به انتهای سال 2021 رسیدیم. دومین سالی که جهان و ایران همچنان با ویروس کرونا درگیر بوده و میشه گفت تنها همدم و یار ما گیمرها برای در امان ماندن از این سونامی وحشتناک بازیهای ویدئویی بودند. شاید در خانه ماندن و تبعیت از توصیههای بهداشتی کاری سخت بود اما بازیهای ویدئویی همیشه در کنار ما بودند و کمک کردند تا از این وضعیت که مجبور بودیم در خانه بمانیم عبور کنیم و همیشه همراه ما و خانواده ما مردم جهان بود. با وجود این که امسال عنوان آنچنان غول و بزرگی نداشتیم اما به راحتی میتوانیم بگوییم که سال 2021 یکی از متنوعترین سالها در عناوین منتشر شده برای همه سبکها تا به اینجا بوده است. برای هر سلیقهای یک بازی خوب وجود داشت که همین مورد باعث شده تا انتخاب بهترین بازی سال برای تیم تحریریه گیمینگ گراویتی سخت باشد. امیدوار هستیم که سال بعد نه تنها از نظر بازیهای ویدئویی پربار و غنی باشد بلکه آرزو میکنیم تا خیلی سریع از دست این بیماری منحوس خلاص شده و دوباره بتوانیم لحاظ شادی را در کنار هم سپری کنیم. این شما و این هم 10 بازی برتر سال 2021 به انتخاب سایت گیمین گرویتی، با ما همراه باشید.
10- Shin Megami Tensei V
عناوین نقشآفرینی شرقی به همان اندازه که متنوع و زیاد هستند، به همان اندازه هم کیفیت بالایی دارند به طوری که کمتر عنوانی در این سبک با طعم شرقی دیده میشود که از نظر فرم و محتوا ایراد آنچنانی داشته باشد و عموما طرفداران بهخصوص خودشان را دارند. سری بازی Shin Megami Tensei نیز از این قائده مستثنا نیستند و جدیدترین نسخه از این مجموعه توانسته تا با اضافه کردن قابلیتهای جدید به هسته اصلی گیمپلی و البته روایت خاص در داستان خود به یک اثر قابل قبول و بسیار خوش دست تبدیل شود که توانسته وارد لیست بازیهای برتر گیمنگگرویتی از نظر تحریریه شود. شخصیتهای دوستداشتنی و البته تجربه خاصی که این بازی به مخاطب منتقل میکند از حمله دلایلی است که باعث شده به راحتی این بازی را یکی از 10 عنوان برتر سال 2021 قلمداد کنیم.
9- Monster Hunter Rise
ششمین ورودی اصلی فرنچایز مانستر هانتر پس از موفقیت شگفتانگیز عنوان پیشن MH: World و بستهی الحاقی آن Iceborne، باید انتظارات بالایی را برآورده میکرد و تا حد بسیاری موفق به ایجام این کار نیز شد. در واقع Rise با بهرهگیری از پیشرفتهای تازهی ورلد و آیسبورن و همچنین الهامگیری از فلسفهی طراحی عناوین کلاسیک این سری، توانست یکی از لذت بخشترین گیمپلیهای تازیخ این سری را خلق کند. به این ترتیب، نقشههای جدید به صورت سر راستتر با منطقهبندی مشخص طراحی شدند و Event Questها برای همیشه و به صورت آفلاین در دسترس قرار گرفتند. در این بین انیمیشنهای تازهی سلاحها و بسیاری از بهبودهای Quality of Life ورلد و آیسبورن راه خود را به رایز پیدا کردند.
خصوصاً معرفی Wirebugها در این عنوان میزان آزادی عمل و حتی عمق کامبوهای موجود را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد. شما قادر هستید از سطوح عمودی بالا بروید، مؤثرتر جاخالی بدهید، سریعتر به مبارزه بازگردید و در نهایت، کامبوهای کاملاً تازهای را به کمک این وایرباگها اجرا کنید. این کامبوها برای هر نوع سلاح منحصربهفرد بوده و همچنین قابل تعویض هستند. در این بین رایز سیستم Mounting بازی را نیز به کمک وایرباگها دگرگون کرده و پس از سالها همراهان جدیدی در قالب Palamuteها در اختیار بازیکنان قرار میدهد. اغلب این تغییرات با بازخوردهای مثبتی همراه بودهاند که در نقد و بررسی ما در اینجا قابل مشاهده هستند.
البته با وجود بهبودهای متنوع و سرگرم کننده بودن بازی، برخی جنبههای رایز از کمبودهایی رنج میبرد و شماری از بخشهای دیگر چندان قدرتمند حاضر نشدند؛ حقیقتی که باعث شد این عنوان رتبهی بالاتری در لیست ما نداشته باشد. برای مثال مبارزات بخش Rampage که برای نخستین بار در رایز معرفی شدند، فرمول شکارهای Siege-شکل را بهبود میبخشد اما همچنان قابل مقایسه با شکارهای سنتیتر نیستند. همچنین نبود مانسترهای بیشتر—خصوصاً از نوع Elder Dragon—در کنار غیبت مستر رنک که در بستهی الحاقی Sunbreak معرفی خواهد شد، برای بسیاری از طرفداران مأیوس کننده بوده است. با این حال شکی وجود ندارد که مانستر هانتر رایز یکی از قدرتمندترین و خوشساختترین بازیهای سال 2021 بوده و لیاقت قرار گرفتن در میان بهترینها را داراست.
8- Psychonauts 2
به گفتهی جوزف فارِس،ساخت بازی پلتفرمر برای مخاطب بزرگسال، شباهتهای زیادی به ساخت فیلم کمدی دارد. مثل راه رفتن روی یک خط باریک، اگر کمی با «Tim Schafer» و کارهای قبلی استودیو «Double Fine» آشنایی داشته باشید، مطمعناً میتونید حدس بزنید که «Tim Schafer» کاملا در این زمینه توانا است. «Psychonauts 2» بعد از گذشت سالها از عنوان قبلی و بعد از گذراندن مسیر پر فراز و نشیب ساخت و توسعه بالاخره ثمره داد. و محصول نهایی همهی آن چیزی شد که انتظار داشتیم. جدا از اینکه امضای استودیو «Double Fine» در جای جای طراحی مراحل بازی به چشم میخورد «Psychonauts 2» نه تنها یک دنبالهی خوب برای عنوان قبلی خود است بلکه در پیشبرد این ژانر به طور کل، موفق بوده است. از شخصیت پردازی فکر شده و دلنشین تا طراحی مراحلی که با معرفی مکانیکهای جدید، جذاب تر هم شده است. همراه شدن با «Raz»، پروتاگونیست داستان در ماجراجویی جدیدش از لذت بخشترین تجربههای بازی برای من در سال گذشته گذشته بود. اما صرفاً لذت بردن از مسیر، تنها نقطهی قوت «Psychonauts 2» نیست، هدف و غایتی که روایت به دنبال آن است، بازیکنها را در شرایطی قرار میدهد که درسی برای زندگی بگیرند. راهکاری ساده برای دلهای شکسته، که به بهترین شکل در بازی با ترمیم آینهای شکسته به نمایش گذاشته میشود. اما مسلماً بازی بدون نقص نیست. تنها ایرادی که جا دارد در این متن کوتاه به آن اشاره کنم، باسفایتهای طولانی است که با روند کند خود تا حدی گیمپلی را از ریتم میاندازد. لازم به ذکر است که طراحی هنری جذاب و خاص در کنار موسیقی جز بازی که فضای جیمز باندی رو برای مخاطب تداعی میکند، چشم پوشی از چنین نکات ضعف بازی را تبدیل به سادهترین کار میکند. با همهی این اوصاف «Psychonauts 2» از آن دسته بازیهای سال ۲۰۲۱ است که بدون شک باید آن را تجربه کرد.
7- Halo Infinite
صنعت بازی در این یکی دو سال گذشته به انواع و اقسام تاخیرها در عرضه بازیها عادت کرده است. یکی از بازیهایی که بیشترین سود را از تاخیر خوردن کرد، عنوان پرچمدار کنسول Xbox یعنی هیلو اینفینیت بود. استودیو ۳۴۳ با اینفینیت بالاخره توانست عنوانی را منتشر کند که طرفداران این سری بعد از جدایی بانجی انتظارش را می کشیدند. ابتدا مولتی پلیر بازی چند هفته قبل از عرضه رسمی منتشر شد و به سرعت در بالای جدول پرطرفدارترین عناوین Xbox Live قرار گرفت. مولتی پلیری کم نقص و بالانس از هر لحاظ به همراه گیم پلی منحصر به فرد که هم یادآور هیلوهای کلاسیک هست و هم نسبت به زمان فعلی بروز شده است. علاوه بر بخش چند نفره جذاب و اعتیادآور، بخش داستانی بازی به شکل سورپرایز کننده ای خوش ساخت از آب درآمده است. حرکت به سمت محیط جهان باز برای اولین بار در سری، کاملا با هویت گیم پلی بازی همخوانی دارد. فرقی ندارد شما چه راهی را برای پیش بردن بازی و مواجهه با دشمنان در پیش گیرید، اکشن هیلو اینفینیت هیچوقت شما را ناامید نمی کند. علاوه بر گیم پلی فوق العاده، داستان و روایت عالی به همراه جلوه های صوتی و بصری زیبا، اینفینیت را تبدیل به یکی از شوترهای برتر سال های اخیر کرده است.
6- DeathLoop
باید اذعان کنم DeathLoop چیزی نبود که انتظارش را داشتم. طبق تعاریف چند خطی رسانهها و روایت عجیب تریلرها، توقع اثری مشوش و به هم ریخته را داشتم که بازیکن را غرق در آزادی عملی بیثمر میکند. بازی اما با قدرت هرچه تمام اثبات کرد که اشتباه فکر میکنم. طراحان بازی به حدی در چینش مراحل و اهداف(Objectiveها) وسواس به خرج دادهاند که در ابتدا نسبت به غیرخطی بودن بازی نیز شک میکنید! زیرا هر مسیری را که پیش بگیرید همهچیز خیلی درست و منطقی پیش میروند و با ذرهای هرج و مرج در روایت و ریتم روبهرو نخواهید شد! این ثبات بینظیر در کنار آزادی عمل بازیکنان دستآورد بزرگی است که باید بابت آن استودیوی Arcane را ایستاده تشویق کرد. بازی در کنار این نکتهی درخشان در دیگر بخشها نیز بسیار عالی کار میکند. اگر نور روی هر بخش بازی بیاندازیم میتوانیم کیفیت را در آن ببینیم. گیمپلی، صداگذاری، طراحی محیط، ثبات فنی همه و همه در سطحی بسیار عالی قرار دارند. این کیفیت بالا زمانی بیشتر نمایان میشود که عقب آمده و این اجزا را در کنار هم جزوی از یک کل ببینیم. اینکه تمام اجزا علاوه بر خوب بودن، در کنار یکدیگر نیز به خوبی هرچه بیشتر کار میکنند. DeathLoop بیشک نقطهی عطفی در کارنامهی این استودیوی خوشنام است که امید میرود همین مسیر خلاقانه و باکیفیت را در آینده نیز دنبال کنند.
5- Returnal
Returnal اولین اقدام Housemarque برای ساخت یک عنوان AAA بود و در این مسیرِ «بیشتر دیده شدن» و در عین حال «بیهویت نشدن» کشمکشهای فراوانی را تجربه کرد، و اگر بگوییم سرآخر به یکی از منحصر به فردترین عناوین AAA تبدیل شده است، اغراق نکردهایم. روایت گنگ و جذاب، داستان عمیق و تاثیرگذار، فضاسازی انتزاعی، استفادهی بیمانند از دستهی DualSense، طراحی مراحل هوشمندانه و گیمپلی بینظیر، این عنوان شوتر سوم شخصِ rogue-lite را به تجربهای ارزشمند و یکی از بهترینهای سالی که گذشت تبدیل میکند. البته نباید این واقعیت را انکار کرد که این بازی، حتی با اضافه شدن قابلیتی شبیه به save کردن، باز هم برای اکثریت مخاطبان تجربهای طاقت فرسا خواهد بود. Returnal نه در روایت داستان، و نه در چالش برانگیز بودن باج نمیدهد و به همین دلیل پیشنهاد کردنش کار چندان آسودهای نیست. جدیدترین ساختهی استودیو Housemarque را میتوان در زیرمجموعهی غافلگیریهای چند سال اخیر صنعت گیم به شمار آورد. استودیویی که همیشه هویت و روح منحصر به فرد خودش را در آثارش تزریق میکرد، چند سال پیش در جست و جوی موفقیت بیشتر به سوی جریان آب شناور شد، و در حالی که به غرق شدن میشتافت، ناگهان راه خودش را با Returnal بازتعریف کرد و حالا نه تنها از همیشه موفقتر است، نه تنها بیش از پیش در معرض دیدگان است، نه تنها به رستگاری رسیده است، بلکه هویت و روح خودش را حفظ کرده و بر استحکام آن افزوده است. حالا پس از تجربهی Returnal، به عنوان یکی از طرفداران جدید استودیوی Housemarque، مشتاقانه در انتظار دیدن و تجربه کردن اثر بعدی این استودیو هستم.
4- Forza Horizon 5
سوالی که با عرضهی هر نسخه از مجموعه بازیهای Forza در ذهن همه نقش میبندد، این است که بازی چهطور میتواند در نسخهی بعد بهتر از این عمل کند؟ بازی در هر نسخه به حدی کیفیت دارد که حتی تخیل مخاطبین نیز نمیتواند چیزی ورای آن را تصور کند! اما سازندگان بازی هربار این امر دستنیافتنی را محقق کرده و نسخهای بهتر از نسخهی پیش عرضه میکنند. Forza Horizon 5 پکیج کاملی است از هر آنچه انتظارش را داشتید و بیشتر. بازی با تنوع بینظیری از ماشینها که هر کدام حس و حال مخصوص به خود را دارند، شما را در جهانی بزرگ و به شدت زیبا قرار میدهد تا هرگونه که میخواهید از آن لذت ببرید. بازی کاری میکند که هر نوع بازیکن امکانی برای لذت بردن از اثر پیدا کند. اگر ترجیح میدهید در مسابقات رایج این سبک شرکت کنید بازی حجم قابل توجهی از آنها را در اختیارتان قرا میدهد. اگر به گشتوگذار در این جهان به شدت چشمنواز علاقهمندید بازی شما را محدود نمیکند و حتی اگر دوست دارید تجربهای رقابتی و آنلاین داشته باشید، Forza Horizon 5 با انواع و اقسام روشها شما را راضی خواهد کرد. استودیوی پلیگراند نه تنها نشان داده که چهطور میتوان اثری را که در اوج است، در اوج حفظ کرد، بلکه نشان داده چهطور میتوان هربار آن را بهبود داد. Forza Horizon 5 بیشک کاملترین و بهترین تجربهی ریسینگی است که میتوانید در ویدئوگیم تصور کنید. البته این گزاره تنها تا وقتی صادق است که نسخهی بعد بازی منتشر شود، زیرا آنگونه که تاریخ به ما یاد داده، قرار است باز هم شگفتزده شویم…
3- Metroid Dread
پس از حدود 2 دهه انتظار، نینتندو و «مرکوری سیستم» (Mercury Steam)، با معرفی و انتشار «متروید دِرد» (Metroid Dread) طرفداران را با یک متروید 2 بعدی غافلگیر کردند. ساموس بازگشته بود تا مأموریت خود را با تأخیر زیادی تکمیل کند. متروید که خود پدر سبک مترویدوانیا شناخته میشود، بار دیگر خودی نشان داد و توانست با حفظ تمام استانداردهای این سبک و نمایش یک گیم پلی بینقص طرفداران را پس از سالها راضی کند. در این بازی ساموس به سیارهای دور افتاده سفر میکند تا یک بار برای همیشه به زندگی انگل ایکس پایان بدهد. بازی به گونهای طراحی شده است که از افراد مبتدی تا کاملاً حرفهای همه بتوانند با آن سرگرم شوند و هر گروه با توجه به مهارت خود با چالشهایی در سطوح مختلف مواجه شوند.
گیم پلی بازی به شدت متنوع است و به طور میانگین در هر 10 دقیقه شما با یک مهارت یا آیتم جدید مواجه میشوید. این موضوع در سرتاسر بازی که حدود 10 ساعت به طول میانجامد خود را حفظ میکند و به خوبی حس پیشرفت و کسب قدرت را در کاربر زنده نگه میدارد. به طور کلی سازندگان موفق شدهاند علاوه بر وفادار ماندن به ریشههای این فرنچایز، نوآوریهای مختلفی را نیز در آن پیادهسازی کنند.
شما میتوانید در صورت تمایل داستان مجموعه بازیهای متروید را در مقاله «اولین قهرمان زن» و نقد متروید درد را در سایت گیمینگ گرویتی مطالعه کنید. در صورتی که نینتندو سوییچ داشته و هنوز این عنوان را تجربه نکردهاید، پیشنهاد میشود حتما انجام آن را در برنامه خود قرار بدهید.
2- Resident Evil Village
کپکام همواره در نسخههای شمارهدار سری Resident Evil یک وسواس کیفی را داشته است (البته منهای آن شماره ۶ منحوس!)
پس از به نتیجه نرسیدن ساختار به کار گرفته شده در نسخه ششم، این کمپانی تصمیم به بازنگری اساسی در این مجموعه گرفت و نتیجهی کار عنوان بسیار موفق و خوشساخت رزیدنت اویل ۷ بود؛ عنوانی که با بازگشت به ریشههای اصلی سری یعنی وحشت و بقا توانست دوستداران این مجموعه را با سری محبوبشان آشتی دهد؛ طبیعتا بسیاری نیز خواستار ادامه آن عنوان بودند تا اینکه کپکام با دست پر بازگشت و عنوان جذاب و تماشایی «رزیدنت اویل 8: روستا» را به ارمغان آورد. شاید در المانهای ژانر ترس و وحشت، رزیدنت اویل ۷ دست بالاتر را در مقایسه با Resident Evil Village داشته باشد، اما اویل ۸، اکشنتر، بزرگتر، و سینماییتر از رزیدنت اویل ۷ بوده، تا در آن به راحتی شاهد یکی از بهترین عناوین سال ۲۰۲۱ باشیم.
1- It Takes Two
نوبت به انتخاب بهترین بازی سال رسیده است؛ عنوان مد نظر بازی It Takes Two است که تمام آن چیزی که ما مخاطبان بازیهای ویدئویی به عنوان یک سرگرمی خالص از آن یاد میکنیم را در خود دارد. سرگرمی همان چیزی است که شالوده بازیهای ویدئویی را تشکیل داده است. It Takes Two از همه نظر متنوع است و از همه لحاظ قابلیت این را دارد که حریفانش را کنار زده و به عنوان بهترین بازی سال انتخاب شود. تنوع از نظر گیمپلی، جو و اتمسفری که ارائه میدهد و مهمتر از همه ترکیب زیبای روایت داستان با انجام بازی به صورت دونفره است که ارزشهای بازی را چند برابر کرده است. دوربین نور صدا و البته جلوههای بصری در مجموع تنها چیزی را که برای ما به ارمغان میآورد یک سرگرمی ناب است که اصلا خسته کننده نیست و چالشهای سخت و البته جذابی که بازی در هر قدم برایمان ترتیب میدهد، اثری بینهایت جذاب و در خور توجه را خلق کرده است.
وقتی آقای «جوزف فارس» در مورد بازی It Takes Two به این شکل از مخاطبان استقبال کرد و با بیان این که (اگر کسی در حین تجربه آن خسته و بازی برایش ملالآور شد به او ۱۰۰۰ دلار میدهد) آن موقع شاید حرفش را باور نکردیم، ولی در زمان حال نه تنها سخن این کارگردان خلاق برایمان قابل باور شده است بلکه ما به عنوان مجموعهی اعضای تیم گراویتی با انتخاب بازی It Takes Two به عنوان بهترین بازی سال، از ایشان بابت خلق لحظاتی جذاب و دوست داشتنی تشکر میکنیم.