گیمینگرویتی

ثبت نام

نقد و بررسی انیمه Ousama Ranking (Ranking of Kings) | دلاور کوچک

[اسپویل از قسمت نهم انیمه] در تاریکی محض بدون این که چیزی ببیند یا بشنود، پسری با موهای طلایی نشسته و منتظر فرصتی است تا از این جهنم خلاء مطلق خلاص شود. ناگهان صدایی می‌شنود. صدای آشنای مادرش، که به صورت خیلی محو در سرش پژواک می‌کند. پسر بلند شده و دوان‌دوان با تمام قدرت به تنها پرتوی امید خود چنگ زده و فریاد می‌زند: «مادر»

در جای دیگری. در تالار سلطنتی، ملکه هیلینگ که نگران حال پسرش است صدای محو فریادهایش را می‌شنود. بهت زده به اطرافیان خود رو می‌کند؛ هیچ کدام این صدا را نمی‌شنوند. دوباره صدای فریاد پسرش در سرش پخش می‌شود. در جواب او نیز اسم پسرش را فریاد می‌زند. باز جواب می‌شنود ولی نمی‌تواند بفهمد از کجا. این بار گوش‌هایش را تیز می‌کند فریادهای اشک آلود پسرش با تمام تیزی و درد تنها از یه جهت به گوش او می‌رسد. از مردی که روی تخت پادشاهی نشسته. شاه بوسّ کبیر!

سرش را که روی سینه پادشاه می‌گذارد، صدای پسرش را بهتر می‌شنود. او آن جاست. پسرش را پیدا کرده. همه نگهبانان بهت زده اند. او فریاد می‌زند و به پسرش قول می‌دهد او را از آن جا بیرون خواهد کشید.

پسر با تمام امید به جهتی که صدای مادرش از آن جا می‌آید نگاه می‌کند. اندکی بعد صدایی مثل گریه و زاری در گوش‌اش پژواک می‌کند و بعد ناگهان سکوت. سکوت مطلق! دیگر صدای مادرش را نمی‌شنود. هر چه فریاد می‌زند در تاریکی مطلق فضا گم شده و به خودش بازمی‌گردد. پسرک روی زمین افتاده و دستانش را با غم و عصبانیت به زمین کوبیده، در خود پیچیده و در نهایت آرام می‌شود. آرام گویی که تمام غم‌های دنیا روی شانه‌هایش جای خوش کرده اند. به تاریکی خیره می‌شود. نه چیزی می‌بیند، نه چیزی می‌شنود. تن‌اش مملو از اضطراب و آشفتگی است. در همین حین بالاخره پسرک متوجه می‌شود: «پس دنیای برادرم همیشه این طوری بود.» [پایان اسپویلر]

متن بالا خلاصه منثوری از سکانس آخر قسمت نهم انیمه Ousama Ranking است. سکانسی که به شخصه لحظه‌ای بود که برای من این انیمه را از یک کار فوق العاده به یک کار کلاسیک تبدیل کرد. Ousama Ranking فاقد اشکال نیست و حتی خیلی از تصمیمات‌اش در روایت داستانش می‌تواند مخاطب خود را کاملاً عصبانی کند. منتها باید بررسی کنیم که چرا با تمامی این وجود دیدن این انیمه بر تقریباً هر کسی که از مدیوم داستان‌های حماسی لذت می‌برد، حیاتی و واجب است.

با گیمین‌گرویتی همراه باشید تا مرور و بررسی کلی از انیمه اقتباسی Studio Wit و محصول سال 2021 این گروه، Ousama Ranking داشته باشیم.

وقتی موضوع اقتباس مطرح می‌شود همگی انتظار داریم آثار اقتباسی مو به موی منبع اقتباس‌شان را به تصویر بکشند. حقیقتاً هیچ وقت این گونه نیست. بسیاری از اقتباس‌های خوب، آن‌هایی هستند که با تصمیمات بعضاً ریسکی، تلاش بسیار و کارگردانی خلاقانه به چیزی فراتر از منبع اقتباس خود تبدیل می‌شوند. البته که این موضوع به کیفیت و جزئیات منبع اقتباس نیز بستگی دارد. در مورد Ousama Ranking خوشبختانه مانگای منبع اقتباس آن چنان کاری نیست که بگوییم مرزهای طراحی در مانگا را درنوردیده. سوسکه توکا (Sousuke Tooka) خالق و نویسنده مانگا، به وضوح طراح قوی‌ای نبوده (در مقایسه با دیگر مانگاکاهای این حوزه) ولی ایده منسجمی از داستانی که می‌خواهد تعریف کند، داشته. نتیجه مانگایی شده که به خاطر استایل بسیار کودکانه‌اش نه تنها به صورت رسمی بلکه حتی به صورت غیر رسمی نیز هیچ گاه به زبان انگلیسی ترجمه نشد.

معجزه Wit Studio (سازندگان انیمه‌های Vinland Saga و سه فصل اول Attack on Titan) این جا مشخص می‌شود. Wit Studio اسکلت ساده‌ای که مانگای Ousama Ranking داشته را برداشته و با چنان هنرمندی‌ای به آن پرداخت و وقت و انرژی داده که اثر نهایی به صورت خیلی ساده، غیر قابل اجتناب است؛ اثری که به همه باید پیشنهاد شود. صحنه‌ای که در مقدمه متن به آن اشاره کردم یکی از بهترین این نمونه‌هاست که در انیمه به واسطه صداپیشگی بی نظیر Yuki Kaji در نقش دایدا، اثرگذاری چندین برابر بهتری نسبت به مانگای خود دارد.

سکانس‌های اکشن نیز بیشترین برد را از این قضیه کرده‌اند. نبرد دورشه (Dorshe) و کیمراهای مهاجم در نیمه دوم انیمه کیلومترها جزئی تر، نرم‌تر و هنرمندانه‌تر از ورژن ساده آن از مانگاست. اشتباه نکنید. مانگای Ousama Ranking اثر بدی نیست. این مانگا تا قبل از اقتباسش چندین جایزه مهم برده. به وضوح کیفیت‌هایی که یک مانگای استثنایی باید داشته باشد، نظیر داستان و شخصیت پردازی خوب با پنل بندی واضح و شیوا، همگی در مانگای Ousama Ranking وجود دارند. منتها این که به چه میزان Wit Studio توانسته بدون دست زدن به استایل کودکانه و ساده مانگا آن را تا این حد بهبود بخشد واقعاً ستودنی است و بهترین نقطه قوت کل انیمه به حساب می‌آید.

داستان و علی الخصوص شخصیت پردازی‌ها دومین نقطه قوت Ousama Ranking هستند و برخلاف مورد قبلی، این یکی کاملاً بر دوش خود مانگاکا بوده تا به خوبی دربیاید و او نیز از پس وظیفه خود با دقت 90 درصدی‌ای برآمده. داستان در مورد پسر کر و لالی به اسم بوجی (Bojji) است که در مسیر پر پیچ و خمی برای تبدیل شدن به یک پادشاه قرار گرفته و تنها دوستش موجود سایه شکلی به اسم کاگه (Kage) است. پسرک تنهایی که خانواده‌اش را در واقعه دردناکی از دست داده و حالا به نوعی آخرین بازمانده نژاد سایه‌هاست. رابطه بوجی و کاگه از همان ابتدا یکی از جذاب‌ترین بخش‌های انیمه به شمار می‌آید. نحوه آشنایی و نزدیک شدن این دو به هم وندی است که هر بیننده‌ای را در سه قسمت ابتدایی به این دو رفیق ابدی پیوند می‌دهد. هنرمندی این یک قلم از آن جایی می‌آید که دوستی بوجی و کاگه بسیار شبیه به رفاقت‌های قصه‌های افسانه‌ای دارد. دو موجود طرد شده که پشت به پشت هم در مقابل سختی‌ها مقابله می‌کنند.

علی رغم سادگی و قابل حدس بودن همچین کلیشه ای، به طرز عجیبی به ندرت همچین مدل کلیشه‌هایی در آثار مدرن دیده می‌شود و همین Ousama Ranking را جذاب می‌کند. سرتاسر این داستان پر از کلیشه‌هایی است که در ابتدا خیلی ساده و کودک انگارانه به نظر می‌رسند ولی در اجرا آن چنان هنرمندانه به تصویر کشیده شده‌اند که تازه مخاطب می‌فهمد چرا از ابتدا همچین مواردی به کلیشه تبدیل شده و چرا به ندرت در آثار مدرن کسی جرئت استفاده از آن‌ها را دارد. علم کردن بوجی به عنوان صرفاً یک موجود ضعیف و بی آزار که احساس ترحم در مخاطب ایجاد کند می‌تواند به سرعت کهنه و قدیمی شود. در عوض بوجی موجود ضعیف و بی آزاری است که جاه طلبی‌ها و روحیه تسلیم ناپذیری‌اش بیشتر از حس ترجم برانگیزی، یک حس تشویق در مخاطب خود ایجاد می‌کند. گویی فریاد بزنی که: «بوجی تو میتونی» یا «بوجی، ایراد نداره» و… . که از خیلی لحاظ ما را وارد زاویه دید کاگه می‌کند. چرا که او نیز همچین دید مشوقی نسبت به کاگه و جاه طلبی‌هایش دارد. این گونه گره‌ها و تصمیمات ریز باعث شده‌اند بسیاری از شخصیت‌ها، به غیر از دو شخصیت اصلی، نیز ببین، دایدا، هیلینگ، شاه بوس و… طی جریان داستان و فهمیدن بیشتر در مورد انگیزه‌ها و خاطرات شان به شخصیت‌های قابل احترامی تبدیل شوند.

همه شخصیت‌ها به غیر از یک شخصیت. همان طور که گفتم دقت نویسنده در 90 درصد مواقع دقیق بوده. این ده درصد انتهایی به آنتاگونیست این بخش از داستان، میرانجو اختصاص دارد. میرانجو تا پنج قسمت انتهایی انیمه روند فوق العاده بی نظیری را به عنوان یک آنتاگونیست برای شخصیت‌های داستان طی می‌کند. اما مثل همه شخصیت‌های دیگر داستان، میرانجو نیز گذشته و انگیزه‌های خودش را برای آغاز فجایعی که انجام داده داشته. این جاست که داستان برخلاف اکثر شخصیت‌ها از پس نشان دادن انگیزه میرانجو برنمی‌آید. علی رغم تمام وقتی که انیمه روی گذشته و فلش بک این شخصیت گذاشته، باز پایانی که نصیب او می‌شود با اتفاقاتی که رخ داده آن چنان همخوانی نداشته و برای مخاطب ارضا کننده نیستند. این خیلی نقطه ضعف کوچکی نیست. چرا که میرانجو به راحتی یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های داستان است و پایان بندی او به نوعی پایان کل این فصل را تحت تاثیر خود قرار داده.

با این وجود صدمه‌ای که به اثر کلی زده شده آن قدر زیاد نیست که غیر قابل تعمیر باشد. بوجی، کاگه و دایدا کماکان شخصیت‌های بی نظیری‌اند و دنیای Ousama Ranking به نظر خیلی وسیع‌تر از وقایع این فصل خود به نظر می‌رسد. بسیاری از رازها و حقایق ترسناک پشت این دنیا برملا نشده و شخصیت‌های مهم زیادی هستند که در این بخش از داستان دست به حرکت مهمی نزده اند. این موارد حسابی ما را برای فصل بعدی این اثر هیجان زده می کند. هر چند بعید است تا سه چهار سال آینده خبری از آن شود. انیمه تقریباً تمام محتوایی که مانگا تا زمان پخش انیمه منتشر کرده بود را پوشش داده و هم اکنون خیلی چیز زیادی برای انیمه کردن وجود ندارد. ولی در نهایت با چیزهایی که دیده‌ایم، هر چه در ادامه برای این اثر مسجل شود به صبرش می‌ارزد.

امتیاز به پست :

سخن پایانی

Ousama Ranking انیمه بی نقصی نیست، ولی وقتی می‌خواهد شما را مغلوب احساسات خود کند، هیچ کسی حریف شاهزاده کوچولوی قدرتمند آن نخواهد شد.

نکات مثبت

اقتباس فوق العاده و انیمیشن های بی نهایت نرم و روان

احساسات قدرتمندی که سکانس های مهم با خود حمل می کنند

شخصیت پردازی ویژه و دوست داشتنی

نکات منفی

برخی وقایع مربوط به انتهای فصل سوال برانگیز هستند

آدرس شبکه های اجتماعی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *