتی به وقوع پیوسته و هیولا از کجا آمده است، رفته رفته روشن‌تر شده و در نهایت با سورپرایزهای جالبی مواجه خواهید شد. با اینکه بازی ارتباط مستقیمی با The Dark Descent و Rebirth، ندارد، اما به طور کلی در همان دنیا روایت شده و حتی افرادی که اطلاعات زیادی از دنیای Amnesia دارند، راحت‌تر متوجه دلیل اتفاقات می‌شوند. می‌توانید این دست‌نوشته‌ها را بر اساس تاریخ نگارش آن‌ها مرتب سازی کنید تا درک بهتری از اتفاقات از زمان به وقوع پیوستن آن‌ها تا کنون داشته باشید. همچنین پلاک افراد مرده ممکن است حاوی کد کمد شخصی آن‌ها باید که در صورت یافتن و باز کردن کمد مورد نظر، آیتم‌ها و دیگر موارد ارزشمند دیگری نصیب شما خواهد شد.

گفتیم پلاک افراد مرده “ممکن” است حاوی کد کمد شخصی باشد، چرا که به جز آیتم‌های کلیدی، تمام موارد از جمله کدها و جای‌گیری آیتم‌ها کاملا تصادفی است و این سبب شده که پیشروی هر یک از بازیکنان منحصر به فرد باشد. این موضوع جذابیت خاصی به بازی افزوده است و سبب شده تا حتی استفاده از راهنماهای موجود در اینترنت هم دردی از شما دوا نکند.

 

 

همان‌طور که در ابتدا ذکر شد، نقطه خروج درست در کنار اتاق امن جان‌پناه واقع شده است و تنها وظیفه شما این است که این راه را پاک سازی کرده و فرار کنید. با این حال این کار به سادگی آن‌چه که به نظر می‌رسد نیست. جان‌پناه که لوکیشن اصلی بازی را تشکیل می‌دهد، از 5  بخش اصلی تشکیل شده که هر کدام مملو از اتاق‌های بی‌شمار و چالش‌های مخصوص به خود است. اتاق امن که که در آن می‌توانید به ذخیره بازی و مدیریت کردن منابع خود بپردازید، تنها نقطه‌ی امن این جان‌پناه بوده که با ورود به آن و برای جلوگیری از حمله‌های کاملا اتفاقی هیولا، بایستی درهای آن را در داخل قفل کنید. نقشه اصلی جان‌پناه بر دیوار واقع شده است که با رجوع به آن می‌توانید از معماری داخلی بخش‌های ذکر شده اطلاع پیدا کنید. Mini Map در بازی وجود نداشته و در نتیجه باید نقشه را به ذهن خود بسپارید که در نوع خود یکی از چالش‌های موجود در بازی است. در عین حال نقشه کامل نبوده و برای یافتن نقشه‌ی هر قسمت، باید به آن بخش رجوع کنید و با حل چالش موجود، به نقشه دسترسی و نسخه‌ای از آن به نقشه‌ای اصلی در اتاق امن اضافه می‌شود. همچنین ژنراتوری نیز در اتاق امن طعبیه شده است که با پیدا کردن سوخت، می‌توانید آن را روشن کنید و برای مدتی از روشنایی موجود استفاده کرده و کمابیش از حملات هیولا در امان بمانید.

تنها دارایی‌های شما در این گشت و گذارهای مخاطره آمیز، یک هفت‌تیر و یک چراغ قوه‌ی شارژ شونده است. اشتباه نکنید، چرا که هفت‌تیر جنبه‌ی دفاعی در مقابل هیولای جان‌پناه داشته و در صورت رویت و شلیک به سوی او، تنها برای مدتی از دستش خلاص می‌شوید اما باید ریسک عصبانی‌تر شدن و تعقیب و گریزهای طولانی‌تر را به جان بخرید. از سوی دیگر می‌توانید قفل برخی از درها را با هفت‌تیر شکسته و بشکه‌های انفجاری و دیگر عوامل محیطی را نابود سازید. همه‌ی این‌ها منوط بر این واقعیت است که مهمات خود را به خوبی مدیریت کنید، چرا که مهمات به شدت کمیاب بوده است و به جرأت می‌توان گفت در کل بازی شاید تنها 20 فشنگ وجود داشته باشد و پیدا کردن هر کدام با مشقت‌های زیادی همراه است. در نتیجه هدر دادن فشنگ‌ها به هیچ عنوان قابل قبول نیست و باید مدیریت منابع را به خوبی بیاموزید. هر زمان که خواستید، می‌توانید سلاح خود را بالا آورده و تعداد مهمات آن را چک کنید و اگر لازم است، فشنگی در خشاب آن بگذارید.

صدا بزرگترین عاملی است که باید از ایجاد آن پرهیز کنید، چرا که جان‌پناه مملو از حفره‌هایی است که هیولا می‌تواند از آن‌ها برای شکار شما بیرون بیاید. هوش مصنوعی هیولا و حالت کاملا تصادفی رفتارش، حدودی یادآور Xenomorph عنوان Alien Isolation است که بدین معنا است که در هیچ کجا امنیت ندارید و هر لحظه ممکن است با هیولا که از سوراخی بیرون خزیده و به دنبال شما می‌گردد روبرو شوید. دویدن، استفاده از هفت‌تیر، هر گونه انفجار و افتادن اشیاء باعث جلب توجه هیولا می‌شود. حتی چراغ قوه که باید یار شما در تاریکی باشد نیز حکم نوعی شمشیر دو لبه داشته و شارژ کردن آن باید تولید صدا می‌شود. تا جایی که شاید ترجیح دهید از آن استفاده نکنید و در تاریکی به آرامی پیشروی کنید.

 

 

سازندگان در همان ابتدای بازی بزرگترین و بهترین نصیحت ممکن را به بازیکن می‌دهند؛ اینکه از تمام ظرفیت هوش خود استفاده و آزمون خطا کنند. اگر راه و روش خاصی را برای پیشروی در نظر دارند، حتما جوابگو خواهد بود. این توصیه برای پیشروی بسیار موثر شده و بازیکنان هوشمند، اوقات بهتری را سپری خواهند کرد. به عنوان مثال برخی از درهای قفل در بازی را می‌توانید با بشکه‌های انفجاری باز کنید، می‌توانید از اتاق‌های کناری راهی را به داخل آن پیدا کنید و در نهایت می‌توانید با اندکی گشت و گذار، کلید را پیدا کنید. هر کدام از روش‌های فوق ریسک و پاداش خود را داشته و در صورتی که عجله داشته باشید، باید ریسک رویارویی با هیولا و خراب کرد اشیاء موجود در اتاق و حتی میزهای چوبی و کمدهایی که در آن‌ها پنهان می‌شوید را به جان بخرید. همچنین با اندکی هوشمندی می‌‌توانید از اشیاء موجود در محیط برای فراری دادن هیولا یا کم کردن سرعتش استفاده کنید. اینکه کدام روش را برای پیشروی انتخاب کنید کاملا بر عهده‌ی شما است. در واقع دست شما برای پیشروی کاملا باز و محدودیت خاصی از جانب سازندگان به بازیکنان تحمیل نشده است.

اما هیولا تنها تهدید موجود در جان‌پناه نیست؛ چرا که اجسادی که در گوشه و کنار پراکنده شده‌اند، توجه موش‌های غیر طبیعی را به خود جلب کرده است؛ به طوری که برخی از آن‌ها سد معبر بوده و با نزدیک شدن به آن‌ها هم سر و صدا تولید و هم به شما حمله می‌کنند. در صورت آسیب دیدن، خون‌ریزی کرده و هیولا راحت‌تر مکان شما را پیدا می‌کند. لذا سوزاندن اجساد و استفاده از آتش به شدت توصیه می‌شود.

 

 

در حیطه‌ی صداگذاری، با یکی از بهترین عناوین صنعت بازی روبرو هستیم. از آن‌جا که لوکیشن بازی جان‌پناهی جنگی است، لذا محیط‌های کاملا بسته سبب شده تا سکوت سنگینی بر فضا حاکم باشد و صداها حتی در کوچکترین حالت خود، گوشخراش به نظر برسند. هر قدمی که برمی‌دارید، در دالان‌های تاریک طنین می‌اندازد و ریسک ظاهر شدن هیولا را بالا می‌برد. صدای نفس کشیدن‌های هنری در مواقع رویارویی با تهدیدات، تپش دیوانه‌وار قلب او از بهترین موارد هستند که بازی وجود دارند. همین‌طور صدای شلیک هفت‌تیر و انفجارها بیش از آن‌که هیولا را بترساند، بازیکن را می‌ترساند. صدای هیولا نیز به خوبی از پشت دیوارها به گوش می‌رسد و بعضا به قدری با جزئیات است که حتی می‌توانید صدای نفس‌های او را از قفای خود حس کنید. از آن‌جا که بیرون از جان‌پناه، جنگ همچنان در جریان است، انفجارهای بزرگ خارجی نیز در جان داخل جان‌پناه اثر می‌گذارند؛ به این صورت که بعضا دارید از پیشروی آهسته و پیوسته خود نهایت استفاده را می‌برید اما انفجاری کاملا تصادفی در بیرون، سبب شده کل جان‌پناه چنان بلرزد که شاید برای دقایق زیادی بدون تحرک سر جای خود بمانید و دعا کنید که سر و کله‌ی هیولا پیدا نشود. برای لذت بردن از این صداگذاری بی‌نظیر، استفاده از هدست به شدت توصیه می‌شود.

در نهایت در حیطه‌ی گرافیکی بازی آن‌گونه که باید و شاید، قدرتمند ظاهر نشده است. با اینکه گرافیک بازی اصلا و ابدا بد نیست اما کهنگی موتور گرافیکی و تاثیر واضح آن بر برخی از بافت‌ها و به طور کلی جنبه‌ی بصری بازی کاملا آشکار است؛ به گونه‌ای که شاید تفاوت آن‌چنانی را با نسخه‌ پیشین احساس نکنید. مدل‌ها نیز از کیفیت بالایی برخوردار نیستند و کمابیش به مدل‌های عناوین 2-3 نسل پیش شباهت دارند.

امتیاز دهید

این نقد و بررسی بر اساس نسخه‌ی مخصوص منتقدین و پس از 12 ساعت تجربه‌ی بازی روی پلتفرم PC انجام شده است.

سخن پایانی

استودیوی سوئدی Frictional Games بار دیگر نشان داد که در سبک ترس حرف‌هایی برای گفتن دارد و ساخت گیم‌پلی‌ای هوشمندانه توأم با صداگذاری بی‌نظیر و اتمسفری گیرا، باعث شده که Bunker بر خلاف نسخه‌های پیشین، از ارزش تکرار بسیار بالاتری برخوردار بوده باشد؛ به طوری که با وجود هیولایی که شما را تهدید می‌کند، دوست دارید از نقطه‌ی امن خود خارج شده و به کاوش جان‌پناه و حتی به چالش کشیدن هیولا بپردازید.

نکات مثبت

گیم‌پلی بسیار هوشمندانه که دست شما را برای پیشروی کاملا باز می‌گذارد

صداگذاری فوق‌العاده جذاب و با جزئیات

اتمسفر و فضاسازی بسیار خوب جان‌پناه

وجود دشمنی که زاغ سیاه شما را دائما چوب می‌زند

نکات منفی

کهنگی موتور گرافیکی که در بافت‌ها و مدل‌ها نمود پیدا کرده است

داستان می‌توانست با جزئیات‌تر و بهتر عمل کند

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید